17 November 2007

دکتر پرویز داورپناه: انتخابات (!) با "نظارت استصوابی" شورای نگهبان

مسئله "انتخابات" در حکومت "اسلامی" طبق قانون اساسی اش بسیار شفاف است و محلی برای چانه زدن باقی نمی گذارد. شواهد و تجارب نزدیک به سی سال "جمهوری اسلامی" نشان می دهند که دولتمردان و حامیان آن بهیچوجه حاضر به برگذاری انتخابات آزاد و سالم و عادلانه در ایران نیستند. بنابراین باید به افشاگری در مورد ماهیت "انتخابات" جمهوری اسلامی (انتصابات شورای نگهبان) پرداخت و از مردم خواست که فعالانه آن را تحریم کرده، در آن شرکت نکنند

انتخابات(!) با

نظارت "استصوابی" شورای نگهبان

دکتر پرویز داورپناه


اگر سپيدار ِ من بشکفد، مرغ ِ سيا پرواز خواهد کرد
مرغ ِ سيا بگذرد، سپيدار ِ من خواهد شکفت
احمد شاملو

حدود یک ربع قرن است که در جمهوری اسلامی ایران، مردم را با فریب و نیرنگ پای صندوقهای راًی می برند و
به جای انتخابات، انتصابات تحویلشان می دهند و به قول معروف: «برعکس نهند نام زنگی کافور» قانون اساسی و نهادهای جمهوری اسلامی ایران برای حفظ قدرت و حاکمیت ولی فقیه پیش بینی شده و در آن امکانی برای شرکت آزاد مردم در انتخابات دیده نمی شود. این را دیگر خواجه حافظ شیرازی هم می داند که در انتخابات جمهوری اسلامی ایران، مخالفان یا غیرخودی ها حق شرکت ندارند. ثبت نام در انتخابات منوط به اعتقاد به اسلام و گردن نهادن به اصل ولایت مطلقه فقیه است. در انتخابات مجلس هفتم حدود دو هزار تن از معتقدان به این اصول، یعنی خودیها، رد صلاحیت شدند. حساب غیر خودی ها که دیگر معلوم بود!

انتخابات دورهء هشتم مجلس نیز به طریق اولی با دوره های گذشته تفاوتی ندارد. در اصول قانون اساسی این نظام مشخص می شود که کنترل تمامی بخشهای قدرت از طریق ولایت مطلقه فقیه و شورای نگهبان انجام می گیرد. ولایت مطلقـه فقیه، علاوه بر اختیارات ویژه از قبیل تعیین سیاستهای کلی نظام ، صدور احکام حکومتی ، انتصاب رئیس قوه ی قضائیه ، عزل و نصب سران نظامی و انتظامی و ... از طریق شورای نگهبان بخشهای ظاهرا" انتخابی رژیم را هم مطلقا کنترل می کند.

طبق قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران کسانی که حق انتخاب شدن دارند، از پیش منتصب شورای نگهبان هستند.
در اصل نود و یکم قانون اساسی جمهوری اسلامی آمده است:

«به منظور پاسداری از احکام اسلام و قانون اساسی، از نظرعـدم مغایرت مصوبات مجلس شورای اسلامی با آنها، شورایی به نام شورای نگهبان با ترکیب زیر تشکیل می شود:
۱ـ شش نفر از فقهای عادل و آگاه به مقتضیات زمان و مسائل روز، انتخاب این عده با مقام رهبری است.
۲ـ شش نفر حقوقدان ، در رشته های مختلف حقوقی ، از میان حقوقدانان مسلمانی که به وسیله رئیس قوهء قضاییه به مجلس شورای اسلامی معرفی می شوند و با رای مجلس انتخاب می گردند.»

