جواد اسدیان
j-asadian@web.de
این پرندهء بدخوان
این شبخوان آشفته سر
این لاشهء مدفون در صدا
تا کجا
تا کجای این شبِ رام آشوب میکند
نی شکسته است و نوای نی مرده است
ناهید چنگی خاموش است و
این بدخوانِ دریده چشم
با تنپوشی از سیاه
بر دروازهء صبح نشسته است
میخواند از بد و
باز
بد میخواند