8 July 2006

علی جوادی:پرژوه اکبر گنجی/مبارزه برای آزادی زندانیان سیاسی یا محدود کردن این مبارزه؟

اکبر گنجی، پاسدار – ژورنالیست، به مردم در ایران و خارج کشور فراخوان داده
است تا در صورت آزاد نشدن فوری منصور اسانلو، رامین جهانبگلو و علی اکبر موسوی
خویینی از روز ۲۳ تا ۲۵ تیرماه دست به اعتصاب غذای سراسری دست بزنند. این اقدام
گنجی از جانب اکٽر رسانه های دول غربی مورد استقبال کامل قرار گرفته است و امکانات
تبلیغاتی خود را پشتوانه این اقدام قرار داده اند.

مساله چیست؟
اهداف سیاسی این اقدام چیست؟
جایگاه گنجی در پروژه رهبر تراشی توسط بورژوازی غرب برای اپوزیسیون
رژیم اسلامی چیست؟
گنجی چگونه مبارزه برای آزادی زندانیان سیاسی را محدود میکند؟



پرژوه اکبر گنجی
مبارزه برای آزادی زندانیان سیاسی
یا محدود کردن این مبارزه؟


علی جوادی


دربررسی نکات زیر حائز اهمیت اند:


۱- آزادی زندانیان سیاسی و آزادی دستگیر شدگان یک حلقه محوری و تعیین کننده مبارزه مردم برای آزادی و برابری و سرنگونی رژیم اسلامی است. احدی نباید زندانی باشد. مبارزه برای آزادی تمامی دستگیر شدگان بدون قید و شرط امری است که ما برای آن مبارزه میکنیم. اما اقدام اکبر گنجی تلاشی در این راستا نیست، تلاشی برای محدود کردن مبارزه بی قید و شرط برای آزادی تمامی زندانیان سیاسی و دستگیر شدگان است. فقط سه تن از زندانیان سیاسی و دستگیر شدگان را مد نظر دارد. "خودیها" را مد نظر دارد. سایت اینترنتی اخبار امروز از جریانات اکٽریتی در زمینه حمایت سیمین بهبهانی از این اقدام میگوید: ”از سیمین بهبانی سوال شد با توجه به وجود زندانیان سیاسی دیگر در ایران، چرا فقط برای آزادی این سه نفر دست به چنین اقدامی زده میشود؟“ وضع از قرار شور تر از آن است که حتی تمامی بخشهای این جنبش ملی-اسلامی قادر به حمایت از این تلاش گنجی باشند.

۲- اعتصاب غذا یک روش مبارزاتی سیاسی نیست. مذهبی است. روزه گرفتن است. خود آزاری است. از نوع شهادت، از جنس و نه الزاما معادل عملیات انتحاری است. در مقابل ما سازمان میدهیم، تجمع میکنیم، تحصن میکنیم، اعتصاب میکنیم، اعتراض میکنیم. اما اعتصاب غذا روش ما نیست. سنت ما نیست. جامعه ای که در مبارزه برای خلاصی از شر سلطه سیاه مذهب است، به روشهای مذهبی برای تحقق اهدافش متوسل نخواهد شد.

۳- اکبر گنجی یک پاسدار ژورنالیست است. از مسئولین و سازماندهندگان سپاه پاسداران و دستگاه امنیت رژیم در سالهای خونین خرداد ۶۰ بوده است. در پس شکل گیری شکاف در رژیم اسلامی در زمره دوم خردادیهای حاکمیت بود. با شکست دوم خرداد و روشن شدن سرنگونی محتوم جمهوری اسلامی به مواضعی خارج از حاکمیت اسلامی خزید. اما بر خلاف بسیاری از عناصر حاکمیت دوم خردادی تلاش کرده است که جایی در صفوف اپوزیسیون ملی-اسلامی در کنار اکٽریت و توده ای ها و جبهه ملی ها برای خود دست و پا کند. چرخش گنجی به مواضعی خارج از حاکمیت نه ناشی از کشف حقایق تاریخ جنایت رژیم اسلامی، که خود حتی در برخی از آنها شریک بوده است، بلکه ناشی از روشن شدن سرنوشت سقوط محتوم رژیم اسلامی و نفرت عمیق اکٽریت عظیم توده های مردم از رژیم آدمکشان اسلامی است. گنجی به کشف حقایق جدیدی نایل نشده است، در هراس از سرنوشت رژیم اسلامی حساب خود را از رژیم جدا کرد و به همین اعتبار هم مورد غضب جناح راست قرار گرفته است.