توجه کنید که شش نفر فقها، توسط ولی فقیه مستقیما انتخاب می شوند. شش نفر دیگر که حقوقدانان شرعی می باشند توسط رئیس قوه قضاییه رژیم که خود منصوب ولی فقیه می باشد، بصورت گروهی انتصاب و به مجلس معرفی می شوند و مجلس شش نفر از بین این منتصبین را انتخاب می کند و به عضویت شورای نگهبان در می آورد.

اصل نود و سوم قانون اساسی جمهوری اسلامی می گوید:

«مجلس شورای اسلامی بدون وجود شورای نگهبان، اعتبار قانونی ندارد مگر در مورد تصویب اعتبارنامه نمایندگان و انتخاب شش نفر حقـوقـدان اعضای شورای نگهبان.»

در اصل نود و چهارم آمده است:

«کلیهء مصوبات مجلس شورای اسلامی باید به شورای نگهبان فرستاده شود. شورای نگهبان موظف است آن را حداکثر ظرف ده روز از تاریخ وصول از نظر انطباق بر موازین اسلام و قانون اساسی مورد بررسی قرار دهد. و چنانچه آن را مغایر ببیند برای تجدید نظر به مجلس باز گرداند. در غیر این صورت مصوبه قابل اجرا است.»

وظيفه تفسير اصول قانون اساسی نيز بر عهده شورای نگهبان است. دراصل آخر وظایف شورای نگهبان یعنی اصل نود و نهم آمده است:

«شورای نگهبان نظارت بر انتخابات مجلس خبرگان رهبری، ریاست جمهوری، مجلس شورای اسلامی و مراجعه به آرای عـمومی و همه پرسی را بر عهـده دارد.»

نظارت استصوابی، به شورای نگهبان امکان می دهد بدون نياز به ارائه مدارک يا دادن هرگونه توضيحی، صلاحيت داوطلبان و حتی نتايج انتخابات را تاييد يا رد کند. شورای نگهبان از چند سال قبل به اين سو، با توسعه سازمان خود، دفاتری در شهرهای مختلف داير کرده و به گفته برخی منتقدان، به جمع آوری اطلاعات و تحقيق درباره افرادی که ممکن است داوطلب شرکت در انتخابات گوناگون شوند می پردازد. شورای نگهبان اين کار را در راستای "احراز التزام عملی افراد به اسلام، ولايت فقيه، قانون اساسی و جمهوری اسلامی" معرفی کرده و حق قانونی خود می داند. بدین ترتیب شورای نگهبان، حالت فیلتر دارد و تمام کسانی را که بخواهند وارد سیستم حاکمیت شوند، از طریق نظارت استصوابی، چه برای مجلس و چه برای ریاست جمهوری، کنترل می کند.

اخیرا" بیست و سه نفر از فعالان سیاسی و حقوق بشر درون کشور کمیته ای برای انتخابات آزاد، سالم و عادلانه تشکیل داده اند. این کمیته بیست شرط را برای شرکت در انتخابات مجلس هشتم اعلام نموده است. واضح است که ولایت مطلقه فقیه وشورای نگهبان هر گز این شروط را نخواهند پذیرفت . در جمهوری اسلامی ایران، امکانات تبليغاتی انتخابات به شدت نابرابر است و در انتخابات تقلب صورت می پذيرد و نتيجهء انتخابات با نظر شورای نگهبان اعلام می شود.

خانم شیرین عبادی در مصاحبه ای با رادیو آلمان اظهار داشته است:

«ما نه کسی را به عنوان کانديد معرفی می‌کنيم، نه مردم را تشويق می‌کنيم که در انتخابات شرکت کنند و نه مردم را تشويق می‌کنيم که انتخابات را تحريم بکنند. اينها مسايلی‌ست که مردم خود تصميم می‌گيرند. کارکرد عملی ما اطلاع‌رسانی صحيح و درست است از معيارهای يک انتخابات سالم، آزاد و منصفانه.»

