28 February 2008

جعفر پویه: ما زن و مرد جنگیم، بجنگ تا بجنگیم




ما زن و مرد جنگیم،
بجنگ تا بجنگیم!



جعفر پویه
ایران نبرد


در حالی که باند وابسته به ولی فقیه رژیم و پادوهای امنیتی – نظامی آنها مرحله ابتدایی تقسیم کرسیهای مجلس را به پایان می برند، دارو و دسته موسوم به اصلاح طلب و دوم خردادی، منکوب میدان و سردرگم به دور خود می چرخند. از شهرهای مختلف خبر می رسد که دانشجویان و جوانان تلاشگر عرصه حقوق سیاسی و اجتماعی با همه توان در مقابل دارو دسته سرکوبگر رژیم به مقاومت و مبارزه مشغولند.

دانشجویان دانشگاه شیراز با برگزاری تحصن و اعتصاب غذا خواستار اخراج رییس انتصابی و پاسدار حکومتی از دانشگاه شدند. وقتی که اعتراض بی پاسخ ماند، دانشجویان اقدام به اشغال ساختمان مدیریت کردند و یکصدا رو به مردمی که از بیرون ناظر ماجرا بودند شعار دادند: "ای ملت آزاده، حمایت، حمایت" و با کوبیدن پا بر زمین به صورت رژه با شعار "ما زن و مرد جنگیم، بجنگ تا بجنگیم!" ساختمان را به لرزه در آوردند.

پاسدار رییس دا
نشگاه، صادقی با مشاهده اوضاع از در پشتی دفتر خود فرار کرد و جرات رویارویی با دانشجویان را نیافت.

این درحالی است که وقتی دانشجویان از مسوولین دانشگاه پاسخی نشنیدند، اعتراض را به خیابانهای شیراز کشاندند. بیش از هزار دانشجو با شعار "فرمانده پادگان این آخرین پیام است، جنبش دانشجویی آماده ی قیام است" به سوی میدان ارم راهپیمایی کردند.

دانشجویان دانشگاه شیراز به اخراج دانشجویان 82 از خوابگاه، فشار بر نشریات دانشجویی، وضع نامساعد خوابگاه دختران، ناکارآمدی مدیریت و بسیاری از مسایل دیگر اعتراض دارند و خواهان استعفای رییس دانشگاه هستند.

همچنین از شاهرود خبر می رسد که بیش از سه هزار تن از دانشجویان دانشگاه های شاهرود با برگزار تظاهرات خیابانی خواستار اخراج نماینده باند امنیتی – نظامی از دانشگاه شدند.

این دانشجویان که سه روز تحصن آرام را در دانشگاه برگزار کرده بودند، وقتی با بی اعتنایی مسوولین روبرو شدند، اعتراض خود را به خیابان کشاندند. سه هزار دانشجو با کوبیدن پا بر زمین و یکصدا در خیابانهای شاهرود شعار می دادند: "رییس بی کفایت، استعفا استعفا". این درحالی است که هر لحظه بر تعداد مردم حمایت کننده افزوده می شد و به همین دلیل نیروهای سرکوبگر رژیم جرات حمله به آنها را نیافتند. اعتراض یکپارچه دانشجویان در شاهرود همچنان ادامه دارد.


مشابه این اعتراضها از شهرهای دیگر نیز گزارش شده است. همچنین درگیری و مقاومت مردم در کنار گوشه شهرها در برابر نیروهای سرکوبگر و اعتصابات و اعتراضات کارگری نمایی دیگر از مقاومت و مبارزه مردم در برابر رژیم ضد مردمی جمهوری اسلامی را بیان می کند.

عدم توجه مردم به درگیریهای باندهای حکومتی بر سر کرسیهای مجلس، بی رنگ بودن حنای تبلیغات عوام فریبانه را نشان می دهد. خواست مردم آزادی و دموکراسی است، در حالی که باندهای رژیم بر سر تقسیم مناصب یکدیگر را گاز می گیرند و به فحاشی به هم مشغولند.

داریوش همایون: خشت نو از قالب دیگر

ما اگر نتوانستیم تجربه ژاپن را تکرار کنیم از این بود که اتفاقا تجدد را در ظرف ایرانی ریختیم ــ در کشوری که کمرش در زیر بار جغرافیا و تاریخ نامناسب 1400 ساله خم شده بود و گسست های پیاپی از سده هفتم تا بیستم هرگز نگذاشت سرمایه مادی و معنوی لازم برای از زمین کندن جامعه انباشته شود.

بیش از صد سال ایرانیان کوشیدند ساختمانی نو با مصالح کهنه بسازند ــ خشت نو از قالب های کهن ــ و امروز در اینجائیم که بد ترین های خود را نگه داشته ایم و با پاره ای بد ترین های وارداتی تکمیل کرده ایم. ما لازم نیست "قالب این خشت را به آتش افکنیم." آن قالب را می توان به موزه یا محراب سپرد. ولی اگر به آنجا رسیده ایم که تجدد را، نه در این ظرف آلوده و لگد خورده روزگاران می خواهیم، می باید "خشت نو از قالب دیگر بزنیم."


خشت نو از قالب دیگر

داریوش همایون


"تازه" ترین نظریه درباره توسعه در ایران از آشنائی با یک نویسنده ژاپنی بر سر زبان ها افتاده است. آن نویسنده در آن دهه های دست و پنجه نرم کردن ژاپن سنتی با اروپای مدرن فتوی داد که می باید اروپا را در ظرف ژاپن ریخت. اکنون بحثی که از صد و بیست سی سالی پیش در ایران درگرفته است در جامه ای تازه باز سربلند می کند. پس از اینهمه دهه های تجدد ناقص، کتاب نویسنده ژاپنی مانند مکاشفه ای به یاری سرگشتگان معمای ناگشوده تجدد در ایران می آید. چه فرمولی از این ساده تر و فریبنده تر! همین بس که تجدد را در ظرف ایرانی بریزیم. دیگر نه کشاکشی با سنتگرایان خواهد ماند نه نا کامی در کمین هر گام به پیش. ریختن تجدد در ظرف ایرانی تازه ترین ریسمانی است که به سوی بومیگرائی nativism غرق در گرداب های تجربه ی، نه تنها ایرانی بلکه جهانی، افکنده می شود.

در خود فتوی تردیدی نمی توان کرد. بجز جامعه های معینی در اروپای باختری، تجدد همه جا وارداتی بوده است. (در امریکای شمالی نه تنها تجدد بلکه خود جمعیت تجدد یابنده نیز وارداتی بود). تجدد به ناچار در ظرفی که هست ریخته می شود. مسئله ای که در این ساده انگاری ها فراموش می کنند کیفیت ظرف است. همه ظرف ها یکی نیستند. ظرف هائی هستند که جای چندانی در آنها نمانده است. ظرف هائی هستند که هر محتوای تازه ای را پس می زنند. ظرف های پاک تر و آلوده تر هستند. آن نویسنده ژاپنی فتوای خود را در باره ایران عصر ناصری نمی داد که از همان زمان ذهن تجدد خواهان ش به نمونه ژاپن مشغول بود. با اینهمه (از طرفه های کارکرد ذهن ما) هیچ کس تا زمان های بعد نیز به این اندیشه نیفتاد که از قیاس ساده که پایه اصلی منطق بیشتر ایرانیان است فرا تر رود و آن ژاپن مثالی را بشناسد؛ از آن کمتر به تفاوت هایش با جامعه ایرانی ــ که از تفاوت گذشته، به تضاد رسیده است ــ بنگرد.

ژاپنی که اروپا را از دهه هفتم سده نوزدهم در خود ریخت از دویست و شصت سال نظام "شگونی" بدر می آمد. در پگاه سده هفدهم یک جنگسالار ژاپنی که لقب "توکوگاوا" داشت توانست سراسر مجمع الجزایر را زیر فرمان آورد. جانشینان او همه به همان عنوان توکوگاوا، در مقام شگون (سپهسالار و فرمانروای فئودال) به نام امپراتور خدایگونه که دو هزار سال نسل پس از نسل پادشاهی می کرد و نسبش به آسمان می رسید کشور را چنان تنگ اداره می کردند که نه یک بیگانه و اندیشه غربی به آن راه داشت، (به استثنای بازرگانی محدودی با هلند از تنها یک بندر، ناگازاکی) نه کمترین جزئیات از کنترل آن بیرون بود. سراسر کشور را سیاهه و آماربرداری کرده بودند. يک نظام آموزشی کارآمد برای نیاز های اداری و اقتصادی چنان جامعه ای "کادر" ها را می پروراند و طبقه جنگاور سامورائی امنیتی بی مانند را در سرزمین های آن روزگار جهان برقرار می داشت. ژاپن ثروتمند نبود ولی مردمان در سایه امنیت و دستگاه اداری کارآمد با استاندارد های زمان در بینوائی به سر نمی بردند.

