22 October 2007

فری ناز آرین فر: پس گرفتن امضاء از"کمپین" یک میلیون امضا


با درود خدمت دست اندرکاران کمپین یک میلیون امضاء:

بدینوسیله اینجانب فری ناز آرین فر، مایل هستم که شما را از تصمیمم در جهت بازپس گیری امضای خود از کمپین یک میلیون امضاء آگاه نمایم.
حدود یک سال پیش در جریان فعالیتهای کمپین یک میلیون امضاء قرار گرفتم. پس از مشاهدهء نسخه ای از فراخوان که بعدها متوجه شدم که تمامی بندها و مواضع این کمپین را منعکس نمیکند اقدام به امضای آن نمودم.
ذکر این نکته ضروریست که بیانیهء ناقص فوق الذکر همچنان در سایت کمپین یک میلیون امضاء قابل مشاهده است: http://www.wechange.info/spip.php?article11

پس گرفتن امضاء از "کمپین" یک میلیون امضا

فری ناز آرین فر


حمایت من از این فراخوان دلیلی جز اعتقاد راسخ من به برابری حقوق زن و مرد نداشت. متاسفانه در نسخهء ناقص ارائه شده، اثری از كليات طرح ”يك ميليون امضاء براي تغيير قوانين تبعيض آميز یافت نمیشد. در یکی از بندهای کلیات این طرح، بیان شده است که خواسته های این کمپین با اسلام تضادی ندارد1.

به عنوان یک فرد معتقد به نظام سکولار با بند بالا کاملا مخالفم.

علارغم اینکه به تمام حرکتهای کمک کننده به بالا بردن سطح فرهنگ و آگاهی جامعه احترام ویژه قائل هستم، اما یقین دارم که کمپین یک میلیون امضاء به جای پاشیدن بذر آگاهی در میان مردم، باعث گسترش این توهم میشود که دین اسلام با برابری حقوق زنان و مردان تضادی ندارد. مادامی که دین از دولت جدا نباشد رهایی زنان امری دور از دسترس است.

از آنجایی که تجربه ثابت نموده است که فمینیسم اسلامی به بهبودی حقوق زنان کمک چندانی نمیکند و تا زمانی که دین، مرجع قانونگذاری باشد، نه تنها هیچ گونه پیشرفتی دروضعیت زنان حاصل نمیشود، چه بسا هر روزعرصه ها بر زنان تنگتر شده و شرایط زندگی آنان غیر انسانیتر میشود، لذا امضای خود را از این کمپین پس میگیرم.

به امید روزهای بهتر


فری ناز آرین فر
-------------------------
1 اين طرح ضديتي با اسلام ندارد

تقاضاي بازنگري در قوانين تبعيض آميز نه تنها درخواستي غيرمشروع و مخالف اسلام نيست بلكه با تعهدات بين المللي دولت ايران نيز همخواني دارد چون ايران به ميثاق بين المللي حقوق مدني-سياسي و ميثاق بين المللي حقوق اقتصادي-اجتماعي پيوسته و اولين گام در اين کنوانسيون ها منع هرگونه تبعيض است، بنابراين تبعيض بايد از بين برود چون منطبق با تعهدات بين المللي دولت ايران است.

از سوي ديگر اين درخواست هيچگونه ضديتي با مباني اسلام ندارد زيرا جزو اصول دين به شمار نمي آيند. تغيير قوانيني كه در اين كمپين مورد درخواست است محل اختلاف بين مجتهدين و علماي دين است و بسياري از فقها از جمله آيت الله صانعي يا آيت آلله بجنوردي و شمار ديگري از مجتهدين سال هاست که بازنگري در قوانين تبعيض آميز عليه زنان را مورد تاييد قرار داده اند و تغيير آن ها را مغاير با اسلام ندانسته اند.

در هر حال طرح جمع آوري ”يك ميليون امضاء براي تغيير قوانين تبعيض آميز“ قبل از هرچيز به مسئولان و به افكار عمومي جامعه نشان خواهد داد كه بسياري از زنان و مردان آزادانديش در ايران خواستار تغيير و بازنگري در قوانين تبعيض آميز و زن ستيز موجود هستند و اين خواست تغيير قوانين، تنها خواست يك گروه كوچك از زنان ايراني نيست. هم چنين طرح و درخواست گسترده براي تغيير و بازنگري در قوانين تبعيض آميز و جمع آوري اين امضاءها به قانونگذاران ثابت خواهد كرد كه زنان ايران در مورد درخواست خود جدي و استوار هستند

21 October 2007

سخنرانی دکتر کاظم موسوی زاده، در سمپوزیوم دانشگاه وین : بمب اتم در دست ملایان،


بمب اتم در دست ملایان،
جهت اعمال زور و ایجاد رعب و وحشت هر چه بیشتر،
بسیار ضروری است



سخنرانی دکتر کاظم موسوی


مسئول بخش محیط زیست حزب سبزهای ایران

در سمپوزیوم دانشگاه وین
30 سپتامبر 2007
بدعوت انجمن محققان و پژوهشگران برای صلح در خاور میانه (اتریش)
و کلوپ (کافه) کریتیک

توضیح: این متن از گفتار(آلمانی) به نوشتار(فارسی) برگردانده شده است

دوستان عزیز، خانم ها و آقایان:

حزب سبزهای ایران بسیار مفتخر است که در سمپوزیوم و تجمع اعتراضی در وین شرکت می کند. موضوع بحث سمپوزیوم چگونگی و راه کارهای مبارزه با رژیم جمهوری اسلامی است و خواسته شما در تجمع وین قطع سیاست مماشات و معاملات اقتصادی اروپا با ملایان تهران است.

من قصد دارم در این سمپوزیوم تحلیل و موضع سیاسی نوینی را از طرف حزب سبزهای ایران در طیف نیروهای اپوزسیون رژیم ایران به شما معرفی کنم.

حزب سبزهای ایران بدین نتیجه رسیده است که سرنوشت ایران و حقوق بشر مردم ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی با آینده یهودیان و اسرائیل بطور مستقیم پیوند خورده است. زیرا که در چارچوب ایدئولوژیک و دستگاه فکری- مذهبی ملایان حاکم بر ایران، خصوصیات و سیاستهای یهود ستیزی، نقض حقوق بشر و نیز توسعه طلبی و کشور گشایی در یک ترکیب واحد و جداناپذیر قرار داشته و به اجرا گذاشته می شود. با توجه به نمودار ساده ای که ملاحظه می کنید دستیابی رژیم تهران به بمب اتم برای تثبیت و بقای سیستم آخوندها لازم و حیاتی است. ابزار بمب اتم در دست ملایان، جهت اعمال زور و ایجاد رعب و وحشت هر چه بیشتر، بسیار ضروری است. همچنین هدف و برنامه های ایدئولوژیک رژیم مذهبی فاشیستی تهران را که در این نمودار می بینید، در ارتباط با یکدیگر و بطور موازی و شتابان به پیش برده و متحقق می سازد. به عبارتی دیگر بمب اتمی چسب ارتباط سیاستهای ایدئولوژیک رژیم ملایان در عرصه داخلی و صحنه بین المللی با یکدیگر است. همانند یک ترکیب شیمیایی مولوکول آب- مایع حیات- که جهت پیوسته ماندن عناصر تشکیل دهنده، اتم های آن به فاکتور کاتالیزاتور و دمای مخصوص نیازمند است.



دوستان گرامی:

سیاستهای فوق از یکدیگر جدایی ناپذیرند. حزب سبزهای ایران، رژیم اسلامی و دکترین مذهبی آن را یک سیستم فاشیسم مذهبی می شناسد. این نظام اولین مشکل اساسی برای توسعه پایدار مردم و کشور ایران و هم چنین برای همسایگان و تمامی جامعه بین المللی است زیرا که با توسل به ابزار مذهب و بنیادگرایی و جنگ افروزی در سراسر جهان به سوی هدف خود حرکت می کند.

ما سیاست خطرناک مماشات( اپیزمنت) اروپا و همکاری با رژیم ایران را یک تکیه گاه و سپر دفاعی برای رژیم فاشیسم مذهبی تهران ارزیابی می کنیم چونکه رژیم تهران بلحاظ ایدئولوژیکی و ساختارهای درونی آن هرگز رفرم پذیر نیست و تن به یک انتخاب آزاد در ایران نخواهد داد. موضوع ماهیت ایدئولوژی مذهبی رژیم تهران را می بایست کاملا جدی گرفت. این رژیم باید در اسرع وقت ممکن بدست مردم ایران سرنگون گردد. البته این امر در صورتی امکان پذیر خواهد شد که حمایت های جدی جامعه جهانی از مردم ایران عملی شود.

الف- حزب سبزهای ایران بر اساس دلایل به هم پیوسته و متدولوژی ذیل رژیم ملایان را یک سیستم فاشیسم مذهبی ارزیابی می کند:

خصوصیت اول: دیکتاتوری مذهبی مطلقه و کاملا میلیتاریستی

سیاستهای رژیم در عرصه داخلیبر مبنای ایدئولوژی و شریعت اسلامی در ایران استوار است که اساسا با دستاوردهای سیاسی مدرنیته، آزادی و دمکراسی و حقوق بشر در جهان امروز در تضاد کامل قرار دارد. جمهوری اسلامی مخالفان سیستم را به قتل می رساند. هرگونه صدای اعتراض مردم و اپوزسیون توسط رژیم با بیرحمانه ترین شکل و شیوهای ممکن حتی در ملاء عام سرکوب می شود. بدین وسیله جمهوری اسلامی اثبات کرده است که برای بقای حاکمیت رژیمش در ایران، آماده و حاضر است حتی آخرین نفر از مخالفین را نیز سرکوب کرده و نابود کند. نقطه عزیمت ما در تحلیلمان از این واقعیت عبور می کند که ماهیت و درجه بربریت رژیم آخوندها به میزانی است که اگر صدها هزار ایرانی به قصد سرنگونی نظام ملایان در خیابانها تجمع کنند، آخوندها برای حفظ و قدرت نظام الهی شان، در صورت امکان و توانشان، مردم را با هر وسیله ای از هوا و زمین به گلوله می بیندد و یا با استفاده از بمب همه را یکجا نابود می کند.