انتخابات آزاد در چارچوب این قانون اساسی وجود خارجی ندارد و اینکه سران نظام برای این نمایشات یا انتصاباتی که شورای نگهبان انجام می دهد، واژه انتخابات آزاد و سالم را به کار می برند، یک نوع چرب زبانی سیاسی برای بدام انداختن خوش باوران می باشد. شوربختانه تعداد خوش باوران و فرصت طلبان متفـرعـن و چاپلوس سیاسی برون مرز رو به افزایش است که با دُرفشانی ها و قـلمفـرسائی های کسل کننده، بدون شناخت کافی از جامعه ایران و قانون اساسی جمهوری اسلامی، اصلاح پذیری نظام رامطرح می کنند و با خزعبلاتشان آب در هاون می کوبند. یکی از این مدعیان بی فرهنگ، که برای "انتخابات آزاد" مجلس هشتم، پیراهن پاره می کند، گستاخی را بجائی رسانده است که خانم شیرین عبادی را بدون کسب اجازه وی، کاندید ریاست جمهوری کرده و برنامه کار سیاسی از قبل تعیین شده رئیس جمهوری را، به تقلید از شورای نگهبان برایشان آماده ساخته است!

اصل پنجاه و هفتم قانون اساسی جمهوری اسلامی صراحت دارد:

«قوای حاکم در جمهوری اسلامی ایران عبارتند از: قوهء مقننه، قوهء مجريه و قوهء قضاییه که زیر نظر ولایت مطلقه امر و امامت امت بر طبق اصول آیندهء این قانون اعمال می گردند. این قوا مستقل از یکدیگرند»

در حکومت اسلامی، مانع اصلی انتخابات آزاد، شورای نگهبان و ولايت مطلقه فقيه هستند. شورای نگهبان طبق قانون اساسی حکومت اسلامی، دارای نظارت استصوابی بر کلیه نهادهای ظاهرا" انتخابی رژیم است. شورای نگهبان است که نهایتا" طبق قانون اساسی، انتخاب می کند که آیا اینها صلاحیت دارند یا نه.

در مقـدمه قانون اساسی جمهوری اسلامی آمده است که:

«قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مبین نهاد های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی جامعه ایران بر اساس اصول و ضوابط اسلامی است که انعکاس خواست قلبی امت اسلامی می باشد.»

طبق قانون اساسی رِژیم اسلامی، یکی از شرایط بنیادی که یک فرد باید دارا باشد تا مورد تایید قرار بگیرد، اعـتقاد قـلبی و عملی به قانون اساسی، به حکومت اسلامی وبه اصل مترقی ولایت فقیه (!) است. نیروهایی که میخواهند حضور خودشان را درون یا در کنار رژیم توجیه کنند، با سفسطه و ایجاد توهم سعی می کنند مسئله را بسیار پیچیده نشان دهند وگرنه مسئله انتخابات در حکومت اسلامی طبق قانون اساسی اش بسیار شفاف است و محلی برای چانه زدن باقی نمی گذارد. شواهد و تجارب نزدیک به سی سال حکومت جمهوری اسلامی نشان می دهند که دولتمردان و حامیان آن بهیچوجه حاضر به برگذاری انتخابات آزاد و سالم و عادلانه در ایران نیستند. بنابراین باید از هم اکنون به افشاگری در مورد ماهیت انتخابات جمهوری اسلامی یا انتصابات شورای نگهبان پرداخت و از مردم خواست که فعالانه آن را تحریم کرده، در آن شرکت نکنند.

ملت ایران، آگاه است و میداند که انتخابات آزاد با ولايت مطلقه فقيه و شورای نگهبان تعارض دارد. ملت ایران آگاه است و میداند که جدايی نهاد دين از نهاد دولت، شرط لازم دموکراسی و انتخابات آزاد است.

آیا شما، هنوز هم، به انتخابات آزاد و سالم و عادلانه در جمهوری اسلامی ایران باور دارید؟ چنانچه باور دارید، چه آدم خوش باوری هستید!

