22 June 2005

جواد اسدیان


جواد اسدیان
j-asadian@web.de


این پرندهء بدخوان
این شبخوان آشفته سر
این لاشهء مدفون در صدا
تا کجا
تا کجای این شبِ رام آشوب می‌کند

نی شکسته است و نوای نی مرده است
ناهید چنگی خاموش است و
این بدخوانِ دریده چشم
با تنپوشی از سیاه
بر دروازهء صبح نشسته است

می‌خواند از بد و
باز
بد می‌خواند



21 June 2005

مسعود نقره کار


مشروعیت خریدن
برای حکومتی ضددموکراتیک
و تروریست های اَمر


مسعود نقره کار

نویسنده ی گرامی و ارزشمندی در طنز پردازی و فکاهی نویسی داریم که حامی یک تروریست "اَمر" و "خوب" و مخالف یک تروریست "عامل" و "بد" است، و این نیز از دستاورد های عجیب این انتخابات است. این طنز پرداز محترم اَنقدر از نتیجه انتخابات عصبی و پریشان است که کنترل قلم از دست داده و هر اَنچه سزاوار خودش و همفکرانش است نثار بخشی از مردم و اَزاداندیشان و اَزادیخواهانی که نمایش انتخابات را تحریم کردند، کرده است. ایشان به عنوان یک "اصلاح طلب" طرفدار رفسنجانی!! حواسشان نیست که تحریم انتخابات هم حق هر کسی ست، و "سوزن" خود را دور انداخته و "جوالدوز" به دست به جان بخشی از مردم و اَزاد اندیشان و اَزادیخواهان افتاده است. بهتر است روزنامه نگار بزرگوار آقای بهنود عزیز که دم دست ایشان است و همفکر این جناب، از ایشان بخواهد اَرام باشد! و به ایشان یاداّوری کند که هنوز رفسنجانی شان شانس دارد, و احتمال اینکه تروریسم خوب (دموکراسی مورد نظر نبوی) بر تروریسم بد پیروز شود هست!
نگاه کنید به سه تحلیل، توجیه و رهنمود این طنزپرداز و فکاهی نویس گرامی در سایت گویا با عنوان "تحریم انتخابات، تقویت نظامیان "، "احمدی نژاد هدیه پوپولیست ها...." و "رای ندادن به هاشمی، تقویت نظامیان" و ببینیدعصبانیت و حس "جنت مکانی" چگونه قلم خنده دار ایشان را به شلاق بدل کرده است. اکبر گنجی و ناصر زرافشان و عباس امیر انتظام و..... بخشی از مردم که درنمایش انتخابات شرکت نکردند خواستار تقویت نظامیان و تروریست ها شده اند اما
فکاهی نویس ما به دنبال دموکراسی اَن هم با حمایت از هاشمی رفسنجانی است، پشتیبانی از موجودی که یکی از تائیدکنندگان و اَمرین کشتار هزاران زندانی سیاسی، صدها مخالف سیاسی و عقیدتی حکومت اسلامی در داخل و خارج کشور، و اهل قلم اَزاداندیش و اَزادی‌خواه است.البته اَقای نبوی هم اهل قلم اند اما از نوعی دیگر، و متفاوت با سعیدی سیرجانی، غفارحسینی، حاجی زاده، زال زاده، مجید شریف، محمد مختاری، محمدجعفرپوینده و،،، والا با صغری کبری بافی ها و شیوه ی برخورد شان در این سه مقاله حمایت از رئیس جمهور قتل های زنجیره ای را توجیه و تبلیغ نمی کرد، و یا لااقل اَن را حمایت از دموکراسی جا نمی زد.
ایشان در این مقالات "مشروعیت اپوزیسیون" را هم زیر سئوال بردند اگر چه همزمان خود را تبعیدی خواندند، در حالیکه
جناب نبوی باید بهتر بداندکه بیش از هر چیز "مشروعیت" تبعیدی ای زیر سوال است که هم اَنطرف دنیا را دارد و هم اینطرف دنیا را. البته جای شکرش باقیست که ایشان اَنقدر انصاف دارند که ضمن تبعیدی خواندن خود، خود را در زمره اپوزیسیون ندانند!
این مقالات اَقای نبوی نشان این واقعیت دردناک است که به نام "تبعیدی" هم می توان برای حکومتی چون جمهوری اسلامی مشروعیت خرید.نویسنده ای که دنبال مشروعیت خریدن برای حکومتی ضددموکراتیک و تروریست های "اَمر" در این حکومت باشد تلخ ترین طنز زمانه اش خواهد شد حتی اگر خالق بهترین طنز ها و فکاهی های روده بر باشد. متاسفانه اَقای نبوی به این راه گام گذاشته است

