12 May 2006

شرنگ: اگر ايران را ايران مى خواهيم، بايد خود برخيزيم

با جنگ به چالش برخيزيم، اين درست، ولى در اين چالش بگوئيم و بنويسيم كه
عفريت آدمخواره ى جنگ خواه، در ردا و عبا و عمامه، با فراست ابليسى، حاكم بر مقررات
سرزمين ماست و بقاى ايران ما در فناى اين نابكاران است كه جوهر دروغند و جرثومه ى
فساد....


اگر ايران را ايران مى خواهيم
بايد خود برخيزيم

شرنگ


فغان زجغد جنگ و مرغواى او
كه تا ابد بريده بادناى او
شرابِ او زخونِ مرد رنجبر
وزاستخوان كارگر غذاى او

از قصيده ى بلند استاد بهار



دلسوختگانى از سر اخلاص، در اين سوى جهان، به چالشى سزاوار برخاسته اند كه «جغد جنگ» را ناى بريده باد و هماى صلح را پر پرواز استوار...

و آخوندهاى اسلام ستيز دروغزن كه بر كرسى هاى زرين، عباگسترده اند، دم گرفته اند كه: هان بنگريد اى بندگان اسلام ناب ما، كه ايرانيان مقيم خارج و جمهور مردمان فرنگ، رايت حمايت، از ما برافراشته اند و بخت تخت ما بلند است و آستان بلند آسمان ما بى زوال؟!....

آن دلسوختگان مى گويند: اينها مى روند و در بهشت گندشان مى گندند ولى ايران ما ميماند كه بايد بماند... آيا به راستى چنين است؟.... بنشينيم و بينديشيم و در تظاهرات و مبارزات مان، آب به آسياب آخوندها كه دشمنان سوگند خورده ى ايران و ايرانيانند، نريزيم....

اينها از دوالپا بدتر و از اختاپوس خطرناك ترند و تا ايران را ويران و ايرانيان را بى خانمان نسازند، از تختى كه جهل ما برايشان آراست، فرود نمى آيند و اگر ايران را ايران مى خواهيم، بايد خود برخيزيم و بلائى را كه بر خود نازل كرده ايم از سر برداريم و ايران را به ايرانيان بسپاريم.

با جنگ به چالش برخيزيم، اين درست، ولى در اين چالش بگوئيم و بنويسيم كه عفريت آدمخواره ى جنگ خواه، در ردا و عبا و عمامه، با فراست ابليسى، حاكم بر مقررات سرزمين ماست و بقاى ايران ما در فناى اين نابكاران است كه جوهر دروغند و جرثومه ى فساد....

نشان بدهيم كه اينها از ما نيستند و با شمشير كين بر ما حكومت مى كنند تا آنگاه، مخالفت هاى ما با يورش هاى نظامى، موجه باشد و جهانيان، دلسوختگى ما را بيش از پيش دريابند.