و شب از راه در مي ‌رسد / بي ‌ستاره‌ترين ِ شب‌ها!
چرا که در زمين پاکي نيست.
زمين از خوبي و راستي بي‌بهره است

احمد شاملو

,,,,,,,,,,,,,

دکتر پرویز داورپناه
25 آبان ۱٣٨۶ - 16 نوامبر 2007

وب سایت سینمای آزاد آغاز به کار کرد


 سرنگونی یکی از مخوفترین سیستم های مافیایی و ضد انسانی


وب سایت سینمای آزاد آغاز به کار کرد

نگاهی متفاوت به سینما در ایران

صدای سینمای ایران در تبعید

http://www.cinemaye-azad.com


...............

تبریک

11 November 2007

تارا عظيما : آيا بايد در انتخابات (!) مجلس هشتم (!) شرکت (!) کرد؟

اگر دو سال سکوت "اصلاح طلبان" به این امید بوده است
که به مجلس راه یابند و در آخر بتوانند
نقشی بیشتر از نقش "
اصلاح طلبان مجلس ششم" ایفا کنند،
گرفتار خیالی باطلند

تعیین تاریخ 24 اسفند که چند روز قبل از تعطيلات عيد است خود نشانه برنامه ریزی دراز مدت حکومت برای دخالت گسترده در انتخابات است تا بدين ترتيب فرصت اعتراض نمایندگان پس از انتخابات با شروع تعطیلات عید کاملا محدود گردد
آپوزیسیون وظیفه دارد از ایجاد هر گونه توهم بیمورد در مورد اصلاح پذیری نظام خودداری کند



آيا "بايد" در انتخابات (!) مجلس هشتم (!) شرکت (!) کرد؟


تارا عظيما
taraazima@gmail.com


انتخابات يکی از پایه های دموکراسی و مهمترين امکان شرکت شهروندان در تعیین سرنوشت هر کشور است. در آزادی و دموکراسی شرکت مردم در انتخابات یک امر طبیعی است. اما در دیکتاتوری هائی مانند جمهوری اسلامی که حق حاکمیت از مردم سلب شده، انتخابات آزاد نیست و با هدف کسب مشروعیت برای رژيم، جلوه دادن منتصبین به عنوان منتخبین و فریب افکار عمومی صورت ميگيرد، عدم شرکت در انتخابات یک امر طبیعی است. اگر هم مردم گاهی در انتخابات شرکت کنند برخلاف آنچه که سران جمهوری اسلامی ادعا میکنند، به معنی قبول نظام نبوده بلکه ابراز مخالفت با رژيم و نوعی مقاومت مدنی است. برای مثال اکثریت مردم در انتخابات ریاست جمهوری در خرداد ماه 1376 برای بيان مخالفت خود با ولی فقیه به کاندیدائی که در مقابل کاندیدای مورد نظر وی قرار گرفته بود، رای دادند.

انتخابات مجلس هشتم نیز ادامه سیاست های فریبکارانه و نیرنگ جمهوری اسلامی است. اما این سوال مطرح میباشد که بهترین برخورد به اين انتخابات چيست؟ عده ای تحریم انتخابات را تجویز میکنند، عده ای برای شرکت در آن شروطی را اعلام کرده اند و عده ای دیگر معتقدند که میتوان با شرکت در آن، به بهبودهائی هرچند ناچیز برای مردم و جامعه دست یافت.

برای بحث در این زمینه لازم است اشاره ای به مکانیسم های انتخابات در جمهوری اسلامی داشته باشیم.

1- قانون اساسی جمهوری اسلامی، حاکمیت مطلقه ولی فقیه را بالاتر از رای و حاکمیت مردم قرار داده است. این قانون همچنین شرائط و ساختارهائی را برای انتخابات تعیین کرده که رای آزاد مردم را غیر ممکن میسازد.

