21 October 2007

سخنرانی دکتر کاظم موسوی زاده، در سمپوزیوم دانشگاه وین : بمب اتم در دست ملایان،


بمب اتم در دست ملایان،
جهت اعمال زور و ایجاد رعب و وحشت هر چه بیشتر،
بسیار ضروری است



سخنرانی دکتر کاظم موسوی


مسئول بخش محیط زیست حزب سبزهای ایران

در سمپوزیوم دانشگاه وین
30 سپتامبر 2007
بدعوت انجمن محققان و پژوهشگران برای صلح در خاور میانه (اتریش)
و کلوپ (کافه) کریتیک

توضیح: این متن از گفتار(آلمانی) به نوشتار(فارسی) برگردانده شده است

دوستان عزیز، خانم ها و آقایان:

حزب سبزهای ایران بسیار مفتخر است که در سمپوزیوم و تجمع اعتراضی در وین شرکت می کند. موضوع بحث سمپوزیوم چگونگی و راه کارهای مبارزه با رژیم جمهوری اسلامی است و خواسته شما در تجمع وین قطع سیاست مماشات و معاملات اقتصادی اروپا با ملایان تهران است.

من قصد دارم در این سمپوزیوم تحلیل و موضع سیاسی نوینی را از طرف حزب سبزهای ایران در طیف نیروهای اپوزسیون رژیم ایران به شما معرفی کنم.

حزب سبزهای ایران بدین نتیجه رسیده است که سرنوشت ایران و حقوق بشر مردم ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی با آینده یهودیان و اسرائیل بطور مستقیم پیوند خورده است. زیرا که در چارچوب ایدئولوژیک و دستگاه فکری- مذهبی ملایان حاکم بر ایران، خصوصیات و سیاستهای یهود ستیزی، نقض حقوق بشر و نیز توسعه طلبی و کشور گشایی در یک ترکیب واحد و جداناپذیر قرار داشته و به اجرا گذاشته می شود. با توجه به نمودار ساده ای که ملاحظه می کنید دستیابی رژیم تهران به بمب اتم برای تثبیت و بقای سیستم آخوندها لازم و حیاتی است. ابزار بمب اتم در دست ملایان، جهت اعمال زور و ایجاد رعب و وحشت هر چه بیشتر، بسیار ضروری است. همچنین هدف و برنامه های ایدئولوژیک رژیم مذهبی فاشیستی تهران را که در این نمودار می بینید، در ارتباط با یکدیگر و بطور موازی و شتابان به پیش برده و متحقق می سازد. به عبارتی دیگر بمب اتمی چسب ارتباط سیاستهای ایدئولوژیک رژیم ملایان در عرصه داخلی و صحنه بین المللی با یکدیگر است. همانند یک ترکیب شیمیایی مولوکول آب- مایع حیات- که جهت پیوسته ماندن عناصر تشکیل دهنده، اتم های آن به فاکتور کاتالیزاتور و دمای مخصوص نیازمند است.



دوستان گرامی:

سیاستهای فوق از یکدیگر جدایی ناپذیرند. حزب سبزهای ایران، رژیم اسلامی و دکترین مذهبی آن را یک سیستم فاشیسم مذهبی می شناسد. این نظام اولین مشکل اساسی برای توسعه پایدار مردم و کشور ایران و هم چنین برای همسایگان و تمامی جامعه بین المللی است زیرا که با توسل به ابزار مذهب و بنیادگرایی و جنگ افروزی در سراسر جهان به سوی هدف خود حرکت می کند.

ما سیاست خطرناک مماشات( اپیزمنت) اروپا و همکاری با رژیم ایران را یک تکیه گاه و سپر دفاعی برای رژیم فاشیسم مذهبی تهران ارزیابی می کنیم چونکه رژیم تهران بلحاظ ایدئولوژیکی و ساختارهای درونی آن هرگز رفرم پذیر نیست و تن به یک انتخاب آزاد در ایران نخواهد داد. موضوع ماهیت ایدئولوژی مذهبی رژیم تهران را می بایست کاملا جدی گرفت. این رژیم باید در اسرع وقت ممکن بدست مردم ایران سرنگون گردد. البته این امر در صورتی امکان پذیر خواهد شد که حمایت های جدی جامعه جهانی از مردم ایران عملی شود.