17 June 2005

گفت، بايد گفت


گفت، بايد گفت

علی ناظر

نميدانم تا به چه حد با من موافقيد، اما اين دوره از نمايش انتخاب رييس جمهور اسلامي خيلي از نهاد ها و شخصيتهاي سياسي را به سر شوق آورده که اين نمايش را تحريم کنند. شايد برخي بوي کباب به مشام شان خورده – آنهايي که تا ديروز سنگ خاتمي را به سينه مي زدند. شايد برخي به اين نتيجه رسيده اند که از جناح اصلاح طلب رژيم ديگر آبي گرم نمي شود – آنهايي که تا همين چند هفته پيش تومار رفورم رژيم تحت عنوان رفراندوم را امضا مي کردند. شايد هم هيچکدام از اينها نيست – ذاتا اپورتونيست هستند – آنهايي که يکروز از تماميت رژيم دفاع مي کردند و پولهاي طيب مي گرفتند و روز بعد از خاتمي و امروز از رضا پهلوي – حتما اگر ورق برگردد و نيروهاي راديکال سکان را به دست بگيرند اين ابن الوقت ها از آنها پشتيباني خواهند کرد. ولي همه در يک نقطه مشترکند – هرروز يک سازي ميزنند و مردم را به يک نحوي به دنبال نخود سياه مي فرستند.

البته افراد مستقل و نهاد هاي سياسي هم بوده اند که بر روي حرف خود استوار ايستاده اند. از همان روز اول اين رژيم را ضد بشر ارزيابي کرده اند، پالان ها که عوض شد، پالان را نديده و خر را ديده اند. هميشه به نداي وجدان خود پاسخ داده اند.

اگر سينماچي اند، با فيلمهاي مستند خود جنايات رژيم را به تصوير کشانده اند. اگر آواز خوان اند حنجره خلق در زنجير شده، و سرود آزادي خوانده اند، اگر نويسنده اند نوشتند، و اگر شاعراند، روح خسته ي خلقي دردمند را با کلامي زيبا نوازش داده اند. اما گفتند، چون بايد گفت. و بسياري مثل سعيد سلطانپور و ... رفتند چون بايد رفت.
اي کاش، اين جماعتي که براي تحريم انتخابات (و گاها محکوميت تماميت رژيم) گردهم آمده اند، در پايان نمايش انتخاباتي پراکنده نشوند. اي کاش، آن گروه از فرهيختگان که علنا به مردم پيوسته اند، اين راه را ادامه داده و ديگر دل به اصلاح اين نظام نبندند.

چه زيبا خواهد شد آنروزي که بيانيه هاي هنرمندان و نويسندگان و ...فقط براي «تحريم» نباشد، بلکه براي سرنگوني رژيم باشد. چه زيبا خواهد بود روزي که اختلافات کوته بينانه به کناري گذاشته شود و همه ي ما به دشمن اصلي بپردازيم. چه زيبا خواهد بود روزي که شاتتاژ راهگشاي نگرش ما نشود. و چه زيبا خواهد بود روزي که همه با هم بخوانيم

هيچ زنجيري مقدس نيست

تا به آنروز، شايد، بايد به تک نمودهايي که با وزش باد و يا بخاطر منافع سياسي و تشکيلاتي به چپ و راست نخزيده اند توجه کنيم، و قدرشان را بدانيم. براي حُسن ختام سه مطلب از مينا اسدي انتخاب شده (1354، 1357
و 1380) که فکر کردم بي مورد نباشد.
26 خرداد 1384 - - ديدگاه
http://www.didgah.net/

مينا اسدي

روياهايي در بيداری

مينا اسدی

وقتي شما در خواب بوديد
لاک پُشتي نامه ی شما را به پُست سپُرد
خرگوشي از خواب بر خاست
و شهر را جارو کرد.