به زبان دیگر جامعه ژاپنی هنگامی که خواست تکان زلزله وارش را به خود بدهد اسباب اداری و سیاسی و حتی آموزشی لازم را برای تجدد وارداتی می داشت. (سامورائی ها تقریبا بلافاصله به دیوانسالاران و کارآفرینان و آموزشگران تبدیل شدند). حکومت می توانست بی دشواری زیاد دست به دگرگونی های پردامنه بزند (واپسین تاخت و تاز یک فئودال سرکش به آسانی در رگبار سلاح های آتشین اروپائی به خاک افتاد.) آئین شینتو نه گرفتاری بنیادی با هرچه مدرنیته و نوسازندگی داشت و نه روحانیانی که سیاست شان عین دیانت شان باشد.

تفاوت اصلی دیگر در چگونگی واردات بود که از آن بهتر نمی شد آرزو کرد. ناگزیری رفتن به راه های باختر زمین از دو "بازدید" یک اسکادران ناوگان دریابان "پری" امریکائی از بندر "ادو" بر ژاپنیان آشکار شد. او بی شلیک یک گلوله، بیشترینه ای که بر حکومت محلی تحمیل کرد یک پیمان دوستی، و تعهد ژاپن به کمک به توفانزدگان امریکائی بود. از آن پس نیز تا خود ژاپنیان به لشگرکشی نیفتادند با هیچ زوری روبرو نشدند. هیچ تحمیل و تحقیر جدی در آن فرایند نمی شد یافت که پسزنش یا حتی سرزنشی را در جامعه برانگیزد.

* * *

ریختن تجدد در ظرف ژاپن با چنان تقلید ازخود بی خودی آغاز شد که ما در ایران به گردش هم نرسیدیم. دستگاه حکومتی که اسباب ش را داشت هزاران تن را به هر گوشه جهان غرب فرستاد تاآموزش ببینند ِیا نسخه برداری کنند. نظام آموزشی، سازمان اداری، قوانین مدنی و بازرگانی، سازماندهی نیرو های زمینی و دریائی عینا از بهترین نمونه های اروپائی گرفته شد. ساختمان آکادمی دریائی ژاپن گویا ترین نمونه روحیه نخستین دهه هاست. حتی آجر های سرخ ساختمان آکادمی دریائی بریتانیا را وارد کردند که با اصل کمترین تفاوتی نداشته باشد. در این شیفتگی احتمالا انگیزه دیگری هم درکار بود. امپراتور می جی می خواست جامعه سنتی را با سخت ترین تکان ها از بی حرکتی سده ها بدرآورد.

ولی در کنار این تقلید میمون وار، رفتن به ژرفای فرهنگ اروپائی هم بود که باز ما به گردش نرسیدیم. در همان چند دهه نخستین، هزاران کتاب اروپائی در همه رشته ها به ژاپنی ترجمه شد و آموزشگاه ها و دانشگاه هائی که پیوسته چشم به سرمشق های اروپائی خود داشتند سرمایه بزرگ انسانی تجدد را پرورش دادند. با اینهمه ژاپن تا نیمه های سده بیست اساسا سرزمین بسته کاری (مونتاژ) بود ــ همان که منتقدان نادان صنعتی شدن ایران سرکوفت ش را می زنند. پس از یک دوران طولانی واردات تکنولوژی بود که سیاست های خردمندانه ژاپن میوه های ش را داد. امروز آن کشور در ثبت اختراعات جایگاه دوم را پس از امریکا دارد.

ما اگر نتوانستیم تجربه ژاپن را تکرار کنیم از این بود که اتفاقا تجدد را در ظرف ایرانی ریختیم ــ در کشوری که کمرش در زیر بار جغرافیا و تاریخ نامناسب 1400 ساله خم شده بود و گسست های پیاپی از سده هفتم تا بیستم هرگز نگذاشت سرمایه مادی و معنوی لازم برای از زمین کندن جامعه انباشته شود. جامعه ای ازهم گسیخته، اسیر یک فولکلور مذهبی ضد پیشرفت و روحانیتی نیرومند و دنیادار، بی هیچ یک از اسباب و آمادگی های نمونه های کامیاب تجدد، خواست خودش بماند و دیگر هم بشود.

اکنون پس از تجربه چهار نسل ایرانیان، زمان ریختن تجدد در ظرف ارزش های اصیل و سنت های مقدس و قالب های ذهنی عوامانه نیست. دیگر هر کس بخواهد می تواند ببیند که ظرف با محتوی چها می کند. دیگر دوران تقلید ما، حتی از ژاپن، گذشته است. می باید به ژرفای مسئله رفت که طبیعت واپسماندگی و پویائی است. می باید به ظرف نیز پرداخت.

بیش از صد سال ایرانیان کوشیدند ساختمانی نو با مصالح کهنه بسازند ــ خشت نو از قالب های کهن ــ و امروز در اینجائیم که بد ترین های خود را نگه داشته ایم و با پاره ای بد ترین های وارداتی تکمیل کرده ایم. ما لازم نیست "قالب این خشت را به آتش افکنیم." آن قالب را می توان به موزه یا محراب سپرد. ولی اگر به آنجا رسیده ایم که تجدد را، نه در این ظرف آلوده و لگد خورده روزگاران می خواهیم، می باید "خشت نو از قالب دیگر بزنیم."


25 February 2008

شلوار و سردار


شلوار و سردار!

ناهید رکسان
http://nahidroxan.blogspot.com



به گزارش «مهرنیوز»، مورخ 22 فوریه سالجاری، امامی کاشانی ضمن روخوانی ترهات تولیدی سازمان سید مهدی خاموشی چنین فرموده:
«از نخستین آفریدة خداوند [...] بحث مسئولیت‌های اجتماعی و تکالیف انسان‌ها در زندگی مادی مشخص و اعلام شد.»
و می‌بینیم که این «بحث‌های» عمیق فقط به گورکن‌ها اعلام شده، چون تکالیفی که در حکومت سنگسار و قصاص برای انسان‌ها تعیین شده، فقط به لباس زنان و ماهواره می‌پردازد، چرا که در اجتماع نخستین آفریدة خداوند خونخوار ابراهیم، جز حوا، هیچ موضوع نگران کنندة دیگری وجود نداشته. و اکنون مسئول انجام این «تکلیف» الهی، سردار «رادان»،‌ یا همان قهرمان مبارزی است که مجری برنامه «اوباش‌گیری» بودند، و آفتابه به گردن دوستان دیروزشان می‌انداختند و با هم عکس یادگاری می‌گرفتند! روز دوم اسفندماه، سردار«رادان» در گفتگو با نشریة «رویش» فرموده‌اند، اگر به «تکلیف» عمل کنیم، مردم ما را دوست دارند، و تکلیف مورد نظر سردار، همانطور که می‌توان حدس زد به شلوار و چکمة زنان محدود می‌شود! سردار رادان میفرمایند
رامین مولائی:
«کجای دنیا شلوار را روی چکمه می‌کشند، ‌که ایران دومی آن باشد [...] کجای دنیا بدون اینکه چکمه لازم باشد، چکمه به پا می‌کنند [...] چکمه‌هائی که استفاده می‌شود و زمان استفاده از آنها مهم است [...] در دنیا وقتی از چکمه استفاده می‌شود که گل و شل باشه و یا کسی از سرما وحشت دارد. این نوع چکمه‌ها بعضی‌های‌اش نه قابلیت جلوگیری از سرما دارد و نه قابلیت جلوگیری از ورود آب [...] اگر شخصی بخواهد با اغواگری شیک باشد [...] اینجوری دارد خودش را عرضه می‌کند که دیگران برایش مزاحمت ایجاد کنند. ضمن اینکه نمی‌دانم کجای شلواری که چسبان نباشد زشته؟»
بله حوا هم، آنقدر شلوار چسبان پوشید، تا حضرت آدم را «اغوا» کرد! و خداوند ابراهیم عصبانی شد، و هر دو را از بهشت اخراج فرمود! اینجاست که به عمق نگرانی سرداران پی می‌بریم! بهتر است، خانم‌ها پیش از پوشیدن چکمه با سردار «رادان» تماس بگیرند، و بگویند به کجا می‌خواهند بروند، تا ببینند، ایشان زمان و مکان را برای پوشیدن چکمه مناسب تشخیص می‌دهند یا خیر؟! سپس، یک لنگه چکمه را هم حضور سردار رادان تقدیم کنند، تا ایشان به «تکلیف» خود عمل کرده، بگویند چکمة کذا قابلیت مقابله با سرما و آب را دارد یا خیر؟ چون آنوقت‌ها هم، حضرت آدم مجوز چکمه پوشیدن حوا را تحت همین شرایط «صادر» می‌کرده‌اند. هر چند که چکمه‌های نخستین روزهای خلقت، مانند «پوشش» آن‌«حضرتین» فقط یک برگ انجیر بوده! ولی ایشان به تکلیف خود عمل می‌کردند. منتهی، حوا با پوشیدن شلوار چسبان،‌ و کشیدن شلوار روی چکمه، هوش از سر آنحضرت ربود! و شد آنچه نباید بشود!