الف- حزب سبزهای ایران بر اساس دلایل به هم پیوسته و متدولوژی ذیل رژیم ملایان را یک سیستم فاشیسم مذهبی ارزیابی می کند:

خصوصیت اول: دیکتاتوری مذهبی مطلقه و کاملا میلیتاریستی

سیاستهای رژیم در عرصه داخلیبر مبنای ایدئولوژی و شریعت اسلامی در ایران استوار است که اساسا با دستاوردهای سیاسی مدرنیته، آزادی و دمکراسی و حقوق بشر در جهان امروز در تضاد کامل قرار دارد. جمهوری اسلامی مخالفان سیستم را به قتل می رساند. هرگونه صدای اعتراض مردم و اپوزسیون توسط رژیم با بیرحمانه ترین شکل و شیوهای ممکن حتی در ملاء عام سرکوب می شود. بدین وسیله جمهوری اسلامی اثبات کرده است که برای بقای حاکمیت رژیمش در ایران، آماده و حاضر است حتی آخرین نفر از مخالفین را نیز سرکوب کرده و نابود کند. نقطه عزیمت ما در تحلیلمان از این واقعیت عبور می کند که ماهیت و درجه بربریت رژیم آخوندها به میزانی است که اگر صدها هزار ایرانی به قصد سرنگونی نظام ملایان در خیابانها تجمع کنند، آخوندها برای حفظ و قدرت نظام الهی شان، در صورت امکان و توانشان، مردم را با هر وسیله ای از هوا و زمین به گلوله می بیندد و یا با استفاده از بمب همه را یکجا نابود می کند.

همانطور که تجربه نشان داده است روند سیاستهای نقض حقوق بشر مردم ایران توسط رژیم حاکم بر ایران را تنها با شعارها و لفاظی های تاکنونی دفاع از حقوق بشر از جانب کشورهای اروپایی نمی توان متوقف کرد. برخی از دول اروپایی شریک جرم جنایتهای حقوق بشری ملایان تهران هستند زیرا دولتهای اروپایی چنین القاء می کنند که با یک رژیم مذهبی غیر عقلانی و کاملا توتالیتر، امکان و شانس مذاکره و همکاری و بهبود شرایط وجود دارد. حزب سبزهای ایران هشدار می دهد که مسئولان و سران رژیم ایران اساسا قابل اعتماد و اصلاح پذیر نبوده و می بایستی در یک دادگاه در انظار بین المللی صریحا محاکمه شوند.

دومین خصوصیت: توسعه طلبی و کشور گشایی

سیاست خارجی رژیم ایران بر مبنای ایدئولوژی اسلام استوار است. اندیشه، خطوط و عملکردهای سیاسی نظام حاکم، رشد و توسعه اسلام است و آن را انجام وظیفه ای دینی مبتنی بر مشیت اللهی و برگرفته از قرآن و شریعت اسلامی می دانند. هدف گسترش رژیم اسلامی به بیرون از مرزهای ایران از طریق جهاد دینی و جنگ در راه الله است. از اولین شعارها و خواستخمینی از بدو بروی کار آمدنش در سال 1979 در ایران "فتح قدس (اورشلیم) از طریق کربلا" بود. در کربلا مقبره امام سوم شیعیان حسین قرار دارد. امام سوم شیعیان، حسین برای ملایان تهران، سمبل ایدئولوژیکی شهادت و فداکاری و جهاد دینی است. بازماندگان خمینی( پاسداران) هم اکنون اولین قدمهای خود بسوی اورشلیم را با نفوذ و دخالت گسترده شان در امور دستگاههای دولتی در عراق برداشته اند. حرکت و اقدام بعدی آخوندها بسوی اسرائیل خواهد بود.