همانطور که تجربه نشان داده است روند سیاستهای نقض حقوق بشر مردم ایران توسط رژیم حاکم بر ایران را تنها با شعارها و لفاظی های تاکنونی دفاع از حقوق بشر از جانب کشورهای اروپایی نمی توان متوقف کرد. برخی از دول اروپایی شریک جرم جنایتهای حقوق بشری ملایان تهران هستند زیرا دولتهای اروپایی چنین القاء می کنند که با یک رژیم مذهبی غیر عقلانی و کاملا توتالیتر، امکان و شانس مذاکره و همکاری و بهبود شرایط وجود دارد. حزب سبزهای ایران هشدار می دهد که مسئولان و سران رژیم ایران اساسا قابل اعتماد و اصلاح پذیر نبوده و می بایستی در یک دادگاه در انظار بین المللی صریحا محاکمه شوند.

دومین خصوصیت: توسعه طلبی و کشور گشایی

سیاست خارجی رژیم ایران بر مبنای ایدئولوژی اسلام استوار است. اندیشه، خطوط و عملکردهای سیاسی نظام حاکم، رشد و توسعه اسلام است و آن را انجام وظیفه ای دینی مبتنی بر مشیت اللهی و برگرفته از قرآن و شریعت اسلامی می دانند. هدف گسترش رژیم اسلامی به بیرون از مرزهای ایران از طریق جهاد دینی و جنگ در راه الله است. از اولین شعارها و خواستخمینی از بدو بروی کار آمدنش در سال 1979 در ایران "فتح قدس (اورشلیم) از طریق کربلا" بود. در کربلا مقبره امام سوم شیعیان حسین قرار دارد. امام سوم شیعیان، حسین برای ملایان تهران، سمبل ایدئولوژیکی شهادت و فداکاری و جهاد دینی است. بازماندگان خمینی( پاسداران) هم اکنون اولین قدمهای خود بسوی اورشلیم را با نفوذ و دخالت گسترده شان در امور دستگاههای دولتی در عراق برداشته اند. حرکت و اقدام بعدی آخوندها بسوی اسرائیل خواهد بود.

هدف و برنامه های استراتژیک رژیم، اسلامیزه کردن بشریت بر روی کره زمین و تسلط آنان بر تمامی جهان است. نامه احمدی نژاد، چندی قبل به بوش رئیس جمهور آمریکا را به خاطر بیاورید. ملایان قصد دارند یک حاکمیت یکپارچه جهانی تحت پیشوایی رهبرشان علی خامنه ای و آخوندهای تهران برقرار کنند. یک چنین ادعا و سیاست اعلام شده توسط آخوندها مبنی بر مسلط شدن بر جهان، درست در مشابهت و به موازات سیاستهای شناخته شده ناسیونال سوسیالیستهای هیتلری است. منتهی با این تفاوت که در کانون دستگاه فکری و ایدئولوژیکی، سیاست برتر، مردم آلمانی و یا نژاد آریایی و یا ناسیونالیسم آلمانی قرار ندارد، بلکه موضوع به اقتدار رساندن یک مذهب برتر و الهی به نام اسلام است. در واقع این برخورد و فلسفه جهان بینی اسلامی آخوندها باید مطلقا جدی گرفته شود. نباید فکر کنیم سیاست دینی فقط وسیله ای کوتاه مدت برای قدرت گرفتن آخوندهاست. به عبارت دیگر موضوع پیشبرد اهداف ایدئولوژی در کانون تحرکات و یکایک فعالیتهای سیاستی رهبران رژیم در سطح منطقه و کشورهای جهان قرار دارد. مسئولان و دست اندکاران سیاست مماشات اروپا می بایستی بطور روشن احساس و درک کنند که چه فاجعه بالقوه ای از طریق مخلوط و ملغمه فرهنگ مذهبی شهادت طلبی،( تفکر و آمادگی انجام عملیات انتحاری برای جهاد دینی و در راه خدا) با در دست داشتن بمب اتم ببار می آورد. هم اکنون سیاستهای تروریسم ملایان در جریان است. اضافه بر آن اعلام جنگ علنی با جامعه غرب و اسرائیل بطور یقین در چشم انداز برنامه های آتیه رژیم ایران قرار دارد.

سومین خصوصیت: یهود ستیزی متعصبانه

در جوهره ایدئولوژی و سیاست های تاکنونی جمهوری اسلامی ویژه گی یهود ستیزی آن بسیار بارز و انکار ناپذیر است. جمهوری اسلامی و احمدی نژاد آشکارا اقرار می کنند که قصد دارند یهودیان و اسرائیل را از نقشه جغرافیای جهان کلا پاکسازی کنند. جنبه سیاست یهودستیزانه رژیم نقش مهمی را نیز در سرکوب و قتل عام مخالفین در داخل ایفا می کند. نیروهای اپوزسیون، زنان، اقلیتهای قومی، همجنسگرایان و ... به اتهام جاسوس اسرائیل و آمریکا و یا به عنوان کافر، نجس و منافق (یعنی دوروی غیر اسلامی) توسط رژیم دستگیر مجازات و اعدام می شود. بعلاوه در سیاستهای خارجی ملایان، یهودستیزی به عنوان ابزاری جهت سازماندهی و بسیج افراد و نیروهای ارتجاعی و بنیادگرا در منطقه مورد استفاده قرار می گیرد. همچنین، در مورد بسیج و حمایت از گروههای راست فاشیستی، ضد یهودیان و حتی چپگرایان ارتدکس و رادیکال ضد آمریکا و ضد اسرائیل در سراسر جهان از همین شیوه یهود ستیزی استفاده می شود. امروز لازم است که در همین وین به افراد چپ رادیکال که به دفاع از رژیم مذهبی فاشیستی که منشاء اصلی جنگ افروزی و تروریسم است، در پوشش دفاع از صلح و ضد جنگ تظاهرات می کنند، اشاره کنم.

دلیل مشخص و مثالی که می توانم در اینجا ذکر کنم، اینست که چندی پیش مجله آلمانی اشپیگل مصاحبه ای را با احمدی نژاد درج کرده بود که در آن احمدی نژاد از آلمانی ها درخواست می کند نسبت به انگیزه و ملیت آلمانی بودن خود احساس غرور داشته باشند و اجازه ندهند که اسرائیل اینقدر آلمانی ها را خوار و خفیف و مرعوب جلوه دهد.

خانم ها و آقایان:

راستی فکر می کنید که چرا احمدی نژاد و سپاه پاسداران طرح نفی و انکار هولاکاست را علنا مطرح کرده اند. این آزمایشی بود که آخوندها می خواستند بدانند که به چه میزان جامعه جهانی و اروپا نسبت بدان واکنش نشان داده و اعتراض می نمایند. ولی همانطور که تجربه شد، بدلایل اعتراضات حرفی، خشک و خالی که بنوعی پذیرفتن آن از سوی اروپا و دیگر دولتهاست، اکنون رژیم جمهوری اسلامی درک کرده است که جنایت دوم دیگر علیه یهودیان و ملت اسرائیل همانند جنایت نازیسم هیتلری اینبار نیز عملی است و بگونه ای جهانیان و اروپا آن را تحمل کرده و در آتیه به فراموشی می سپارند. بنابراین حزب سبزهای ایران اعلام می کند که سیاست مماشات اروپا برای ملایان تهران یک چراغ سبزی است که طرح و برنامه های پلید استراتژیکی اش را در ایجاد جنایتی دیگر در مقیاس هولاکاست عملی گرداند.

ب- مشکل سیاست مماشات(اپیزمنت) اروپا با حاکمان تهران

دوستان محترم:

سیاست مماشات و حمایت اروپا و سبزهای آلمان و اتریش در برابر رژیم ایران بخشی از تار و پود نظام فاشیسم مذهبی شده است و تاکنون پیامدهای بس فاجعه آمیزی ببار آورده است. به برخی از آنها در ذیل اختصار اشاره می کنم:

1- سیاستمداران مسئول روابط خارجی در اروپا و پارلمان اروپا درست 16 سال تمام بر ادامه مذاکره و گفتگو و معامله با مدعیان دروغین اصلاح طلب در رژیم، رفسنجانی و خاتمی تکیه و پافشاری ورزیده اند. ولیکن می بینید بجای تغییر و تحول و اصلاحات در رژیم ملایان، سیاست مماشات عامل به قدرت رساندن کامل پاسداران و دولت میلیتاریستی احمدی نژاد شده است. نقشه و سیاست استراتژیکی آخوندها در این سالیان این بوده است که با استفاده از انجام معاملات اقتصادی هر چه بیشتر با اروپا، ایجاد تشنج و درگیری میان رژیم و غرب را به تاخیر بیاندازند تا اینکه بتوانند در پوشش معاملات افتصادی پروژه های اتمی خود را در خفا به اتمام رسانند.

این سیاست رژیم با کمک سیاست مماشات تاکنون بنحو احسن به ثمر نشسته است. البته قربانیان اصلی سیاست اپیزمنت اروپا در وهله نخست مردم ایران و همچنین اسرائیل و عراق می باشند.

2- روابط تجاری و اقتصادی اروپا با ایران، توسط دولت نظامی پاسداران و وزارت امنیت و اطلاعات جمهوری اسلامی هدایت و اجرا می گردد. سپاه پاسداران وظایف و مسئولیتهای اصلی حفاظت از رژیم، پیشبرد برنامه های نظامی هسته ای را بر عهده دارد و بطور همزمان عهده دار صدور و گسترش سیاستهای بنیادگرایی نظام مذهبی فاشیستی ایران در منطقه است. درحقیقت بوسیله روابط اقتصادی اروپا، قدرت نظامی و جنگ افروزی رژیم توسعه پیدا کرده و مستحکم می گردد. و این در حالی است که بخش عظیم مردم ایران بطور روزمره فقیر و بی خانمان تر می شوند. ابران در عرض فقط سه سال اخیر سالانه حدود 80 میلیارد دلار بابت فروش نفت و گاز درآمد داشته است. و لیکن بنابر آمارهای رسمی جمهوری اسلام هم اکنون متاسفانه حدود 85 درصد از مردم ایران در زیر خط فقر اقتصادی زندگی می کنند.

3- اساسا جای هیچ شک و تردیدی نیست که رژیم ملایان در صدد دستیابی به سلاح های کشتار جمعی است. سیاست دیالوگ انتقادی و روابط اقتصادی اروپا امکان و شرایط مطلوبی را برای رژیم آماده کرده است که از بازارهای اروپایی مخفیانه مواد هسته ای و وسائل و تجهیزات و تخصصهای لازم جهت به اتمام رساندن پروژه های اتمی خود را فراهم نماید.

