15 July 2006







سربلند:




اينجا لندن است، صداى آمريكا!
...........................................................

درست وسط مصاحبه اكبر گنجى با تلويزيون "صداى آمريكا" بادى در حياط پيچيد ، تصوير ابتدا خط خطى شد و بعدش هم كاملا رفت. همان نگاه زير چشمى به پسر چهارده ساله ام كافى بود كه بلند شود و همانطوريكه زير لب غر مىزد به سمت حياط و آنتن بشقابى برود .
يك كم به راست .... بيشتر ..... آها اومد .... خوبه ، خوبه .... نه ، دوباره رفت
پسر با زبانى نيمى فارسى نيمى فرنگى: گاد دمت ، خب اين ديگه خراب شده ، نات ووركينگ، خسته شدم اينقدر اينو موو كردم بابا
تصوير هى قطع و وصل مىشد.
شما بيننده تلويزيون صداى آمريكا هستيد....... آقاى اكبر گنجى در فراخوان اعتصاب
غذاى سه روزه خود اعلام كرد.......

گنجى:
دمكراسى و آزادى بيان اويل خواسته هر جامعه انسانى است
....... ما خواهان آزادى زندانيان سياسى هستيم....... بنظر من تنها راه رسيدن به
تمدن بشرى همان گذر از چهارچوب دمكراسى و جامعه مدنى است.......

نگاهم به قطع و وصل هاى تلويزيون مانده بود و برگشتم به بيست و هشت سال پيش كه خودم پسرى سيزده ساله بودم .
پدر وسط اتاق ، بغل چراغ علاادين نشسته بود و سر ديگر سيمى را كه يكسرش به آنتن راديو وصل بود را پيچيده بود بدور شصت پايش. مىگفت اينطورى بهتر آنتن مىده. نمىدانم ريشه علمى اين قضيه چى بود اما راست مىگفت، هروقت سيم از پايش جدا مىشد صدا هم قطع مىشد. راديو با خش خش هاى مدام به صدا در مىآمد:

اينجا لندن است، صداى بى بى سى ...... ايت الله خمينى در پيام تازه اى از نوفل
لوشاتو اعلام كرد كه در ايران فردا همگان در ابراز عقيده و بيان آزد هستند......

پدر با يكدستش سيگار زر را از پاكت بيرون مىكشيد و با دست ديگرش موج راديو را تنظيم مىكرد و تا صدا قطع مىشد مىگفت:
اهه، يك كم اروم بچه. مگه سوزن خوردى؟ خب بتمرگ سرجات اينقدر وول نخور. صدا خراب مىشه
من هم نمىدانستم وول خوردن من چه ربطى به صداى راديو داره

صداى خمينى در اتاق مىپيچيد:
شاه بايد برود ..... ارتشى نمىخواد اقاى خودش باشه؟ ارتشى مىخواد
همينطور نوكر بمونه؟ آقاى تيمسار، آقاى سرهنگ تو نمىخواهى آقاى خودت باشى؟
خش خش و دوباره شروع مىشد

همگان در ابراز عقيده و بيان ازادند....... رژيم شاه فاسد است ..... پول نفت مال
مردم است ...

صداى پسرم مرا از بيست و هشت سال پيش به امروز برگرداند:
بابا خسته شدم، دستم خشك شد. بلاخره چكار كنم؟ تصوير دارى يا نه؟
تصوير مدام قطع و وصل مىشد :
صداى آمريكا در تازه ترين مصاحبه با آقاى گنجى .....
پسر از حياط: من " اپوينتمنت " دارم بابا. درست شد يا نه؟
تلويزيون را خاموش كردم و گفتم: بيا داخل، ولش كن
پسر آمد و با تعجب به تلويزيون خاموش نگاه كرد و گفت : سركارى بود بابا؟ اين چرا خاموشه؟
بلند شدم سيمهاى پشت " رسيور" را كندم. دستگاه را كشيدم بيرون و دادم دست پسرم و گفتم:
عزيزم، سر راهت اينرا هم بنداز توى سطل اشغال.
و زير لب ادامه دادم: يكبار بى بىسى ريد به جوانيمان، امروز هم قرار صداى آمريكا برينه به پيرى مان.
پسر با تعجب بمن نگاه مىكرد: چى مىگى بابا؟
گفتم: هيچ چى ، فقط اونو بنداز توى سطل اشغال!


http://www.mano-paltalk.net/tanz8/sar1507.htm