هدف و برنامه های استراتژیک رژیم، اسلامیزه کردن بشریت بر روی کره زمین و تسلط آنان بر تمامی جهان است. نامه احمدی نژاد، چندی قبل به بوش رئیس جمهور آمریکا را به خاطر بیاورید. ملایان قصد دارند یک حاکمیت یکپارچه جهانی تحت پیشوایی رهبرشان علی خامنه ای و آخوندهای تهران برقرار کنند. یک چنین ادعا و سیاست اعلام شده توسط آخوندها مبنی بر مسلط شدن بر جهان، درست در مشابهت و به موازات سیاستهای شناخته شده ناسیونال سوسیالیستهای هیتلری است. منتهی با این تفاوت که در کانون دستگاه فکری و ایدئولوژیکی، سیاست برتر، مردم آلمانی و یا نژاد آریایی و یا ناسیونالیسم آلمانی قرار ندارد، بلکه موضوع به اقتدار رساندن یک مذهب برتر و الهی به نام اسلام است. در واقع این برخورد و فلسفه جهان بینی اسلامی آخوندها باید مطلقا جدی گرفته شود. نباید فکر کنیم سیاست دینی فقط وسیله ای کوتاه مدت برای قدرت گرفتن آخوندهاست. به عبارت دیگر موضوع پیشبرد اهداف ایدئولوژی در کانون تحرکات و یکایک فعالیتهای سیاستی رهبران رژیم در سطح منطقه و کشورهای جهان قرار دارد. مسئولان و دست اندکاران سیاست مماشات اروپا می بایستی بطور روشن احساس و درک کنند که چه فاجعه بالقوه ای از طریق مخلوط و ملغمه فرهنگ مذهبی شهادت طلبی،( تفکر و آمادگی انجام عملیات انتحاری برای جهاد دینی و در راه خدا) با در دست داشتن بمب اتم ببار می آورد. هم اکنون سیاستهای تروریسم ملایان در جریان است. اضافه بر آن اعلام جنگ علنی با جامعه غرب و اسرائیل بطور یقین در چشم انداز برنامه های آتیه رژیم ایران قرار دارد.

سومین خصوصیت: یهود ستیزی متعصبانه

در جوهره ایدئولوژی و سیاست های تاکنونی جمهوری اسلامی ویژه گی یهود ستیزی آن بسیار بارز و انکار ناپذیر است. جمهوری اسلامی و احمدی نژاد آشکارا اقرار می کنند که قصد دارند یهودیان و اسرائیل را از نقشه جغرافیای جهان کلا پاکسازی کنند. جنبه سیاست یهودستیزانه رژیم نقش مهمی را نیز در سرکوب و قتل عام مخالفین در داخل ایفا می کند. نیروهای اپوزسیون، زنان، اقلیتهای قومی، همجنسگرایان و ... به اتهام جاسوس اسرائیل و آمریکا و یا به عنوان کافر، نجس و منافق (یعنی دوروی غیر اسلامی) توسط رژیم دستگیر مجازات و اعدام می شود. بعلاوه در سیاستهای خارجی ملایان، یهودستیزی به عنوان ابزاری جهت سازماندهی و بسیج افراد و نیروهای ارتجاعی و بنیادگرا در منطقه مورد استفاده قرار می گیرد. همچنین، در مورد بسیج و حمایت از گروههای راست فاشیستی، ضد یهودیان و حتی چپگرایان ارتدکس و رادیکال ضد آمریکا و ضد اسرائیل در سراسر جهان از همین شیوه یهود ستیزی استفاده می شود. امروز لازم است که در همین وین به افراد چپ رادیکال که به دفاع از رژیم مذهبی فاشیستی که منشاء اصلی جنگ افروزی و تروریسم است، در پوشش دفاع از صلح و ضد جنگ تظاهرات می کنند، اشاره کنم.

دلیل مشخص و مثالی که می توانم در اینجا ذکر کنم، اینست که چندی پیش مجله آلمانی اشپیگل مصاحبه ای را با احمدی نژاد درج کرده بود که در آن احمدی نژاد از آلمانی ها درخواست می کند نسبت به انگیزه و ملیت آلمانی بودن خود احساس غرور داشته باشند و اجازه ندهند که اسرائیل اینقدر آلمانی ها را خوار و خفیف و مرعوب جلوه دهد.