4- سیاست مماشات اروپا باعث نادیده گرفتن سیاستهای جمهوری اسلامی در طراحی برنامه ریزی و ایجاد شبکه های تروریستی در منطقه و نیز اروپا و آمریکای لاتین گشته است. آخوندها در همین اثنا اساسا لزومی نمی بینند که سربازان و پاسداران وابسته به نظام را به خارج از مرزهای ایران روانه کنند تا اینکه کشورهای همسایه عراق و یا اسرائیل را مورد حمله قرار دهند. امروزه ملایان از مقر فرماندهی خود در تهران کاملا قادرند که توسط نیروهای تروریستی و شبه نظامیان وابسته در خارج از ایران بسادگی دست به عملیات تروریستی و جنگ افروزی بزنند. مثلا توسط حماس و جهاد اسلامی در فلسطین، حزب الله در لبنان، بریگاردهای بدر، نیروهای صدر و قدس در عراق. آنها همچنین با رساندن تسلیحات و کمکهای تروریستی به القاعده و طالبان در افغانستان، به آشوب در این کشور یاری می رسانند.

5- سیاستمداران و دولتهای اروپایی باید بدانند که بر اثر غفلت آنان، رژیم تهران مدتهاست اگرچه نه آشکارا و علنی، اما با حملات نظامی خود توسط شبکه های تروریستی فوق، جنگ خود را در منطقه آغاز کرده است. اعلام علنی لشگرکشی و جنگ توسط رژیم تهران علیه مدرنیته و اسرائیل محتملا با اولین آزمایشبمب اتمی صورت خواهد پذیرفت. البته اعلام خبر دستیابی آخوندها به بمب اتم باحتمال زیاد کوچ یهودیان کشور اسرائیل به نقاط دیگر را در پی خواهد داشت. درست بهمین منظور احمدی نژاد بارها به اروپاییان گوشزد کرده است که یهودیان هیچ کار و آینده ای در منطقه خاور میانه ندارند و میبایستی دولتهای اروپایی هر چه زودتر برای انتقال یهودیان از اسراییل محل سکونتی را در جوار کشورهای اروپایی و سرزمین آلاسکا در نظر گرفته و برایشان آماده نمایند.

بنابر آنچه گفته شد، کشورهای اروپایی، احزاب سبز آلمان و اتریش و همچنین مدیر کل آژانس بین المللی اتمی آقای محمد البرادعی، اصلا فرصت چندانی در پیش ندارند که آخوندهای تهران را از دستیابی به بمب اتمی و بمب های کثیف و محدود هسته ای بازدارند.

خانم ها و آقایان، آقای البرادعی چندی پیش در مصاحبه ای با یک رسانه ایتالیایی صریحا عنوان کرد که از سوی جمهوری اسلامی اصلا تهدیدی برای صلح در جامعه بین المللی وجود ندارد. اعلام یک چنین موضعی از سوی آقای البرادعی، زمانیکه احمدی نژاد بر ادامه پروژه های اتمی پافشاری و تاکید می کند، هنگامیکه جمهوری اسلامی پی در پی خواهان محو اسرائیل و نابودی یهودیان است و هولاکاست را انکار می کند، بسیار تعجب آور و غیر قابل قبول است.

جانبداری منوچهر متکی، وزیر امور خارجه رژیم از مواضع آقای البرادعی که در گزارش اتمی اخیر خود نکات متناقضی از پیشرفتهای رژیم جمهوری اسلامی در زمینه هسته ای را مطرح کرده است، همه چیز را به زیر علامت سوال می برد. بنابراین آقای البرادعی نشان میدهد که به هر دلیلی نمی تواند بی طرفی سیاسی خود را حفظ کند. ظاهرا آقای البرادعی چنین انگیزه ای را در خود ندارد که جامعه جهانی را از کم و کیف برنامه های اتمی و مخفیانه جمهوری اسلامی مطلع سازد. بنابراین حزب سبزهای ایران درخواست می کند که آقای محمد البرادعی باید هر چه زودتر استعفاء داده و جای خور را به فرد صلاحیت داری که شجاعت بازگو کردن حقایق را دارد، بدهد.

6- دیالوگ فرهنگی کشورهای اروپایی با رژیمی انجام می گیرد که تنها اندیشه و دغدغه اصلی سیاست فرهنگی آنتماما اسلامی کردن کلیت فرهنگ و تمدن دیرینه ایران است. جمهوری اسلامی تمامی جنبه های غیر اسلامی فرهنگ و زبان فارسی و دیگر زبانها، آداب و رسومات تاریخ و ادیان موجود در ایران مثل زرتشتیان، بهائیان و ...نادیده گرفته و به حاشیه می راند. در یک چنین شرایطی برخی از استادان دانشگاهی همچون خانم "کریستینا فون براون" و خانم "بتینا متیس" و همچنین حزب سبزهای در آلمان و اتریش به بحث و مشاجره برای حقنه کردن تئوری نسبیت فرهنگی و دیالوگ ادیان و فرهنگها- بدون مرزبندی با جمهوری اسلامی- مشغولند.

از این طریق افراد مذکور به یک وسیله در دست ملایان تبدیل می شوند که بتوانند نقشه های خود را برای صدور و گسترش اسلام و بنیادگرایی در آلمان، اتریش و اروپا به انجام برسانند. این باصطلاح روشنفکران اروپایی باید بدانند که نفوذ و ترویج پر مخاطره ارتجاع مذهبی بخصوص در میان پناهندگان و مهاجران مسلمان، منجر به تبعیض نسبت به زنان و انسانهای همجنسگرا خواهد شد که در اسلام ارتجاعی موجه است.

7- سیاست مماشات اروپا همچنین باعث شده است که رژیم ملایان تعداد زیادی از نیروهای اپوزسیون و آزادیخواه ایرانی را در اروپا ترور کند و به قتل برساند. من در اینجا از طرف سبزهای ایران با قلبی آکنده از درد و تاسف تنها به یادآوری ترور آقای دکتر عبدالرحمان قاسملو در وین، پروفسور کاظم رجوی در ژنو، دکتر شاپور بختیار در پاریس، محمد نقدی در رم، و ترور هنرمند مشهور فریدون فرخزاد در بن، و دکتر صادق شرفکندی و یارانش در برلین به عنوان نمونه هایی از کشتار بسیاری از مخالفان در خارج از کشور اکتفا می کنم.

فاتل دکتر قاسملو در وین، پاسدار محمد جعفر صحرارودی توسط مقامات دولت اتریش نه تنها دستگیر نشد، بلکه بلافاصله و به سادگی به رژیم ایران تحویل داده شد. جعفر صحرارودی امروز یکی از مسئولان اصلی و هدایت کنندگان شبکه های تروریستی سپاه بدر و قدس در عراق است. صحرارودی در پشت جوخه های مرگ مردم عراق و کشتار روزمره سربازان آمریکایی و غربی در عراق قرار دارد. قاتل دکتر کاظم رجوی در ژنو هم پاسدار آخوند زاده بسطی است که امروز بعد از بروی کار آمدن احمدی نژاد بعنوان سفیر اول رژیم ایران در برلین انجام وظیفه می کند. آخوند زاده بسطی مسئولیت تدارک و تهیه مواد و وسائل آزمایشگاهی و لجستیک از اروپا برای پروژه های مخفی اتمی فاشیسم مذهبی در ایران را بعهده دارد. این را هم عنوان کنم که رژیم ملایان از سال 1979 تاکنون دهها هزار تن از مخالفین و افراد اپوزسیون را دستگیر و بطرز سبوعانه ای با متدهای گوناگون شکنجه و اعدام کرده است. سپاه پاسداران برای شکنجه هزاران زندانی سیاسی و همچنین اعدامهای علنی روزمره در خیابانها که انجام می دهد، همانطور که در عکسها هم مشاهده می کنید، از ابزار شکنجه و سلاح های فروخته شده آلمان، اتریش و کشورهای اروپایی به جمهوری اسلام استفاده می کند. ابعاد زیان ها و پیامدهای سیاست مماشات اروپا با آخوندها بس فراتر از مواردی هستند که من تاکنون به خاطر کمبود وقت تنها به نمونه هایی از آنها اشاره کردم.

پ- امکانات و راه کارهای ایجاد تحول و میدان تاثیر گذاری موجود

خانمها و آقایان،

تنها در مرحله تضعیف و عقب نشینی است که اضمحلال فاشیسم امکان پذیر می شود. جهت کاستن از قدرت نظامی و جلوگیری از جنگ افروزی، تنش و خونریزی و خرابی توسط جمهوری اسلامی حزب سبزهای ایران همگان را به انجام اقدامات ذیل فرا می خواند:

1- اروپا نخست باید به ذات و برنامه های رژیم فاشیسم مذهبی رژیم حاکم بر ایران واقف شود و اگر واقف است بر خطرات آن باور داشته باشد. اروپا باید خطرات جهانی رژیم تهران را حتی بلحاظ امنیت و منافع اقتصادی اش هم که شده بخوبی درک نماید. در نتیجه سیاست مذاکره و مصالحه وهمدستی اروپا با رژیم ایران باید سریعا پایان پذیرد. مثلا عقد قرارداد 22 میلیارد یورویی از طرف شرکت نفت و گاز اتریشی "او-م- ف" در اواخر سال جاری میلادی با دولت احمدی نژاد، باید سریعا لغو گردد.

ادامه سیاستهای همکاریهای اقتصادی اروپا و معاملات شرکتهایی مانند "او- م- ف" اتریش در نهایت به بروز جنگ و ویرانی توسط رژیم تهران راه خواهد برد. وظیفه ما اینست که از جنگ قبل از وقوع آن جلوگیری کنیم.

2- هزینه سنگین مناقشات جاری سیاسیبر سر منافع اقتصادی اروپا، چین و روسیه با آمریکا در منطقه را متاسفانه مردم ایران و اسرائیل با جان خودشان می پردازند. این نوع سیاست شوم را تمام کنید. اروپا، روسیه و چین باید بالاخره درک کنند که نفوذ و توسعه بنیادگرایی در کشورهای منطقه، به همه طرفها در نهایت ضرر می رساند. بنابراین جامعه جهانی باید بطور مشترک تحریم های شدید و گسترده ای را علیه رژیم تهران در شورای امنیت ملل متحد به تصویب رسانده و اجرای کامل آن را به دقت کنترل کند.