مسلماً سردار «رادان»،‌ مانند دیگر برادران متعهد و مکتبی، نمی‌دانند که زن نیز با دیدن مردان مجذوب می‌شود ! چون در جامعة توحش دینی، فقط مرد حق «خواستن» دارد،‌ آنهم در صورتی‌که زن، بدون «مجوز رسمی» چکمه بپوشد! البته، سردار رادان می‌توانند با پیروی از مسیح، این زنان «اغواگر» را هم به راه راست «هدایت» کنند. مسیح پاهای ماری مادلن را با دست‌های مبارک خود شستشو داد، و تمام «گناهان» وی «پاک» شد! ولی این خواست سرداران نیست! چون اگر همة زنان به « زن مسکولاریسم نوقدس» تبدیل شوند، ایجاد ارتباط با هر زنی، در ذهن علیل «برادران» تشویش و نگرانی روحی ایجاد خواهد کرد! چون تصویر «زن مقدس»، در ادیان ابراهیمی همان «مادر» است، و در نظریة فروید، تمایل ناخودآگاه به تصاحب مادر، در ذهن پسر بچه با وحشت «قطع آلت تناسلی» سرکوب می‌شود. حال مجسم کنید شرایط برادران و سرداران را که، همزمان با وحشت از «قطع‌آلت تناسلی»،‌ باید با وحشت «اخراج از بهشت» خدائی نیز زندگی کنند!

ولی واقعیت این است که، «برادران» به دلیل «زنانه ـ مردانه» شدن جامعه، قادر نیستند چشم‌ از زنان بردارند، و مانند بچه‌‌های لوس و ننر، هر چه می‌ببینند، می‌خواهند! در نتیجه نه فقط زنان می‌باید دست از «اغواگری» بردارند، که همة زنان وظیفه دارند خود را به شکل فاطمه کروبی و مریم بهروزی، یا سردار نجار «بیارایند». یا اینکه با استفاده از ماسک‌های «هالوین» در انظار عمومی ظ
اهر شده، ایجاد ترس و وحشت کنند. همانطور که دیدیم، طالبان، همکاران افغانی «برادران»، جهت حفظ آرامش «اجتماعی»، حتی بر خر و قاطر نیز شلوار می‌پوشاندند، تا مبادا آرامش الهی شیخ پشم‌الدین‌ها مخدوش شود! بله، این است شرایط مطلوب سیاست استعمار در ایران:‌ سرکوب پیوستة زنان، جهت گسترش خشونت، و ارعاب مردم. چرا که در غیر اینصورت، حکومت «عدل علی» ساقط خواهد شد، و نه تنها سرداران، که ملایان نیز از بهشت حکومت استعماری رانده می‌شوند، و سر از زباله‌دان‌هائی در می‌آورند، که خاستگاه واقعی‌شان است.
..............................

متن کامل

اhttp://nahidroxan.blogspot.com/2008/02/blog-post_23.html


24 February 2008

سیامک مهر: به سوی تحریم انتخابات

اعتراف و اقرار نامزدها به اعتقاد و التزام عملی به اسلام و نظام مقدس جمهوری اسلامی، و وفاداری به قانون اساسی و اصل مترقی ولایت مطلقه فقیه اگر بر فرض بنا بر مصلحت و گذشتن خرشان از پل بوده باشد و دروغ گفته باشند، نشان از بی اخلاقی و بی شرفی سیاسی است و ملت ایران به چنین نمایندگان و وکلایی نه امروز و نه در فردای زیبای ایران هرگز احتیاج نخواهد داشت.

بدون تردید جمهوری اسلامی پس از انتخابات بیست و چهارم اسفند ماه آشکارا و بیش از پیش به نظامی پادگانی و امنیتی تغییر شکل خواهد یافت که جز با اعلام وضعیت فوق العاده و حکومت نظامی قادر به ادامه حیات خویش نخواهد بود و بدون شک پس از آن است که مبارزه با نظام فقاهتی اسلام از شکل اندرز و نصیحت و توصیه و تئوری بافی خارج شده و ملت ایران تکلیف خود را با حکومت گورکن ها و ماموت های عصر یخبندان در خیابان ها روشن خواهد ساخت.

به سوی تحریم انتخابات

سیامک مهر
http://khakeiran.blogspot.com

این حقیقت که ملت ایران در مقابل و در مقابله با جمهوری اسلامی، با آلترناتیو و بدیلی سازمان یافته و با رهبری مشخص و برنامه و پلاتفرمی تبیین و تدوین شده روبرو نیست، به هیچ وجه به معنی دست شستن از مبارزه و تن سپردن به خواسته های رژیمی استبدادی و شرور نیست. فقدان آلترناتیو و وجود چنین خلائی همراهی با شعارهای رژیم و شرکت در انتخابات پیش رو را توجیه نمی کند و بیشتر خامی و افسردگی برخی افراد و گروه ها و نیروهای سیاسی را به رخ می کشد. تجربه های سیاسی و مبارزاتی بومی و جهانی به خوبی نشان می دهد که رهبری و سازمان یابی آلترناتیو، همواره پس از تضعیف و عقب نشینی نیروهای سرکوبگر که غالباً به دنبال یک همبستگی ملی خود جوش و نافرمانی مدنی گسترده روی می دهد، به طور خود به خود و بر اساس گزینش روح جمعی و قواعدی نانوشته، پیدا و آشکار گشته و ظهور می یابد.

با تحریم وسیع و یکپارچه انتخابات مجلس هشتم از سوی ملت ایران، حکومت اسلامی به ناگزیر هم در داخل و هم در برابر افکار عمومی جهانیان در موضعی قرار می گیرد که هرگز قادر به کنترل نظم سابق و خشونت و سرکوبگری از نوع شناخته شده و مسبوق به سابقه نخواهد بود و ناچار خواهد بود برای حفاظت از خود به حکومت نظامی متوسل شود که به معنی دمیدن در سر گشاد سرنا و آغاز فروپاشی جمهوری اسلامی است. دقیقاً پس از این آغازه است که نطفه های نظم و نظامی که همگان بر ویژگی ها و مؤلفه های آن - که عبارتند از سکولاریسم، آزادی، دموکراسی و حقوق بشر - که در طی سی سال مبارزه قلمی و قدمی اشتراک نظر و توافقی ضمنی یافته اند بسته می شود و از دل و درون آن، رهبری و سازمان یابی انقلابی برای وارد کردن ضربه نهایی شکل می گیرد.