خانم ها و آقایان:

راستی فکر می کنید که چرا احمدی نژاد و سپاه پاسداران طرح نفی و انکار هولاکاست را علنا مطرح کرده اند. این آزمایشی بود که آخوندها می خواستند بدانند که به چه میزان جامعه جهانی و اروپا نسبت بدان واکنش نشان داده و اعتراض می نمایند. ولی همانطور که تجربه شد، بدلایل اعتراضات حرفی، خشک و خالی که بنوعی پذیرفتن آن از سوی اروپا و دیگر دولتهاست، اکنون رژیم جمهوری اسلامی درک کرده است که جنایت دوم دیگر علیه یهودیان و ملت اسرائیل همانند جنایت نازیسم هیتلری اینبار نیز عملی است و بگونه ای جهانیان و اروپا آن را تحمل کرده و در آتیه به فراموشی می سپارند. بنابراین حزب سبزهای ایران اعلام می کند که سیاست مماشات اروپا برای ملایان تهران یک چراغ سبزی است که طرح و برنامه های پلید استراتژیکی اش را در ایجاد جنایتی دیگر در مقیاس هولاکاست عملی گرداند.

ب- مشکل سیاست مماشات(اپیزمنت) اروپا با حاکمان تهران

دوستان محترم:

سیاست مماشات و حمایت اروپا و سبزهای آلمان و اتریش در برابر رژیم ایران بخشی از تار و پود نظام فاشیسم مذهبی شده است و تاکنون پیامدهای بس فاجعه آمیزی ببار آورده است. به برخی از آنها در ذیل اختصار اشاره می کنم:

1- سیاستمداران مسئول روابط خارجی در اروپا و پارلمان اروپا درست 16 سال تمام بر ادامه مذاکره و گفتگو و معامله با مدعیان دروغین اصلاح طلب در رژیم، رفسنجانی و خاتمی تکیه و پافشاری ورزیده اند. ولیکن می بینید بجای تغییر و تحول و اصلاحات در رژیم ملایان، سیاست مماشات عامل به قدرت رساندن کامل پاسداران و دولت میلیتاریستی احمدی نژاد شده است. نقشه و سیاست استراتژیکی آخوندها در این سالیان این بوده است که با استفاده از انجام معاملات اقتصادی هر چه بیشتر با اروپا، ایجاد تشنج و درگیری میان رژیم و غرب را به تاخیر بیاندازند تا اینکه بتوانند در پوشش معاملات افتصادی پروژه های اتمی خود را در خفا به اتمام رسانند.

این سیاست رژیم با کمک سیاست مماشات تاکنون بنحو احسن به ثمر نشسته است. البته قربانیان اصلی سیاست اپیزمنت اروپا در وهله نخست مردم ایران و همچنین اسرائیل و عراق می باشند.

2- روابط تجاری و اقتصادی اروپا با ایران، توسط دولت نظامی پاسداران و وزارت امنیت و اطلاعات جمهوری اسلامی هدایت و اجرا می گردد. سپاه پاسداران وظایف و مسئولیتهای اصلی حفاظت از رژیم، پیشبرد برنامه های نظامی هسته ای را بر عهده دارد و بطور همزمان عهده دار صدور و گسترش سیاستهای بنیادگرایی نظام مذهبی فاشیستی ایران در منطقه است. درحقیقت بوسیله روابط اقتصادی اروپا، قدرت نظامی و جنگ افروزی رژیم توسعه پیدا کرده و مستحکم می گردد. و این در حالی است که بخش عظیم مردم ایران بطور روزمره فقیر و بی خانمان تر می شوند. ابران در عرض فقط سه سال اخیر سالانه حدود 80 میلیارد دلار بابت فروش نفت و گاز درآمد داشته است. و لیکن بنابر آمارهای رسمی جمهوری اسلام هم اکنون متاسفانه حدود 85 درصد از مردم ایران در زیر خط فقر اقتصادی زندگی می کنند.

3- اساسا جای هیچ شک و تردیدی نیست که رژیم ملایان در صدد دستیابی به سلاح های کشتار جمعی است. سیاست دیالوگ انتقادی و روابط اقتصادی اروپا امکان و شرایط مطلوبی را برای رژیم آماده کرده است که از بازارهای اروپایی مخفیانه مواد هسته ای و وسائل و تجهیزات و تخصصهای لازم جهت به اتمام رساندن پروژه های اتمی خود را فراهم نماید.