البته اگر این اتحاد عمل با خانم مرکل در آلمان یا روسیه و چین ناممکن است، دیگر کشورهای اروپایی و فرانسه باید سیاست مشارکت استراتژیکی شان را با کشورهای فوق سریعا قطع کرده و بجای آن به صف دیگر ممالک غربیدر جهان که خواهان مقاومت جدی در برابر جاه طلبیهای هسته ای رژیم تهران هستند، بپیوندند.

3- مسئولان رژیم ملایان، خامنه ای و احمدی نژاد و دیگران باید بدلایل تکرار نقض حقوق مردم ایران و تکرار پیاپی خواست نابودی یهودیان و کشور اسرائیل و نیز انکار هولاکاست که یک فراخوان برای جنایت و جنگ علیه بشریت محسوب می شود، در دادگاه و نزد انظار بین المللی محاکمه شوند.

4- برای کمک به حقوق بشر مردم ایران و حمایت موثر از آن، اروپا باید نیروهای نظامی و سپاه پاسداران رژیم و همچنین علی خامنه ای و احمد نژاد را سریعا در فهرست سازمانها و افراد تروریست قرار دهد.

5- فشارهای اروپا بر روی اپوزسیون اصلی و جدی و مخالفان واقعی رژیم هر چه سریعتر برداشته شود و در مقابل تبادل نظر و همکاریهای سیاسی پیوسته با اپوزسیون واقعی رژیم انجام پذیرد.

6- در طیف نیروهای مخالف رژیم، روشنفکران، سیاسیون و چپهای ایران نیز لازم است که باز بینی در مورد امور و مسائل ایدئولوژیکی و سیاسی در برخورد با وقایع منطقه صورت پذیرد. باید باور پیدا کرد که در شراط حاضر سد راه و دشمن اصلی برای توسعه پایدار، آزادی و دموکراسی در ایران و منطقه و حتی در سطح جهانی، نه امپریالیسم و صهیونیسم، بلکه بنیادگرایی مذهبی است که سرچشمه و اشاعه دهنده اصلی آن رژیم فاشیست مذهبی حاکم بر ایران می باشد.

رژیم حاکم برایران بزرگترین دشمن مردم فلسطین نیز هست. دخالتهای روزانه و پیاپی رژیم جمهوری اسلامی در امور فلسطینیان و حمایت از بنیادگرایی و حماس، مردم فلسطین را از رسیدن به صلح دائمی بازمی دارد.

7- برای جلوگیری موثر از گسترش بنیادگرایی رژیم ایران در منطقه، می بایستی واقعیت وجود و هویت کشور اسرائیل در منطقه از سوی نیروهای اپوزسیون ایرانی بطور رسمی پذیرفته شود. یک چنین اقدام موثر سیاسی در نهایت به ضرر جمهوری اسلامی و بنفع آینده مردم فلسطین و بالمعال به پیشبرد مذاکرات صلح نهایی و پایدار کمک می رساند.نیروهای مخالف واقعی جمهوری اسلامی منجمله چپهای واقعی در مقابل تهدیدات پی در پی نابودی اسرائیل و یهودیان توسط رژیم فاشیسم مذهبی ایران نباید سکوت پیشه کنند. این میدان مبارزه ای است که در آن اخلاق و نیکی و دفاع از انسانیت با سیاست همگی با هم پیوند می خورند. بنابراین این کارزار تاریخی و استثنایی بر علیه رژیم را نباید با تفکرات متحجرانه باصطلاح ضد امپریالیستی از دست داد و عملا در صف جمهوری اسلامی قرار گرفت.

د- پیشنهاد مشخص حزب سبزهای ایران

تشکیل جبهه داخلی و بین المللی ضد فاشیسم مذهبی متشکل از نیروهای ایرانی و بین المللی

خانمها و آقایان، دوستان گرامی،

با آنچه که تاکنون گفته شد، سوال اینست که اکنون چگونه می توان بصورت مشخص، هدفمند، با کمک یکدیگر به مردم ایران یاری برسانیم؟

واقعیت اینست که امروزه نه نیروهای مخالف رژیم به تنهایی و نه جامعه جهانی و غرب کاملا تنها به اتکا خودشان قادرند رژیم ضد بشری حاکم بر ایران را به عقب برانند. راهکار جنگ نه تنها مورد تایید ما نیست بلکه کارساز هم نخواهد بود. بنابراین برای یاری رساندن به مبارزات مردم در ایران و اپوزسیون واقعی رژیم، همکاریهای مشترک ما بسیار مهم و اجتناب ناپذیر است.

حزب سبزهای ایران بعنوان یکی از راهکارهای موثر و مفید در این زمینه تشکیل جبهه داخلی و بین المللی ضد فاشیسم مذهبی متشکل از نیروهای ایرانی و بین المللی را پیشنهاد می کند. البته برای ایجاد یک چنین جبهه ای، ما می بایستی در کوتاه مدت و بسرعت آکسیونها و پروژه های مثل همین سمپوزیوم موفقت آمیز را بطور مستمر اجرا کینم. البته بگویم که نظریات گوناگون و تفاوت ها در تعاریف سیاسی و بحثهای ما نباید بدین منجر شود که ما در مورد خطرات بالفعل و بالقوه حاکمیت فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران غافل شده و یا آن را دست کم بگیریم. بسیار صریح عرض می کنم که حزب سبزهای ایران تاریخ و هیتلر را فراموش نکرده است و معتقد است که رژیم تهران � اگر غفلت کنیم و سیاست مماشات متوقف نشود- بسیار خطرناکتر از هیتلر و نازیسم و فاشیسم از نوع کلاسیک هستند.

برای طراحی و برنامه ریزی صحیح و کارآمد، ما لازم می بینیم که در مورد تمامی همکاریهای پروژه مند و تجارب بدست آمده از آنان بطور مشخص تحلیل و بررسی دقیق صورت پذیرد تا مبنای کار ما برای شروع فعالیت و برنامه های مشترک آتی تنظیم شود. ما معتقدیمکه در نبرد با فاشیسم جمهوری اسلامی پرچمداران اصلی آن مردم ایران( که بیشترین آسیب را از ادامه حاکمیت فاشیستی متحمل شده اند) و مردم اسرائیل (که این حکومت قصد نابودی آنان را دارد) خواهند بود.

دوستان ارجمند:

صحبتهایم را با گفتاری از یک هموطن مبارز ایرانی به پایان می برم. "ملایان هرگز دست از سر ما بر نخواهند داشت. و ماهم هرگز آخوندها را راحت و آسوده خاطر نخواهیم گذاشت".

در پایان اینکه ما می توانیم نظام فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران را مطمئنا با همکاریهای مشترک مبارزاتی مان شکست دهیم.

از توجهات صمیمانه تان بسیار سپاسگزارم.

18 October 2007

علی اوحدی : کشفیات بورانی



قوانین وضع شده را که کنار هم بگذاری، معلوم میشه مرد در اسلام ما، چیزش توی چشمشه.

حتی با دیدن ناخن لاک زده هم تحریک میشه. مچ دست و پا هم باید از چشم مرد اسلامی پوشیده باشه.

فکرشو بکن اگه از فردا همه ی زن ها پا برهنه بیان بیرون، چی میشه؟

کشفیات بورانی!...

علی اوحدی
http://iruniha.persianblog.ir/



اولش فکر کردم تموم گربه های محل جمع شده ن پشت پنجره ی من و ناخن می کشن روی شیشه! چند ثانیه ای گذشت تا خواب از سرم بپره. بارون با این خشم و غضب و به این تندی و تیزی ندیده بودم. با رون نمی آمد، با کون میامد. فکر کن آبشار نیاگارا با زاویه ی چهل و پنج درجه، بزند به در و پنجره ات. گفتم الانه که شیشه ها را بشکنه. با این سر و صدایی که باد و بوران راه انداخته بود، کی دیگه خوابش می برد؟ ساعت چنده، دو و نیم صبح! یه فنجون قهوه ساختم، چپق را چاق کردم و همین طور که باد و بوران در و پنجره و بالکن و ساختمون و شهر را می شست، نگاهی روی قفسه ها انداختم تا عبیدی، ایرجی، چیزی پیدا کنم، خودم را کمی مشعوف کنم، بلکی خواب دوباره آمد بسراغم. چشمم افتاد به رساله ی "آقا"! دیدم این بهتر از عبید و ایرج و خرسندی و اونای دیگه ست. نشستم روی کاناپه، چشم هامو هم گذاشتم و گفتم یا خواجه حافظ شیرازی، تو را به شاخه نباتت یک صفحه بده که دلی از عزا در بیاریم.

نوشته؛ اگر مردی به اشتباه ترتیب خروس خانه را داد (البته نه با این فارسی قشنگ). خداوکیلی، اگه هزار بارم این رساله را بخونم ها، باز انگار باورم نمیشه قبلن هم خونده ام. یعنی اگر تخیلت چهار موتوره هم باشه، باز هم یک انحراف دماغی تکمیل و یک اختلال روحی پر و پیمون لازمه تا کسی به فکر لوات با خروس بیافته! لابد در جایی در مورد لوات با قورباغه و عنکبوت و اینا هم نوشته. بدی این رساله ها اینه که هم قطوره و هم فهرست نداره. وگرنه خیلی دلم می خواست بدونم احکام لوات در مورد مار و سوسمار چی میگه!

خوب، حالا تخیلات زیر شکمی تموم شده، بلافاصله می پردازه به تخیلات شکمی؛ می فرماید؛ این خروس، خوردنش به اهل خونه حرامه! لابد چون اهل خونه محرم اند، پس خوردن این خروس یک جور زنای بیلیاردی محسوب میشه. یعنی از مرد به خروس، و از خروس به اهل منزل!

بعد می فرماید؛ گوشت این خروس به همسایه ی این طرف و اونطرف هم حرومه! همسایه دیگه چرا نمیتونه خروس کون دریده ی سر بریده ی شکم پاره را تناول کنه؟ همین طور که این مسایل غامض بشری را مطالعه می کنم و جلو می روم، گاهی بصورت فلاش بک، قیافه ی اون خروس بدبخت هم میاد جلوی چشمم. انگار این جماعت ذکور در اسلام، کار دیگه ای ندارند، هان؟ بیست و چهار ساعت چیزشون توی دستشونه و دنبال یه سوراخ می گردند.