ضروری است به این حقیقت توجه کنیم که با وجود نظام جمهوری اسلامی در ایران، پرهیز از جنگی ویرانگر در آینده به هیچ طریقی ممکن نیست. دیر و زود دارد، اما سوخت و سوز ندارد. حتا اگر عرق وطن پرستی شما و عشق به میهن، به ایرانِ جان، آنقدر در شما شعله ور باشد که حاضر باشید در کنار نظام نکبت الهی در یک سنگر با تهاجم بیگانگان بجنگید، این واقعیت تغییری در سرنوشت محتوم و رقم خورده ما ایجاد نمی کند. حکومت اسلامی با ملت ایران، با جهان، با آزادی، با تمدن و با نوع بشر و کرامت انسانی وی دارای مشکل و تضادی اساسی، حل ناشدنی و غیر قابل رفع می باشد. رژیم اسلامی بنا به ذات و گوهر تمدن ستیز، خردستیز و دشمنی ایدئولوژیک با جهان غرب و دستآوردهای بی نظیری چون مدرنیته، دموکراسی، سکولاریسم، حقوق بشر و دانش های مدرن، تا زمانی که در حاکمیت به سر برد میهن ما را در تحریم و انزوایی برزخی فروخواهد کشید و هست و نیست و آینده ملت را نسل در پی نسل تباه خواهد ساخت. برای پرهیز از نابودی یکپارچکی و تمامیت ارضی ایران و برای جلوگیری از گسیختن و از هم پاشیدن شیرازه ملی ملت ایران، اقدامی عاجل جهت از میان برداشتن رژیم اسلامی، تنها و تنها چاره و ضرورت و وظیفه و مسئولیت ملی و مدنی و اخلاقی و تاریخی ملت ایران از هر قوم و گروه و قشر و طبقه و صنف است.

شبح و خطر دائمی جنگ و حمله نظامی، وضعیتی داموکلسی به وجود آورده که آثار منفی و زیان بار آن در همه حوزه های سیاست، جامعه، فرهنگ و بویژه اقتصاد غیر قابل محاسبه است. چنین شرایط ناامنی اگرچه جامعه را از حالت تعادل خارج ساخته، اما نظام اسلامی را به خاطر وجود فلسفه حیاتی اش مبنی بر زندگی در وضعیت هرج و مرجِ منظم و یا به عبارتی پاسخ دادن به هر بحران با بحرانی دیگر، یاری و کمک فراوانی رسانده است. این فقط متعلق به دوران هشت ساله آخوند خاتمی نبود که زمامداران حکومت اسلامی هر نه روز یک بحران می آفریدند؛ بلکه از ابتدای تشکیل حکومت فقها به عنوان یک استراتژی، یک راهکار و شیوه ناگزیر زمامداری آخوندها به دلیل نفس غیردموکراتیک و جابرانه و ضدمردمی این حکومت اتخاذ گردیده است. جمله « این جنگ نعمت است و اگر بیست سال هم طول بکشد ادامه می دهیم» ناظر بر همین حقیقت بود. تداوم این وضعیت اگر برای حاکمان رژیم اسلامی وسیله حفظ قدرت و چپاول سرمایه ها و ثروت های ملی را فراهم آورده، اما به همین دلیل برای منافع ملی و آینده ایران و سرنوشت فرزندان ما فاجعه بار است. این ما، ملت ایران است که باید با اتخاذ یک تصمیم قاطع و پرقدرت به این شرایط جهنمی پایان بدهد.

حقانیت بخشی انتخابات مجلس هشتم برای رژیم اسلامی فوق العاده مهم و سرنوشت ساز است. اکنون که جمهوری اسلامی همه تخم مرغ هایش را در یک سبد گذاشته است، برماست که سبدش را واژگون کنیم. اکنون باری دیگر فرصتی غیر قابل بازگشت در پیش روی ماست. با تحریم گسترده انتخابات مجلس اسلامی که هرگز پارلمان و مجلسی ملی نبوده و نیست و با خالی گذاشتن حوزه های انتخابیه می توانیم آنچنان ضربه ای به رژیم اسلامی وارد آوریم که هرگز کمر راست نکند و از زمین برنخیزد. می توانیم هریک از صندوق های آراء انتخابات مجلس هشتم را به تابوتی برای دفن زمامداران نظام فقاهتی تبدیل کنیم.

جمهوری اسلامی رژیمی است یک دست و یکپارچه که صحبت از جناح های درون رژیم بازی سیاسی خود رژیم و سرگرمی سیاسی کارها و روزنامه نگاران جهان سومی و عقب مانده است. هنگامی که آخوند موسوی لاریِ اصلاح طلبِ دوم خردادی، تقاضای نظارت قانونی از سوی سازمان های بین المللی بر انتخابات را خیانت می خواند و حزب مشارکت اسلامی برای مرگ عماد مغنیه عربِ تروریست تحت تعقیب، اعلامیه تسلیت صادر می کند، افتادن در دامچاله چنین مباحثی نشان از عدم بلوغ سیاسی است. بازیچه کوتوله هایی است که تلاش رژیم برای دستیابی به سلاح اتمی و فراوانی گوشی های تلفن موبایل در دست مردم را نشانه مدرنیزم می دانند و نظام فقاهتی اسلام، حکومت عدل علی و حکومت ولایت فقیه را مدرن می خوانند. حکومتی که قانوناً در به در به دنبال مرتد فطری می گردد که اگر نطفه اش را والدین مسلمان بسته باشند، گرفته و به قتل برساند. حکومتی که دستگاه قضایی اش بعد از صدور حکم و اجرای متعدد سنگسار، هنوز درباره چگونگی وزن و اندازه سنگ های سنگسار مباحثه پایان ناپذیر خود را بی شرمانه ادامه می دهد.

دل بستن به نمایش انتخابات رژیم اسلامی به امید راه یافتن تعدادی اندک نماینده خنثی و مخنث از به اصطلاح جناح های میانه رو و از روستاها و ده کوره های دوردست که نظام و دستگاه های نظارتی نسبت به آنان حساسیت کمتری نشان داده است، فکری ساده لوحانه و نتیجتاً تفرقه انداختن در میان ملت و همبستگی ملی جهت تحریم گسترده انتخابات است.
از طرفی اعتراف و اقرار نامزدها به اعتقاد و التزام عملی به اسلام و نظام مقدس جمهوری اسلامی، و وفاداری به قانون اساسی و اصل مترقی ولایت مطلقه فقیه اگر بر فرض بنا بر مصلحت و گذشتن خرشان از پل بوده باشد و دروغ گفته باشند، نشان از بی اخلاقی و بی شرفی سیاسی است و ملت ایران به چنین نمایندگان و وکلایی نه امروز و نه در فردای زیبای ایران هرگز احتیاج نخواهد داشت. بنابراین نامزدی که به هر دلیل و بهانه ای چنین تعهد و التزامی را امضاء کرده باشد، جایی در میان ملت و در صف آزادیخواهان ندارد، نه امروز، نه فردا. دل خوش کرد
به ورود چنین نامزدهایی به مجلس است که برخی را در تصمیم گیری برای تحریم قاطعانه انتخابات دچار دودلی کرده و زبانشان را به لکنت انداخته است.
اساساً اعتقاد و التزام عملی به اسلام و نظام جمهوری اسلامی و وفاداری به قانون اساسی آن و اصل ولایت مطلقه فقیه، هر فردی را از دایره ایران و ایرانی خارج ساخته و به انیرانی و دشمن و بدخواه ملت ایران تبدیل می کند. اینان بند ناف خود را از زهدان و دامن پرمهر ایرانِ بریده اند.

تحریم انتخابات و خالی گذاشتن حوزه های انتخابیه صرفاً و تنها یک عمل سیاسی نیست. تحریم حتا یک تشبث ساده به حقوق قانونی خود هم نیست. بلکه دفاعی اخلاقی از حیثیت و حرمت و کرامت انسانی فرد فرد ملت در برابر وهن و تحقیر و تجاوزی است که بی امان و پیوسته از سوی زمامداران جابر حکومت اسلامی نسبت به اراده و اختیار و حق انتخاب آزادانه شهروندان صورت می گیرد. نظارت استصوابی شورای نگهبان که در دوره پیش رو به هیئت های اجرایی وزارت کشور نیز گسترش یافته و از آن جا آغاز شده، توهین مسلم و آشکاری است به درایت و فهم و شعور یکایک افراد جامعه. تحریم انتخابات به معنی نفی و انکار تمامیت حکومت اسلامی در همه اشکال و مظاهر آن است.

در هر صورت مسلم است که از صندوق های انتخابات بیست و چهارم اسفندماه مجلسی بیرون خواهد آمد که درواقع شعبه و شاخه ای از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است. تشکیلاتی که در لیست سازمان های تروریستی قرار گرفته و سازمانی است در ردیف حماس و حزب الله لبنان و جهاد اسلامی. اینان که صلاحیتشان برای نامزدی تأیید گردیده، تروریست ها، پاسداران، بسیجی ها، لباس شخصی ها و یاران و همکاران مقتدا صدر و حسن نصرالله و عماد مغنیه اند و هیچ نسبتی با ملت ایران ندارند.

