13 July 2006

علی اعتمادی: دگردیسی پروژه ًاصلاحات ً از خاتمی تا گنجی




دگردیسی پروژه اصلاحات از خاتمی تا گنجی

علی اعتمادی


سرانجام اکبر گنجی هم همچون محمد سازگارا راهی دیار فرنگ شد تا با یاری دوستان اش و برخی از ًفرهیختگان ً فرهنگی و سیاسی در خارج از کشور، ًجنبش اصلاح طلبی ً را براه بیاندازند که پیام آن ًصلح ً و ً دوستی ً و بخشش بیست و هفت سال جنایت حکومتگران جمهوری اسلامی علیه بشریت در ایران میباشد. البته آقای گنجی برای ًالتیام ً بیست و هفت سال زخمهای جانگداز وارد آمده از سوی حکومت اسلامی بر پیکر مردمی خسته و دل شکسته پیشنهاد میکنند؛ ًببخش اما فراموش نکن ً. در واقع هنوز برای بسیاری از جمله قربانیان قتلهای سیاسی جمهوری اسلامی این پیام سیاسی آقای گنجی چندان قابل درک نیست. آیا منظور آقای گنجی از بخشش، چشم پوشی مردم ایران بر قتل دهها هزار دختر و پسر جوان ایرانی است که در طی بیست و هفت سال توسط مراکز قضائی و تروریستهای جمهوری اسلامی به قتل رسیده اند، و یا بخشش دولتمردان رژیم اسلامی است که با اختلاس و چپاول سرمایه های ملی ایرانیان ثروت های نجومی برای خود و خانواده هاشان دست و پا کرده و از سویی موجب فقر بیش از هشتاد درصد از مردم ایران شده اند؟ شعارها و پیام های سیاسی آقای گنجی به همان اندازه ی گذشته سیاسی ایشان در پرده ای از ابهام قرارگرفته که بواقع کسی از کم و کیف آن چندان آگاهی دقیقی ندارد. از سوی دیگر امروز این سئوال مطرح است که اساساً شما آقای گنجی در چه مقام و منصبی هستید که این چنین غیر منطقی از هزاران خانواده قربانیان سیاسی در جمهوری اسلامی میخواهید مشتی قاتل حرفه ای که فرزندان آنها را در طی این سالها به قتل رسانده اند ببخشایند اما فراموش نکنند. و اینکه براستی قرار است چه چیزی را ببخشیم؟ خسارت به خانه ی موروثی پدری و یا اعدام هزاران فرزندان بیگناه ملت ایران را؟! آقای گنجی آیا منظورتان اینست که حاکمان فعلی جمهوری اسلامی را با همه ی جنایاتی که در طی این بیست و هفت سال در حق ملت ایران مرتکب شده اند ببخشیم اما جنایاتشان را فراموش نکنیم؟