بعدش می فرماید؛ گوشت این خروس به همسایه ی بغلی حرامه، اما به دو همسایه اونطرف تر حلاله! تفاوت همسایه ی اولی و دومی حالیم نمیشه. حالا اگه این خروس فلک زده مال دو همسایه اونطرف تر باشه چی؟ بازم خوردنش به صاحب خروس حلاله؟ اما برای دو همسایه این طرف تر، که حضرت فاعل باشه، حرومه؟ جل الخالق! حالا اگه همسایه ی بغلی و دو همسایه اونطرف تر و بعدی و بعدی هم اینکاره باشند چی؟ خوردن خروس در این شهر احتیاط داره، نه؟ اگه یه مسافر فلک زده ی بی خبر وارد این شهر بشه، و گرسنه شم باشه، از کجا بدونه که همه ی خروس های شهر اینکاره اند؟ فکر نکنم این رساله ی ناب به انگلیسی ترجمه شده باشه! چون در این صورت دانشجویان دانشگاه کلمبیا در مورد "خروس بازی" هم سوال می کردند، نه؟

وسط شبی، توی این باد و بوران، دلهره افتاده بجونم. نگران حیوونات باغ وحش تهرونم. همه هم بی حجاب و بی پوشش اسلامی و گاهی هم فریبا ... لابد با هر بلیت ورودی، یه نسخه از رساله ی "آقا" هم ضمیمه میشه.

دلم برای "مرد" در اسلام گر
فت. چقدر ضعیف و حقیره! قوانین وضع شده را که کنار هم بگذاری، معلوم میشه مرد در اسلام ما، چیزش توی چشمشه. حتی با دیدن ناخن لاک زده هم تحریک میشه.

مچ دست و پا هم باید از چشم مرد اسلامی پوشیده باشه. فکرشو بکن اگه از فردا همه ی زن ها پا برهنه بیان بیرون، چی میشه؟ مگه اونجا جمهوری پابرهنه ها نیست؟

تازه همین چشم مرد، که بهرجا بیفته، حتی کون خروس، تحریک میشه، با دیدن چشم زن تحریک نمیشه! این تنها عضو زنه که اجازه داره "بیرون" باشه. هزاران ساله که چشم زن، در ادبیات و واقعیات، ماخذ و منبع عشوه
و فتنه و بلا بوده ولی در جمهوری، همین یکی اجازه داره بیرون باشه! ...

اینم از کشفیاتی که مدیون باد و بوران دیشبم ...

16 October 2007

جبهه ملی ایران: روسیه می تواند فقط سهم خود از دریای مازندران را تقسیم کند

خطرناکترین زمان برای مذاکره درباره تمامیت ارضی وحقوق ملکی ایران هنگامی است که حکومت ناتوان و درمانده در همه جبهه های داخلی و بین المللی به دنبال معامله و خرید دوست باشد. حقوق پنجاه درصدی ایران دردریای مازندران، مطابق با قوانین بین المللی و اصل تداوم دولتها، تغییرناپذیر است. دولت کنونی جمهوری اسلامی حق ندارد که از حقوق تاریخی و قانونی ما به کشورهای بیگانه بذل وبخشش کند.

روسیه می تواند
فقط سهم خود از دریای مازندران را
تقسیم کند

جبهه ملی ایران

برگزاری کنفرانس کشورهای ساحلی دریای مازندران در تهران به منظور رفع اختلافات موجود درباره رژیم حقوقی دریای مازندران، در شرایطی صورت می گیرد که مسئله فعالیت هسته ای همراه با دخالت امنیتی در عراق وضعیت جمهوری اسلامی را پیچیده و خطرناک کرده است. با توجه به شرایط پیش آمده، دولت کنونی بر آنست تا از فرصت حضور پوتین رییس جمهور روسیه در ایران استفاده کرده در کنار مذاکرات مربوط به رژیم حقوقی دریای مازندران، مسئله فعالیت هسته ای خود را نیز محور مذاکرات دوجانبه بین ایران و روسیه قرار دهد. نیاز جمهوری اسلامی به جلب پشتیبانی روسیه در رابطه با فعالیت هسته ای سبب خواهد شد که ایران نه تنها قادر به بازیابی حقوق از دست رفته خود در دریای مازندران نشود، بلکه با اعطای امتیازهای جدیدی به روسیه یک بار دیگر با اعتماد به موضع گیری های تاکتیکی روسیه به نفع ایران، خود را در مسیر همکاری استراتژیک روسیه با امریکا و غرب بازنده ببیند. ظاهرا" رای مثبت روسیه در قطعنامه های 1737 و 1747 شورای امنیت علیه ایران برای جمهوری اسلامی درس نشده است. همانگونه که روسیه درباره رژیم حقوقی دریای مازندران در قبال ایران روش دوگانه در پیش گرفت، در رابطه با فعالیت هسته ای نیز تا کنون همین روش را پی گیر بوده است.

درمورد دریای مازندران، نخست روسیه رژیم مشاع را با در نظر گرفتن دو عهدنامه 1921 و 1940 را همسو با ایران اعلام نمود، ولی ناگهان با بستن پیمانهای دوجانبه در سال 1998 با قزاقستان و جمهوری آذربایجان، منابع بستر و زیر بستر بخش شمالی دریای مازندران را بر پایه طول ساحل و خط میانه تقسیم نموده حقوق حقه و تاریخی ایران را زیر پا گذاشت. ایران که به موجب عهدنامه های 1921 و 1940 دارای حقوق مساوی و مشترک در تمامی پهنه دریای مازندران بود، اینک خود را عملا" صاحب سهم کوچکی در محدوده خط موهوم آستارا- حسینقلی می دید. در صورتیکه سه کشور جدید حاشیه دریای مازندران دربیانیه آلماتی در21 دسامبر 1991، که توسط همه کشورهای تازه استقلال یافته و مشترک المنافع شوروی امضاء شد، احترام به کلیه تعهدات بین المللی شوروی سابق را تضمین کردند. روسیه در راستای دوگانگی همیشگی خود، علیرغم تاکید ایران مبنی بر غیرنظامی کردن دریای مازندران، در جهت نظامی کردن این پهنه آبی نیز اقدام نموده است.

خطرناکترین زمان برای مذاکره درباره تمامیت ارضی وحقوق ملکی ایران هنگامی است که حکومت ناتوان و درمانده در همه جبهه های داخلی و بین المللی به دنبال معامله و خرید دوست باشد. حقوق پنجاه درصدی ایران دردریای مازندران، مطابق با قوانین بین المللی و اصل تداوم دولتها، تغییرناپذیر است. دولت کنونی جمهوری اسلامی حق ندارد که از حقوق تاریخی و قانونی ما به کشورهای بیگانه بذل وبخشش کند. اکنون روسیه قصد دارد بستر دریا را به تناسب طول ساحل پنج کشور به پنج بخش تقسیم کند، ولی سطح دریا کماکان مشاع باشد. بستر دریا حدود 660 میلیارد بشکه ذخیره نفت و گاز دارد که دوسوم ذخایر کل جهان است که نزدیک به همه آن بیرون از سهم ایران قرار می گیرد. جبهه ملی ایران معتقد است که روسیه فقط میتواند درباره سهم پنجاه درصدی خود با سه کشوری که از دل آن برآمده اند مذاکره کند.

همانگونه که روسیه در پیمانهای دوجانبه، بخش شمالی دریای مازندران را بدون موافقت ایران میان خود، قزاقستان و آذربایجان تقسیم کرده، می تواند از مانده سهم پنجاه درصدی خود بخشی را هم به ترکمنستان واگذار کند. ما حتا آماده ایم کف دریا را اِفراز کنیم تا از حالت مشاع درآید و روسیه بتواند هر جور که مایل باشد سهم پنجاه درصد خود را تقسیم کند.

اگر حکومت جمهوری اسلامی تصور می کند که پذیرش طرح روسیه در مورد رژیم حقوقی دریای مازندران، حسن نیت و رای روسیه را بنفع خود در اجلاس شورای امنیت به دنبال خواهد آورد، مرتکب اشتباه بزرگی می شود. هرگونه عقب نشینی ازموضع قانونی ایران در دریای مازندران به معنای تجزیه ایران همانند پیمان ترکمانچای خواهد بود. لجاجت درادامه غنی سازی اورانیوم ارزش این هزینه عظیم را ندارد.

از سوی دیگر، سازش با روسیه، تضمینی برای راه اندازی نیروگاه بوشهرهم نیست. جبهه ملی ایران از سالها پیش بارها اعلام کرده که روسیه توان فنی و انگیزه سیاسی راه اندازی نیروگاه بوشهر را ندارد. شانزده سال تاخیر وکاهش ظرفیت نیروگاه از هزار مگاوات به سطح غیراقتصادی 440 مگا وات، نشانگراین ناتوانی است. روسیه می خواهد همه مبلغ قرارداد را با سرعت وصول کند و آنقدر دفع الوقت تا شاید طرح بمباران بوشهر توسط اسراییل، همانند بمباران ونابودسازی نیروگاه عراق، صورت گیرد و تعهدات روسیه را منتفی سازد. وزیر خارجه روسیه با صراحت گفته است که روسیه و اسراییل کاملا هماهنگ هستند.

جبهه ملی ایران براین باور است که تا حل مسائل بین المللی ایران و درآمدن ایران از انزوا و شرایط بی اعتمادی جهانی، هیچگونه مذاکره ای درباره دریای مازندران نباید انجام شود و هیچگونه تعهدی از جانب ایران پذیرفته نشود. شرایط بین المللی بهیچوجه برای کسب یک نتیجه عادلانه و حفظ حقوق قانونی ایران در دریای مازندران مساعد نیست و هرگونه تعهد حکومت کنونی برخلاف حقوق قانونی ملت ایران در دریای مازندران در پیشگاه ملت بزرگ ایران فاقد ارزش می باشد.

