8 August 2006

علی اجدادی:

سکه جدید ضرابخانه اتحادیه اروپا



سفر یوشکا فیشر به ایران از یکطرف و ارائه پیشنهادات غرب به ایران از طرفی دیگر
دو روی سکه جدیدی از ضربخانه اتحادیه اروپا میباشد که برای فروش خود بدنبال بازار در جامعه روشنخران ایران میگردد



دعوت مركز تحقيقات استراتژيك جمهوری اسلامی از يوشكا فيشر، وزير امور خارجه سابق آلمان برای سخنرانی در زمینه مناسبات ايران و اروپا, اغاز و نموداری از بروز تحولات سیاسی عظیمی ایست که گویی عمده بخشی از دولتمردان سابق ایرانی و اروپایی و همچنین چهرهای شناخته شده اپوزیسیون همانند گنجی و امثالهم در خفا بر سر ان به تفاهم رسیده و هم اکنون درصدد اشاعه و ترویج ان از کانالهای بالای حکومتی به توده مردم هستند.

در اين ميزگرد متخصصان و محققان سياست خارجى و جمعى از اساتيد دانشگاه روابط ايران و اروپا، منافع مشترك، اختلافات موجود و مسيرهاى مشاركت را میان ایران و اتحادیه اروپا را بررسى خواهند كرد. مركز تحقيقات استراتژيك جمهوری اسلامی پيشتر نيز ميزگردهايى در ارتباط با مسائل هسته اى ايران، ثبات در عراق، مسائل خاورميانه و محيط زيست را نیز برگزار كرده بود
سخنرانی یوشکا فیشر در حالی صورت میگرد که شورای امنیت سازمان ملل با اکثریت ارا قطعنامه ای بر علیه برنامه های غنی سازی ایران را صادر نموده است. ناگفته نماند که دولت المان در شکل گیری وصدور این قطعنامه چنان نقش موثری را ایفا نمود که از سوی اپوزیسیون گنجی طلبان خارج از کشور نیز مورد تمجید و تحسین قرار گرفت. اما دلیل سفر یوشکا فیشر به ایران استراتژی درازمدت اروپا در این منطقه را دنبال میاید و از موضوعاتی همانند نزاع اتمی, وضعیت موجود در فلسطین و لبنان در امتداد برنامه های استراتژیک خود بهره برداری مینماید.

امیدواری فیشر به اصلاح طلبان ایران برای مقاومت در برابر برنامه های افراطی گرای احمدی نژاد روز بروز رنگ میبازند و این ناکامی اتحادیه اروپا را مجبور به اتخاذ تدابیری جدید نموده است. اروپائیان خوب میدانند که در صورت عملی شدن پروژه اتمی در ایران, امریکائیها اولین کسانی خواهند بود که با سران جمهوری اسلامی به مذاکره مستقیم خواهند پرداخت و قاعدتا در مسیر ان به نتیجه ای مثبت خواهند رسید. حصول یه چنین نقطه ای بدان معنی خواهد بود که امریکائیها هرچه را که تا بحال اروپائیها بافته اند پنبه خواهند نمود. از سوی دیگریوشکا فیشر از ابتدا به این امر واقف بود که جمهورى اسلامى ايران مجموعه پيشنهادات مصالحهجويانه غرب براى حل وفصل اختلافات هستهاى را نخواهد پذیرفت و در نهایت بی ثباتی منطقه تعریف و تاثیر عدم این پذیرش خواهد بود. لذا بی ثباتی منطقه, یکی از ارکان اصلی ومهم در استراتژی دراز مدت اتحادیه اروپا در این منطقه خواهد بود و از ان بعنوان فاکتوری مثبت و سازنده و شکل دهنده بهره گیری خواهد شد. از سوی دیگر لازم به ذکرست که نه تنها رد مجموعه پیشنهادات غرب بلکه تهدید ایران به عدم صدور نفت و تنشات ناشی از ان به بی تثبیتی بازارهای منطقه و جهان منجر خواهد شد.

اما سوال اینجاست که چرا بی ثباتی و تنش در برگه استراتژی یوشکا فیشر نقش اساسی را بازی میکنند؟
با شروع بحث گسترده "مرزهای اروپا در کجا ختم میشوند" و پس از عدم پذیرش کشور ترکیه بعنوان عضو رسمی اتحادیه اروپا از سوی بسیاری از احزاب سیاسی اروپا و بخصوص حزب دموکرات مسیحی المان, و اعطای "شراکت امتیازی بجای عضویت در اتحادیه اروپا", بیم از شکل گیری مثلث روسیه, ایران و ترکیه در اروپا در ماههای اخیر به شدت رشد یافته است و دولتمردان اروپایی سرگرم ساخت فرمول و تعریفی جدید در مناسبات و پیوندهای خود با سه کشور نامبرده میباشند. اما وحشت اروپا تنها در شکل گیری این مثلث خلاصه نمیشود, بلکه بیشتر از هجوم برنامه های دموکراسی طلب امریکا در منطقه قوت میگیرد که تلاشش زعما در تثبیت قدرت در این منطقه است . نمونه این وحشت زدگیها را میتوان در سخنرانی اکبر گنجی در نیویورک تایمز با عنوان "یا پول نمیتوان دموکراسی را خرید" یا در روزنامه شرق نوشته مسعود نیلی با تیتر "نمى توان ناگهان به دموكراسى پرش كرد", یا در گردهم ایی بسیاری از چهرهای شناخته شده اصلاح طلبان در خانه مسعود نیلی یافت.