آقای گنجی مثل اینکه شما و دوستان تان فراموش کرده اید در جمهوری اسلامی که روزگاری خود شما ازخدمتگذاران صدیق آن بوده اید هزاران جوان و نوجوان بیگناه ایرانی به جوخه های اعدام سپرده شد ه اند. جوانان و نوجوانانی که بدون داشتن حداقل حقوق قانونی برای دفاع از خود، توسط عمال و مراکز قضائی جمهوری اسلامی به قتل رسیدند. حتماً آقای گنجی بخاطر میآورید اعدامهای دست جمعی سال 67 را که بدنبال وقوع آن فاجعه ملی هنوز بسیاری از خانواده های قربانیان نتوانستند گور فرزندان خود را بیآبند تا با گذاشتن چند شاخه گل بر آرامگاه آنها التیام خاطری پیدا کنند. بی شک اگر از شما پرسش شود نظرتان در باره اعدامهای دستجمعی زندانیان سیاسی در سال 67 چیست پاسخ خواهید داد که در آن ایام در ایران نبوده اید و در سفارتخانه جمهوری اسلامی در ترکیه مشغول انجام رایزنی های ویژه بوده اید. باشد این ادعای شما را باور میکنیم ولی آقای گنجی چرا امروز نمی پذیرید که قتل عام هزاران زندانی سیاسی در سال 67 توسط جمهوری اسلامی (که حکم محکومیت بسیاری شان در همان زمان پایان یافته بود) جنایت علیه بشریت بوده است؟ آیا فکر میکنید با مقصر قلمداد کردن سازمان مجاهدین خلق بعنوان محرک اصلی اعدامهای دسته جمعی سال 67 میشود از پاسخگویی به تاریخ گریخت؟ در حقیقت انتظار بیش از اینهم از شما با آن پیشینه سیاسی که در جمهوری اسلامی داشته اید، نمی رود. ولی به گمان من آدمی همیشه این فرصت دارد که از گذشته خود ابراز ندامت کند و صادقانه جزئیات آنچه را که کرده است با مردم در میان بگذارد. آنهم مردمی که قرار است شما رهبر ً دادخواهی ً آنان شوید. و از سویی دیگر ما هنوز از شما نشنیده ایم که در سال 60 در ایامی که هرشب و هر روز صدها زندانی سیاسی در سراسر کشور به جوخه اعدام سپرده میشدند نقش شما بعنوان یکی از مقامهای مهم امنیتی رژیم اسلامی چه بوده است و اساساً شما در آن ایام در کجا انجام وظیفه میکراید؟ در فاصله ی سالهای 66 ـ1360 کجا بوده اید و چه کرده اید؟ آقای گنجی قرار نیست امروز شما پاسخ این سئوالها را به من و امثال من بدهید من یقین دارم در فردای سقوط حکومت اسلامی در ایران هزاران خانواده ایرانی در مراجع قضائی بین المللی ازتمامی دست اندرکاران حکومت جمهوری اسلامی بازخواست خواهند کرد که چگونه و بر پایه چه معیارهای حقوقی حکم اعدام هزاران جوان و نوجوان ایرانی را صادر و به اجراء درآوردند. آقای گنجی تردید نکنید در فردای سقوط حکومت اسلامی صدها ًکمیته های حقیقت یاب ً تشکیل خواهد شد تا با کشف و افشاء حقایق، نسلهای آینده ایران را از آنچه که جمهوری اسلامی بر سر مردم ایران و سرمایه های ملی کشورشان آورده اند آگاه سازند. آقای گنجی شما یقین بدانید دوران اقتدار جمهوری اسلامی که سیاهترین دوران حاکمیت سیاسی بر کشور ما بوده است جای هیچگونه بخشایشی نگذاشته که انسان بخواهد به این سهولت ببخشد. در ثانی ، کدامیک از سران جنایتکار جمهوری اسلامی تا به حال با اعتراف به جنایات خود تقاضای عفو و بخشودگی از پیشگاه مردم نموده اند که ما ملت به طور جدی به عفو آنها بیندیشیم؟

در جریان سفر اخیر شما به غرب جهت جمع کردن برخی فعالین سیاسی خارج از کشورحول شعارها و پیامهای سیاسی تان متعجب شدم که چگونه جماعتی که بمدت دو دهه است حتی برای برگزاری یک نشست ساده سیاسی بر سر یکدیگر می کوبند، به سرعت ویکشبه ًمانیفست ً شما برای آزادی سه زندانی سیاسی را امضاء کرده تا راه ًرهبر ً شدن شما برای ًانقلاب مخملی ً آینده ی ایران را هموار کنند. آیا در واقع این بود مفهوم آن همه ادعا و مبارزه طلبی آقایان جهت محور قرار دادن منشور جهانی حقوق بشر برای یک ائتلاف سیاسی؟ انسان در واقع حیران میماند که چه شد که این آقایان طرفدار منشور جهانی حقوق بشر یکشبه عزم جزم کرده اند تا با تأیید پیامهای شما و همچون شما هر آنچه را که حکومت اسلامی در طی این 27 سال بر سر مردم ایران آورده است ًببخشایند اما فراموش نکنندً !!! در خصوص این رفتار نسنجیده ی این آقایان و خانمها و حمایت بی چون و چرای آنها از شما یک پاسخ بیشتر نمی شود داد آنهم اینکه دغدغه ی خاطر این حضرات در تمامی این سالها نه در واقع رعایت حقوق بشردر جمهوری اسلامی بلکه مسئله تعدیل سیاستهای سخت گیرانه حکومت اسلامی و ایجاد یک شرایط متعارف سیاسی در ایران برای ورود آنان به حوزه ی قدرت است. برای بسیاری از همین امضاء کنندگان ًمانیفست ً اخیر سیاسی شما فرقی نمی کنند امروز جمهوری اسلامی در ایران بر سر کار باشد و یا یک نظام سیاسی دمکراتیک، چرا که بسیاری از همین امضاء کنندگان ًمانیفست ً شما همانند شما در گذشته افتخار همکاری با این رژیم آزادی کش را داشته اند.