4- سیاست مماشات اروپا باعث نادیده گرفتن سیاستهای جمهوری اسلامی در طراحی برنامه ریزی و ایجاد شبکه های تروریستی در منطقه و نیز اروپا و آمریکای لاتین گشته است. آخوندها در همین اثنا اساسا لزومی نمی بینند که سربازان و پاسداران وابسته به نظام را به خارج از مرزهای ایران روانه کنند تا اینکه کشورهای همسایه عراق و یا اسرائیل را مورد حمله قرار دهند. امروزه ملایان از مقر فرماندهی خود در تهران کاملا قادرند که توسط نیروهای تروریستی و شبه نظامیان وابسته در خارج از ایران بسادگی دست به عملیات تروریستی و جنگ افروزی بزنند. مثلا توسط حماس و جهاد اسلامی در فلسطین، حزب الله در لبنان، بریگاردهای بدر، نیروهای صدر و قدس در عراق. آنها همچنین با رساندن تسلیحات و کمکهای تروریستی به القاعده و طالبان در افغانستان، به آشوب در این کشور یاری می رسانند.

5- سیاستمداران و دولتهای اروپایی باید بدانند که بر اثر غفلت آنان، رژیم تهران مدتهاست اگرچه نه آشکارا و علنی، اما با حملات نظامی خود توسط شبکه های تروریستی فوق، جنگ خود را در منطقه آغاز کرده است. اعلام علنی لشگرکشی و جنگ توسط رژیم تهران علیه مدرنیته و اسرائیل محتملا با اولین آزمایشبمب اتمی صورت خواهد پذیرفت. البته اعلام خبر دستیابی آخوندها به بمب اتم باحتمال زیاد کوچ یهودیان کشور اسرائیل به نقاط دیگر را در پی خواهد داشت. درست بهمین منظور احمدی نژاد بارها به اروپاییان گوشزد کرده است که یهودیان هیچ کار و آینده ای در منطقه خاور میانه ندارند و میبایستی دولتهای اروپایی هر چه زودتر برای انتقال یهودیان از اسراییل محل سکونتی را در جوار کشورهای اروپایی و سرزمین آلاسکا در نظر گرفته و برایشان آماده نمایند.

بنابر آنچه گفته شد، کشورهای اروپایی، احزاب سبز آلمان و اتریش و همچنین مدیر کل آژانس بین المللی اتمی آقای محمد البرادعی، اصلا فرصت چندانی در پیش ندارند که آخوندهای تهران را از دستیابی به بمب اتمی و بمب های کثیف و محدود هسته ای بازدارند.

خانم ها و آقایان، آقای البرادعی چندی پیش در مصاحبه ای با یک رسانه ایتالیایی صریحا عنوان کرد که از سوی جمهوری اسلامی اصلا تهدیدی برای صلح در جامعه بین المللی وجود ندارد. اعلام یک چنین موضعی از سوی آقای البرادعی، زمانیکه احمدی نژاد بر ادامه پروژه های اتمی پافشاری و تاکید می کند، هنگامیکه جمهوری اسلامی پی در پی خواهان محو اسرائیل و نابودی یهودیان است و هولاکاست را انکار می کند، بسیار تعجب آور و غیر قابل قبول است.

جانبداری منوچهر متکی، وزیر امور خارجه رژیم از مواضع آقای البرادعی که در گزارش اتمی اخیر خود نکات متناقضی از پیشرفتهای رژیم جمهوری اسلامی در زمینه هسته ای را مطرح کرده است، همه چیز را به زیر علامت سوال می برد. بنابراین آقای البرادعی نشان میدهد که به هر دلیلی نمی تواند بی طرفی سیاسی خود را حفظ کند. ظاهرا آقای البرادعی چنین انگیزه ای را در خود ندارد که جامعه جهانی را از کم و کیف برنامه های اتمی و مخفیانه جمهوری اسلامی مطلع سازد. بنابراین حزب سبزهای ایران درخواست می کند که آقای محمد البرادعی باید هر چه زودتر استعفاء داده و جای خور را به فرد صلاحیت داری که شجاعت بازگو کردن حقایق را دارد، بدهد.

