خود بودن
محمود کیانوش
(برای رامین مولائی)
اي سبزِ بلندِ سرفرازِ آزاد،
دارم هوسِ آنكه، به خود بودن شاد،
همچون تو، رها از همه، زيرِ باران،
مستانه بمانم و برقصم با باد.
http://7weblogs.blogspot.com فوروم 7 وبلاگ رامین مولائی .................................. molai@gmx.de ایمیل
(برای رامین مولائی)
برای رامین مولائی – 1337
بعد از پنجاه سال بازهم برای رامین مولائی
برای رامین مولائی – 1337*
بعد از پنجاه سال بازهم برای رامین مولائی
*
رامین جان مولائی،
از من خواستی که شعر «مرگ هوس» را برایت بفرستم. این شعر در کتاب «ساده و غمناک» چاپ شد، که مجموعه ای است از شعرهای 1334 تا 1341، یعنی در حدود پنجاه سال پیش. تو آن را با این مصراع به یاد آورده ای: «ای شاهباز مانده ز پرواز!» اگر می گفتی شعر «مرگ هوس»، نمی توانستم به یاد بیاورم که چنین شعری داشته ام. در آن زمانها من با «رابیندرانات تاگور» بیشتر آشنایی داشتم تا با «نیچه»، امّا حالا که هر دوشان از دوستهای متفاوت من هستند، می بینم که در عهد نوجوانی، مخصوصاً در زمانی که شعر «مرگ هوس» را می گفتم، انگار گوشم به حرفهای «تاگور» بود، امّا در دلم «نیچه» ای طبل عصیان می زد. حالا که این شعر را خواندم، دیدم انگار «نیچه» است که در جامعۀ خودش از «انحطاط در انسانیت» به خشم آمده است و از «عقاب» نهفته در گوهر انسان می خواهد که نگذارد در «گنداب» مسخ شود و «مگس» وار، درجا، بالی بجنباند و «وز وز» کند.
با اینکه قلب ناتوانِ از بیمارستان برگشتۀ من نمی خواهد با ذهن من همراه باشد و اکراهش را با کوبیدن مشت بر سینه ام اعلام می کند، چون تو از من خواسته ای، نشسته ام و شعر «مرگ هوس» را برایت تایپ می کنم
اگر حتا یک تن دوراندیش و آینده نگر در میان دست اندرکاران حکومت اسلامی بود، اگر در میان آنان حتا یک تن نگران سرنوشت و آینده ایران و مردم ایران بود و اگر حتا ذره ای درک و درایت در مغز کوچک رهبر قلدر و به زبان خودش"لات" این حکومت و جیره خواران او بود، چنین با آتش بازی نکرده و ایران را در آستانه یک درگیری نظامی که برای ایران و شاید منطقه و جهان فاجعه بار شود، قرار نمی دادند.
داشتم سرودهي «گربههه» را براي يک جاي مهمي ميفرستادم (ميخوان بهش اسکار بدن!)، کمي دستکاري نهائيش کردم براي خوانندگاني که بعداً بخواهند آن را بخوانند. (آنهائي که قبلاً خواندهاند، تقصيرخودشان است که عجله کردند!).
بالأخره من يک روز خودم آن را ترانه ميخوانم. ترانه يا سرود. (فعلاً دارم صدايم را خوب ميکنم!). تا ببينيم.
گربه هه
هادی خرسندی
بچهها اين نقشهی جغرافياست
بچهها اين قسمت اسمش آسياست
شکل يک گربه در اينجا آشناست
چشم اين گربه به دنبال شماست
...................................... بچهها اين گربههه ايران ماست
بچهها اين گربهی خيلي عزيز
دمب نرمي داره و پنجول تيز
میکنه پائین و بالا جست و خيز
هم ملوسه، هم قشنگه، هم تمیز
...................................... اسم اون توی کتابا پرشیاست
بچهها از هر گروه و هر نژاد
هرکس از هرجای ایران که میاد
دست توی دست هم، خندان و شاد
ساخت باید میهنی با اتحاد
...................................... مام ميهن عاشق صلح و صفاست
بچهها مزه میده سیر و سفر
رفتن ِ هر سوي مرز پرگهر
شهر و ده، دشت و دمن، کوه و کمر
از خليج فارس تا بحر خزر
...................................... بهر ما هر گوشه اش مردمسراست
بچهها اين خانهی اجدادي است
گشته ويران تشنهی آبادي است
خسته از شلاق استبدادي است
مرهم دردش کمي آزادي است
...................................... بچهها اين کار فرداي شماست