آقای گنجی حتماً شما خوب بخاطر دارید که ابعاد جنایت جمهوری اسلامی تنها محدود به داخل کشور نبوده است. شما که خود یکی از مسئولین نظامی و امنیتی رژیم بوده اید خوب میدانید عامران قتلهای داخل کشور دستور دهندگان و طراحان ترور فعالان و رهبران اپوزیسیون در خارج از کشور هم بوده اند. نقش عوامل وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی در این قتلها را شما بهتر از هر کس دیگری میدانید. همین ماه گذشته بود که دستور بازداشت علی فلاحیان وزیر اطلاعات دولت هاشمی رفسنجانی ـ همان دولتی که شما روزگاری رایزن سیاسی اش در ترکیه بودید ـ از سوی دادگاهی در سوئیس بخاطر دخالت در قتل کاظم رجوی صادر شد. دستگاه ترور حکومت اسلامی حتی به غیر سیاسیون و شهروندان دیگر کشورها نیز رحم نکرده است. بانوی خبرنگار و عکاس ایرانی – کانادائی خانم زیبا کاظمی بر اساس اسناد معتبر توسط قاضی سعید مرتضوی و باند او در دستگاه قضائی جمهوری اسلامی به قتل میرسد. حتماً مطلع هستید در روزهای اخیر دادگاهی در شهر تورنتو بدنبال شکایت استفان هاشمی فرزند زیبا کاظمی از سعید مرتضوی، او را تحت پیگرد قانونی قرار داده و درخواست استرداد او به دولت کانادا را کرده است. شما مطمئنأ قتل فجیع رهبران سیاسی کرد ایرانی در رستوران میکونوس برلین را توسط عوامل اطلاعاتی جمهوری اسلامی بیاد میآورید. حتمأ ترور زنده یاد عبدالرحمان قاسملو در وین ـ که همین رئیس جمهوری فعلی اسلامی رهبری تیم دوم ترورش را در اختیار داشت ـ به خاطر می آورید. آقای گنجی! در حوصله این مقاله نیست که جزئیات همه ی قتل ها و ترورهایی که مسئولین طراز اول جمهوری اسلامی در خارج و در داخل کشور علیه شهروندان ایرانی و غیر ایرانی مرتکب شده اند را برای شما شرح دهم. آقای گنجی! قصدم از یاد آوری فاجعه ی میکونوس این بود که به شما خاطر نشان سازم که رهبران طراز اول جمهوری اسلامی امروز به خاطراثبات جرمشان و مسئولیت مستقیم شان در این جنایت از سوی دادگاهی در شهر برلین، تحت تعقیب پلیس بین الملل میباشند. حتمأ میدانید که تصمیم این تروردر ًکمیته تروریً در ایران اتخاذ شد که اعضای آن ً عبارت بودند از علی خامنه ای، هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور وقت، ولایتی وزیر امور خارجه ی وقت، علی فلاحیان وزیر اطلاعات وقت و برخی از فرماندهان پیشین و امروزین سپاه پاسداران. قصدم از یاد آوری این چند مورد فعالیتهای مستقیم تروریستی جمهوری اسلامی در خارج از کشور این بود که به جنابعالی خاطر نشان سازم که امروزحتی اگر من و شما هم ببخشیم دنیا نخواهد بخشید.

آقای گنجی یکی از ویژه گیهای برجسته ی مدرنیت و دمکراسی مدرن احترام به قانون و اجرای قانون است. دنیای مدرن ًلویی جرگه ً افغانستان و یا مجلس خبرگان جمهوری اسلامی نیست که بخواهد با ریش سفیدی چشم بر روی صدها جنایت علیه بشریت ببندد و همه چیز را فراموش کند. در دمکراسیهای مدرن امروزی احترام به قانون و اجرای قانون نقش اساسی در حفظ و بقای این سیستمهای سیاسی ایفاء میکند، همان قوانین مدنی که بشریت برای دست یآبی به آنها صدها سال مبارزه کرده و قربانی داده است. بدین هم دلخوش نکنیم که امروز بواسطه میلیاردها دلار تجارت غرب با جمهوری اسلامی سران حکومت اسلامی فردا از هر گونه بازخواست حقوقی در مورد جنایاتشان در کشورهای اروپایی مصون خواهند ماند. همین غربیان مهربان و مؤدب مگراز حق خود در مورد صدام حسین و میلوسویچ گذشت کردند که بخواهند از حق خود در رابطه با هاشمی رفسنجانی، علی خامنه ای، علی فلاحیان و قاضی سعید مرتضوی بگذرند. آقای گنجی مطئمن باشید اگر وقتش فرا رسد تک تک همین دولتمردان جمهوری اسلامی توسط همین غربیان ًدوست ً دستگیر و به محکمه کشیده خواهند شد چرا که اینان بیش از هر چیز به منافع ملی خود میاندیشند تا به سرنوشت سیاسی کشورهایی چون ایران.

