مرهم دردش کمي آزادي است ...
داشتم سرودهي «گربههه» را براي يک جاي مهمي ميفرستادم (ميخوان بهش اسکار بدن!)، کمي دستکاري نهائيش کردم براي خوانندگاني که بعداً بخواهند آن را بخوانند. (آنهائي که قبلاً خواندهاند، تقصيرخودشان است که عجله کردند!).
بالأخره من يک روز خودم آن را ترانه ميخوانم. ترانه يا سرود. (فعلاً دارم صدايم را خوب ميکنم!). تا ببينيم.
گربه هه
هادی خرسندی
بچهها اين نقشهی جغرافياست
بچهها اين قسمت اسمش آسياست
شکل يک گربه در اينجا آشناست
چشم اين گربه به دنبال شماست
...................................... بچهها اين گربههه ايران ماست
بچهها اين گربهی خيلي عزيز
دمب نرمي داره و پنجول تيز
میکنه پائین و بالا جست و خيز
هم ملوسه، هم قشنگه، هم تمیز
...................................... اسم اون توی کتابا پرشیاست
بچهها از هر گروه و هر نژاد
هرکس از هرجای ایران که میاد
دست توی دست هم، خندان و شاد
ساخت باید میهنی با اتحاد
...................................... مام ميهن عاشق صلح و صفاست
بچهها مزه میده سیر و سفر
رفتن ِ هر سوي مرز پرگهر
شهر و ده، دشت و دمن، کوه و کمر
از خليج فارس تا بحر خزر
...................................... بهر ما هر گوشه اش مردمسراست
بچهها اين خانهی اجدادي است
گشته ويران تشنهی آبادي است
خسته از شلاق استبدادي است
مرهم دردش کمي آزادي است
...................................... بچهها اين کار فرداي شماست
-----
----------------------------------------------