2- یکی از این ساختارها شورای نگهبان است که تنها به افراد مورد نظر دستگاه حکومتی اجازه کانديدا شدن میدهد. حتی آنهائی که موافق جمهوری اسلامی هستند ولی مورد نظر حکومت نیستند، از طرف شورای نگهبان رد صلاحیت میشوند.

3- بر فرض آنکه چند نفر هم از کسانی که به حکومت انتقاد دارند به دلائلی از صافی شورای نگهبان عبور کنند، صافی بعدی برای آنها تقلب در انتخابات میباشد که در جمهوری اسلامی به یک عادت تبديل شده است. همانطور که ميدانيم پس از انتخابات گذشته ریاست جمهوری بعضی از کاندیداها که خود از سران نظام بوده و هستند، از تقلب های گسنرده نهادهای حکومتی و نظامی در انتخابات صحبت کردند.

4- چنانچه عده ای از منتقدان حکومت بر همه این مشکلات فائق آمده و انتخاب شوند، سوال اینست که آنها چه اقدامات مهمی میتوانند در مجلس ضعیف و فاقد قدرت شورای اسلامی انجام دهند؟ مجلسی که قوانین مصوبه آن میتواند با رای شورای نگهبان و یا با حکم حکومتی ولی فقیه بی اعتبار اعلام شود.

5- آنچه که در بالا ذکر نشده ولی اساسی و از همه نکات فوق مهمتر است، آزادی فعالیت برای احزاب، گروه های سیاسی و امکان مساوی تبلیغات برای کاندیداها است که در جمهوری اسلامی بطور مطلق وجود ندارد.


بدین ترتیب راه یافتگان به مجالس جمهوری اسلامی تاکنون عموماً طرفداران سرسخت نظام بوده اند که بعضی از آنان تنها در مواردی استثنائی، انتقاداتی به حکومت داشته اند. این مجالس نه تنها نتوانسته اند کار عمده ای در جهت رفاه، امنیت و آزادی مردم انجام دهند بلکه همین مجلس هفتم حتی در مورد بودجه سالانه کشور که طبق قانون اساسی قدرت تحقیق و تفحص را هم داراست، هنوز جوابی به این سوال که "120 ميلیارد دلار درآمد دوساله اخیر نفت به چه مصرفی رسیده؟"، دریافت ننموده است.

راهکارهائی که تاکنون برای برخورد به انتخابات مجلس هشتم پیشنهاد شده ، عبارتند از:

– 1مبارزه سیاسی و مشروط کردن شرکت در انتخابات به رعایت آزادی ها و اصول دموکراسی. همانطور که میدانیم اخیرا 23 نفر از فعالان خوشنام سیاسی و حقوق بشر درون کشور کمیته ای برای انتخابات آزاد، سالم و عادلانه تشکیل داده اند. این کمیته 20 شرط را برای شرکت در انتخابات اعلام نموده است. چنین برخوردی منطقی و سیاسی است. ولی بر همه آشکار است که سران حکومت و عوامل آن مانند شورای نگهبان هیچگاه این خواسته ها را قبول نخواهند کرد و این کوشش جز یک مبارزه مدنی برای نشان دادن فقدان آزادی در کشور نمیتواند باشد.

این اقدام یک جنبه منفی هم در خارج از کشور در بر دارد: عده ای که زمانی به دنبال رفسنجانی، بعد به دنبال خاتمی و در آخرين انتخابات شرکت خود را منوط به شرکت و يا عدم شرکت جبهه مشارکت اعلام کردند، اینبار هم این تصور باطل را در بعضی فعالین و افکار عمومی خارج از کشور بوجود می آورند که گویا جمهوری اسلامی اصلاح پذیر است، به خواست مردم و اپوزیسیون توجهی هرچند کوچک دارد و احتمال پذیرش شرائط فوق تا حدی وجود دارد.