-----
----------------------------------------------
".....گروه حقوق بشر پارلمان انگليس در ماه مارس ۱۹۹۴ گزارشی در باره ترورها ی جمهوری اسلامی در خارج از کشور منتشر کرد. در مقدمه اين گزارش آمده است که : قرن ها يکی از اصول حقوق بين المللی حمايت از قربانيانی بود که برای فرار از سرکوب در کشورهای ديگر پناه می جستند. در قرن بيستم، قربانيان هيتلر، استالين، موسولينی، پل پوت، سوهارتو، گالتيری، استرونسر، نی وين و چائوشسکو همگی در پناهندگی از امنيت برخوردار شدند. برای اولين بار در تاريخ، يک کشور برای کشتن مخالفان خود که در تبعيد هستند در سراسر جهان اقدام می کند....." . اين گزارش مجموعه ای است که اعضای پارلمان و علاقمندان را در جريان جزييات اقدام های دولت ايران قرار می دهد. گزارش به قطعنامه سوکميسيون حمايت از حقوق اقليت ها مورخ ۱۷ اوت ۱۹۹۳ اشاره می کند وبه اقدام ها و تحقيقات پروفسور گاليندوپل، گزارشگر ويژه سازمان ملل متحد، می پردازد و سپس سازماندهی دستگاه ترور ايران را معرفی می کند و به ترتيب در مورد پرونده آدم ربايی مهندس مجتهدزاده، قتل دکتر عبدالرحمن قاسملو، بهمن جوادی، حسين (غلام) کشاورز، ترور ناموفق حسين ميرعابدينی، ترور دکتر کاظم رجوی، سيروس الهی، عبدالرحمن برومند، دکتر شاهپور بخيتار، علی اکبر قربانی، صادق شرفکندی و دوستانش، محمد حسين نقدی، محمد حسن ارباب، طه کرمانج به تفصيل و با استناد حدود صد و پانزده گزارش و سند گوناگون بحث می کند. در جمع بندی با ذکر اين که "سال ۹۳ با تسليم دو تروريست مظنون به قتل دکتر کاظم رجوی به ايران خاتمه يافت"، مداخله شورای امنيت ملل متحد را برای تسليم آمران و عاملان اين آدم کشی ها به دادگاه های صالحه درخواست می کند..."
۱- دکتر رضا مظلومان , معاون وزير آموزش و پرورش در دوران شاه , و ناشر مجله " ما آزادگان" در ۲۷ ماه مه ۱۹۹۶ در پاريس به قتل رسيد.( ر.ک به بخشی از تاريخ جنبش روشنفکری ايران , مسعود نقره کار , جلد ۳ , صص ۶۷۵-۶۷۴ )
۲- "....بنا به اعترافات يکی از تروريست های ترک که در ربودن و قتل مجاهد شهيد علی اکبر قربانی در ترکيه شرکت داشت..... تروريست ترک در اعترافاتش گفته بود که قاتلان قربانی، مجاهد شهيد، از شکنجه دادن او نوار ويدئو هم می گرفتند. تروريست ها، قربانی را پس از دادن انواع شکنجه ها، از جمله قطع آلت تناسلی، قطعه قطعه کرده بودند. ( برگرفته از نشريه " ايران زمين")
۳- غلام کشاورز را مامورين جمهوری اسلامی در برابر چشم خانواده اش در قبرس به قتل رساندند. آدمکشان خانواده کشاورز را که از ايران برای ديدار او به قبرس آمده بودند , تعقيب کرده بودند.
۴- دفتر نمايندگی کومه له در خارج از کشوراسامی ۲۱۰ تن از افراد اپوزيسيون ايرانی را که در فاصله سال های ۱۹۹۱ تا ۱۹۹۷ در کردستان عراق مورد سوء قصد عوامل جمهوری اسلامی ايران قرار گرفتند را اعلام کرده است . ( ر.ک به کتاب جنگل شوکران, نامه ها و وصيت نامه ها, از مهدی اصلانی و مسعود نقره کار , انتشارات آرش, پاريس)
برخی ديگر از منابع:
- مسعود نقره کار , مقدمه ای بر کشتار دگرانديشان در ايران, نشر پيام , نشر البرز ( فرانکفورت ) ۲۰۰۷
- مسعود نقره کار , بخشی از تاريخ جنبش روشنفکری ايران , جلد ۳ , نشر باران ۲۰۰۲
- در باره کشتار برلين ر . ک. به: سند افشاگرانه سازمان اطلاعات داخل آلمان در رابطه با دادگاه ميکونوس در برلين پيرامون قتل صادق شرفکندی و همراهانش: گزارش گروه کار ايران، سازمان اطلاعات داخلی آلمان ، در مورد فعاليت های سازمان های اطلاعاتی ايران (۱۹۹۴-۱۹۹۳)، انتشارات سازمان اتحاد فدائيان خلق ايران.