6- دیالوگ فرهنگی کشورهای اروپایی با رژیمی انجام می گیرد که تنها اندیشه و دغدغه اصلی سیاست فرهنگی آنتماما اسلامی کردن کلیت فرهنگ و تمدن دیرینه ایران است. جمهوری اسلامی تمامی جنبه های غیر اسلامی فرهنگ و زبان فارسی و دیگر زبانها، آداب و رسومات تاریخ و ادیان موجود در ایران مثل زرتشتیان، بهائیان و ...نادیده گرفته و به حاشیه می راند. در یک چنین شرایطی برخی از استادان دانشگاهی همچون خانم "کریستینا فون براون" و خانم "بتینا متیس" و همچنین حزب سبزهای در آلمان و اتریش به بحث و مشاجره برای حقنه کردن تئوری نسبیت فرهنگی و دیالوگ ادیان و فرهنگها- بدون مرزبندی با جمهوری اسلامی- مشغولند.

از این طریق افراد مذکور به یک وسیله در دست ملایان تبدیل می شوند که بتوانند نقشه های خود را برای صدور و گسترش اسلام و بنیادگرایی در آلمان، اتریش و اروپا به انجام برسانند. این باصطلاح روشنفکران اروپایی باید بدانند که نفوذ و ترویج پر مخاطره ارتجاع مذهبی بخصوص در میان پناهندگان و مهاجران مسلمان، منجر به تبعیض نسبت به زنان و انسانهای همجنسگرا خواهد شد که در اسلام ارتجاعی موجه است.

7- سیاست مماشات اروپا همچنین باعث شده است که رژیم ملایان تعداد زیادی از نیروهای اپوزسیون و آزادیخواه ایرانی را در اروپا ترور کند و به قتل برساند. من در اینجا از طرف سبزهای ایران با قلبی آکنده از درد و تاسف تنها به یادآوری ترور آقای دکتر عبدالرحمان قاسملو در وین، پروفسور کاظم رجوی در ژنو، دکتر شاپور بختیار در پاریس، محمد نقدی در رم، و ترور هنرمند مشهور فریدون فرخزاد در بن، و دکتر صادق شرفکندی و یارانش در برلین به عنوان نمونه هایی از کشتار بسیاری از مخالفان در خارج از کشور اکتفا می کنم.

فاتل دکتر قاسملو در وین، پاسدار محمد جعفر صحرارودی توسط مقامات دولت اتریش نه تنها دستگیر نشد، بلکه بلافاصله و به سادگی به رژیم ایران تحویل داده شد. جعفر صحرارودی امروز یکی از مسئولان اصلی و هدایت کنندگان شبکه های تروریستی سپاه بدر و قدس در عراق است. صحرارودی در پشت جوخه های مرگ مردم عراق و کشتار روزمره سربازان آمریکایی و غربی در عراق قرار دارد. قاتل دکتر کاظم رجوی در ژنو هم پاسدار آخوند زاده بسطی است که امروز بعد از بروی کار آمدن احمدی نژاد بعنوان سفیر اول رژیم ایران در برلین انجام وظیفه می کند. آخوند زاده بسطی مسئولیت تدارک و تهیه مواد و وسائل آزمایشگاهی و لجستیک از اروپا برای پروژه های مخفی اتمی فاشیسم مذهبی در ایران را بعهده دارد. این را هم عنوان کنم که رژیم ملایان از سال 1979 تاکنون دهها هزار تن از مخالفین و افراد اپوزسیون را دستگیر و بطرز سبوعانه ای با متدهای گوناگون شکنجه و اعدام کرده است. سپاه پاسداران برای شکنجه هزاران زندانی سیاسی و همچنین اعدامهای علنی روزمره در خیابانها که انجام می دهد، همانطور که در عکسها هم مشاهده می کنید، از ابزار شکنجه و سلاح های فروخته شده آلمان، اتریش و کشورهای اروپایی به جمهوری اسلام استفاده می کند. ابعاد زیان ها و پیامدهای سیاست مماشات اروپا با آخوندها بس فراتر از مواردی هستند که من تاکنون به خاطر کمبود وقت تنها به نمونه هایی از آنها اشاره کردم.