2 – راهکار دیگر، شرکت در انتخابات برای اعزام منتقدین و اصلاح طلبانی که از صافی شورای نگهبان و تقلبات متعدد رد شده، برای دست یافتن به تغییرات اصلاحی هر چند جزئی و یا طرح خواسته های مردم در مجلس هرچند بطور محدود، است. نگاهی به گذشته نشان میدهد که روش های تقلب، از جمله دخالت شورای نگهبان و وزارت کشور در باطل کردن صندوق های نامطلوب، عوض کردن صندوق ها در چند منطقه تعیین کننده و اعلام نادرست آرا ميباشد. برای مثال در انتخابات ریاست جمهوری اخیر که وزارت کشور هم در دست اصلاح طلبان بود، دور اول در تعداد آرا شهرهائی مانند اصفهان، تهران، قم، مشهد دست برده شد. امروز که وزارت کشور در دست بنیادگرایان است، طبیعتا آنها امکان دخالتهای بيشتری را دارند.

تنها در يک صورت غیر محتمل که تعداد رای دهندگان و کاندیداهای منتقد، بسیار گسترده باشد. شاید اثر تقلب محدود شود. باید برای همه روشن باشد که احتمال چنین موفقیتی بسیار کم است، زیرا نه اپوزیسیون توان تبلیغاتی و دستیابی وسیع به مردم را داراست و نه مردم که به شدت سیاست زده شده اند انگیزه ای برای شرکت در انتخابات دارند.

اگر دو سال سکوت اصلاح طلبان به این امید بوده است که بتوانند از تمام موانع یاد شده عبور کرده، به مجلس راه یابند و در آخر بتوانند نقشی بیشتر از نقش شکننده اصلاح طلبان در مجلس ششم ایفا کنند، گرفتار خیالی باطلند.

در انتخابات آخرین شوراهای شهر تهران مردم شرکت وسیعتری داشتند و باعث شدند که شورای شهر از دست طرفداران احمدی نژاد خارج شود. اما دولت با تمهیدات گوناگون تاکنون جلوی همه اقدامات این شورا را نیز گرفته است و تنها کاری که توانسته اند انجام دهند، مزاحمت های جزئی برای اقدامات دولت احمدی نژاد و خاتمه دادن به یک دست بودن شورا است که البته فائده ای برای مردم در بر نداشته است. بنابراین صحبت بعضی از بخش های اپوزیسیون که معتقدند نبايد صحنه را خالی کرد و بايد بين "بد" و "بدتر"، "بد" را انتخاب کرد، صادق نبوده و به هیچ وجه متناسب با تلاشی که مردم باید برای شرکت در انتخابات بکنند نیست و جای تعجبی نخواهد بود اگر مردم در نتیجه این اقدامات بی حاصل از اپوزیسیون رویگردان شوند. شرکت در انتخابات زمانی درست است که مردم توسط آن به موفقیت های ملموسی دست یابند.

تعیین تاریخ 24 اسفند که چند روز قبل از تعطيلات عيد است خود نشانه برنامه ریزی دراز مدت حکومت برای دخالت گسترده در انتخابات است تا بدين ترتيب فرصت اعتراض نمایندگان پس از انتخابات با شروع تعطیلات عید کاملا محدود گردد.

3 – آخرین راه، تحریم انتخابات است. در واقع اپوزیسیون اگر نخواهد وارد سیاست بازی ها و تقلبات رژیم و بده بستانهائی با نتايجی ناچيز بشود وظیفه دارد از ایجاد هر گونه توهم بیمورد در مورد اصلاح پذیری نظام در میان مردم خودداری کند. از دید نگارنده تنها راهکاری که با واقعیات امروز انتخابات سازگاری دارد، تحریم آن است. آزموده را آزمودن خطاست و نبايد مردم را به موهومات بشارت داد. انتخاب چنین راهکاری حداقل اين حسن را دارد که فقدان مشروعيت رژيم را آشکارتر ميسازد و امکانات افشاگری وسیع در باره دیکتاتوری را در داخل و خارج بيشتر ميکند.


