جنبش دانشجویی ، جنبش چانه زدن به خاطر سهیم شدن در " قدرت" نیست و درست به همین دلیل عنوان جنبش برازنده ی آن است. جنبش دانشجویی نباید در دام و دور باطل "اصلاحطلبان " بیفتد. جنبش دانشجویی باید با هرچه پربارتر کردن پایه ی علمی خود، و بدون تکیه بر "گفتمان اصلاح طلبی" به نقد ساختار قدرت بپردازد، زیرا باید به این یقین رسید که "گفتمان اصلاحات " گفتمان بیهوده ایست و نباید اشتباه گذشته را تکرار کرد. جنبش دانشجویی باید به نقد ساختار اصلی بپردازد. باید نوک پیکان را به سوی مرکز حوادث برد
مرگ "اصلاحات" برای جنبش دانشجویی
سعید خلعتبری
اصلاح طلبان درمانده اند! عاجزتر از همیشه!دیگر حتی ایدئولوگ های اصلی این جریان نیز حرفی برای گفتن ندارند.نه صدایی از حجاریان می آید نه از کدیور و یا دیگران.دیگر خونی در رگ اینان نمانده که حتی حلقه ی کیانی راه بیندازند. خوب شد روزگار احمدی نژادی به اینان هدیه داد تا بتوانند با محکوم کردن وی و نشان دادن اشتباهات فاحشش حرفکی برای گفتن داشته باشند.اما آنچه که مشخص است این است که سردرگمی نشان دهنده ی اشتباه بودن راه است.باید دید که اشتباه این دسته چیست!
اصلاح طلبی همانگونه که از اسم آن برمی آید به دنبال اصلاح است.اما به نظر می رسد مشکل دقیقا در تعریف همین کلمه ی اصلاح باشد.سوال این است: اصلاح چه؟ چگونه؟ و تا کجا؟ آنچه از گفتمان اصلاح طلبان بر می آید به نظر می رسد که اصلاح آنان سایه روشنی بیش نیست که تنها به ناکجاآباد می انجامد. اساس اصلاح این است که توان اصلاح ساختار را داشته باشید.لااقل در عالم نظر و تئوری قدرت و شهامت ابراز آن را داشته باشید. و این دقیقا چیزی است که اصلاح طلبان فاقد آنند.آنان پس از 8 سال در قدرت بودن تنها به این امید که شاید حاکمیت هنوز به جایی نرسیده که بخواهد همه چیز را تک صدایی کند به بهای گزاف از بین بردن پتانسیل اجتماعی- سیاسی این مملکت ،هنوز هم به این نتیجه نرسیده اند که راهشان اشتباه است.هنوز به امید دلسوزی حاکمانند!و این نشان از جهل آنان به ساختار حاکمیت است.عدم شهامت و نیز ضعف تئوریک آنان باعث شده که اینچنین در معادلات سیاسی کم وزن و بی اهمیت شوند.دور نیست راهی که مشارکت می رود با راهی که نهضت آزادی رفت.این واقعا سوال بزرگ و در عین حال عجیبیست.براستی اصلاح طلبان به دنبال چه هستند؟در شرایطی که خود نیز می دانند که در قدرت بودنشان نیز دردی دوا نمی کند!
اما حکایت جنبش دانشجویی،حکایت دیگریست! جنبش دانشجویی در ساختار قدرت وجود ندارد. این جنبش چانه زن قدرت نیست و درست به همین دلیل عنوان جنبش برازنده ی آن است. جنبش دانشجویی نباد در دام و در عین حال دور باطلی بیفتد که اصلاح طلبان قرار گرفتند. جنبش دانشجویی باید شهامت داشته باشد و با هرچه پربارتر کردن پایه ی علمی خود، بدون تکیه بر گفتمان اصلاح طلبی به نقد ساختار قدرت بپردازد. این سخن به معنای این نیست که به اصلاح طلبان بی اعتنا بمانیم. میتوان در انتخابات - بسته به شرایط موجود- از اصلاح طلبان حمایت کرد.اما این تنها یک تاکتیک سیاسی است و نه چیزی بیشتر. زیرا باید به این یقین رسید که گفتمان اصلاحات گفتمان بیهوده ایست. دیگر نباید اشتباه گذشته را تکرار کرد. جنبش دانشجویی باید به نقد ساختار اصلی بپردازد. باید نوک پیکان را به سوی مرکز حوادث برد! و یا به قول حمید مصدق باید اختتام قصه ی مجنون رام را اعلام کرد!
http://shirazunews.com/Fullnews.aspx?id=158
شیراز نیوز