9 July 2008

برآمدی که بتواند بساط فرومانروايی خدايان جبار و سفاک حاکم را برچيند, به ننگ رژيم ولايت مطلقه فقيه برای هميشه پايان دهد

9 سال پس از خيزش آن سال, آسمان ايران را بيش از هر زمان ابرهای سياه پوشانده است: تشديد تحريم اقتصادی, خطر حمله نظامی, فقر شديد و بی حقی دامنه دار مردم, اقتصاد بحران زده و درهم شکسته و در نتيجه آن تعريض بحران اجتماعی در سطح و در عمق, مانند گسترش اعتياد, ايدز, طلاق, خودکشی, خودسوزی, تجاوز جنسی, انواع جنايات و بزه کاری ها و در واکنش به همه اين نمودها: اعدام های دسته جمعی, طرح های پی در پی پيگردهای خيابانی و بگير و ببند نيروهای انتظامی و امنيتی و بسط "قانونی" توحش از طريق تصويب احکام ننگينی چون تعدد زوجات و اعدام وبلاگ نويسان دگرانديش به بهانه الحاد.

جامعه ايران نيازمند برآمدی ديگر

روشنگری



18 تير؛ مصادف با نهمين سالروز خيزش دانشجويی عليه رژيم تبهکار جمهوری اسلامی را در حالی پشت سر می گذاريم که جامعه ايران بيش از هر زمان ديگر نياز حياتی به برآمدی نوين, عميق تر و سامان يافته تر را نشان می دهد.

9 سال پيش در رشته اعتراضاتی که از 18 تا 23 تير به مدت شش روز زمين زير پای رژيم جمهوری اسلامی را لرزاند و رعشه مرگ بر اندام سران و رهبران آن انداخت, دانشجويان شعار می دادند: "آخوند خدايی می کند؛ ملت گدايی می کند". 9 سال بعد کمر ملت را زير فشار سهميگن تورم و گرانی وحشتناک قيمت ها درهم شکسته اند و خدايان شان به چنان مرحله ای از جباريت و سفاکی رسيده اند که ديگر حتی بردن نامشان و ذکر آن چه به يغما برده اند با عقوبتی سخت همراه است.

9 سال پيش جرقه ای که خشم دانشجويان را برانگيخت و آنها را به ميدان مقابله علنی و جسورانه با استبداد کشيد, حمله وحشيانه چماقداران لباس شخصی و بسيجی و سپاهی به کوی دانشگاه بود, 9 سال بعد از سراسر ايران جرقه بر می خيزد و حراستی ها و انجمن های قلابی آبروباخته و دست ساخته حکومت, دست در دست امنيتی های وحشی در راستای پادگانی کردن فضای دانشگاهها هر روز به جنايت عليه دانشجويان دست می زنند و آدم ربايی, بازداشت, شکنجه, پرونده سازی, ارعاب و تهديد دائمی دانشجويان آزاديخواه, پايانی ندارد و روزی نيست که صدای اعتراضی به دستگيری يا تجاوز يا خشونت دستگاهها و کارگزاران حکومتی از دانشگاهی برنخيزد.

در 18 تير, عمده شعارها آزاديخواهانه بود, 9 سال بعد از آن خيزش شجاعانه, خواست آزادی بيش از هر زمان با خواست عدالت اجتماعی گره خورده است و حق کار و دريافت دستمزد منطبق با نرخ تورم, حق داشتن سرپناه, حق برخورداری از بيمه و بهداشت و درمان و آموزش رايگان را با خواست آزادی بيان و انديشه, تجمع و تشکل مستقل, آزادی های فردی و مدنی و رهايی از آپارتايد جنسی عميقا درهم آميخته است. اين درآميختگی زمينه های افول سوداگران مطالبات مدنی و برآمد نيروهايی جديد شده است؛ نيروهايی که شرط پيشروی آنها علاوه بر طرد کامل قواعد بازی در بساط حکومتگران و خط قرمزها و مطامع ضد مردمی اش, تکيه بر پايگان توده ای و سامان يابی نيروی اصلی اعتراض در جامعه ايران يعنی کليه بخش ها و لايه های محروم, زحمتکش و تهی دست و نيز بنا کردن منطق نبردهای موضعی بر اساس برآوردهای هر چه واقعی تر از توازن واقعی نيروست.

9 سال پس از خيزش آن سال, آسمان ايران را بيش از هر زمان ابرهای سياه پوشانده است: تشديد تحريم اقتصادی, خطر حمله نظامی, فقر شديد و بی حقی دامنه دار مردم, اقتصاد بحران زده و درهم شکسته و در نتيجه آن تعريض بحران اجتماعی در سطح و در عمق, مانند گسترش اعتياد, ايدز, طلاق, خودکشی, خودسوزی, تجاوز جنسی, انواع جنايات و بزه کاری ها و در واکنش به همه اين نمودها: اعدام های دسته جمعی, طرح های پی در پی پيگردهای خيابانی و بگير و ببند نيروهای انتظامی و امنيتی و بسط "قانونی" توحش از طريق تصويب احکام ننگينی چون تعدد زوجات و اعدام وبلاگ نويسان دگرانديش به بهانه الحاد.

جمهوری اسلامی مايه ننگ ايران و شهروند ايرانی است. 9 سال پس از 18 تير, جامعه ايران بيش از هر زمان نيازمند برآمدی ديگر است که از اعماق برخاسته باشد؛ برآمدی که بتواند بساط فرومانروايی خدايان جبار و سفاک حاکم را برچيند, به ننگ رژيم ولايت مطلقه فقيه برای هميشه پايان دهد و نويد فردايی بهتر برای شهروندان محروم باشد

http://www.roshangari.net/as/ds.cgi?art=20080709010315.html