- در باره کشتار برلين , ايران تايمز ,شماره۱۱۱۴ , جمعه ۲۸ اسفند ۱۳۷۱
- خنياگر درخون ( در شناخت و بزرگداشت فريدون فرخزاد) , به کوشش ميرزا آقا عسگری ( مانی) , چاپ دوم , شرکت کتاب , لس آنجلس,
۶- خاطرات آيت الله خلخالی , ايام انزوا , نشر سايه , ۱۳۸۰
۷- تعقيب مخالفين رژيم در خارج ,علم و جامعه ( واشنگتن دی.سی ) ,شماره ۱۱۴, آذر ماه ۱۳۷۲
۸و۹- منبع شماره ۷
۱۰. ميرزا آقا عسگری ( مانی), به جرم دگرانديشی مجازات شديم , سايت ادبيات و فرهنگ / سايت نويسا , ۲۹ بهمن ۱۳۸۶
پیشنهاد من اینست که روحانیت و با آگاهی به اینکه جمهوری اسلامی در تمامیت، کلیت و موجودیت آن کوچکترین جایگاهی در میان مردم ندارد :
برای اینکه خود را از آن گروه حکومتی جدا کند،
برای اینکه به هموطنانش بگوید که اگر با مردم نیست حتما با حکومتی ها هم نیست،
برای اینکه بتواند با مردم همراهی و همدردی کند و به سهم خود، کژی ها و کاستی ها و راستی ها و درستی ها را نشان دهد،
برای زمانی موقت و یک عمل سمبلیک و اعتراض گونه هم که باشد تا زمانیکه حکومت جمهوری اسلامی وجود دارد:
"لباس روحانیت را به عنوان اعتراض از تن خارج کند"
پیشنهاد من اینست که روحانیت و با آگاهی به اینکه جمهوری اسلامی در تمامیت، کلیت و موجودیت آن کوچکترین جایگاهی در میان مردم ندارد :
برای اینکه خود را از آن گروه حکومتی جدا کند،
برای اینکه به هموطنانش بگوید که اگر با مردم نیست حتما با حکومتی ها هم نیست،
برای اینکه بتواند با مردم همراهی و همدردی کند و به سهم خود، کژی ها و کاستی ها و راستی ها و درستی ها را نشان دهد،
برای زمانی موقت و یک عمل سمبلیک و اعتراض گونه هم که باشد تا زمانیکه حکومت جمهوری اسلامی وجود دارد:
"لباس روحانیت را به عنوان اعتراض از تن خارج کند"
[1] "... و باز اين نوع سياست اطلاع رساني و در واقع لاپوشاني تخلفات متخلفين، اعم از روحاني و غير روحاني، کار را به جايي رسانده است که عدهاي از جوانان امروز به همه روحانيان از صدر تا ذيل و حتي درگذشتگانشان مثل شهيد مطهري و علامه طباطبايي هم بدبين شدهاند. از روحانيان، تنها عده بسيار قليلي در پناه نظام اطلاع رساني موجود، جرمهايي مرتکب شده و ميشوند و حداکثر خلع لباس و يا منفصل از خدمت ميشوند – اگر بشوند ـ اما تاوان آن فسادها و چپاولها را بايد آن طلبهاي بدهد که خود برايم ميگفت وقتي با حال زار، دختر شش ماهه سرطاني اش را در خيابانهاي تهران در بغل گرفته و آدرس ميپرسيده است عدهاي حتي حاضر نبودهاند محل بيمارستان را به او نشان دهند. آبروي اين صنف شريف که به نسبت، بيشترين شهيد را به اين انقلاب تقديم کرده و بدون ترديد بسياري از آنان زير فقر زندگي ميکنند، فداي برخي سياستهاي غلط و به ويژه سياستهاي کنوني نظام اطلاع رساني شده است. (به اين قصه پر غصه که چرا عدهاي به روحانيت چنين بدبين شدهاند و چه بايد کرد بايد در فرصت ديگري پرداخت)..." / http://tabnak.ir/pages/?cid=11865
درخواست اجرای عدالت در پروندهی سال 67 نیازمند تلاش پیگیر و جدی از جانب جامعهی کوششگران حقوق بشر است. کارهای بنیادین بسیاری باید انجام پذیرد پیش از آنکه ما پروژهی پیگرد عوامل دست اندرکار سال 67 را به طور جدی آغاز کنیم. تا به امروز دو دهه گذشته است بدون آن که هیچگونه اقدام اساسی در برابر این جنایات علیه بشریت صورت گیرد. در این دو دهه، خاطراتی کمرنگ شدهاند و مدارکی گم شدهاند. باید دست به کار شویم. زمان برای از دست دادن نداریم.
واقعیتی که خانم شیرین عبادی می کوشد بر آن پرده بکشد، این است که نظام ولایت مطلقه فقیه ـ که قوه قضائیه اش نقش بخشی از بازوی سرکوب آن را به عهده دارد ـ در کلیت و تمامیت خود نظامی فاسد و پوسیده و به حکم جبر تاریخ محکوم به از بین رفتن است و تا زمانی که این نظام ذاتا بیدادگر هنوز بر سریر قدرت است، جلوه های بیدادگری آن محدود به سرنوشت تلخ و غم انگیز دو زهراها و زهر بیدادی که چشیدند نخواهد بود!