وقتي شما در خواب بوديد
خوکي به چراگاه گوسفندان شاشيد
گُرگي بره ای را دريد
و روباهي کُلاه کلاغي را برداشت.
وقتي شما در خواب بوديد
مُردگان در گورستان ها
به بي عدالتي اعتراض کردند

وقتي شما در خواب بوديد
من به حال شما گريستم

بيست و چهارم سپتامبر نود و سه - استکهلم
منبع: از دفتر شعر " دريا پُشت ترديدهای توست "

امید حبیبی نیا



سازمان یابیه دوم خردادیهای صادراتی

دکان دوم خرداد تاريخ مصرف گذشته را تخته کنيد

تمام کسانی که پشت سر اصلاح طلبان دروغین پنهان شده اند
اگر دشمن مردم و آرمانهایشان نباشند، دوست مردم نیز نیستند


امید حبیبی نیا


انتخابات ریاست جمهوری در سال هفتاد وشش بخشی از نیروهای منزوی را وارد میدان کرد که با وعده رفرم توانستند در کوتاه مدت به توهم اصلاح پذیری جمهوری اسلامی دامن بزنند.اما با گذشت مدت کوتاهی این توهم آن چنان رنگ باخت که متفقان این جریان را نیز هرچه بیشتر به دست شستن و کناره گیری از آن ترغیب کرد. در این میان اما هنوز کسانی و جریانهایی در این گوشه و کنار پیدا می شوند که تلاش می کنند تا خود را در پشت این اصلاح طلبان دروغین پنهان کنند.

این در حالی ست که سعید حجاریان تئوریسین اصلی نمایش رفرم و سید محمد خاتمی مجری اصلی این نمایش مفتضح از مدتها پیش به شکست تاریخی این جریان اعتراف کرده اند. سخنان چند روز پیش خاتمی در هئیت دولت مبنی بر شکست دوم خرداد خود گویای آن است که کفایت و مشروعیت این جریان حتی نزد خود عوامل اصلی آن، زیر سوال رفته است.
حال این سوال باقی می ماند که چرا شش روزنامه نگار از بند سانسور رسته و پناه آورده به خارج مردم را به حمایت از اصلاح طلبان فرا می خوانند؟ ، چرا جریانهای منفعلی چون سلطنت طلبان ، جمهوریخواهان و طیف های رنگارنگی که زیر لوای ظاهرا چپ مروج همان تئوریهای معاون سابق وزارت اطلاعات هستند و سرانجام توابین و نادمینی که چشم به دهان خاتمی و سران جمهوری اسلامی دوخته اند همچنان به حمایت از دوم خردادیها ادامه می دهند و رادیکال ترین شعارشان "رفراندم "است؟اگر به صف آرایی نیروها در مقطع کنونی نگاه کنیم در خواهیم یافت که به سادگی صف نیروها بر اساس رویکردشان به تحولات بر اساس ارزیابی آن ها از نقشی که در پیشبرد تاکتیک هایشان دارند قابل تمایز است:

الف : نیروهای درون حکومتی دوم خردادی : که از تاکتیکهایی چون "گفتمان مدنی" برای پیشبرد "چانه زنی از بالا " بهره می گرفتند و " فشار از پائین " آن ها مدتهاست که با از دست رفتن متفقان و ابزار های سنتی و مقطعی شان متوقف شده است.
این نیروها هم اکنون دچار بن بست استراتژیک شده اند زیرا با از دست رفتن پشتیبانی محدود و تکیه گاه های خود ، هم اکنون در آستانه حذف از قدرت قرار دارند.
ب: نیروهای حاشیه حکومتی : که با فاصله گرفتن از جناح دوم خرداد اما در پناه آن سعی دارند از پس منازعات درون حکومتی سهمی نیز برای خود دست و پا کنند . تاکتیک/ استراتژی "استحاله" این جریان هم اکنون با چالش عظیمی روبروست زیرا این جریان به زودی ناچار خواهد شد تکلیف خود را برای حضور در حاشیه قدرت با جناح های مختلف رژیم روشن سازد.این جریان نیز به دلیل حمایتش از رفرمیستهای دروغین در سالهای گذشته نه تنها دچار بحران بیرونی و ریزش هواخواهان مقطعی شده است بلکه از درون نیز در معرض متلاشی شدن ست.
ج: نیروهای راست مدرن : این نیروها که در واقع تلاش می شود تا جایگزین معقول جناح شکست خورده خاتمی و نیز ورشکسته راست سنتی قلمداد شوند ،هم اکنون در حال پیشبرد سیاستهای جذبی خود برای ادغام با بخش هایی از هر دو جناح حکومتی و احتمالا بخش هایی از حاشیه حکومت است.تاکتیک اصلی این جریان " بازسازی و عمل گرایی سیاسی" ست تا با عقب راندن متفقان جناح دوم خرداد از فرصت منازعات سیاسی میان دو جناح برای بازگشت به قدرت بدون استفاده از مهره های بدنام جناح راست استفاده کنند. آن ها با "وعده "آزادی های فردی و نیز بهبود وضعیت اقتصادی بدون دست زدن به تغییرات ریشه ای تلاش می کنند تا بخش های منفعل خرده بورژوازی مدرن جامعه را جذب کنند و از سوی دیگر قدرت را ازچنگ راست سنتی ( خامنه ای )بیرون بکشند . اما به دلیل عقب ماندگی تاکتیک ها و نفوذ محدودشان در ارگانهای اصلی نظام یعنی بازار ، سپاه ، صدا وسیما ، دفتر خامنه ای و... در نهایت تنها خود را پشت سر رفسنجانی پنهان می کنند.
د: نیروهای راست سنتی: بازار و جناح های مختلف حامی بنیاد گرایی که به دور خامنه ای جمع شده اند و وی را برای تحت فشار گذاردن جناح های دیگر و حاشیه حکومت شارژ می کنند . گاه با تاکتیک " بی ترمز راندن " و گاه با تاکتیک " مصالحه محدود" با بخش هایی از جناح های راست و اصلاح طلب سعی کرده است تا نهادهای اصلی قدرت را از دسترس رقبا دور نگه دارد.اما در نهایت تنها با زبان حزب الله ، بسیج ، سپاه وارگانهای نظامی و امنیتی سخن می گوید.از آن جا که تمرکز اصلی این جناح بر حذف جناح خاتمی است از داشتن هر گونه برنامه مدون برای پس از آن بازمانده و از این رو خواه ناخواه به "عقلای راست" یا همان تکنوکراتهای راست مدرن تکیه خواهد کرد به این امید که از طریق اهرم های فشار سنتی خود قادر به مقاومت برای حذف تدریجی خود در برابر راست مدرن باشد.
ه: نیروهای فرصت طلب حامی تحول مخملین : این نیروها که تحت عناوین مختلف از چپ ظاهرا مبارزه جو گرفته تا سلطنت طلب امید بسته به یاری آمریکا ، جمهوری خواه و لیبرال منفعل تا متفقان سابق اصلاح طلبان را در بر می گیرد ، با تاکیتک " نافرمانی مدنی" تلاش می کنند تا خود را در صحنه سیاسی ایران دارای نقش و وزنه جای بزنند و با مانورهایی برای حمایت از این بخش یا آن بخش از حکومت ، چنین وانمود کنند که امکان تغییر کیفی اما محدود در چارچوب نظام اسلامی وجود دارد. بخشی از روزنامه نگاران و کارکنان وزارت اطلاعات پناه آورده به خارج از کشور با یاری رسانه های جریان اصلی انحصاری شده چون سایت های مرجع و رادیو و تلویزیونهای ماهواره ای مستقر در لوس آنجلس نیز تلاش می کنند با همنوایی با این جریان تبلیغی که متناسب با سیاست خارجی آمریکا و اتحادیه اروپا نیز هست خود را " مخالفان قانونی یا شبه قانونی" رژیم قلمداد کنند. به این ترتیب با بزرگنمایی تنازع جناح ها کوشش می کنند از طریق اثرگذاری بر این جریان برای خود مشروعیت کسب کنند.شعار محوری "رفراندم " در چارچوب رژیم آنها به این معناست که آنها اصولا دل به "بازی در سطح بالا" بسته اند و در این راه تلاش می کنند تا حمایت کشورهای دیگر را نیز به دست آورند. تا فشار خارجی را همنوای مانورهای محدود خود برای مشروعیت بخشی به خود کنند.
و: نیروهای دنباله رو: این نیروها اگر چه به دلیل استراتژی " سرنگون خواهی " تلاش می کنند تا از صف فرصت طلبان فاصله بگیرند اما گاه به گاه در چرخش های تاکتیکی به منازعات درون حکومتی و یا فشار و کمک خارجی نیز گوشه چشمی دارند ، از سویی در کنار نیروهای رادیکال قرار می گیرند و از سوی دیگر با نیروهای فرصت طلب وحدت عمل می کنند یا از برخی اهداف و اصول ایدئولوژیک خود برای یافتن راه های " میان بر" به راحتی می گذرند.طیف های وسیع این نیروها که گاه به گاه نیز دست به مانورهایی برای اثبات جایگاه و حضور خود در داخل و خارج از کشور ( گاه با عملیات ایذایی ) می زنند با وجود تاکتیکهای مختلف که از مقاومت مسلحانه تا ایفای نقش متحد آلتر ناتیو چپ یا بازوی مسلح آن برای بورژوازی خارج از حاکمیت می یابند ، متمایز است ،در عمل اما دنباله روی همان " بازی یا معامله در سطح بالا " هستند . فرصت طلبی این نیروها به جای چارچوبهای نظام اما در آن است که خواهان حفظ پایه های نظم سنتی هستند اما خواهان عوض شدن روبنا زیر چتر حمایتی دیگران ( و گاه بورژوازی فراری و گاه یک نهاد خارجی ) هستند.
ز: نیروهای انقلابی و رادیکال : این نیروها با تکیه بر مطالبات اساسی مردم خواهان" سرنگونی انقلابی" و نه با معامله ویا توطئه هستند. از همین رو بیشترین نیروی خود را صرف تعمیق بخشیدن به امواج اعتراضات مردم و رو در رو ساختن این اعتراضات با کلیت نظام اقتصادی/ سیاسی/ اجتماعی جمهوری اسلامی متمرکز کرده اند.با کم رنگ شدن جذابیت و قدرت عمل نیروهای درون و حاشیه حاکمیت و بطریق اولی وابستگان به آن ها؛ این نیروها به سازماندهی و دستیابی به پایگاه های موثر برای شتاب بخشیدن به روند اعتراضات و سیاسی کردن آن ها امید بسته اند. تاکتیک " اعتصابات سیاسی" برای فلج کردن رژیم از سویی و آشکار کردن صف بندیهای موجود از پس اعتلای این جنبش ( که لاجرم به بازیهای سیاسی نیروهای درون و برون حکومت پایان می دهد ) می تواند با بهره گیری از جهش های کیفی درون جنبش ،زمینه های تقویت این جریان و برقراری ارتباط بنیادین با پایگاه و خاستگاه حقیقی اجتماعی خود را فراهم کند.مشروط بر آنکه تاکتیکهای جذبی این نیروها از عمل گرایی ، واقع گرایی و نیز تاثیر گذاری قاطع بر جریانهای رقیب برخوردار باشد.