آقای گنجی! شما چه قبول داشته باشید و چه نداشته باشید در ایران جمهوری اسلامی صدها هزار جوان و نوجوان ایرانی به قتل رسیده اند. قتل قتل است چه با انگیزه سیاسی باشد و یا غیر. در هر شکل اش جامعه میبایست ازگزند آسیبهای این مجرمین و قاتلین مصون بماند. آقای گنجی مگر بنا نیست که ما در آینده پس از جمهوری اسلامی حکومت قانون در کشورمان بر پا کنیم؟ مگر قرار نیست در آینده پس از ساقط شدن حکومت جنایت پیشه جمهوری اسلامی امنیت سیاسی و اجتماعی برای مردم ایران فراهم آوریم؟ شما پاسخ دهید مگر میشود با آزاد گذاردن مشتی دزد و جنایتکار در جامعه امنیت و قانون را برای دیگر شهروندان جامعه تضمین کرد؟ شما بایستی خوب بدانید آن کسانیکه حکم قتل انسانی را صادر میکنند و یا دربه اجرا در آوردن آن دخالت مستقیم و یا غیر مستقیم دارند با معیاری های علم روانشناسی به لحاظ روح و روان انسانهای سالم به حساب نمیآیند که بخواهند آزادانه در جامعه زندگی کنند. آزاد گذاردن آنان در جامعه بمعنای سلب امنیت اجتماعی از دیگران است. من بعید میدانم که شخص شما فردا حاضر باشید در جامعه ای زندگی کنید که در همسایگی شما قاضی سعید مرتضوی زندگی کند.

آقای اکبر گنجی! من نمی گویم پروژه ای که امروز شما از درون ایران به خارج از کشور آورده اید پروژه جمهوری اسلامی است و یا احیاناً قصد دارید با این سبک مبارزه ضرب آهنگ رادیکالیسم جنبش اعتراضی ایرانیان درخارج کشور را کند کنید و دست آخر خود را در بین مجامع بین المللی با توجه به طرح شعارهایی که با خود بهمراه آورده اید، ًگاندی ً ایران معرفی کنید. نه من و نه بسیاری دیگر از شهروندان ایرانی چنین جسارتی را به شما نمیکنیم آنهم به یک دلیل: ما اطلاعات دقیقی تا به امروز ازگذشته سیاسی شما و مسئولیت های سیاسی تان در جمهوری اسلامی نداریم. نه تنها شما بلکه تمامی کسانیکه تا به امروز از جمهوری اسلامی کنده شده و به خارج از کشور آمده اند چیزی دقیق و واقعی از گذشته سیاسی خود در جمهوری اسلامی با مردم در میان نگذاشته اند. اصلاً فرض میگیریم شما از روز اول نویسنده، روزنامه نگار و فعال حقوق بشری بوده اید. سئوال این است که چرا طراحان همه ی پروژه های ً اصلاح طلبیً در جمهوری اسلامی، مقامهای نظامی و امنیتی این رژیم میباشند؟ حتماً فراموش نکرده اید که معمار و پدراصلاح طلبی در جمهوری اسلامی ابتداء همین آقای سعید حجاریان بود که از بنیانگذاران وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی در نخست وزیری است، همان وزارت اطلاعاتی که با همکاری دیگر شبکه های ترور جمهوری اسلامی طراح و مجری ترورهای سیاسی در داخل و خارج کشور میباشد. و یا یکی از طراحان اصلی طرح ًفراخوان ملی برای برگزاری رفراندومً آقای محمد سازگارا است که ایشان هم بنیانگذار وزارت اطلاعات سپاه پاسداران میباشد. و حال نوبت به شما رسیده است که بتازگی برای تشکیل یک ًاپوزیسیون دمکراتیک ً به خارج از کشور آمده و قرار است همگان را حول شعار ًببخش اما فراموش نکن ً متحد کنید. آیا خنده دار نیست که شما و دیگر همکاران سابق امنیتی تان ـ آقایان حجاریان و سازگارا ـ میخواهید برای ما آزادی، دمکراسی و حکومت مبتنی بر حقوق بشر به ارمغان آورید ؟!