پ- امکانات و راه کارهای ایجاد تحول و میدان تاثیر گذاری موجود

خانمها و آقایان،

تنها در مرحله تضعیف و عقب نشینی است که اضمحلال فاشیسم امکان پذیر می شود. جهت کاستن از قدرت نظامی و جلوگیری از جنگ افروزی، تنش و خونریزی و خرابی توسط جمهوری اسلامی حزب سبزهای ایران همگان را به انجام اقدامات ذیل فرا می خواند:

1- اروپا نخست باید به ذات و برنامه های رژیم فاشیسم مذهبی رژیم حاکم بر ایران واقف شود و اگر واقف است بر خطرات آن باور داشته باشد. اروپا باید خطرات جهانی رژیم تهران را حتی بلحاظ امنیت و منافع اقتصادی اش هم که شده بخوبی درک نماید. در نتیجه سیاست مذاکره و مصالحه وهمدستی اروپا با رژیم ایران باید سریعا پایان پذیرد. مثلا عقد قرارداد 22 میلیارد یورویی از طرف شرکت نفت و گاز اتریشی "او-م- ف" در اواخر سال جاری میلادی با دولت احمدی نژاد، باید سریعا لغو گردد.

ادامه سیاستهای همکاریهای اقتصادی اروپا و معاملات شرکتهایی مانند "او- م- ف" اتریش در نهایت به بروز جنگ و ویرانی توسط رژیم تهران راه خواهد برد. وظیفه ما اینست که از جنگ قبل از وقوع آن جلوگیری کنیم.

2- هزینه سنگین مناقشات جاری سیاسیبر سر منافع اقتصادی اروپا، چین و روسیه با آمریکا در منطقه را متاسفانه مردم ایران و اسرائیل با جان خودشان می پردازند. این نوع سیاست شوم را تمام کنید. اروپا، روسیه و چین باید بالاخره درک کنند که نفوذ و توسعه بنیادگرایی در کشورهای منطقه، به همه طرفها در نهایت ضرر می رساند. بنابراین جامعه جهانی باید بطور مشترک تحریم های شدید و گسترده ای را علیه رژیم تهران در شورای امنیت ملل متحد به تصویب رسانده و اجرای کامل آن را به دقت کنترل کند.

البته اگر این اتحاد عمل با خانم مرکل در آلمان یا روسیه و چین ناممکن است، دیگر کشورهای اروپایی و فرانسه باید سیاست مشارکت استراتژیکی شان را با کشورهای فوق سریعا قطع کرده و بجای آن به صف دیگر ممالک غربیدر جهان که خواهان مقاومت جدی در برابر جاه طلبیهای هسته ای رژیم تهران هستند، بپیوندند.

3- مسئولان رژیم ملایان، خامنه ای و احمدی نژاد و دیگران باید بدلایل تکرار نقض حقوق مردم ایران و تکرار پیاپی خواست نابودی یهودیان و کشور اسرائیل و نیز انکار هولاکاست که یک فراخوان برای جنایت و جنگ علیه بشریت محسوب می شود، در دادگاه و نزد انظار بین المللی محاکمه شوند.

4- برای کمک به حقوق بشر مردم ایران و حمایت موثر از آن، اروپا باید نیروهای نظامی و سپاه پاسداران رژیم و همچنین علی خامنه ای و احمد نژاد را سریعا در فهرست سازمانها و افراد تروریست قرار دهد.

5- فشارهای اروپا بر روی اپوزسیون اصلی و جدی و مخالفان واقعی رژیم هر چه سریعتر برداشته شود و در مقابل تبادل نظر و همکاریهای سیاسی پیوسته با اپوزسیون واقعی رژیم انجام پذیرد.

6- در طیف نیروهای مخالف رژیم، روشنفکران، سیاسیون و چپهای ایران نیز لازم است که باز بینی در مورد امور و مسائل ایدئولوژیکی و سیاسی در برخورد با وقایع منطقه صورت پذیرد. باید باور پیدا کرد که در شراط حاضر سد راه و دشمن اصلی برای توسعه پایدار، آزادی و دموکراسی در ایران و منطقه و حتی در سطح جهانی، نه امپریالیسم و صهیونیسم، بلکه بنیادگرایی مذهبی است که سرچشمه و اشاعه دهنده اصلی آن رژیم فاشیست مذهبی حاکم بر ایران می باشد.

رژیم حاکم برایران بزرگترین دشمن مردم فلسطین نیز هست. دخالتهای روزانه و پیاپی رژیم جمهوری اسلامی در امور فلسطینیان و حمایت از بنیادگرایی و حماس، مردم فلسطین را از رسیدن به صلح دائمی بازمی دارد.

