11 November 2007

تارا عظيما : آيا بايد در انتخابات (!) مجلس هشتم (!) شرکت (!) کرد؟

اگر دو سال سکوت "اصلاح طلبان" به این امید بوده است
که به مجلس راه یابند و در آخر بتوانند
نقشی بیشتر از نقش "
اصلاح طلبان مجلس ششم" ایفا کنند،
گرفتار خیالی باطلند

تعیین تاریخ 24 اسفند که چند روز قبل از تعطيلات عيد است خود نشانه برنامه ریزی دراز مدت حکومت برای دخالت گسترده در انتخابات است تا بدين ترتيب فرصت اعتراض نمایندگان پس از انتخابات با شروع تعطیلات عید کاملا محدود گردد
آپوزیسیون وظیفه دارد از ایجاد هر گونه توهم بیمورد در مورد اصلاح پذیری نظام خودداری کند



آيا "بايد" در انتخابات (!) مجلس هشتم (!) شرکت (!) کرد؟


تارا عظيما
taraazima@gmail.com


انتخابات يکی از پایه های دموکراسی و مهمترين امکان شرکت شهروندان در تعیین سرنوشت هر کشور است. در آزادی و دموکراسی شرکت مردم در انتخابات یک امر طبیعی است. اما در دیکتاتوری هائی مانند جمهوری اسلامی که حق حاکمیت از مردم سلب شده، انتخابات آزاد نیست و با هدف کسب مشروعیت برای رژيم، جلوه دادن منتصبین به عنوان منتخبین و فریب افکار عمومی صورت ميگيرد، عدم شرکت در انتخابات یک امر طبیعی است. اگر هم مردم گاهی در انتخابات شرکت کنند برخلاف آنچه که سران جمهوری اسلامی ادعا میکنند، به معنی قبول نظام نبوده بلکه ابراز مخالفت با رژيم و نوعی مقاومت مدنی است. برای مثال اکثریت مردم در انتخابات ریاست جمهوری در خرداد ماه 1376 برای بيان مخالفت خود با ولی فقیه به کاندیدائی که در مقابل کاندیدای مورد نظر وی قرار گرفته بود، رای دادند.

انتخابات مجلس هشتم نیز ادامه سیاست های فریبکارانه و نیرنگ جمهوری اسلامی است. اما این سوال مطرح میباشد که بهترین برخورد به اين انتخابات چيست؟ عده ای تحریم انتخابات را تجویز میکنند، عده ای برای شرکت در آن شروطی را اعلام کرده اند و عده ای دیگر معتقدند که میتوان با شرکت در آن، به بهبودهائی هرچند ناچیز برای مردم و جامعه دست یافت.

برای بحث در این زمینه لازم است اشاره ای به مکانیسم های انتخابات در جمهوری اسلامی داشته باشیم.

1- قانون اساسی جمهوری اسلامی، حاکمیت مطلقه ولی فقیه را بالاتر از رای و حاکمیت مردم قرار داده است. این قانون همچنین شرائط و ساختارهائی را برای انتخابات تعیین کرده که رای آزاد مردم را غیر ممکن میسازد.

2- یکی از این ساختارها شورای نگهبان است که تنها به افراد مورد نظر دستگاه حکومتی اجازه کانديدا شدن میدهد. حتی آنهائی که موافق جمهوری اسلامی هستند ولی مورد نظر حکومت نیستند، از طرف شورای نگهبان رد صلاحیت میشوند.

3- بر فرض آنکه چند نفر هم از کسانی که به حکومت انتقاد دارند به دلائلی از صافی شورای نگهبان عبور کنند، صافی بعدی برای آنها تقلب در انتخابات میباشد که در جمهوری اسلامی به یک عادت تبديل شده است. همانطور که ميدانيم پس از انتخابات گذشته ریاست جمهوری بعضی از کاندیداها که خود از سران نظام بوده و هستند، از تقلب های گسنرده نهادهای حکومتی و نظامی در انتخابات صحبت کردند.

4- چنانچه عده ای از منتقدان حکومت بر همه این مشکلات فائق آمده و انتخاب شوند، سوال اینست که آنها چه اقدامات مهمی میتوانند در مجلس ضعیف و فاقد قدرت شورای اسلامی انجام دهند؟ مجلسی که قوانین مصوبه آن میتواند با رای شورای نگهبان و یا با حکم حکومتی ولی فقیه بی اعتبار اعلام شود.

5- آنچه که در بالا ذکر نشده ولی اساسی و از همه نکات فوق مهمتر است، آزادی فعالیت برای احزاب، گروه های سیاسی و امکان مساوی تبلیغات برای کاندیداها است که در جمهوری اسلامی بطور مطلق وجود ندارد.


بدین ترتیب راه یافتگان به مجالس جمهوری اسلامی تاکنون عموماً طرفداران سرسخت نظام بوده اند که بعضی از آنان تنها در مواردی استثنائی، انتقاداتی به حکومت داشته اند. این مجالس نه تنها نتوانسته اند کار عمده ای در جهت رفاه، امنیت و آزادی مردم انجام دهند بلکه همین مجلس هفتم حتی در مورد بودجه سالانه کشور که طبق قانون اساسی قدرت تحقیق و تفحص را هم داراست، هنوز جوابی به این سوال که "120 ميلیارد دلار درآمد دوساله اخیر نفت به چه مصرفی رسیده؟"، دریافت ننموده است.

