سلطانی خواندن حکومت فقاهتی اسلام از سوی فردی که ذره ذره گوشت و پوست و استخوانش از مواهب و نعمات رژیم اسلامی، از غارت مقدس ساخته شده و رشد یافته است، بی گمان آدرسی عوضی است که نشانی دقیق فاشیسم را مخفی و گم می کند. دشمنی با نظام سلطنتی در نزد پرورش یافتگان مکتب ولایت یک اصل حیاتی است که به مرور زمان گویی به صورت واقعیتی ژنتیک در ارگانیسم زیستی ایشان تحول و تکامل یافته و خرد و انصاف و قضاوت و سنجشگری توأم با راستی را در ایشان زائل کرده است
هم ارتجاعی، هم فاشیستی و یک آدرس عوضی
سیامک مهر
می دانیم که کورش کبیر سلطان بود و پس از وی فرزندش کمبوجیه به سلطنت رسید. داریوش بزرگ نیز سلطان بود و بعد از او فرزندش خشایارشا به سلطنت دست یافت. مقایسه ولی فقیه، مقایسه یک روضه خوان، یک گورکن، یک آخوند خرافه فروش و عرب پرستِ بی وطن با چنین سلاطینی بدون تردید در نزد هر ایرانی منصف و با شرفی، وهن و تحقیر نسبت به تمامی تاریخ گرانسنگ و گرانبهای ایرانزمین و هویت ایرانی ماست که بیش از هر پدیده و واقعیت و مقوله ای در ظل و ذیل وجود همین غول های فرهنگ ساز و تمدن گستر شکل گرفته و معنا یافته است.سیامک مهر
روی دیگر این سکه اما مخفی و گم کردن و تبرئه اسلام سیاسی به عنوان ایدئولوژی فاشیستی در پس و پشت رژیم اسلامی است. گویی که باورها و آموزه ها و احکام و شرایع اسلام در بافتار و ساختار جمهوری اسلامی اساساً وجود خارجی نداشته و در قانون اساسی و قوانین متوحش تعزیرات اسلامی هیچ نقش و اثر و ردپایی از آن دیده نمی شود. انگار که در این بیست و نه سال یک رژیم سلطانی و استبدادی شناخته شده و کلاسیک و یک سلطان مستبد نظیر همه سلاطین تاریخی، حاکم بر ما بوده و موضوع شگفت و خارق العاده ای وجود ندارد که یک ملت استبداد زده و با تجربه چند هزار ساله نتواند تحملش کند.
مشکل ملت ایران با رژیم اسلامی با ساختار و شکل و قالب حکومت نیست. نظام جمهوری، قانون اساسی، قوای سه گانه مجلس و دولت و دستگاه قضایی و حتا وجود رهبر و بالاترین مقام حقوقی که حرف آخر را می زند، هرگز پدیده ای به خودی خود مذموم نیست که اتفاقاً شکل و قالب بسیاری از دموکراسی های کنونی جهان است.
آنچه که جمهوری اسلامی را به بختک و نکبت روزگار ما تبدیل کرده است دقیقاً وجه اسلامی و محتوای ایدئولوژیک آن است که در سلطانی نامیدن سعی وافر شده که از نظر و نگاه انتقادی دور قرار بگیرد و قداستش محفوظ مانده و به ساحت مطهرش خدشه وخراشی راه نیابد.
رژیم سلطانی مورد بحث به غیر از سلطان، به غیر از ولی فقیه شروری که مزورانه و به عمد و از روی آگاهی و به قصد فریب مردم سلطانش می خوانند، یک ایدئولوژی آسمانی و انسان ستیز و خردستیز نیز دارد که گویی از سوی اهریمن با هدف پراکندن بذر نفرت میان بشر نازل شده است. قوانین متحجر و آزادی کُش و تبعیض گزاری که بر بنیاد باورهای پس مانده و ارتجاعیِ اقلیتی از گورگریخته وضع گردیده است، اس و اساس مخالفت و اعتراض و مبارزه آزادی خواهان با حکومت اسلامی است.
منشأ حکومت را نه مردم که موهومی به نام خدا دانستن و فریب ملت، نابرابری های سیاسی و اجتماعی، خشونت های سبعانه قانونی، بی حقوقی زنان که در حجاب اجباری تبلور یافته، سرکوب قانونی نظارت مردم بر حکومت، جداسازی و تبعیض جنسیتی، مجازات های ناعادلانه، تقسیم ملت به دو دسته خودی و غیرخودی... و در یک کلام نقض و نسخ حاکمیت ملی و کوتاه کردن دست ملت از حکومت بر سرنوشت خود، دلیل و علت تمامی نابسامانی ها و تباهی های موجود در جامعه کنونی ماست. این ویژگیها و ریشه این بی عدالتی ها را می بایست در ایدئولوژی اسلام سیاسی جستجو کرد و هیچ ربطی به شکل و قالب نظام جمهوری اسلامی نداشته و ندارد که با سلطانی خواندن آن بتوان مشکلات لاینحل آنرا برطرف نمود.
جمهوری اسلامی یک نظام فاشیستی است به دلیل اینکه نزدیک به سی سال است که از روز نخست با خشونت بی امان تلاش کرده است در عوض جامعه ای متکثر و متفکر و رنگارنگ و هزاررنگ انسانی، جمعیتی توده وار، یک شکل و در واقعیت بی شکل و رام و ساکت و سربزیر و تهی مغز به نام رمه و گله از ملت ایران بسازد.
این نظام فاشیستی است به دلیل اینکه مخالفان سیاسی و عقیدتی خود را با مرتد و کافر خواندن و وضع قوانین بی شرمانه اسلامی به قتل می رساند.
این نظام فاشیستی است به دلیل اینکه هرآنکس مثل ایشان نیاندیشد، هر آزاداندیشی را که ترهات و مزخرفات سخیف تراوش یافته از مغزهای علیل و گندیده دکانداران دین و اسلام فروشان پلید و خبیث را نپذیرد، قانوناً به قتل می رساند.
این نظام فاشیستی است به دلیل اینکه به غیر از گاو، به غیر از گله گوسفند، تصور و شناخت و معرفت دیگری از انسان و جامعه انسانی در ایدئولوژی و بینش و جهان بینی اش یافت نمی شود.
و همچنین این نظام ارتجاعی است به دلیل اینکه بر بنیاد و بستر ارزش ها و سنت های قبایل نیمه وحشی شبه جزیره عربستان در چهارده قرن پیش حکومت می کند.
این نظام ارتجاعی است به دلیل اینکه با تغییر تاریخ مصرف آیات و روایات و احادیث ساخته و بافته شده از سوی مُرده ها و مومیایی های خاک گرفته در دفینه های تاریک زباله دان تاریخ، برای باز تولید جهان کهنه و مدفون شده تلاش می کند.
این نظام ارتجاعی است به دلیل اینکه به سبک و سیاق وحوش بیابانگرد اعصار جهل و جادو دست و پا قطع می کند، چشم در می آورد، تازیانه می زند، سنگسار می کند، به دار می کشد...
بنابر این از نظر این نگارنده، جمهوری اسلامی نه یک نظام سلطانی که یک نظام صد در صد فاشیستی است و ارتجاعش حتا از ارتجاع کِش تنبان ولی فقیه هم بیشتر است!
siamakmehr@yahoo.com