جناب آقای گنجی! اگر شعارها و پیام های سیاسی شما و آقای سازگارا روزگاری موجب تشکیل اپوزیسیونی منسجم ی در خارج از کشور نشد در عوض اقدامات اخیر هر دوی شما یک دستآورد برای خوش نشینان خارج از کشوری بهمراه داشته و آن هم تشدید تشتت و پراکندگی هر چه بیشتر در بین آنها ست. زمانی که آقای سازگارا پروژه ی ًفراخوان ملی برای برگزاری رفراندوم ً را به خارج از کشور آوردند موفق شدند جمع خاصی از اپوزیسیون در خارج از کشور را حول طرح خود متحد کنند و حال پروژه شما جمع دیگری را. در حقیقت گروهی که به گرد آقای سازگارا جمع شدند به طرح شما لبیک نگفتند و کسانیکه پروژه ی ًدادخواهی ً شما از زندانیان سیاسی حول شعار ًببخش اما فراموش نکن ً را تأیید کردند از ابتداء به طرح سازگارا نپیوستند. پروژه ها ی شما و آقای سازگارا پیش از آنکه موجب اتحاد هر چه گسترده تر ایرانیان در خارج از کشور شود موجب تشتت و درهم ریختگی بیشتر آنان شده است. در این خصوص باید به هر دوی شما آقایان گفت: دست مریزاد! باید اعتراف کنم که اگر من امروز بجای روسای موساد و سازمان سیا میبودم آموزش ماموران امنیتی خود را به وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی میسپردم که باور دارم بسیارکار کشته تر از دو سازمان اطلاعاتی مزبورعمل میکنند.

آقای گنجی من یقین دارم سرنوشت سیاسی رژیم اسلامی در ایران همانند هر حکومت سرکوبگر دیگر محتوم به نابودی است. بویژه اینکه امروز دنیا هم متوجه شده است که برای حفظ امنیت سرمایه و جان شهروندان خود نیازمند استقرار حکومتهای متعارف با ویژه گیهای دمکراتیک در اقصی نقاط جهان میباشد. بی تردید تغییرحکومتهای دیکتاتور و سرکوبگر در هر نقطه ای از جهان بمعنای بخشش و به فراموشی سپردن رفتار و عملکردهای دولتمردان مجرم این حکومتها نیست. برای برقراری قانون، عدالت و امنیت اجتماعی بی شک میبایست مراجع قضایی بین المللی و ًکمیته های حقیقت یاب ً ابعاد جنایت و سرکوبگریهایی را که دولتمردان حکومتها ی ضد دمکراتیک علیه بشریت انجام داده اند روشن و جزئیات آن را برای افکار عمومی افشاء کنند تا مبادا جنایت و سرکوبگری از جایی دیگر سر برآورد. آقای گنجی ما برای ساختن یک نظم سیاسی دمکراتیک نیازمند انسانهای آزاد اندیش هستیم که بمعنای واقعی به مفهوم پلورالیسم سیاسی و فکری رسیده باشند. به شما و سیاستمدارانی چون شما که همه چیز آینده سیاسی ایران را یک سویه میبینید و جایی برای ابراز وجود دیگر اندیشه های سیاسی در اپوزیسیون ایران قائل نیستید، نمیشود آزاداندیش گفت. بی شک برای دمکراتیک اندیشیدن و دمکرات زیستن میبایست سالیان سال در سنت دمکراسی زندگی کرد و در عمل خوی و آداب دمکراسی را فرا گرفت و در رفتار روزانه اجتماعی و سیاسی خود آنرا بکار بست. یک انسان مدرن و آزاداندیش میبایست در هر لحظه زندگی خصوصی و اجتماعی خود مدرن بیاندیشد و آزاده زندگی کند. به بیان دیگر آقای گنجی ویژه گیهای یک انسان مدرن و آزاده در شما مشاهده نمیشود. شما نه در تفکر سیاسی تان آزاداندیش هستید ونه فرم ظاهری شما گویای این واقعیت است. شما تا زمانیکه در قالبهای سنتی و مذهبی خود گرفتار هستید بعید بنظر میرسد راه به سوی دنیای مدرن بیآبید. دیگر اینکه مثلی هست که میگوید " بگو دوستانت کیانند، تا بگویم تو کیستی". البته دوستان و نزدیکان شما آقایان عبدالکریم سروش (از مسئولان اصلی فاجعه ی خونبار انقلاب فرهنگی 1359)، سعید حجاریان (طراح وزارت اطلاعات و اینک مبتکر طرح ولایت فقیه مشروط)، محسن سازگارا (از رهبران سابق سپاه پاسداران)، ووووووو. و کلام آخر اینکه بیچاره آن ملتی که برای رهائی از اقتدار حکومت اسلامی در ایران به ًمنجیانی دروغین همچون شما متوسل شود.


علی اعتمادی – استهکلم
2006-07-13
alietemadi86@hotmail.com