20 May 2006

علیرضا جوانبخت قولونجو: هویت پنهان (پیرامون اعتراضات اخیر در آذربایجان)




هیچ انسانی اهانت را تحمل نمی کند، خصوصاً اگر لبه تیز این
اهانت،ارزشها و هویت ملی و فرهنگی او را هدف قرار داده باشد.

روزنامه "ایران" بسیاری
را غافلگیر کرد. دهها هزار دانشجوی آذربایجانی در شهرهای اورمیه، تبریز،اردبیل،
تهران، همدان، زنجان، قزوین و... تحصن اعتراض آمیز برگزار کردند، روزنامه مذکور در
بسیاری از شهرهای آذربایجان تحریم شد

این بار باید - دوست ودشمن - همه قانع شده باشند که آذربایجانی به پاسداشتِ
هویت خود اهمیت می دهد. امااین اهمیت دادن در مورد ابعادی از هویت ملی اوست
......................................................................................................

هویت پنهان

علیرضا جوانبخت قولونجو


آیا نویسنده مطلب "چه کنیم تا سوسکها سوسکمان نکنند" که در روزنامه ایران روز جمعه ۲۲ اردیبهشت به عنوان طنزی برای کودکان چاپ شد، می دانست که بعد از مشاهده نوشته اش توسط ترکهای آذربایجان چه اتفاقی خواهد افتاد؟ آیا او خبر داشت که تنها بعدِ چند ساعت از خوشحالی به خاطر چاپ مطالبی که برای خنداندن مخاطبش نوشته بود، در موقعیتی قرار خواهد گرفت که ممکن است هر انسان دارای حواس پنجگانه را به گریستن وادارد؟ آیا سردبیر و یا هر فرد دیگری که مسئول کنترل چنین صفحاتی در ارگان رسمی دولت جمهوری اسلامی ایران است، هنگام کنترل این مطالب احتمال تحریم روزنامه در بسیاری از شهرهای آذربایجان را پیش بینی می کرد؟

شکی نیست که هیچ کدام نمی دانستند. زیرا کم اهمیت ترین بعد لطمات آن نوشته، یعنی زیانهای مادی ناشی از تحریم روزنامه به نوبه خود ضربه سنگینی بر این روزنامه وارد کرده است، اگرچه روزنامه ایران منبعی غنی همچون بیت المال را جهت تأمین منابع مالی خود در اختیار دارد.

می پذیریم که هیچ انسانی اهانت را تحمل نمی کند، خصوصاً اگر لبه تیز این اهانت، ارزشها و هویت ملی و فرهنگی او را هدف قرار داده باشد. با این وجود خیلی ها _ مثلاً من که تا حدودی از نزدیک با مبارزه هویت طلبانه ترکهای آذربایجان مرتبط هستم _ با مشاهده خیزش دانشجویان آذربایجانی در دفاع از ارزشهای ملت آذربایجان به شدت غافلگیر شدند.

در طول این سالها شاهد اهانت های بیشماری بودم که بر ملت آذربایجان روا داشته اند. اهانت هایی که به هیچ وجه کمتر از این آخری نبوده است. بگذارید مثالی بگویم؛ چند ماه قبل برنامه ای تلویزیونی به اسم صندلی داغ را از کانال ۲ تلویزیون ایران تماشا می کردم، مجری (مجری هنرپیشه ای به اسم احمد نجفی بود، او کلمه "ایرونی" را طوری تلفظ می کند که خواهی نخواهی متوجه می شوی ایرانی مورد نظر او شخصی است که به شدت به کورش و فردوسی و نژاد آریا عشق می ورزد) از مهمان برنامه که گوینده خبر در تلویزیون و ترک آذربایجانی است، پرسید که اهل کجاست؟ و او جواب داد که ترک هستم ولی مجری با حالتی ملامتگر اظهار داشت که چنین اشتباهی از او بعید است و از این پس باید خود را آذری بنامد. یعنی مقابل چشمان هزاران آذربایجانی به یک خانم تحصیلکرده ترک آذربایجانی گفته شد که تا کنون در مورد هویت خود اشتباه می کرده است و او بایستی هویت خود را با کلمه ای بیان کند که پدران و مادرانش هیچ وقت آن را نشنیده بودند.