بدون تردید جمهوری اسلامی پس از انتخابات بیست و چهارم اسفند ماه آشکارا و بیش از پیش به نظامی پادگانی و امنیتی تغییر شکل خواهد یافت که جز با اعلام وضعیت فوق العاده و حکومت نظامی قادر به ادامه حیات خویش نخواهد بود و بدون شک پس از آن است که مبارزه با نظام فقاهتی اسلام از شکل اندرز و نصیحت و توصیه و تئوری بافی خارج شده و ملت ایران تکلیف خود را با حکومت گورکن ها و ماموت های عصر یخبندان در خیابان ها روشن خواهد ساخت.


..................................

از سیامک مهر، در همین ارتباط:
به سوی تحریم انتخابات/ جبهه ای بدون جنگ

http://web-award.blogspot.com/2008/01/blog-post_5708.html

23 February 2008

ژوئن 2005 تا سپتامبر 2006






هادی خرسندی: آيت‌ الله گربه نره در مسابقه بيست سوالي

اکبر تک دهقان: دفاع از امنیت شغلی کارکنان روزنامه ها

وبلا گ گناهکار: انوشه انصاری به شما هیچ ربطی نداره! فهمیدین؟!

جمشید پیمان : تنها " سرخ" ماند، بر پهنه ی بهمن برف

وبلاگ یک گیله مرد: آ یا کسی سکته کرده است؟

وبلاگ با حسی به سرخی خون ایستاده ام

وبلا گ کوچه بی دار و بی درخت: حلاج

جمشید پیمان: نفر بعدی کیست؟ اسم ، چندان مهم نیست! .

منصور امان: خاتمی در آمریکا، ویترینی از اجناس دست دُوم

داريوش همايو ن:جنبش دانشجویی و بوم‌های مرگ ‌اندیش

منصور امان: جلادان پیشبند چرمین به کمربسته اند

بصير نصيبي: ما و دادنامه سایه سیرجاني

جمشید پیمان: ای نداده دل به ظلمت در شبان دیر پا...

سعیدی سیرجانی : خدا ناشناس .


اگوست 2006



دادنامه من سایه سیرجانی به جهانیان این است: خاتمی؛ سید محمد خاتمی قاتل پدرم است.

سیندخت پارسی: اعتراض علیه سفر محمد خاتمی به آمریکا

لیلا جدید ی: دست و پا زدن با خاتمی

سایه سعیدی سیرجانی: واشنگتن دی سی؟ یا "یواشنگتن الله"!

بصير نصيبي: شون پن، گنجي، رفسنجاني، بهنود، و...

جمشید پیمان: زآن مه گیسو پریشانم بگو ..........

داريوش همايون: سياست زمين سوخته

سایه سعيدي سيرجانی: حقه فخرآور .................

الاهه بقراط: چرا ببخشیم؟ چه را ببخشیم؟! ............

منصور امان: جشن با شیرینی دستپُخت ولی فقیه.........

جمشید پیمان "حزب الله لبنان" محصول مشترک آخونده...

الاهه بقراط: طرفداران «بازگشت اصلاح طلبان" با عکس یادگاری ...

محمّد هادی: حکومت اخوندی و صادرات و وارداتِ اپوزیسیون!

علی اجدادی: سکه جدید ضرابخانه اتحادیه اروپا ...

پرویزهراتی نژاد: از چماقهای جمهوری اسلامی نبایست...

داريوش همايون: جنگی ميان امريکا و جمهوری اسلامی ...

دكتر كاظم وديعى: شبح هراسناك حزب الله "ايران" بر ...

مهدى قاسمى: «حزب اللهى» و «فلسطينى» ساختن سياست ا...

جمشید پیمان: ا کبر محمدی را هم کشتند... زنده باد مقاومت قهرآمیز


زوئیه2006



آژانس خبری کوروش: تقاوت اکبر گنجی با اکبر محمدی/ هر دو اکبرند اما این کجا و آن کجا

جواد اسدیان: به همهء آنانی که در وادی تاریکِ جهل و جنون چراغ راه افروختند و سوختند


مجید خوشدل: پس از بی‌هوشی، چهل وهشت ساعت به او تج...

سربلند : براى رسيدن به صلح بايد جنگيد...............


توفیق: کاریکاتور .... حق مسلم ما!

وبلاگ خسن آقا: نقشه‌ها و استراتژی‌ها روشن است! .....

داريوش همايون: مصالحه حتی بر اصول؟

پرویز هراتی نژاد: حکومت ملایان -و خود شیفتگی بچه آخوندها

هادی خرسندی بهترين راه استفاده از يک اکبرگنجي ......

هادی خرسندی: دلواپسم به خاطر فرداي اعتصاب ..........

نيک‌آهنگ کوثر: گزارش لحظه به لحظه روز دوم ...........

سربلند: اينجا لندن است، صداى آمريكا! ......

عبدالقادر بلوچ: ماری هزار و چهارصد متری ما را گزیده...باید ترسید...

علی اعتمادی: دگردیسی پروژه ًاصلاحات ً از خاتمی تا گنجی

وبلاگ سرباز کوچک: اكبرو اسلاو خان وعالی جنابان "دموکرات" و چه و چه

الاهه بقراط: بدهکاری به تاریخ و نسل های امروز و آینده

باقر پرهام: شجاعت نگاه اکبرگنجی به "خود" و شجاعت گفت ‌وگوی اکبر گنجی با "خود"

آحوندها چگونه حرف بزنند تا اين اپوزيسيون يخ زده و در كما رفته بخود بيايد؟

علی جوادی: پرژوه اکبر گنجی/مبارزه برای آزادی زندانیان سیاسی یا محدود کردن این مبارزه؟

شهلا دانشفر: فرمان خامنه اي و خصوصي سازي... !

جعفر پویه خیزش دانشجویی 18 تیر و دست آورد آن

جعفرپویه: با پروژه های میلیاردی رهبر دهان سپاه را شیرین می کند

ایرج مصداقی: «توبه ملی» و نفی «خشونت» در نگاه «اصلاح طلبان حکومتی»

منیره برادران: " یک جا باید بخشید" یا به هم ریختن مرز حق و نا حق؟

سایه سعیدی سیرجانی: قدرت سیاسی اسلام و خواب زدگی دنیا

زینت میرهاشمی: خصوصی سازی با پز «عدالت طلبی» فریب مردم است

مريم رجوي: زنگها براي پايان رژيم آخوندها به صدا در آمده است

داريوش همايون: بخشودن و فراموش نکردن؟

بيژن صف سري: آي آقايان، نكند قرار است خدا شويد؟

وبلاگ ترنّــــــــــــــــم: شــیر بی یال و دمـی بـنام "دموکـراسی ولایت فـقیه!




ژوئن 2006







فعالان حقوق بشر در ایران: در سیر "حقوقی" دفاع از یک زندانی سیاسی چه میگذرد
ناصر خالديان : به سوي بالكانيزه كردن ايران
علی جوادی: " نه" به رژیم اسلامی / ۳۰ خرداد ۶۰، ۱۸ تیر ۷۸
آدر ماجدی: گنجی کی به 30 خرداد میرسد؟
وبلاگ فهم: دور تازه‌ی تلاش اصلاح‌طلبان، برای کشاندن مردم به پای صندوق‌های رای
ایرج مصداقی: گنجی و قتل‌ عام زندانیان سیاسی
داريوش همايون: نازنين و ميليون ها ديگر
نيک‌آهنگ کوثر: تبریک و تسلیت فرا رسیدن خجسته روز ۲۷ خرداد
سایه سعیدی سیرجانی: بر ماست تا گرد هم آییم و تغییر روزگار را رقم زنیم
جمع آوري امضا براي حمایت از زنان دستگیر شده در تجمع 22 خرداد ادامه دارد
آرش عاشوری‌نیا: تجمعی که می‌خواست مسالمت آمیز باشد
حزب ملت ایران: خواب آشفته اي که هرگز تعبير نخواهد شد
علی ناظر: حال بياييم سر آن چيزي که اکبر گنجي مي خواهد مردم ببخشند!
علی اوحدی: آنچه من نیستم!
کورش عرفاني: آقای اکبر گنجی، نه می بخشم و نه فراموش می کنم
پرويز صياد: ستيز با اهريمن طرفدارى از جنگ نيست
............................