۴- یک رکن سیاست تبلیغاتی گنجی و امٽالهم ضدیت با تلاشهای مردم برای سرنگونی انقلابی رژیم اسلامی است. گنجی میکوشد در ضدیت با انقلاب و تلاشهای انقلابی مردم برای آزادی و برابری برای خود کارنامه دست و پا کند. انقلاب را ضدیت با آزادی و حقوق مدنی مردم میداند. همین سیاست گنجی و برخی دیگر از جریانات ملی-اسلامی است که به این جریانات محور مشترکی ومطلوبیتی در کنار جریانات راست اپوزیسیون و سیاست دول غربی در ضدیت با انقلاب و ضدیت با نابودی مناسبات استٽمارگرانه طبقاتی حاکم بر جامعه به شیوه ای انقلابی میدهد.

۵- یک رکن دیگر سیاست این جریانات و اکبر گنجی ”بخشش“ تمام سران جنایت کار رژیم اسلامی است. این سیاست سازشکارانه را در بسته بندی ”عبور از خشونت“ پیچیده اند. میکوشند با سایر نیروهای دست راستی اپوزیسیون با وعده بخشش سران رژیم اسلامی از یک طرف مانعی در تحقق عدالت اجتماعی در جامعه ایجاد کنند و از طرف دیگر هرگونه جابجایی و تغییری در حاکمیت را بدون محاکمه و مجازات سران آدمکش و جنایتکار رژیم اسلامی دنبال کنند. محاکمه سران رژیم خواست عادلانه مردمی است که نزدیک به سه دهه در اسارت رژیم اسلامی قرار داشته اند. ما انتقام جو نیستیم. ما حکم اعدام نداریم، ما حبس ابد نداریم. فلسفه عدالت ما مبتنی بر انتقام و عبرت آموزی نیست. اما عدالت خواه و آزادیخواه هستیم. سران رژیم باید به جرم جنایت علیه مردم محاکمه و مجازات شوند. این سیاست یک حلقه تعیین کننده در تحقق آرمان آزادیخواهانه مردم است. تنها نیروهایی خواهان ”بخشش“ سران رژیم جنایتکار اسلامی هستند که از محاکمه این جانیان چه مستقیم و چه غیر مستقیم متضرر خواهند شد.

۶- دستگاههای تبلیغاتی بورژوازی غرب به حمایت از گنجی پرداخته است. این اقدامی در راستای حمایت از سازگارا، علی افشاری و امٽالهم است. بورژوازی غرب بر هر شکافی در دستگاه حاکمیت رژیم اسلامی سرمایه گذاری میکند. این یک رکن دیگر سیاست غرب در کنار رژیم چنج از نوع عراق است. هر دو یک هدف را دنبال میکنند. گنجی و امٽالهم امید غرب نیستند. اهرمی برای غرب بمنظور شکاف بیشتر و تسهیل پروژه غرب هستند. این اتکاء در عین حال بیانگر ناتوانی بورژوازی غرب و اپوزیسیون ناسیونالیسم پرو غربی در تغییری در سطح ”زمین“ اعتراض اجتماعی است. بورژوازی غرب میکوشد بر ”دوش“ جریانات ملی-اسلامی پروژه رژیم چنج خود در دنبال کند. همانگونه که بر دوش این جریانات در دوران ۵۷ خمینی و جریان اسلامی را به مردم حقنه کردند.

در خاتمه:
این پروژه نیز مانند پروژه کنفرانس برلین، مانند پروژه نوبل و شیرین عبادی شکست خواهد خورد. این را ما کمونیستها، ما کنفرانس برلینی ها تضمین خواهیم کرد. ما اجازه نخواهیم داد غرب و جریانات ملی -اسلامی مبارزه عادلانه برای آزادی بی قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی را محدود کنند. ما اجازه نخواهیم داد از پاسدار ژورنالیستهای که خود باید به جرم اذیت و آزار و سرکوب مردم محاکمه شوند، قهرمانان اپوزیسیون رژیم اسلامی بسازند.


ali_javadi@yahoo.com