جبهه ملی ایران
23 مهر 1386
___________

15 October 2007

دكتر محمد ملكي: به دانشجويان دانشگاه تهران و ديگر دانشگاههاي سراسر ايران

يادمان نرود آن نظر آقاي خميني را كه در نامه‌اي به آقاي خامنه‌اي نوشت:

بايد عرض كنم كه حكومت كه شعبه‌اي از ولايت فقيه رسول‌الله است يكي از احكامِ اوليه اسلام است و مقدم بر تمامِ احكامِ فرعيه حتي نماز و روزه و حج است. حكومت مي‌تواند قراردادهاي شرعي را كه خود با مردم بسته است در موقعي كه آن قرارداد مخالفِ مصالح كشور و اسلام باشد يك جانبه لغو كند

به دانشجويان دانشگاه تهران و ديگر دانشگاههاي سراسر ايران
با نام آزادي، آگاهي و عدالت


دكتر محمد ملكي


بالاخره با تأخير دو هفته‌اي و پس از تدارك بسيار آقاي احمدي‌نژاد را صبح روز دوشنبه 16/7/86 به تالار علامه امينيِ كتابخانه مركزي دانشگاه تهران بردند تا با حضور جمعي از مقامات و تعداد قليلي از استادان و دانشجويان دستچين شده، سال تحصيلي جديدِ دانشگاهها را آغاز نمايد.

اين كار سنتِ ديرينه‌اي بود كه در نظام شاهي روز اول مهر با حضور شاه انجام مي‌شد و آخرين بار در نظام گذشته مهر سالِ 57 در تالار فردوسي دانشكدة ادبيات انجام شد و پس از تغيير نظام هم اوّل مهر سالِ 58 با پيام آقاي خميني و سخنان آيت‌الله منتظري، مهندس بازرگان (نخست‌وزير و استاد دانشگاه) و نماينده استادان و دانشجويان در زمين چمن دانشگاه تهران در يك فضاي باز و آزاد، عليرغم مخالفت شوراي انقلاب و احزاب مسلط (حزب جمهوري اسلامي و سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي) و جامعة روحانيت مبارز كه نمي‌خواستند دانشگاهها به روي دانشجويان و استادان بازگشايي ‌شود انجام شد. ولي همين مخالفتها با بازگشايي دانشگاهها منجر به حوادثي گرديد كه نتيجة آن بستن دانشگاهها و باصطلاح انقلاب فرهنگي شد. حال پس از گذشت قريب سه دهه از آن حادثه يكي از كساني كه دستي بر آتش بستن دانشگاهها و اخراج ده‌ها هزار دانشجو و استاد و دستگيري و اعدام و شكنجه بسياري از آنها داشته در كسوت رئيس جمهور پاي به دانشگاه تهران مي‌گذارد تا ادعاي مسخرة خود را در دانشگاه كلمبيا كه گفته بود «ايران يكي از آزادترين كشورهاي جهان است» به اثبات برساند. دربارة آمدن احمدي‌نژاد به دانشگاه تهران و تظاهرات دانشجويان عليه او لازم است چند نكته را يادآوري نمايم.


با توجه به اينكه آمدنِ احمديِ‌نژاد به دانشگاه تهران پس از رفتن او به دانشگاهِ كلمبيا و گفت و شنودي كه در آنجا اتفاق افتاد صورت مي‌گيرد برخورد او با سئوالاتي كه دانشجويان مي‌خواستند مطرح كنند داراي اهميت بسيار است؛ شوراي مركزي دفتر تحكيم طي دو نامه كه خطاب به احمدي‌نژاد نوشت (يكشنبه 8 مهر و يكشنبه 15 مهر 86) از او خواست كه اجازه دهد يك نفر به نمايندگي از سوي بزرگترين تشكل دانشجويي منتقد «دفتر تحكيم وحدت» سئوالاتي را مطرح كند تا ايشان جوابگو باشد. دانشجويان نوشته‌اند:


هر چند از دعوتِ رئيس جمهور امريكا به ايران براي سخنراني و اصولاً هر گفتگويي با كشورهاي جهان استقبال مي‌كنيم و آ‌ن را در جهت كاهش خطر جنگ مفيد مي‌دانيم امّا برايمان جاي سئوال است كه چطور رئيس‌جمهور امريكا مي‌تواند به دانشگاههاي ايران بيايد اما اساتيد و دانشجويان، منتقد حق اظهارنظر در دانشگاهها را ندارند؟ صدها درخواستِ صدورِ مجوز سخنراني كه در شوراي فرهنگي دانشگاهها بايگاني شده است گواه ادعاي ماست. چه استدلالي مي‌تواند وجود داشته باشد كه بوش مي‌تواند در دانشگاه ما سخنراني كند اما روشنفكران داخلي نه؟

چه توجيهي مي‌تواند وجود داشته باشد كه ملوان انگليسي كه متجاوز مي‌خواندي آزاد شوند اما اساتيد و دانشجويان و كارگران و معلمان و روزنامه‌نگاران براي يك انتقاد ساده مجازات شوند؟

نامه شوراي مركزي دفتر تحكيم وحدت 15 مهر 86

اين دو نامه نه تنها بي‌جواب ماند بلکه حتي آن تعداد از دانشجويان كه قبل از ورود احمدي‌نژاد و بسته شدن درها و محاصره دانشگاه توانسته بودند به صحن دانشگاه راه يابند، مورد هجوم و ضرب و شتم قرار گرفتند و از واقعيت مهرورزي احمدي‌نژاد برخوردار شدند.


قصد داشتم براي مستند كردنِ اين قسمت از نوشتة دانشجويان كه مي‌گويند " امّا اساتيد و دانشجويان منتقد حق اظهارنظر در دانشگاهها را ندارند" خودم را هر طور شده بعنوان يك استاد دانشگاه تهران به سالن علامه اميني برسانم - که با ممانعت گارد شيخی موفق نشدم - تا با ارائة يك سند که متناسب با روزهای نزديک به انتخابات نيز می باشد، كذب بودن ادعاهاي قدرت به دستانِ نظامِ ولايي از جمله دولت مدعی اصلاحات را ثابت كنم.
اين سند يكي از ده‌ها و صدها دستورالعمل براي سلب آزاديِ اظهارنظر از سوی دانشجويان و استادان دانشگاه مي‌باشد که در سايتهای اينترنتی منتشر شده است. htpp://mag.gooya.com/politics/archives/027965.php))

طبقه‌بندي ـ محرمانه آرم جمهوري اسلامي ايران شماره ـ 8182/1/3/1/284/495
ارجحيّت ـ آني ـ آني وزارت اطلاعات تاريخ ـ 10/2/84
نحوة ارسال ـ نمابر شود پيوست ـ صلوات

به گيرندگان
موضوع ـ ممنوعيت سخنراني

سلام عليكم

احتراماً با عنايت به فعال شدنِ جريان تحريم انتخابات در دانشگاهها و دعوت از عناصر افراطي در اين خصوص مقتضي است با حضور افراد ذيل به برنامه‌ها و مراسمات تشكل‌هاي دانشجويي مخالفت و ممانعت صريح بعمل آيد مراتب جهت اقدام در اسرع وقت ارسال مي‌گردد.

1ـ محمد ملكي 2ـ علي افشاري 3ـ عبدا... مؤمني 4ـ رضا دلبري 5ـ مهدي حبيبي 6ـ دكتر حاتم قادري

سازمان اطلاعات استان تهران
ادار كل سياسي فرهنگي
گيرندگان ـ حراست‌هاي دانشگاههاي تهران

آقايان؛ آنقدر شهامت داشته باشيد كه رك و پوست‌كنده به دنيا بگوييد ما تحمل نقدهاي دانشجويان و استادان، كارگران، معلمان، زنان و ديگر ايرانيان دگرانديش را نداريم. چرا آنقدر دروغ مي‌گوييد و فريبكاري مي‌كنيد؟ اگر از خدا نمي‌ترسيد از خشم مردم بترسيد كه سوزنده و خاكستركننده است.


در اينجا مي‌خواهم سخني داشته باشم از سرِ درد با دانشجويان بسيجي دانشگاهها.
دانشجويانِ پيش از تغيير نظام بخاطر دارند كه كنار خيابان غربي دانشگاه تهران (16 آذر) بالاتر از دبيرخانه دانشگاه تهران ساختماني بود مخصوص گارد دانشگاه كه تعدادي از وابستگان نظام شاهي در آن گرد آمده بودند تا باصطلاح امنيت دانشگاه را حفظ نمايند و گاه‌گاه مزاحمت‌هايي براي دانشجويان منتقد فراهم مي‌كردند در جريان انقلاب اين ساختمان از سوي مردم به آتش كشيده شد و گارد پا به فرار گذاشت. امروز وظايف آن مزدوران به جمعي از دانشجويان باصطلاح بسيجي محول شده، آنها به هر مناسبتي خود را در مقابل ديگر دانشجويان قرار مي‌دهند و در كنار نيروهاي انتظاميِ رسمي به جان دانشجويان مي‌افتند و همكلاسي‌هاي خود را مضروب و دستگير و يا شناسايي مي‌كنند بحث من فعلاً اين نيست كه اين جماعت كه غالباً جزء سهميه‌اي‌ها هستند چگونه وارد دانشگاهها شده و از چه امتيازاتي در زمان تحصيل و بعد از آن برخوردار مي‌شوند با توجه به اينكه اين جوانها دركسوت دانشجويي به چنين اعمالي دست مي‌زنند مي‌خواهم با توجه به تجربه نيم‌قرن فعاليت در محيط دانشگاه به آنها هشدار دهم كه مواظب عاقبت اعمالِ خود باشند و بدانند حكومت‌هاي فاشيستي به خصوص اگر انگ ديني بر آنها خورده باشد پاي منافع خود همه چيز را قرباني مي‌كنند يادمان نرود آن نظر آقاي خميني را كه در نامه‌اي به آقاي خامنه‌اي نوشت:

بايد عرض كنم كه حكومت كه شعبه‌اي از ولايت فقيه رسول‌الله است يكي از احكامِ اوليه اسلام است و مقدم بر تمامِ احكامِ فرعيه حتي نماز و روزه و حج است. حكومت مي‌تواند قراردادهاي شرعي را كه خود با مردم بسته است در موقعي كه آن قرارداد مخالفِ مصالح كشور و اسلام باشد يك جانبه لغو كند.