عبدالعلی پارسا: " لبخندهای "همدلی"خورده شيشه دار ... و ... "سالگرد اصلاحات" ؟
نيک‌آهنگ کوثر: "تبریکات " دوم خرداد
داريوش همايون: خطر تجزيه ايران
مهدى قاسمى: چرا به هدفها و نتایج "مسخرگى های حکومت آخوندی" نمی پردازیم؟
علیرضا جوانبخت قولونجو: هویت پنهان (پیرامون اعتراضات اخیر در آذربایجان)
عبدالعلی پارسا: بيائيد مشکلات جهان را حل کنيم!
شرنگ: اگر ايران را ايران مى خواهيم، بايد خود برخيزيم
امیر فرشاد ابراهیمی: جنگ بد است... اما جمهوری اسلامی بدتر است
نسیم آزادی: صدا را می شنوی ؟ خوب گوش کن . یکبار نه چند بار ، صدای یک مبارز است!
مهدى قاسمى: ايران در يكى از سهمگين ترين پيچ هاى تاريخ خود





ملت ايران، تحريم 27 ساله الف- بيقرار
بحران نگاه به «پای مردان» و «پای زنان» در میان «فقها»ی قم زینت میرهاشمی
یک هالوی سودمند در نقش آفیش تبلیغاتی منصور امان
بوی خوش عشق یا روی خوش پرزیدنت احمدی نژاد بصير نصيبي
جمهوری اسلامی حجاب توبه به سر می کشد منصور امان
خانم شیرین عبادی ادعای «حقوق بشر» شما قلابی است زینت میرهاشمی
برنده جایزه صلح نوبل به لشگر استشهادی می پیوندد! علی ناظر
چرا رژيم آخوندی با تحریک مداوم "حریف" وقوع فاجعه جنگ را انتظار می کشد ؟ مهدى قاسمى
ا ز آنجایی که ما، ملت همیشه در صحنه ... نیما نیلیان
پنهان در تيغة خنجری (شعر) جلال سرفراز
اگر حاتم بخشی از جیب محرومان به تروریست های عرب خیانت نیست پس ‏چیست؟ علی کشتگر
دو رويداد, و تکرار حکايت زبونی و حقارت حکومت اسلامی در برابر اهل قلم مسعود نقره کار
پاسخ یک جامعه شناس برخاسته از آذربایجان ایران، به یک همشهری تجزیه طلب، کاظم رنجبر
"مبارزه" علیه كمك‌های مجهول ا مریكا، بهای نادیده گرفتن لزوم اتحاد اپوزیسیون دكتر حسين باقرزاده
فوتبال سیاسی ویا سیاست فوتبالی ! بصير نصيبي
بايد بمانم ( شعر) امیر (از تهران) عقاب آبى و پرواز زيبايش اسماعيل وفا يغمائى
سوءاستفاده سياسي از كودكان و بلاگ نقطه ته خط
هیچ بیانیه ای تاکنون چنین واضح و همه جانبه دست و پای اپوزیسیون دمکرات را در پوست گردو قرار نداده بود ...جلال شالگوني
ايران ‌می‌تواند جهان را جای بسيار بهتری کند داريوش همايون
دانشجوی...متولد شيراز، اينجانب احمد باطبي
سرگذشت ملت هائى را كه موفق شدند راه بندانها را بشكنند چگونه بايد تعبير كرد؟ مهدى قاسمى
تبریکات هسته ای/ بخش دوم: "ناگقته ها"ی نیک آهنگ، مرد پیر، شبح، کنجکاو، خسن آقا ، وب- آ -ورد
به جای روشنگری تبديل به آگهی​چی آقايان شديم وبلاگ نیک‌آهنگ‌
به مدیر نمایشگاه بین المللی کتاب فرانکفورت در پیوند با "خدماتش" به "نمایشگاه " آخوندی "کتاب " جواد اسدیان
=صدایی در شهر خاموشان بصیر نصیبی
لهراسبي، زنداني جامانده از آزادي= كيانوش سنجري-
آمریکا چه اهدافی را پیگیری میکند؟ =وبلاگ حسن آقا =
سنگواره گی یک اعلامیه = جواد اسدیان-
چی بود چی شد ! = وبلاگ پوتین -
معجون جمهوری “ اسلامی”/ مردم سالاری” دینی” / روشنفکر “دینی” از منظر جامعه شناسی سیاسی = کاظم رنجبر =
این عکس را که دیدم ( سال تحویل در مشهد!) = شین. میم ...



-مارس 2006 -




غم بی دمی و پتیسیونی عروسکهای تماما مخصوص = شیما کلباسی =
ترور = رضآ نآظم=
با نام ِ جاودانه‌ی فروردین ..(شعر) -پيرايه يغمايی -

آغازینه های 1385

جمهوری اسلامی،زمستان تاریکی است افتاده بر میهنمان - میرزاآقا عسگری (مانی)
-ولايت مطلقه فقيه، درخشان ترين دستاورد جنبش روشنفکری ايران -
امير سپهـر

از این به بعد قرار ما، جمعه ها در گورستان صنعتی شر یف- نیما نیلیان بوشهری
شب آتش و آزادی -
وبلاگ شبح
جمهوری ولایت فقیه مطلقه مرده است؛ سالهاست که مرده است - وبلاگ گاو مقدس
خواست مردم ایران تغییر رژیم است و نه غنی سازی اورانیوم- کیوان کابلی -
آن عاشقان شرزه که با شب نزیستند، رفتند و شهر خفته ندانست که کیستند- مینا انتظاری -
چرا اینقدر کم بودیم؟ اینان هراسشان ز یگانگی ماست!- وبلاگ زیتون -
شاید که تا هشت مارس بعدی (شعر)
شیما کلباسی
وحشت از آزادی؛ "روز زن" در دانشگاه علم و صنعت -وبلاگ آوای رهایی-
اعتراض به ممانعت از برگزاری روز جهانی زن _ وبلاگ نیما نسرین
_
حقوق زنان 9 ساله، حقوق زن عاشق، حقوق زن خطا کار..... از يادداشت های مهرانگيز کار درباره
وضعيت حقوقی زنان در ایران، به مناسبت روز جهانی زن.....
یک راه حل عملی برای نماندن در آفساید _ مصطفی قوانلو قاجار
_برایت متاسفم سرهنگ علی بابایی !- امیرفرشاد ابراهیمی

فوریه 2006




-کارگردان: علی اکبر هاشمی؛ بازیگران: علی فلاحیان و برو بچه های محفل - امیر فرشاد ابراهیمی-
یکی منو صدا کرد... کاظم مصطفوی
شلاق را نپذيرفت ... کاظم مصطفوی (رگبار )
آزادي وجدان- عبدالکريم لاهيجي
تحریک به جنگ زینت میرهاشمی

پتیشن برای جلوگیری از اعدام سعید ماسوری

حجت زمانی «حجت» و «حرمت» زندانیان سیاسی ایران- ایرج مصداقی
حق مسلم ماست حق مسلم ماست - حسين خيري فام-
الهام افروتن در میان چنگالهای خونین قصابان- زینت میرهاشمی-
بهرام محبی، گزارشگر صدای آلمان: ­ درباره نمايش «آفسايد» جعفر پناهی در جشنواره برلين
هذیان (شعر) - شیما کلباسی -
چارچوب حقوقي آزادي بيان--عبدالکريم لاهيجی--
نامه دوم (آخر!) به حجت زمانی- نسیم آزادی-
پنجره التهاب -آرش سیگارچی-
کشتـارگاه ملاهـا- چند نمای ساده- يوسف اکرمی-
-جادوی نگاهش باقی خواهد ماند- ایرج مصداقی-
این رژیم طاعونی را فرو اندازیم، قبل از این که ایران را بسوزاند*ستار لقایی*
كز بيم مور در دهن اژدها شدم * مزدك بامدادان*
گفتگوي احمدي نژاد با خاتمي* هادی خرسندی*
جنگ تمدنها *عبدالقادر بلوچ

اتحاد دانشجو و کارگر* داریوش همايون
آشفتگی و هراس مرگبار رژیم پس از گزارش پرونده اتمی به شورای امنیت *سیندخت پارسی
پرونده ی ايران در شورای امنيت *خسرو باقرپور
پیشاروی محاصره و حمله ؟ *ابوالحسن بني صدر
تشدید بحران اکولوژی* دکتر کاظم موسوي زاده
کارگران شرکت واحد و خانواده های* آنها غلامرضا میرزائی
در مورد بُحــران اتمــی* رضا پهلوی
کی می جنگه؟ راستی اگه جنگ بشه کی می جنگه؟ * وبلاگ مشق شب
آیا روزهای رژیم به آخر رسیده؟ * وبلاگ خُسن آقا
پسمانده هاي قرون وسطي! * پيمان پيران- زندان اوين



.... ژانویه 2005 ....