به این ترتیب با آشکار شدن این که تاریخ مصرف دوم خردادیان مدتهاست که به پایان رسیده است ، روشنفکران و نیروهای انقلابی باید با افشا و مقابله با توهم پراکنی هایی که برخی ار فرصت طلبان و متفقان سابق دوم خردادی یا عمال سابق نهادهای امنیتی در خارج از کشور برای مشروع جلوه دادن حکومت از طریق جذب یاری برای این جناح یا آن جناح با تکیه بر رسانه های انحصاری فرصت طلب به خرج می دهند ، کوشش کنند تا از قدرت جذب این آواها که در صدها بوق و کرنای متکی بر سیاست های " هویج و چماق" یا " روابط انتقادی " اتحادیه اروپا و آمریکا بازتاب داده می شود بکاهند .بی شک این امر تنها با اتخاذ سیاست های تبلیغی و رسانه ای منسجم و نیز بیش از همه ارتباط با تحولات و خواستهای رادیکال مردم که در شهر ها و روستاها بی چشمداشت به " بازیهای قدرت طلبانه " جناح ها و نیروهای مختلفی که در نهایت بر سر " سهم خود از قدرت " به منازعه برخاسته اند؛ امکان پذیر است . بی پاسخ نگذاشتن این گونه تبلیغات یکسویه یکی از اولین تدابیر برای گسترش "پیام جایگزین "است.