و فراموش نكنيم رفتار آقاي خميني با آقاي منتظري را كه از نزديك‌ترين افراد به او بود و اعمالِ آقايان خامنه‌اي و رفسنجاني و خاتمي با منتظري كه همگي افتخار به شاگردي آيت‌الله منتظري را مي‌كردند و ده‌ها و صدها نمونه از اين برخوردهاي سران حكومتِ ديني را با همراهان ديروز خود كه تنها به دليل يك نقد ساده به چه سرنوشتي دچار شدند. شما دانشجويان بسيجي كه امروز نقش «گاردشاهي» سابق را بازي مي‌كنيد چگونه به خود اجازه مي‌دهيد آلت دستِ احمدي‌نژادها و شيخ عباس عميد زنجاني‌ها قرار گيريد و در برابر همكلاسي‌هاي خود كه تقاضايي جز آزادي بيان ندارند بايستيد و در دفاع از دروغ‌پردازيهاي احمدي‌نژاد و امثال او انواع اتهامات را به كساني كه از حقوق دانشجويان از جمله خود شما دفاع مي‌كنند و در اين راه ازهيچ فداكاري دريغ ندارند بزنيد، كمي فكر كنيد. آيا اعمالِ شما بدنام كردن نامِ دانشجو نيست؟

13 October 2007

مریم افشاری: من هم جزء هیچ کسانم م



نه تحکیمی ام، نه ادواری، نه دانشجوی پلی تکنیک، نه سندیکائی و نه مشارکتی؛

نه در پی بازداشتم طوماری با اسامی آشنا که از «الف تا ی» همواره با هم اند،
جمع آوری می شود


من هم جزء هیچ کسانم

مریم افشاری
http://www.cyrusnews.com/news/fa/?


من همان مبارز سیاسی و مدافع حقوق بشر هستم که همواره در پی آزادی و آگاهی رسانی در جامعه سنتی با اعتقادات مذهبی کوشش می کنم. خط و ربطم نه به اصلاح طلبان، نه به ملی-مذهبی ها و نه به چپ حکومتی ربطی ندارد.
غیر خودیه...غیر خودی...هستم و هدفم آزادی و رسیدن به عدالت اجتماعی است. خواهان جامعه ای هستم که در آن دموکراسی وحقوق بشر فارغ از هر گونه خط و ربط سیاسی و دگم اندیشی ها نهادینه شود.

من همان مرد زحمتکش در پائین جامعه هستم که به خاطر صورت چروکیده سیاهم، به خاطر لباسهای چرک و رنگ و رو رفته ام به عنوان ارازل و اوباش دستگیر و راهی سوله کهریزک می شوم. با تکه نانی خشکیده و آبی با بو و طعم گازوئیل، با خوردن باتون به هر بهانه ای و در شرایطی که بیماریهای مسری گوناگون تا کنون بسیارانی را روانه دنیای فانی کرده، روزها را درسخت ترین و غیرانسانی ترین شرایط سپری می کنم.
مدافعان من نه وکلای صاحب نامند و نه نهادها و سازمانهای مدافع حقوق بشر، من که حقی در جامعه« مهرورزمان» ندارم و در آرزوی جامعه ای با فرهنگ والای انسانی هستم که همه انسانها صاحب حق مساوی باشند.
من همانم که در زمان دستگیری ام نه شانسی دارم که نامم در رسانه ها باشد و نه کسی در جستجویم برای مصاحبه پس از آزادی.(البته اگر جان سالم در ببرم)

من از همان توده های محروم هستم که برای مبارزه برای هر ظلم و ستمی در صحنه ام ،چه برای آزادی زندانیان سیاسی؛ چه برای حقوق صنفی کارگران، معلمان و پرستاران و ....

ای کاش روزی انسانیت و معرفت مرزی نداشت، نگاهها عادلانه و بدون پیش داوری بود، خودی و غیر خودی، فارغ از هر گونه باور و اعتقادی حامی و پشتیبان یکدیگر برای مبارزه با ظلم وسرکوب ظالم بودند. اگر در مبارزه نقش لایه های گوناگون مردمی را از یاد ببریم و در عمل آنان نادیده بی ینگاریم. در شرایط دشوار بهائی بهشان ندهیم نباید انتظار حمایتشان را داشته باشیم. اینان به چه کس باید باور و اعتماد داشته باشند؟؟ آنان که در سلول انفرادی 209 و در سوله کهریزک در زندانهای بی نام و نشان تنهایشان گذاردید، به راستی چه کسی به فکر آنان است؟؟

حمایت نمودن از افراد صاحب نام و مطرح در عرصه سیاسی و اجتماعی در زمانی که آنان سلولی را به اجبار، اختیار میکنند و البته تحت فشار فراوان هم قرار میگیرند،بسیار نیکو و پسندیده است ولی اکثریت بی نام و نشان و مبارزان راستین ایران زمین چه ؟؟

آنان که خیزش توده ها را طلب میکنند باید همواره در کنارشان باشند نه اینکه در فکر این باشند که ببینند از این نمد برایشان کلاهی در می آید یا نه ؟؟ حمایتی باید کرد یا نه؟

به هر روی مبارزه علیه ظلم و نابرابری جریان داشته و دارد من هم جزو هیج کسانم که همواره در صحنه بوده و هستم.

من هستم چون مبارزه برای آزادی و عدالت هست

12 October 2007

اطلاعیه مجامع اسلامی ایرانیان در باره بحران سازی و تشدید خشونت و اختناق رژیم ولایت مطلقه در ایران


فرد فرد ما، حاکمان اصلی این مرز وبوم هستیم،
خود صاحب حقوق خودمان هستیم.
آیا تابه حال اندیشیده ایم چرا باید حقوق حقۀ خویش را
از انگشت شماری مستبد گدائی کنیم؟

اطلاعیه مجامع اسلامی ایرانیان
در باره بحران سازی و تشدید خشونت و اختناق رژیم ولایت مطلقه در ایران
ملت ایران

حاکمانی که درپی خیانت به اعتماد مردم، برارکان حکومتی چنگ زده اند وسرنوشت ایران را به بازی گرفته اند روز به روز درحال دسیسه چینی برای ایجاد بحرانی بیشترند تا در سایه آنها با برقراری خفقان در همۀ زمینه ها برحکومت خویش تداوم بخشند. با آنچه بیگانه هستند ، احترام به حقوق مسلم مردم است وبا آنچه که آشنائی دارند طرح تکالیف است برای مردم درراستای بقای خود، یعنی مصلحت نظام. آنها به فکر دوام خویش اند و ما به احقاق حقوق خویش بی قیدیم. نتیجۀ این بی قیدیها اینست که اکنون هیچ پناهگاهی برای مردم ما دراین کشور وجودندارد. هرچه ارگان درست شده است، به نوبۀ خود پناهگاه ایست برای دولتمردان و مافیاها نظیر تشخیص مصلحت نظام ( برای دوام نظام) و نظارت استصوابی شورای نگهبان (برای جلوگیری از ورود نمایندگان مردم به دولت) و...

هنوزآثار ادامۀ بی حاصل جنگ از جامعه زدوده نشده است، کشوررا در لبه پرتگاهی قرارداده اند که امکان آتش افروزی دیگری ایجاد شده است. اعمال تحریک آمیز روزمره سران نظام زمینه های تهدید جنگ ومحاصره اقتصادی و تحریمهای گوناگون رابرای کشورفراهم می آورد. در سایه این تهدیدها، نظام بر فشار داخلی افزوده است، به عنوان مبارزه با بد حجابی، بگیر و به بند راه می اندازد به عنوان مبارزه با فسادهای اجتماعی اعدامهای گسترده و بیسابقه ای را در ملاء عام انجام میدهد و به این بسنده نکرده نمایش تلویزیونی اعدامها را به نمایش اعترافات افزوده است ، دادستان در تلویزیون حاضر میشود تا در برنامه خود علیرغم بی اطلاعی مجری برنامه، صحنه اعدامهای دسته جمعی را به نمایش بگذارد( در این برنامه مجری برنامه اعلام کرد که ویدئو از سوی مقامات قضایی آورده شده و اونیز از محتوی آن بی اطلاع است،او گفت از دیدن فیلم شوکه شده است) تا جو وحشت و ارعاب واختناق را دامن بزند، چه خشونتی بالاتر از این میتوان جست؟. برخلاف حتی "قانون اساسی " موجود، اجتماعات اقشار مختلف که برای احقاق حقوق خود تلاش می کنند را سرکوب میکنند. دانشجو، به جای حضور درکلاس درس، باید درزندان گذران زندگی کند. بادخالت مستقیم و روزمره در رسانه ها، خفقان و سانسور را بیش از پیش اعمال می کنند تا حدی که زمزمۀ سکوت دربرابر بی عدالتیها از جبهۀ اصلاحات به گوش میرسد. صدای حق طلبانه مخالفان خود که آزادای مردم و برقراری عدالت را خواستارمیشوند به ضرب سانسور وزندان و شکنجه و اعدام خاموش میگرداند تا بدینوسیله نظام مافیایی ولایت مطلقه بتواند به حیات خویش تداوم بخشد .

قوۀ قضائیه که باید پناهگاهی برای بی پناهان باشد، به بازوی عمل دسته های مافیائی تبدیل شده و در واقع پناهگاه مفسدین گردیده است. بیشترین فشارها و قانون گریزیهائی که نظام نسبت به اقشارمختلف مردم و مطبوعات اعمال میکند، از طریق همین دستگاه بیدادگستر میباشد. درچنین دستگاهی چگونه یک قاضی کاردان، باوجدان و عادل می تواند عمل کند؟ با اعدام های روزافزونی که شاهدآنیم، چگونه می توان ادعا کرد بی گناه و باگناه اعدام نشوند؟ هرچند درقوانین کیفری کشور هنوز حکم اعدام برجا است، اما چگونه می توان ادعا نمود درچنین دستگاهی قاضی مستقل بوده و به قانون عمل کرده باشد؟ به این دلایل و به بخصوص به این دلیل که مجازات اعدام ، با حق حیات مغایرت دارد با اعدام مخالفیم و این اعدامها را محکوم میکنیم و از هموطنان خود می خواهیم به مسئولیت خویش دراین موارد اقدام نمایند.

مردم ایران

نظام حاکم برهر جامعه ای درفضائی که مردم آن جامعه برایش ایجاد می کنند عمل میکند. درست است که دولتمردان مسئولیت سنگینی برعهدۀ خود دارند، اما مردم نباید از مسئولیت خویش نسبت به عملکرد آنها ونسبت به زندگی روزمره و فردای خود و نسلهای آینده غافل باشند. سخن مولای متقیان که این روزها به سوگ شهادتش نشسته ایم، چکیدۀ همین امراست که میفرماید: "همان گونه که هستید برشما حکومت می کنند". چگونگی این بودن را خود ما مردم هستیم که با بی تفاوتی و یا ایستادگی برسر حقوقمان مشخص ومعین میکنیم.

