16 May 2006

عبدالعلی پارسا: بيائيد مشکلات جهان را حل کنيم!

ادارهء مملکت را آسان کرده ايم. در آمد مملکت را می بريم خدمت رهبر معظم
انقلاب و تحويلشان می دهيم. ايشان عادلانه سهم امام را بر می دارند و بقيه را می
دهند دست ما. ما هم آن را تحويل برادران پاسدار می دهيم. آنان اين سهم را عادلانه
تقسيم می کنند...

بيائيد مشکلات جهان را حل کنيم!


عبدالعلی پارسا


اکنون که در همين مدت کوتاه پس از انتخاب بنده ( احمدی نژاد) به عنوان رئيس جمهور ايران توانستيم مشکلات خودمان را حل کنيم، بيائيد به حل مسائل جهان بپردازيم. اما پيش از پرداختن به مسائل اساسی جهان، اجازه بدهيد از يک گزارش داخلی آغاز کنيم تا خوانندگان از کارهائی که در داخل مملکت کرده ايم و بوسيلهء آن مشکلات کشور را از ميان برده ايم،آگاه شوند.

ما ادارهء مملکت را آسان کرده ايم. در آمد مملکت را می بريم خدمت رهبر معظم انقلاب و تحويلشان می دهيم. ايشان عادلانه سهم امام را بر می دارند و بقيه را می دهند دست ما. ما هم آن را تحويل برادران پاسدار می دهيم. آنان اين سهم را عادلانه تقسيم می کنند و البته برای مومنين، فدائيان نظام و گوش به فرمانان رهبر و آقازاده ها و موتلفه چی ها و ديگر عزيزان اولويت قائل ميشوند. من باقی مانده را می برم سر سفرهء مردم و با بخشی از مردم که تماس دارم می نشينيم و غذايمان را نوش جان می کنيم. حالا اگر چند مليون نفر در ايران حتی سفره ندارند، به من چه مربوط است. لابد شکمشان سير است يا نانشان را يک جائی می خورند که ما خبردار نشويم. خلاصه اين که تقصير هيچ بنده خدائی نيست.

اما در زمينه های ديگر هم الحمدلله مشکلی نمانده. مثلا در زمينهء ورزش بانوان. آنان می توانند بدون گريم و تراشيدن سر و پوشيدن لباس مردانه، طبق دستور رياست جمهور تا دم در ورزشگاه ها ، مخصوصا برای تماشای فوتبال بروند و طبق دستور آيات عظام و مقام معظم رهبری از دم در ورزشگاه ها مثل بچهء آدم به خانه برگردند و بی آن که صدمه ای بخورند و صد جور اتفاق خلاف اسلام رخ بدهد، بقيهء مسابقه را از طريق سيمای جمهوری اسلامی ببينند. اتفاقا در خانه خيلی بهتر می توان هورا کشيد و ورزشکاران را تشويق کرد، چون مرد نامحرم صدای انسان را نمی شنود و منحرف نمی شود.

در مورد انواع هنر هم مشکلات را حل کرده ايم. البته مدتی است که الحمد لله خود هنر مندان دارند با دولت محترم همکاری می کنند. شما نگاهی به روزنامه ها و نشريه ها، مخصوصا آگهی های ترحيم بکنيد، خودتان ملاحظه می کنيد که دست کم ماهی يک هنرمند برای ادامهء فعاليت های خود به بهشت زهرا( قطعهء هنر مندان) منتقل می شود يا اگر خيلی به رشتهء کارش علاقه داشته باشد، ممکن است سر از امامزاده طاهر يا ديگر امامزاده های هنردوست در آورد.