راهکارهائی که تاکنون برای برخورد به انتخابات مجلس هشتم پیشنهاد شده ، عبارتند از:

– 1مبارزه سیاسی و مشروط کردن شرکت در انتخابات به رعایت آزادی ها و اصول دموکراسی. همانطور که میدانیم اخیرا 23 نفر از فعالان خوشنام سیاسی و حقوق بشر درون کشور کمیته ای برای انتخابات آزاد، سالم و عادلانه تشکیل داده اند. این کمیته 20 شرط را برای شرکت در انتخابات اعلام نموده است. چنین برخوردی منطقی و سیاسی است. ولی بر همه آشکار است که سران حکومت و عوامل آن مانند شورای نگهبان هیچگاه این خواسته ها را قبول نخواهند کرد و این کوشش جز یک مبارزه مدنی برای نشان دادن فقدان آزادی در کشور نمیتواند باشد.

این اقدام یک جنبه منفی هم در خارج از کشور در بر دارد: عده ای که زمانی به دنبال رفسنجانی، بعد به دنبال خاتمی و در آخرين انتخابات شرکت خود را منوط به شرکت و يا عدم شرکت جبهه مشارکت اعلام کردند، اینبار هم این تصور باطل را در بعضی فعالین و افکار عمومی خارج از کشور بوجود می آورند که گویا جمهوری اسلامی اصلاح پذیر است، به خواست مردم و اپوزیسیون توجهی هرچند کوچک دارد و احتمال پذیرش شرائط فوق تا حدی وجود دارد.

2 – راهکار دیگر، شرکت در انتخابات برای اعزام منتقدین و اصلاح طلبانی که از صافی شورای نگهبان و تقلبات متعدد رد شده، برای دست یافتن به تغییرات اصلاحی هر چند جزئی و یا طرح خواسته های مردم در مجلس هرچند بطور محدود، است. نگاهی به گذشته نشان میدهد که روش های تقلب، از جمله دخالت شورای نگهبان و وزارت کشور در باطل کردن صندوق های نامطلوب، عوض کردن صندوق ها در چند منطقه تعیین کننده و اعلام نادرست آرا ميباشد. برای مثال در انتخابات ریاست جمهوری اخیر که وزارت کشور هم در دست اصلاح طلبان بود، دور اول در تعداد آرا شهرهائی مانند اصفهان، تهران، قم، مشهد دست برده شد. امروز که وزارت کشور در دست بنیادگرایان است، طبیعتا آنها امکان دخالتهای بيشتری را دارند.

تنها در يک صورت غیر محتمل که تعداد رای دهندگان و کاندیداهای منتقد، بسیار گسترده باشد. شاید اثر تقلب محدود شود. باید برای همه روشن باشد که احتمال چنین موفقیتی بسیار کم است، زیرا نه اپوزیسیون توان تبلیغاتی و دستیابی وسیع به مردم را داراست و نه مردم که به شدت سیاست زده شده اند انگیزه ای برای شرکت در انتخابات دارند.

اگر دو سال سکوت اصلاح طلبان به این امید بوده است که بتوانند از تمام موانع یاد شده عبور کرده، به مجلس راه یابند و در آخر بتوانند نقشی بیشتر از نقش شکننده اصلاح طلبان در مجلس ششم ایفا کنند، گرفتار خیالی باطلند.

در انتخابات آخرین شوراهای شهر تهران مردم شرکت وسیعتری داشتند و باعث شدند که شورای شهر از دست طرفداران احمدی نژاد خارج شود. اما دولت با تمهیدات گوناگون تاکنون جلوی همه اقدامات این شورا را نیز گرفته است و تنها کاری که توانسته اند انجام دهند، مزاحمت های جزئی برای اقدامات دولت احمدی نژاد و خاتمه دادن به یک دست بودن شورا است که البته فائده ای برای مردم در بر نداشته است. بنابراین صحبت بعضی از بخش های اپوزیسیون که معتقدند نبايد صحنه را خالی کرد و بايد بين "بد" و "بدتر"، "بد" را انتخاب کرد، صادق نبوده و به هیچ وجه متناسب با تلاشی که مردم باید برای شرکت در انتخابات بکنند نیست و جای تعجبی نخواهد بود اگر مردم در نتیجه این اقدامات بی حاصل از اپوزیسیون رویگردان شوند. شرکت در انتخابات زمانی درست است که مردم توسط آن به موفقیت های ملموسی دست یابند.

تعیین تاریخ 24 اسفند که چند روز قبل از تعطيلات عيد است خود نشانه برنامه ریزی دراز مدت حکومت برای دخالت گسترده در انتخابات است تا بدين ترتيب فرصت اعتراض نمایندگان پس از انتخابات با شروع تعطیلات عید کاملا محدود گردد.

3 – آخرین راه، تحریم انتخابات است. در واقع اپوزیسیون اگر نخواهد وارد سیاست بازی ها و تقلبات رژیم و بده بستانهائی با نتايجی ناچيز بشود وظیفه دارد از ایجاد هر گونه توهم بیمورد در مورد اصلاح پذیری نظام در میان مردم خودداری کند. از دید نگارنده تنها راهکاری که با واقعیات امروز انتخابات سازگاری دارد، تحریم آن است. آزموده را آزمودن خطاست و نبايد مردم را به موهومات بشارت داد. انتخاب چنین راهکاری حداقل اين حسن را دارد که فقدان مشروعيت رژيم را آشکارتر ميسازد و امکانات افشاگری وسیع در باره دیکتاتوری را در داخل و خارج بيشتر ميکند.


18 آبان 1386 برابر با 9 نوامبر 2007
http://www.cyrusnews.com/news/fa/?mi=2&ni=26676