مهار قدرت حاکمان باید همواره دردست ما مردم باشد تا بروفق حقوق ملی آن چه را به صلاح کشوراست عمل کنند، نه آن چه راکه قدرت ازآنها طلب می کند. نتیجۀ واگذاری حاکمان به هوای قدرت، همین وضع نابسامانی شده است که خود و میهن را درآن گرفتارکرده ایم.

هنگامی که دانشجویان، کارگران، معلمان، زنان، و دیگر رنج کشیدگان میهنمان برای دادخواهی حرکتی اعتراضی می کنند و از دیگر اقشار استمداد می طلبند، این حق من و تو وما است که طلب میکنند اما درجواب این استمداد به نظاره گری بسنده می شود و گوئی آنها به وظیفۀ خود عمل می کنند و دیگران نه درقبال خود و نه آنها مسئولیتی را متوجه خود نمی بینند. این بی تفاوتی و مات و مبهوت بودن، نه مطابق دین ماست نه با کرامت انسانی توافقی دارد ، نه مورد پسند آیندگان است و نه در زندگی روزمرۀ ما تغییری ایجاد می کند. و همان گونه که گذشت زمان نشان میدهد ومی بینیم هرروز باید منتظر فردای بدتری باشیم. همانطور که به مسئولیت خویش عمل نکردن و تجاوز به قانون و حقوق انسانها از سوی حاکمان مستوجب سرزنش است، بی تفاوتی و سکوت ما بخصوص آنها که آگاهی دارند ودر جایگاهی هستند که میتوانند بی عدالتی ها را بازگونمایند، هم به مثابه زمینه ساز و مقدمۀ آن تجاوزها ملامت آوراست.

ما از جایگاه خواهران و برادران شما از هموطنان می خواهیم به مسئولیت خویش آگاه و بدان عمل کنیم، فرد فرد ما، حاکمان اصلی این مرز وبوم هستیم، خود صاحب حقوق خودمان هستیم. آیا تابه حال اندیشیده ایم چرا باید حقوق حقۀ خویش را از انگشت شماری مستبد گدائی کنیم؟


17 مهر ماه 1386 - مجامع اسلامی ایرانیان

9 October 2007

منصور امان : یک درس دیگر از دانشگاه

پیامی که دانشجویان دلیر دانشگاه تهران بدرقه راه فرستاده ناکام آقای خامنه ای کردند،
فقدان مشروعیت اجتماعی حکومت وی و شکست همه ی تلاشهای سرکوبگرانه
برای پُر کردن این خلاء با چماق و شلاق و سلول انفرادی است.
سری که بر آن در دانشگاه کُلمبیا کُلاه بوقی عدم پذیرش بین المللی نهاده شُد،
بر پیشانی اش نداشتن مشروعیت داخلی داغ شُده است


یک درس دیگر از دانشگاه

منصور امان
http://www.iran-nabard.com/
ایران نبرد

این چنین بر می آید که هُشدار آیت الله عمید زنجانی، رییس دانشگاه تهران پیرامون "عبرت آموزی" - اگر چه نه آن گونه که وی تصور می کرد - به واقعیت پیوسته است. روز دوشنبه دانشجویان به مجموع آموخته های تلخ وی و رووسایش، درس دیگری را اضافه کردند: دانشگاه بهترین جا برای ماله کشی چهره ی یک "دیکتاتور دون مایه" نیست!


آقای احمدی نژاد، گماشته ولی فقیه بر مسند ریاست جمهوری، در حالی دُوُمین تجربه ناگُوار دیدار از دانشگاه تهران را از سر گُذارند که برای "نظام" انجام مُوفقیت آمیز به نمایش گذاشتن او در این محل، به ویژه پس از رُسوایی در دانشگاه کُلمبیا، به یک ضرورت حیثیتی و عملی تبدیل شُده بود. در اهمیت هدف مزبور همین بس که گردانندگان حکومت با وجود تجربه ی شکست پُر سر وصدا و تحقیر آمیز نخُستین قُدرت نمایی ریس دولت نظامی – امنیتی در سال گُذشته، ریسک دوباره ی گُسیل وی را به جان خریدند.

در همین حال، سایه سیاه سرکوب و وحشت پراکنی که در این فاصله بر دانشگاه و دانشجویان گُسترانده شُده بود، دستگاه قُدرت را به فراهم شُدن حاشیه مطلوب برای روی صحنه بُردن بی دردسر آقای احمدی نژاد اُمیدوار ساخته بود.
زیر چتر چل تیکٌه
شاید ولی فقیه که یک روز پیشتر از این مصاف، گُماشته خود را به حُضور فراخوانده بود تا وی را دلداری داده و به تقویت روحیه اش بپردازد، ترجیح می داد میزان مووثر بودن اقدامات مُزدبگیران خود در دانشگاه را در شرایط دیگری به آزمایش بگُذارد اما "مصلحت" رنجور شُده "نظام" در نیویورک، راهی دیگری جُز افکندن یکباره آقای احمدی نژاد و به همراه او "نظام" به درون آب سرد و سر به دُعا برداشتن برای عاقبت به خیر شُدن، به جا نگُذاشته بود.

پیامی که دانشجویان دلیر دانشگاه تهران بدرقه راه فرستاده ناکام آقای خامنه ای کردند، فقدان مشروعیت اجتماعی حکومت وی و شکست همه ی تلاشهای سرکوبگرانه برای پُر کردن این خلاء با چماق و شلاق و سلول انفرادی است.

سری که بر آن در دانشگاه کُلمبیا کُلاه بوقی عدم پذیرش بین المللی نهاده شُد، بر پیشانی اش نداشتن مشروعیت داخلی داغ شُده است
زیر چتر چل تیکٌه

8 October 2007

در جمهوری اسلامی قدرت در دست چه کسانی هست


وبلاگ مهدی ازاده * مانی


این نمودار پیچیده, سیستم سیاسی جمهوری اسلامی است
که شاید خیلی ها توجه کافی به ان نکرده و ندارند.

Iran navigation

توضییح مختصر انکه مردم(رای دهندگان) رییس جمهور , مجلس و مجلس خبرگان را انتخاب می کنند . مجلس خبرگان , رهبر را انتخاب می کند و در این سو رهبر رییس جمهور را تنفیذ می کند (پس مردم یک طرف , رهبر هم یک طرف). و همینطور رهبر نیروهای مسلح, قوه قضاییه و مجمع تشخیص مصلحت نظام را انتخاب می کند .و شورای نگهبان تحت کنترل رهبری از قوه قضاییه (که انتخاب رهبر است) و مجلس انتخاب می شوند و همین شورای بر تمام کاندیدا ها ( ریاست جهموری , مجلس و …) نظارت می کند . یعنی همه انتخاب شوندگان باید از فیلتر شورای نگهبان بگذرند.

Iran navigation danger

با این تفسیرها پس می توان نتیجه گرفت اتصال کوتاهی در سیستم جمهوری اسلامی هست که مردم از حلقه قدرت به دورند و انتخابات یک امر نمایشی می باشد .

Iran navigation


حماقت ما ادم ها نهایت ندارد . بعضی وقت ها که عمیق فکر می کنم می بینم دنیا مثل « خاله بازی » بچه هاست .

6 October 2007

کورش زعیم : من فقط دارم درس پس می دهم.... دموکراسی تهوع آور است



من فقط دارم درس پس می دهم: دموکراسی
تهوع آور است



کورش زعیم
در گردهمایی آدینه 13 مهر، 1386


اعتراض دانشجویان به شرایط دانشگاهها، خوابگاهها و اخراج استادان باسواد، اقدام علیه نظام مقتدر جمهوری اسلامی است؛ باید زندانی شوند.


اعتراض کارگران به بیکاری، به حقوق پایین تر از خط فقر و به عدم دریافت همان حقوق ناچیز، اقدام علیه نظام مقتدر جمهوری اسلامی است؛ باید زندانی شوند.

اعتراض زنان به شرایط تبعیض جنسیتی، به مزاحمت های رسمی خیابانی و به تحقیر قانونی، اقدام علیه نظام مقتدر جمهوری اسلامی است؛ باید زندانی شوند.

راست نویسی روزنامه نگاران، خبرنگاران، وبلاگ نویسان و رسانه ها همگی در راستای براندازی نظام مقتدر جمهوری اسلامی است؛ باید زندانی شوند.

روحانیان آزاده و آنها که معتقد به جنبه رهبری روحانی و اخلاقی حرفه خود هستند، زیبایی دین را ترویج می کنند و آلودگی دین با حکومت را مغایر ذات پاک و بشر دوستانه دین می دانند، اقدام علیه نظام مقتدر جمهوری اسلامی؛ باید زندانی شوند.

جوانانی که به علت بیکاری، اعتیاد، گرسنگی یا محرومیت های دیگر اجتماعی مرتکب بزه میشوند، علیه اقتدار جمهوری اسلامی اقدام میکنند. برای نمایش این اقتدار باید دستگیر و بدون محاکمه فوری اعدام شوند.

هر ایرانی که ازخارج به وطن باز می گردد، جاسوس است یا قصد براندازی دارد؛ باید زندانی شود.

همه کشورهای دیگر شیطانند، چون مخالف سیاست های جمهوری اسلامی هستند.

غنی سازی اورانیوم با میلیارها هزینه بر راه اندازی کارخانه ها و ایجاد اشتغال ارجحیت دارد.

رفاه حزب الله لبنان، حماس فلسطین، مردم ونزوئلا و بولیوی بر رفاه مردم ایران ارجحیت دارد.

خرید از کشاورزان کشورهای دیگر بر تولید کشاورزان ایرانی ارجحیت دارد.

تحریم های جامعه جهانی هیچ تاثیری بر زندگی مردم این کشور ندارد.

امریکا از حمله به ایران وحشت دارد.

دموکراسی تهوع آور است.

مردم حق رای و انتخاب ندارند. این وظیفه نمایندگان خداوند بر روی زمین است.

ایرانیان پیش از اسلام بی فرهنگ و وحشی بوده اند و میراث فرهنگی و تاریخی آنها به جز مشتی پاره سنگ و استخوان پوسیده نیست.

من هرگز قصد انتقاد از نظام مقتدر جمهوری اسلامی یا از سیاستهای داخلی و خارجی آن در طی سه دهه گذشته را ندارم. هرگز!

من فقط دارم درس پس می دهم