اين تازه بخش کوچکی از راه جديد حل مشکل است. راه های درخشانی داريم که حاضر نيستيم راز آن را فاش کنيم چرا که ما دشمنانی مانند اسرائيل و امريکا داريم که چشم ديدن ابتکارهای ما را ندارند و ممکن است موضوع را به شورای امنيت ببرند. مثلا بر شما که مسلمان متعهد هستيد پوشيده نماند که ما انواع موسيقی را از صدا و سيمان پخش می کنيم، بدون اين که چشم کسی به ساز بيفتد، چرا که ساز در اسلام حرام است. اما اگر دشمنی پيداشد و به ما تهمت زد که شما ساز می زنيد اما نشان نمی دهيد، به او بگوئيد احمق جان ساز در اسلام حرام است و اگر گفت حالا ما به موسيقی کاری نداريم، سرودهای انقلابی را با چه می خوانيد، بگوئيد با نوعی سازبادی می زنيم که نشان دادنش در اسلام ممنوع است. در اين زمينه اگر مشکلی باقی ماند می توانند آن را از حضرات آيات محترم مانند آيت الله صافی گلپايگانی يا مصباح يزدی يا مکارم شيرازی و امثالهم بپرسند و مطمئن شوند که در مملکت مشکلی نمی ماند و اگر ما هم نتوانيم راه حل آن ها را پيدا کنيم ، آيات عظام را خدا حفظ می فرمايد که به همين امور بپردازند.

حل مشکلات نويسندگان را دوستان ما چند سال پيش شروع کردند. آنان در واقع همان روزها به پيشواز دولت کنونی رفته بودند که محصول کارشان به دليل نبود ما چندان درخشان نبود و تنها توانستند مشکلات شخصی و خانوادگی چند نويسنده و دوسه نفر ديگر مانند داريوش فروهر و همسرش را حل کنند تا در هوای خوش و آزادی مطلق بتوانند هرچه دل تنگشان می خواهد بنويسند. در مورد بقيه هم اکنون سازمان های مفصلی مشغول به کارند به طوری که ايران بهشت نويسندگان است. وزارت ارشاد، وزارت اطلاعات، وزارت دادگستري، سازمان بسيج، سپاه پاسداران، نيروی انتظامی و چندين سازمان غير رسمی و رسمی که از همه مهمتر روزنامهء کيهان است، به کار نويسندگان می پردازند، به طوری که برای هرنويسنده دست کم دو مسئول در دستگاه های دولتی و غير دولتی وجود دارد. کجای دنيا اين طور است؟

شما فکر می کنيد در جمهوری اسلامی آدم قحط بوده که رهبر مرا به رياست جمهوری انتخاب کرده؟ نخير، من حل مشکل بلد بودم، حالا اگر بخواهيم راه حل های مشکلات ديگر را به همين سياق بگوئيم، مثنوی هفتاد تن کاغذ می شود. به همين دليل و برای عقب نيفتادن کار دنيا به همکار بزرگ خودمان در امريکا که در واقع ارباب ما است نامهء محرمانه نوشتيم تا اگر کمی عقل داشته باشد، به ما کمک کند تا مشکلات دنيا را از پيش پای بشريت برداريم. از همهء برادران دينی انتظار می رود که در اين کار مهم که اصلا شوخی بردار نيست، کمک و دعا بفرمايند تا مانند کارهای مملکتی سربلند و پيروز باشيم و بتوانيم به همان سرعتی که پول نفت را سر سفرهء مردم برديم، ترتيب ثروت های جهان رابدهيم و آن ها را سر سفره های غربيان هم ببريم تا از نادانی و نداشتن رهنمود گوشت خوک و گربه و سگ را نخورند. وقتی که اين همه پول نفت و دلار و پوند و يورو و دينار عربی در دنيا هست، چرا بايد آدم بيکار بنشيند يا از بيکاری برود و با آزادي، عدالت، دموکراسی و حرف های مفت ديگری خود را مشغول کند که در دانشگاهی که من استاد آن هستم، يک من آن را به دو تومان هم نميخرند.

من منتظر جواب برادر جورج بوش هستم تا همه با هم حل مشکلات جهان را از دهانهء خليج فارس که عرب ها آن را خليج خودمانی نام داده اند،آغاز کنيم. فعلا همين اندازه بس است. والسلام عليکم ورحمةالله .