اگر به او میگویند "مهاجر" حتا اگر خودش هم چنین واژه ای رابکار بگیرد واژه "مهاجر" برای تصویر شرایط او نادرست است. مرجان از جور وستم حکومت ج. اسلامی گریخته و یک هنرمند تبعیدی است. او این امکان را دارد که فریاد اعتراضش علیه این جانیان وکلیت سیستم فاسذ جمهوری اسلامی چه به هنگام در یافت جوایزش در جشنواره ها و چه به هنگام مصاحبه هایش فریاد بکشد،
ایا ازاین موقعیت بهره خواهد برد؟
پرسپولیس، ونسان پارونو/مرجان ساتراپی
وموفقیت های دیگر ...
وموفقیت های دیگر ...
در این دو، سه سا ل اخیر به خاطر مسایل اتمی ارتباط اروپا وامریکا با جمهوری اسلامی، شکر آب شده، فرانسه هم که در چاپیدن مردم ایران و ماست مالی قتل ها و ترور های رژیم در خارج، سهم عمده ای داشت تصمیم گرفت در یک اقدام تنبیهی کم سابقه همه فیلمهای ارسالی جمهوری اسلامی را مردود اعلام کند. در غیبت موقت جمهوری اسلامی (هوشنگ گلمکانی سردبیر ماهنامه فیلم با صراحت اعلام کرد ج.ا درجشنواره کن سهمیه داشت) فضایی فراهم آمد تا فیلم پرسپولیس وارد مسابقه کن بشود و دیپلم ویژه ی داوران کن زمینه ی شهرت بیشتر فیلم ومرجان ساتراپی (مرجان ساتراپی به خاطر انتشار کتاب تصویریش به همین نام، چهره ای شناخته شده بود) را فراهم آورد. هم اکنون پرسپولیس در موقعیت خوبی قرار گرفته، اعضای آکادمی اسکارکه یک جمع وسیع هستند و اعضایش را برندگان و کاندیدا های سالها ی پیش تشکیل می دهند فیلم را کاندید اسکار برای بهترین نقاشی متحرک کرده اند و دو روز قبل ازشروع اسکار هم مراسم جایزه ی آکادمی سزار در فرانسه برگذار می شود که پرسپولیس، برای 6 رشته این آکادمی نیز نامزدشده است. این موفقیت ها می تواند دریچه های بیشتری را به روی مرجان ساتراپی بگشاید. اما یک بد شانسی هم فیلم مرحان ساتراپی را تهدید میکند. اگر سندیکای نویسندگان سینمایی با کمپانی ها ،تا زمان برپایی مراسم اسکار به تفاهم نرسند ، پخش مراسم از طریق تلویزیون نا ممکن می شود و اسکار ملیون ها بیننده اش را از دست خواهد داد و ستارگان مشهور سینما در همبستگی با سندیکا به مراسم اسکار نخواهند رفت، ممکن است اسکار به همان وضعیتی دچار شود که جایزه گلدن گلوب امسال گرفتار آن شد. اعلام جوایز گلدن گلوب بصورت یک کنفرانس مطبو عاتی بود،با مراسمی سردوبی رمق و انعکاسی محدود.
اما بهر حال مرجان ساتراپی تا همین جا هم در موقعیت خوبی است که باید ازاین موقعیت برای رسوایی بیشتر جنایتکارانی که سر زمینش را به اشغال در آورده اند بهره بگیرد. نباید شهرت وهمراه آن امکانات مادی ای که برایش فراهم می شود او را چنان مجذوب کند که از یادش برود او همان دختر جوانی است که در اطریش بی پناه مانده بود، شب ها زیر پل میخوابید و از درون اشغالها و ته مانده غذا ها تغذیه می کرد، مرجان در شراط سختی قرار گرفته بود که حکومت آخوندها باعث وبانی اش بودند. البته وی یک نمونه استثنایی است که توانست ، خودش را بار دیگر باز یابد و استعداد وتوانائیش را بنمایاند اما همه زنانی که به سرنوشتی غیر معمول دچار می شوند توانائیبشان در حد واندازه مرحان نیست وراهی هم برای بازگشت نمی یابند.
مرجان ساتراپی به هنگام در یافت جایزه اش در کن این جایزه را به مردم ایران تقدیم کرد و این رفتار شایسته است اما کافی نیست، کارگردانا ن حکومتی هم وقتی جوایز از پیش تعیین شده را در یافت می کنند چنین ادعایی دارند که بیشتر به خاطر رنگ کردن مردم است، تا بیان یک واقعیت که از دل بر آمده باشد.
اما مرجان یک آرتیست تبعیدی است. اگر به او میگویند "مهاجر" حتا اگر خودش هم چنین واژه ای را بکار بگیرد واژه مهاجر برای تصویر شرایط او نادرست است. مرجان از جور وستم حکومت ج. اسلامی گریخته و یک هنرمند تبعیدی است. او این امکان را دارد که فریاد اعتراضش علیه این جانیان وکلیت سیستم فاسذ جمهوری اسلامی چه به هنگام در یافت جوایزش در جشنواره ها وچه به هنگام مصاحبه هایش فریاد بکشد، ایا ازاین موقعیت بهره خواهد برد؟
....................
www.cinemaye-azad.com