به مناسبت اجلاس 10 بهمن 1384 وزرای خارجه پنج کشور عضو دائمی شورای امنیت پیام سخنگوی حزب سبزهای ایران
کارت زمان - ديدگاه اپورتونيستي علی ناظر
سرکوب، پايان کار نيست! سایت اخبار روز
به کارگران جهان، به همه اتحادیه ها و سازمانهای مترقی/ سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه
الهام افروتن به دليل انتشار يک طنز سياسی در معرض شکنجه و خطر مرگ قرار گرفته است / هومن عزيزی و مريم هوله
شالوده دفاع از جنبش مستقل را کارگران ایران رارقم می زند، متحداّ به استقبالش بشتابیم!/ امیرجواهری لنگرودی
نگاهی به جنبش کارگران و مزدبگیران در دی ماه زینت میرهاشمی
زنان کوچک، مردان بزرگ (شعر)/ لیلا فرجامی
سه تفنگدار/ نیک آهنگ کوثر
آقایان در حال بازی کردن برگهای ‌ آخر بازی هستند/ وبلاگ خُسن آقا
سنگر قدرت در دست "مذهب" همان آفت بر جان " ایران" افتاده است/ سایه سعیدی سیرجانی


اسارت "خويشتن "/ وبلاگ ملا حسنی
هیچ تحریمی کارسازتر از تحریم نظام توسط مردم ونخبگان ایران نیست
/ ویکتوریا آزاد
سخنرانی پابلو نرودا به هنگام گرفتن جایزه نوبل
/ ترجمه از دکترزری اصفهانی
سخني با اصلاح طلبان فريبكا ر/ الف—بيقرار
بازگشت» بی بازگشت؟ مروری بر موضوع بازگشت پناهندگان سیاسی به ایران/ مجيد خوشدل
چگونه بايد پایه ائتلاف وهمبستگی جهانی ما پايه ريزی گردد؟
/ امیرجواهری لنگرودی
این آدرس غلط دادن است که "تحریم، به ضرر تحریم کنندگان است"!/ وبلاگ نامه های ایرونی
جهل مرکٌب
/ عبدالکريم لاهيجی
گم گرده راه؟
/ علی ناظر
روشنفکران و مبارزان
/ محمود یزدانی فر
نگاهی ديگر
/ سايه سعيدى سيرجانی
فاجعه‌ای ملی در حال وقوع است.../
دكترحسين باقرزاده
آنهایی که نمی رقصند (شعر ) گابریلا میسترال
/ ترجمه از دکترزری اصفهانی
مردان تهی (شعر ) تی اس الیوت
/ ترجمه از دکتر زری اصفهانی
قوم به "حج" رفته
/ وبلاگ زیتون
قلعه حیوانات
/ نیک‌آهنگ ‌کوثر
دستها از گریبان زحمتکشان کوتاه
/ ناصر زرافشان / زندان اوین
ريشه در كينه من كن محکم! (شعر ) / سعید رحیم زاده ( اشعیا )

از مجله اينترنتی روز تا شبکه های ماهواره ای صبا وهما.../ بصير نصيبي
ياوه اي به نامِ « قرائت های غير متحجرانه »/ محمدرضا زجاجي


دسامبر




آلودگی هوا، پیمان کیوتو و کنفرانس اقلیمی کشورهای جهان در مونترال / گفتگوی سایت ایران سبز با دکتر کاظم موسوی زاده
در راستای ایجاد یک حزب پیشتاز کارگری گفتگوي سایت گزارشگران با مازيار رازی فعال و تحليل گر مسائل كارگري
چَه نکن بَهر کسی، اول خودت دوم کسی! وبلاگ خُسن آقا
از مبارزات کارگری حمایت کنیم بینا داراب زند (زندان اوین )
چرخهای اتوبوس رانی باز ایستادند منصور امان
از اعتصاب حق طلبانه سندیکای شرکت واحد حمایت کنیم جعفر پویه
شکلاتی به رنگ عبا عبدالقادر بلوچ
عصبانی نشوم نيک آهنگ کوثر
کوششی بزرگ در خور انسانی بزرگ بنیاد فرهنگ ایران در استرالیا
هر حکومتی سيمای بينش آن مردم است مردو آناهيد
به "صبح"چگونه می توان نزدیک شد؟ تقی روزبه
اندکی دليری بايد داريوش همايون
اهداف اصلی هارت و پورت مهرداد هرسینی
عجایب صنعتی دیدم در این دشت! احمد سیف
عبرت آموزي پيامدهاي نقض حقوق بشر مهرانگيز کار
16 آذر، جمهوری اسلامی و حجاب آلودگی هو ا آذر مدرسی
یگانه اپوزیسیون کار آمد وبلاگ پارسیان
ای احمدی نژاد اگر امام زمانی بگو... بصير نصيبي
وحدت حوزه و دانشگاه ... هفت سال پس از جنایت مهرداد هرسینی
اگر حجاب نبود؟ ابوالحسن بنی صدر
اوين تا دارالقرآن ِ گوهردشت کيانوش سنجري

نوامبر

http://zir-chatr-40tikke.blogspot.com/2005_11_01_zir-chatr-40tikke_archive.html

تحولي در جنبش كارگري گفتگوی سایت گزارشگران با امیر جواهری
درباره سرنوشت لباس خامنه ای و رفسنجانی خودمان تصميم می گيريم سایت روشنگری
"
انفلاب فرهنگی" با نسخه های تقلبی منصور امان
سرنوشت مشترک گنجی ها تیرداد کورس بابایی
قانونی بودن خشونت علیه زنان در ایران زینت میرهاشمی
حاشيه مقاله ها و مصاحبه ها درباره اَسيب شناسی بحران اپوزيسيون مسعود نقره کار
تنها با مبارزه متحٌدانه می توان صدای دادخواهی کارگران رابه گوش جهانیان رساند اميرجواهری لنگرودی
نگاهی به رویدادهای جنبش کارگران و مزدبگیران در آبان ماه زینت میرهاشمی
جنگ نفت در تهرا ن وبلاگ شبح
قطعنامه بين المللى در محكوميت نقض حقوق بشر در ايران مصاحبه كيواندخت قهارى با عبدالکریم لاهیجی
گلو گاه عشق (شعر) رکسانا گيلاني
"
چمهوری” اسلامی و تروريسم، دو رشته يک کلاف! کوروش گلنام
اختلاف! کدام اختلاف؟ وبلاگ خُسن آ قا
برای ملاها، همه راهها به نا کجا آباد ختم می شود لیلا جدیدی
جنگ دو خروس و داوری مرغ تخمی عبدالعلی پارسا
تك دانه ای بكار (شعر) احمد سیف
چشمهای مان را بسته بودند... احمد سیف
مانیفست "… از نوع ديگر" پيمان پيران / زندان اوين
اين «جمهوری»، همان حکومت اسلامی است! سایت اخبار روز
بحران جواب بحران جعفر پويه
قتل عام زندانیان سیاسی در دهه 60 و روضه امام حسین اسمر آذری
يهودى ستيزى "ایرانیان" درنمایشگاه كتاب فرانكفورت عبدی کلانتری
ت
هران شهرى كه ديگر نمیشناسم ناهيد كشاورز
نگاهی کوتاه به هفتمین جشنواره جهانی فستیوال فیلم در تبعید پویان انصاری
جمهورى اسلامى: فساد ساختارى در دايره بسته كامران صفايى
من از دهليزهای مرگ می آيم! (کتاب "نه زيستن نه مرگ" ايرج مصداقى ) کوروش گلنام
اصلاحات آبکی نتیجه اش ظهور احمدی نژاد است. نیست؟ نیک آهنگ کوثر

...........................................