برای آن که برای هزارمین بار اعلام کنیم تاریخ مصرف دوم خرداد و تمام نیروها و رسانه های وابسته پنهان شده پشت این جریان مدتهاست که به پایان رسیده با تجربه نمایش انتخابات شوراهای اسلامی ( که آمار واقعی مشارکت مردم در آن نه ده درصد بلکه "هفت درصد" بود) تنها باید دو هفته دیگر منتظر بمانیم. اما واقعیت آن است که دیگر کسی نیست که این موضوع را نداند. تنها عده ای سعی می کنند زمان اعلام این واقعیت را به تاخیر بیندازند و دیگران را ترغیب کنند تا با خوردن محصولات دوم خردادی مسموم شوند یا با وداع کردن با دار فانی جا را برای خود باز بگذارند تا بار دیگر اگر فرصت یابند و این بار با پنهان شدن پشت یک جناح حکومتی دیگر برچسب تاریخ مصرف به پایان رسیده حکومت اسلامی را خط خطی کنند.امروز شایدبتوان این پیام را به این روزنامه نگاران ، نیروهای مختلف قدرت طلب و رسانه های لوس آنجلسی و انحصاری داد، فردا دیگر دامنه قهر مردم قابل انتظار نیست :" آقایان و خانم های فرصت طلب ؛ مدتهاست که دکان شما اجناس مسموم می فروشد لطفا در دکان خود را تخته کنید!
.......................................................................................................................................

15 June 2005


نامه ی سرگشاده
گروهی از نويسندگان و هنرمندان ايران
به هم ميهنان و همکاران خود
درباره تحريم انتخابات

ما امضاء کنندگان اين نامه، که سال هائی را در زمينه ادب و هنر ايران فعال بوده ايم، اعلام می کنيم که شرکت
در انتخابات ٢۷ خرداد امسال با هيچ يک از موازين بنيادين کار ما تطابق ندارد.
ما در بزنگاه انتخاباتی ديگر برای گزينش يک كارگزار جديد، که همه ی رفتارهای ضد مردمی و ضد
دموکراتيک حکومت اسلامی يکجا در آن خودنمائی کرده است، احساس کرده ايم که در برابر لحظه ی خطير ديگری قرار گرفته ايم که ـ چه بخواهيم و چه نه ـ جايگاه تاريخی و فرهنگی تک تک ما را در حافظه ی مردمانمان مشخص و پايدار خواهد کرد؛ چرا که چون فردای آزادی وطن فرا رسد عمل امروز ما با ترازوئی خطاشناس و فراموشی ناپذير سنجيده خواهد شد.
ما می دانيم که نويسنده و هنرمند از آن رو ممکن است در نزد مردمان خود عزيز و محترم باشد و نامش در تاريخ سرزمينش بيادگار بماند که ـ هم در آثار و هم در کردار ـ همچون وجدان بيدار تاريخ معاصر خويش عمل کند، پاسدار حرمت و حقوق انسان باشد، و در قامت مقاومتی فرهنگی در برابر استمرار و گسترش دروغ، تزوير و نامردمی قد برافرازد.
ما تشخيص داده ايم که اکنون وقت آن رسيده، تا با نشان دادن بلوغی که در خور مقام بلند ادب و هنر است، به
اين نمايش تحقيرآميز بی اعتنائی کرده و، با شرکت فعال و توجيهی در تحريم گسترده ی آن، پاسخگوی نياز تاريخی ملت خود باشيم. پس، مشفقانه از همگان می خواهيم که در اين راستا با ما همصدا شوند.