7- برای جلوگیری موثر از گسترش بنیادگرایی رژیم ایران در منطقه، می بایستی واقعیت وجود و هویت کشور اسرائیل در منطقه از سوی نیروهای اپوزسیون ایرانی بطور رسمی پذیرفته شود. یک چنین اقدام موثر سیاسی در نهایت به ضرر جمهوری اسلامی و بنفع آینده مردم فلسطین و بالمعال به پیشبرد مذاکرات صلح نهایی و پایدار کمک می رساند.نیروهای مخالف واقعی جمهوری اسلامی منجمله چپهای واقعی در مقابل تهدیدات پی در پی نابودی اسرائیل و یهودیان توسط رژیم فاشیسم مذهبی ایران نباید سکوت پیشه کنند. این میدان مبارزه ای است که در آن اخلاق و نیکی و دفاع از انسانیت با سیاست همگی با هم پیوند می خورند. بنابراین این کارزار تاریخی و استثنایی بر علیه رژیم را نباید با تفکرات متحجرانه باصطلاح ضد امپریالیستی از دست داد و عملا در صف جمهوری اسلامی قرار گرفت.

د- پیشنهاد مشخص حزب سبزهای ایران

تشکیل جبهه داخلی و بین المللی ضد فاشیسم مذهبی متشکل از نیروهای ایرانی و بین المللی

خانمها و آقایان، دوستان گرامی،

با آنچه که تاکنون گفته شد، سوال اینست که اکنون چگونه می توان بصورت مشخص، هدفمند، با کمک یکدیگر به مردم ایران یاری برسانیم؟

واقعیت اینست که امروزه نه نیروهای مخالف رژیم به تنهایی و نه جامعه جهانی و غرب کاملا تنها به اتکا خودشان قادرند رژیم ضد بشری حاکم بر ایران را به عقب برانند. راهکار جنگ نه تنها مورد تایید ما نیست بلکه کارساز هم نخواهد بود. بنابراین برای یاری رساندن به مبارزات مردم در ایران و اپوزسیون واقعی رژیم، همکاریهای مشترک ما بسیار مهم و اجتناب ناپذیر است.

حزب سبزهای ایران بعنوان یکی از راهکارهای موثر و مفید در این زمینه تشکیل جبهه داخلی و بین المللی ضد فاشیسم مذهبی متشکل از نیروهای ایرانی و بین المللی را پیشنهاد می کند. البته برای ایجاد یک چنین جبهه ای، ما می بایستی در کوتاه مدت و بسرعت آکسیونها و پروژه های مثل همین سمپوزیوم موفقت آمیز را بطور مستمر اجرا کینم. البته بگویم که نظریات گوناگون و تفاوت ها در تعاریف سیاسی و بحثهای ما نباید بدین منجر شود که ما در مورد خطرات بالفعل و بالقوه حاکمیت فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران غافل شده و یا آن را دست کم بگیریم. بسیار صریح عرض می کنم که حزب سبزهای ایران تاریخ و هیتلر را فراموش نکرده است و معتقد است که رژیم تهران � اگر غفلت کنیم و سیاست مماشات متوقف نشود- بسیار خطرناکتر از هیتلر و نازیسم و فاشیسم از نوع کلاسیک هستند.

برای طراحی و برنامه ریزی صحیح و کارآمد، ما لازم می بینیم که در مورد تمامی همکاریهای پروژه مند و تجارب بدست آمده از آنان بطور مشخص تحلیل و بررسی دقیق صورت پذیرد تا مبنای کار ما برای شروع فعالیت و برنامه های مشترک آتی تنظیم شود. ما معتقدیمکه در نبرد با فاشیسم جمهوری اسلامی پرچمداران اصلی آن مردم ایران( که بیشترین آسیب را از ادامه حاکمیت فاشیستی متحمل شده اند) و مردم اسرائیل (که این حکومت قصد نابودی آنان را دارد) خواهند بود.

دوستان ارجمند:

صحبتهایم را با گفتاری از یک هموطن مبارز ایرانی به پایان می برم. "ملایان هرگز دست از سر ما بر نخواهند داشت. و ماهم هرگز آخوندها را راحت و آسوده خاطر نخواهیم گذاشت".

در پایان اینکه ما می توانیم نظام فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران را مطمئنا با همکاریهای مشترک مبارزاتی مان شکست دهیم.

از توجهات صمیمانه تان بسیار سپاسگزارم.