و بسیار است اهانت هایی از این قبیل و تمامی آنها از تریبونها و رسانه هایی صادر می شود که از بیت المال برای آنها هزینه می گردد و در صورت رعایت حدافل حقوق شهروندی ترکهای آذربایجان همین رسانه ها بایستی در خدمت ترویج و گسترش زبان ترکی و فرهنگ آذربایجانی می بودند.

و درون همین رسانه ها اسباب پیشرفت فرزندانی از همین مرز و بوم نیز فراهم است و البته لازمه آن چشم بستن در برابر تحریفات آشکار و پنهان تاریخ و هویت آذربایجان و حتی معاونت در تخریب این فرهنگ است، فرهنگی که فارسِ غالب خرده فرهنگ می نامدش.

به دلیل مشاهده این اهانت و ندیدن عکس العملی و هزاران دلیل دیگر که در این گفتار نمی گنجد، این جوشش قشرهای مختلف در آذربایجان_ که ادامه هم دارد_ در اعتراض به روزنامه "ایران" بسیاری را غافلگیر کرد. دهها هزار دانشجوی آذربایجانی در شهرهای اورمیه، تبریز، اردبیل، تهران، همدان، زنجان، قزوین و... تحصن اعتراض آمیز برگزار کردند، روزنامه مذکور در بسیاری از شهرهای آذربایجان تحریم شد و ...

با این حال این موجهای خیره کننده در عین ماهیت غافلگیر کننده خود دلیلی نه چندان پنهان نیز داشت، و آن متفاوت بودن توهین اخیر از حیث قابل فهم بودن برای تمام اقشار اعم از آگاهان مسائل فرهنگی و افراد عادی با اهانت های حتی شدیدتر قبلی بود. اگر اهانت های روزهای گذشته هویت فرهنگی و ملی آذربایجان را هدف قرار می داد _ مفاهیمی که در جوامع رشد یافته از منظر شعور ملی ملموس هستند_ توهین اخیر بی واسطه به شخصیت انسانی ترک آذربایجانی حمله کرده بود.

اتفاقات اخیر خیال بسیاری از روشنفکران آذربایجانی را که از بحران هویت انسان آذربایجانی رنج می بردند آسوده کرد. روشنفکرانی که به خاطر آنچه که "بی تفاوتی ترکهای آذربایجان نسبت به حملات مکرر به هویت ملی آنان" می نامیدند تا حدودی دچار یأس شده بودند.

این بار باید_دوست و دشمن_ همه قانع شده باشند که آذربایجانی به پاسداشتِ هویت خود اهمیت می دهد. اما این اهمیت دادن در مورد ابعادی از هویت ملی اوست که با شخصیت انسانی او عجین شده باشد. از اینرو در شکلگیری تیپ مدرن انسان آذربایجانی مسائلی است که باید در مرکز توجه قرار گیرد. لازم است برای او نه فقط مشخص بلکه ملموس هم بشود که نداشتن حتی یک کلاس درس در مدارس، نداشتن حق خواندن و نوشتن به زبان مادری، تحریف نام ملتی با سابقه بسیار کهن و ... بزرگترین توهینهایی است که ممکن است در قرن حاضر بر ملتی روا گردد.

ملموس کردن چنین واقعیتی تنها با آگاه کردن بیشتر و هر چه بیشتر ترک آذربایجانی و آشکار ساختن ابعادِ ممکن است، او باید تاریخ، فرهنگ و زبان خود را به خوبی بشناسد، در نهایت در مسیر سیستم فکری به مرکزیت آذربایجان قرار گیرد. و همین مسأله نیز جهتگیری آتی فعالان سیاسی و فرهنگی آذربایجان را مشخص می کند.

اردیبهشت ۱٣٨۵ - اورمیه
quluncu@gmail.com