اسامی امضاكنندگان

ماشاءالله آجودانی (نويسنده و محقق) ، هومن آذر كلاه (بازيگر تئاتر)، نعمت آزرم (شاعر) شهلا آقاپور (نقاش)، گيل آوايی (شاعر) ، عسگر آهنين (شاعر) ، علی آينه (شاعر)، دياكو ابراهيميان (نقاش)، ياشار احمد صارمی (شاعر و نويسنده)، سوسن احمد گلی (شاعر)، ياور استوار (شاعر)، جواد اسديان (شاعر)، رضا اسلامی (نمايشنامه نويس)، علی اكبر اميد مهر (نويسنده)، خسرو باقرپور (شاعر و نويسنده)، رضا براهنی (شاعر و نويسنده)، بهرام بهرامی (عكاس)، پانته آ بهرامی (فيلمساز)، بيژن بيجاری (نويسنده)، نيلوفر بيضايی (نمايشنامه نويس و كارگردان تئاتر)، روشنك بيگناه (شاعر)، تورج پارسی (شاعر و نويسنده)، كوشيار پارسی (نويسنده)، فرزاد پويانفر (شاعر و نويسنده)، صدرا تام (فيلمساز)، صديقه تسليم توكل (نويسنده)، فريدون تنكابنی (نويسنده)، مليحه تيرگل (شاعر و محقق)، ايرج جنتی عطايی (ترانه سرا، نمايشنامه نويس و كارگردان تئاتر)، جواد جواهری لنگرودی (نويسنده)، محسن جودی (نويسنده)، بهرام چوبينه (نويسنده و محقق)، حسام (ترانه سرا و آواز خوان)، پروانه حميدی (بازيگر تئاتر)، منصور خاكسار (شاعر)، نسيم خاكسار (نويسنده)، هادی خرسندی (شاعر و طنزپرداز) اسماعيل خويی (شاعر)، مهدی دادستان (نويسنده و محقق)، رضا دانشور (نويسنده)، اصغر داوری (نقاش)، حسين دريانی (بازيگر تئاتر) حسين ف. دوانی (فيلمنامه نويس و مونتور فيلم)، اكبر ذوالقرنين (شاعر)، بهرام رحمانی (نويسنده و روزنامه نگار)، ناصر رحمانی نژاد (بازيگر و كارگردان تئاتر)، فريده رضوی (نقاش)، شيرين رضويان (شاعر)، صدرالدين زاهد (بازيگر و كارگردان تئاتر)، ميترا زاهدی (بازيگر و كارگردان تئاتر)، حسن زرهی (نويسنده و روزنامه نگار)، علی زرين (شاعر و منتقد)، علی زمانی (برنامه ساز راديو)، عبدالرضا سالك (مترجم) پروانه سلطانی (بازيگر و كارگردان تئاتر)، نياز سليمی (بازيگر و مترجم)، بهروز سورن (روزنامه نگار)، اسد سيف (نويسنده)، نوشين شاهرخی (نويسنده)، بهروز شيدا (نويسنده و منتقد)، پرويز صياد (كارگردان و بازيگر تئاتر و سينما)، علی عبدالرضايی (شاعر)، امير عزتی (منتقد و كارگردان تلويزيونی)، هومن عزيزی (شاعر)، ميرزا آقا عسگری (مانی) (شاعر)، اسدالله علی محمدی (وبلاگ نويس)، علی اصغر فرداد (شاعر و مترجم)، ويدا فرهودی (شاعر و مترجم)، شكر فلاح (پژوهشگر و استاد دانشگاه)، كاوه فولادی (بازيگر تئاتر)، رضا قاسمی (نويسنده) منصور قدرخواه (فيلمساز) ساسان قهرمان (نويسنده، بازيگر و كارگردان تئاتر)، ساقی قهرمان (شاعر)، بيژن كارگر مقدم (نويسنده)، داريوش كارگر (نويسنده) علی كامرانی (بازيگر تئاتر)، زيبا كرباسی (شاعر)، حجت كسراييان (نقاش)، فرهنگ كسرايی (نويسنده و بازيگر تئاتر)، صمصام كشفی (شاعر)، شيما كلباسی (شاعر)، منصور كوشان (نويسنده)، محمود كوير (شاعر) فريدون گيلانی (شاعر)، كامبيز گيلانی (شاعر)، ستار لقايی (نويسنده)، سيمين متين (بازيگر و كارگردان تئاتر)، بابك متينی (شاعر)، رباب محب (شاعر)، مرتضی مجتهدی (عكاس)، فرهاد مجدآبادی ( بازيگر و كارگردان تئاتر) تقی مختار (بازيگر، نويسنده و كارگردان تئاتر و سينما)، اسد مذنبی (طنزنويس)، ژيلا مساعد (شاعر)، شاهرخ مشكين قلم (رقصنده و بازيگر تئاتر)، هوشنگ معين زاده (نويسنده)، سيروس ملكوتی (آهنگساز)، امير ممبينی (شاعر و نويسنده)، اسفنديار منفردزاده (آهنگساز)، رامين مولائی (فيلم پرداز)، مرتضی ميرآفتابی (نويسنده و روزنامه نگار)، شكوه ميرزادگی (نويسنده) سياوش ميرزاده (شاعر)، پرويز ميرمكری (شاعر)، اصغر نصرتی (چهره) (بازيگر تئاتر)، مجيد نفيسی (شاعر و نويسنده)، عيدی نعمتی (شاعر)، مسعود نقره كار (نويسنده)، اسماعيل نوری علا (شاعر و منتقد)، پرتو نوری علا (شاعر و نويسنده)، لوون هفتوان (كارگردان تئاتر)، مريم هوله (شاعر
نويسندگان و هنرمندانی كه مايل به پيوستن به امضاكنندگان هستند، می توانند با اين آدرس تماس بگيرند
tahrim-honarmandan@gmx.info