18 آبان 1386 برابر با 9 نوامبر 2007
http://www.cyrusnews.com/news/fa/?mi=2&ni=26676

10 November 2007

هم اوا : ما جنگ نمی خواهیم

هم آوا گامی است برای هم صدایی وبلاگ نویسان برای ایرانی بهتر؛ هر روز در کنار شما و با شما به بررسی دلایل ضعف تاریخیمان در نرسیدن به دموکراسی واقعی خواهیم پرداخت و سپاسگزار خواهم شد با مطالعه تمامی مطالب و نظرات مندرج در این وبلاگ، راهی صحیح را برای آینده ای بهتر جهت احقاق حقوق بشر در ایران بیابیم. ضمنا این وبلاگ آمادگی خودش رو برای انعکاس نوشته های شما در این زمینه اعلام میکنه

هم آوا

دریافت لوگو

http://hamava01.blogfa.com/

9 November 2007

الاهه بقراط : سخنی با افراد، احزاب و گروههای سیاسی


سخنی
با افراد، احزاب و گروههای سیاسی


الاهه بقراط


امروز مردم
نه از انقلاب
که از باختن خسته‌اند.

در انقلاب باختند.
در اصلاحات باختند.
در انتخابات باختند.
در جنگ و مصالحه، هر دو، نیز خواهند باخت زیرا هیچ کدام بر سر منافع آنها نیست.

با شما هستم!

با شما افراد و احزاب و گروههای سیاسی!
شما در داخل و خارج!
شما قانونی و نیمه قانونی و غیرقانونی!
شما چپها، شما راستها، شما جمهوری‌خواهان و مشروطه‌طلبان! شما اصلاح طلبان و انقلابیون!
هر کدام از شما به تنهایی،
یا حتی خودیهای چندتایی،
سرانجام یا بازنده خواهید بود
و یا در بهترین حالت دنباله‌رو خواهید شد.

اگر به ایران می‌اندیشید، نگذارید دیگران برای ما تصمیم بگیرند! شما تصمیم بگیرید و با همبستگی خود جبهه سوم را علیه جمهوری اسلامی و علیه مداخله خارجی و برای مردم و منافع ملی ایران بگشایید!

آخر به کدامین زبان باید با شما سخن گفت؟ نگذارید دیگران برای ما تصمیم بگیرند



.........

6 November 2007

جمشيد پيمان: اي همه بهاران در فصل هاي برگ ريزان


اي همه بهاران
در فصل هاي برگ ريزان

( براي زنان شهر اشرف، نشانه هاي شرف ا نساني )

جمشيد پيمان


پيش در آمدي کوتاه :

نمک پرورده ي نمکدان شکني همه ي سرمايه حسبي و نسبي و کل بضاعت قلمي اش را به کار گرفته است که به پاک ترين و شريف ترين انسان هاي عرصه زندگي بشري ، لکه هاي زشتي و پلشتي پنهان مانده در پستوي حقارت بار عقده هاي بي مرزش را بپراکند . غافل از اين که دريا پا پوزه ي آلوده به گند ، نه نجس مي شود و نه مي گندد . در اين تقلاي کثافت بار، حاصل کارش بيش از اثر وزوز پشه اي در ميان يال و کوپال شير نيست. عرضيش نيست که برباد رود و زحمتي ندارد که عارض ديگران شود. درخت تلخيست که آوند هاي فرصت طلبيش چند صباحي آب زلال و پاک مکيدند . اما آب پاک و کوثرين و رنج باغبان نتوانست ازاين زقوم، جز حاصل تلخي و پلشتي سرشتش، به بار آورد . يادش به خير سعدي داناي هوشيار و تيزبين باريک انديش که درحق امثال اين وجود بي وجود فرمود : تربيت نا اهل را چون گردکان بر گنبد است .