اکتبر

http://zir-chatr-40tikke.blogspot.com/2005_10_01_zir-chatr-40tikke_archive.html

سخنان احمدی نژاد بازتاب سیاست مماشات جویانه غرب زینت میرهاشمی

تاریخمان را از ما نگییرید فواد شمس
تخریب قطعه 33 حذف میراث جنبش عدالتخواهانه مردم است جعفر پویه
با وجود استبداد مذهبي نميتوان به پيشرفت علمي دست يافت مهدي سامع
ترس جمهوري اسلامي از پيكر در خاك خفته ي فرزندان ايران حسن زرهي
برای او که نشست تا همه برخیزند! وبلاگ آرش سرخ
در کلاف سردرگم داريوش همايون
رنگ فدرالیستی زدن به تحولات سیاسی ایران ایران محكوم است! علی جوادی
گفتگوی اتمی من و عمه جان عبد القادر بلوچ
راه پله های باريک و ديوار آپارتايد / يک توضيح ضروری سایت روشنگری
«زنان» در خدمت تحکیم نظام مردسالارانه زینت میرهاشمی
آقازاده یعنی تجاور، دزدی، غارت و چپاول جعفر پویه
تروريسم و سکوت ما علی ناظر
مهاجرت از شهرها به کجا؟ منصور امان
نگاهی به راه - ششمين جشنوارة تأترو هنرهاي نمايشي ایران در تبعيد (گوهرمراد) رضا بي شتاب
زير سنگينی خودشان داريوش همايون
وحشی سر سپرده (شعر) رکسانا گيلاني
از این سفر (شعر ) فريدون گيلاني
آيا اين نهضت آزادی است؟ عبدالعلی پارسا
حكم خامنه ای نشانگر بن بست و لاعلاجی رژیم اسلامی است! علی جوادی
یک کشور يک ملت داريوش همايون
وقایع نگاری یک جنایت از پیش اعلام شده امید حبیبی نیا

حکومت کنید و... بچاپید! وبلاگ حسن آقا
نشست رسانه ای با پروفسور احسان بارشاطر مجید زهری
ترچمه ایرانیکا و حکومت ایران ف.م.سخن
نظارت مجمع تشخيص مصلحت بر قوای سه گانه سایت روشنگری
در برلين هنوز قاضي هست علی سجادی


...............................................................



سپتامیر

http://zir-chatr-40tikke.blogspot.com/2005_09_01_zir-chatr-40tikke_archive.html

روزگار وقيحی است نازنين! بصير نصيبي

در کنفرانس مطبوعاتی برلین منصور قدرخواه
با منصور قدرخواه سخنگوی کانون هنرمندان ایرانی در تبعید نسرین مهدوی/ صدای امریکا
اوردالی در ایران، با نام "بازجویی فنی" رواج دارد! محمدرضا نسب عبداللهی
خاطراتی پراکنده از روزنامه های " اصلاحطلب" نيک آهنگ کوثر
به من چهل و پنج تا فحش بدهيد! هادی خرسندی
نگاهی به جلسه ی "کانون زندانیان سیاسی ایران در تبعید " در استکهلم مهشید راستی
تغیيرات به ظاهر ايجاد شده در بين نيروهاي خودي نظام بیژن صف سری
در کمال خونسردی... سوسن آرام
معجزات امامزاده های اصلاح طلب پیشرو کیواندخت قهاری
یادِ گل­های توفان زدهء خفته در گورستان خاوران (شعر) جواد اسدیان
گلزار خاوران چون سند جنایت جمهوری اسلامیدر تاریخ باقی خواهد ماند سازمان زنان هشت مارس
شب دفاع از مبارزات و حقوق مردم ايران کانون پناهندگان سياسی ايرانی- برلین / کميته دفاع از زندانيان سياسی ايران- برلین
قرار (شعر) شیما کلباسی
جنایت ادامه دارد... سایت اخبارروز
................................

آگوست

اطلاعيه سردبير سايت ايران ليبرتى منصور قدرخواه
چشم همه ی کسانی روشن که با ماموران و مزدوران رژیم آخوندی هم آوا و هم رقص بوده اند جمشید پیمان
اول بايد بساط اين رژيم را برچيد سایت روشنگری
سخنرانی زندانی سیاسی از بند رسته (در ساختمان کنگره آمریکا) مینا انتظاری
پشت پرده طرح محفل امنيتى- نظامى در حمله به بدحجابى كامران صفايى
قيامهاى شهرى، سرنگونى رژيم اسلامى؟ على جوادى
هفدهمین سالگرد قتلعام زندانیان سیاسی کانون زندانیان سیاسی ایران(در تبعید)
آی مسلمان، چپ، کمونیست، سلطنتطلب، کافر، بهايی، ارمنی، يهودی، زرتشتی، پیروان ادیان مختلف ... وبلاگ بیلی و من
هفده سال گذشت و انگار دیروز بود بهروز سورن
در صورت ادامه اعتصاب غذ ا به یکی از شهرهای کشور تبعید خواهد شد! کمیته پیگیری اعتصاب غذای منوچهر محمدی
گریه... گریه ... ضجه... عماد باقی که طبق گفته اکبر گنجی... مامور جمهوری اسلامی است... شیما کلباسی
گنجي را رها کنيد، لاجوردي را بچسبيد هادي خرسندي
مبارزهٌ جدی با حكومت اسلامی و جلوگیری از روی كار آمدن «حكومت اسلامی جلد دوم» پروانه حمیدی
نامه ای از زندان اوین منوچهر محمدی
آن سوی جنایت بهروز سورن
تروريسم اتمي حكومت آخوندي را متوقف كنيد دکتر مهندس کاظم موسوی زاده
گنجی نیز باید همانند کلیه زندانیان سیاسی جمهوری آزاد شود... سازمان زنان هشت مارس
نه فقط خامنه ايى، کل نظام بايد برود! مهرنوش موسوى
ارجاع پرونده اتمي آخوندها به شوراي امنيت تنها راه ممانعت از دستيابي آخوندها به بمب اتمي شوراي ملي مقاومت ايران
.....................................

برای نجات گنجی و ساير زندانيان سياسی بايد از گنجی فراتررفت سایت روشنگری
تامه سرگشاده یه سازمان ها و تهاد های مدافع حقوق بشر حزب کمونیست کارگری
نامه سرگشاده به اکبر گنجی رويا نوروزی
به آقایان سحابی ، دکتر سروش ، دکتر کدیور ، حجاریان ، علوی تبار (نامهً سرگشاده) دکتر کاظم رنجبر
آبرومندترین قهرمان اصلاحات داریوش همایون
نگاه احمد شاملو در باره شعبده بازیهای رژیم و نمایش دوم خرداد مسلم منصوری
چشم درمقابل چشم گفتگوی صدرالدین تام با منصور قدرخواه
. پرده دوم کنفرانس برلین ثریا شهابی
عجله نکنید، جواب همان است که در کنفرانس برلین دادیم آذر مدرسی
من برای ایستادگی زن ایرانی ارزش قائل هستم گفتگوی بصیر نصیبی با پروانه حمیدی
از آن سوی بام افتادن مهشید راستی
حالا چي؟ علی ناظر
كشورى كه در آن حقوق بشر بطور دائم پايمال ميگردد سخنگوى وزير كشور آلمان
روشنفكران و يا پيام آوران تاريكى و جهل پروانه آزادی
دادگاهی خارج از ايران برای شکنجه گران، آدم ربايان و آدمکشان عبدالکريم لاهيجی
از نظرپزشکی قانونی پرزیدنت خاتمی هنوز زنده حساب میشود هادی خرسندی
..........................................

قابل توجه دوستان و دشمنان اکبر گنجی ایرج مصداقی
رد پای خونین تروريزم اسلامي و راه جلوگیری از فاجعه های وحشتناک تر منصور قدرخواه
بدخوان جواد اسدیان
همدستی با جانیان منصور قدرخواه
مشروعیت خریدن برای حکومتی ضددموکراتیک و تروریست های "اَمر" مسعود نقره کار
گفت، بايد گفت علی ناظر
روياهايي در بيداری مينا اسدي
سازمان یابی تازه دوم خردادیهای صادراتی امید حبیبی نیا
نامه ی سرگشاده گروهی از نويسندگان و هنرمندان ايران