اما ، خواهران و دختران شايسته ايران زمين در شهر اشرف ، همه ي سرمايه شان جانشان بود که در راه آزادي ايران در طبق اخلاص نهادند و بي هيچ چشم داشت ، هديه کردند. امروز هم که نه قضاي فلک و دست روزگار، بلکه همدستي ننگ آلوده ي فرصت طلبان و نان به نرخ روز خوران داخلي و خارجي ناگزير به صبر مفتاح الفرجشان کرده است ، باز هم همان جان شيرين را دارند که همچنان در طبق اخلاص نهاده اند و سري که به پاکبازيش در راه آزادي ايران ، افتخار مي کنند.

سروده ي زير پيش تر به خاکپاي توتيا صفت زنان آزادي خواه و آزادي ستان پيشکش شده بود. اينک با سرفرازي تکرارش مي کنم


فصل نخست:

باغبانان پير،
شروه هاي پاييزي مي سرودند
و خلق
بر مراثي شان مي گريست.
جهان
سينه اي بود و اضطرب لحظه هاي سرد.
و پهنه ي چهار فصل
دلبند آسمان سترون بود.
باغبانان پير،
در کار شمارش دانه هاي برف بودند،
بر روي و مويشان
و سکوت
پادشاه صدا ها بود
و فرياد،
زاده ي عصر يخبندان بود
- شناور در انجماد اسطوره -
و سلامي نبود
و کسي پرسشي را نمي شناخت
و پاسخ ها را،
خاک هزاره ها فرو خورده بود
و چله ها همه ، بزرگ بودند
و هر روز، هزاره اي بود ،
بي جنبشي در ميانه ي جهان
و جهان ،
لا نه ي ماران بود
و درختان ،
از ريشه ها آويزان بودند
و صبر، سرمايه مان بود
و چشم هامان،
زمين را مي کاويدند
- در جست و جوي ريشه هامان –
خلق،
پريشان تر مي گريست
و باعبانان پير مي سرودند:
" اي درختان عقيم ريشه تان
در خاک هاي هرزه گي مستور !" *

فصل دوم:

از ميان اندوه خلق،
آواي زني برآمد،
برخاسته از ياس،
ويگانه با اميد،
- آن نزديک و اين دور -
و دست هايش را در باغچه مي کاشت**
و پر از يقين روييدن بود
و باور باراني اش را،
رو در روي آسمان مي نهاد،
و ديدگانش،
سرشار از اعتماد به خاک بود
و مي دانست،
کسي که دست هايش را مي کارد،
از فصل هاي سرد
گذر خواهد کرد،
و آبي را،
تجسم خواهد بخشيد
و باغ را،
با برگ و بار آشتي خواهد داد
در آغاز ايمان بهار .

فصل آخر:

آواي شکفتن جهان،
بر ياس ما پيشي گرفت
و دست ها،
از زمين برآمدند
و فصول انگشتانشان
پر از جوانه هاي سبز بود
و قامتشان
راستاي اميد بود
و گفت و گويشان،
آذرخش بود
- سرخ و ظلمت شکاف -
و گام هاشان،
معناي رفتن بود
و رفتارشان
تلاطم دريا بود و مژده ي توفان
و سينه هاشان،
مفهوم عشق بود
و دل هاشان،
آواز قديمي ترين زخم انسان بود
و صيقل مي زدند سلاحشان را
تا زنگ کهنگي نگيرد،
آرزوي دور و باور ديرينشان.
در شانه هاشان ،
پرواز کبوتران بود
و نگاهشان،
پر از بهار بود
وشب،
در طنين نفس هاشان
در هم مي شکست
و فلق،
در پيشوازشان،
هم آواي جهان بود
وعشق،
در گستره ي نگاهشان موج مي زد
و آقتاب ،
از ستيغ پيشانيشان مي تابيد،
- در لحظه ي جاري شدن رودهاي پيکرشان
بر پهنه ي خاک -
و جهان ،
در آواز قلبشان
زاده شد


* از مهدي اخوان ثالث
** اشاره اي به فروغ فرخ زاد
.........................................................................................................

افتابکاران