منطقانه میتوان استدلال نمود که سفر یوشکا فیشر به ایران در پی صدور قطعنامه بر علیه ایران نمایشی از قدرت اتحادیه اروپا در حل مشکلات این قاره نیست بلکه بر عکس نمودار ضعف این اتحادیه در حل مشکلات روزافزون و ریشه ای خود میباشد. مشکلاتی همچون کمبود انرژی, سیل بیکاری, فقدان یک قانون اساسی واحد در اتحادیه اروپا, رشد نئونازیسم, تشنگی سیاسی, تاثیرات منفی سیاسی و اجتماعی ناشی از روند سریع جهانی شدن از جمله انان میباشند. لذا اتحادیه اروپا بدنبال سهیم نمودن کشورهای کلیدی منطقه در راه حلهای استراتژیک خود است تا از یکسو در برابر معازل جهانی و منطقه ای که بافتهای سیاسی, اقتصادی, نظامی و اجتماعی دارند, دیوار کشیده وایستادگی کند. از سوی دیگر ترس اروپا از تنها ماندنش در برابر رقبایش به این تلاشها دامن میزنند.

اگر چه یوشکا فیشرمیداند که عضویت کشور ترکیه در اتحادیه اروپا به این سادگیها ممکن نیست, اما او خوب نیز به این امر اگاهی دارد که بدون نقش فعال ایران تشکیل مثلت سه کشور روسیه, ایران و ترکیه امکان پذیر نخواهد بود. لذا اتحادیه اروپا برای سه کشور نامیرده هر کدام حسابی جداگانه باز مینماید. از یک سو به روسیه قول و قرار "شراکت استراتژیک " و به ترکیه قرار "شراکت امتیازی" را میدهد.

فیشر که در حزب سبزهای المان به سیاست واقعی "real Politik" اعتقاد دارد, راه رهایی از معضلات منطقه و اتحادیه اروپا را در روند طبیعی رشد دموکراتی در این کشورها نمی جوید, چرا که از نظر او دموکراتی طلبی پاسخ فوری برای حل مسائل کنونی را ندارد. یوشکا فیشر در وهله اول از بی تثییتی نظامهای منطقه بعنوان عامل تثبیت و استقرار استراتژی اتحادیه اروپا در دراز مدت استفاده مینماید, از اینرو اعتقاد اقای گنجی در خصوص دموکراسی نه اینکه منافتی با طرحهای فیشر ندارد بلکه بجز پذیرش ان راهی را نیز باقی نمیگذارد.

در سیاست واقع خواهانه فیشر پراگماتیسم منفی نقش اساسی را بازی میکند. سال پیش یوشکا فیشر در معرفی کتابش به نام "برگشت تاریخ" در خصوص برنامه های اتمی ایران نه تنها تلاش جمهوری اسلامی برای دستیابی به تکنیک اتمی را زیر سوال نبرد بلکه از واژه المانی "normative Werte " یعنی "ارزشهای حاصله از مقوله ای خاص" را در این باب گنجانید. به اعتقاد فیشر تلاش جمهوری اسلامی برای دستیابی به انرژی اتمی منجر به پدید امدن ارزشهای اجتماعی جدید خواهد شد و سرانجام به علت دینامیک و تاثیرگذاری حاصله از این ارزشهای, ساختار ارزشهای اجتماعی فعلی دگرگون شده و راه برای افرینش و تشکیل جامعه ای باز فراهم خواهد گشت.

با بیان دیگر میتوان نظریه اقای فیشر را چنین تعبیر نمود که تلاش در دستیابی به تکنیکهای نظامی و تسلیحاتی جدید از سوی جمهوری اسلامی, کشور ایران را به سوی دموکراتی سوق خواهد داد, چرا که ارزشهای حاصله در برخورد با تکنیکهای مدرن اروپایی به پرورش ذهنی دموکراتی در میان دولتمردان و توده مردم منجر خواهد شد.

یوشکا فیشر در امتداد مسیر استراتژیک خود در منطقه به نقش ایران در بحران لبنان میپردازد و در حل این بحران به جامعه جهانی جمهوری اسلامی ایران را توصیه مینماید. به بیان دیگر او عامل بی ثباتی را قدرت تثبیت در منطقه خاورمیانه میبیند. بی ثباتی و گسل قدرتهای منطقه از یکدیگر زیر بنای استراتژی اتحادیه اروپا را در نظم جهانی نوین تشکیل میدهند.

با این ترتیب میتوان ادعا نمود که سفر یوشکا فیشر به ایران از یکطرف و ارائه پیشنهادات غرب به ایران از طرفی دیگر دو روی سکه جدیدی از ضربخانه اتحادیه اروپا میباشد که برای فروش خود بدنبال بازار در جامعه روشنخران ایران میگردد. بزبان دیگر اتحادیه اروپا حاضرست که تکنولوژی خود را در ازای بی ثباتی و بی ایندگی کشور ایران داد و ستد کند, تا بدین وسیله اهداف و شراکتهای استراتژیک و امتیازی خود را در این منطقه برای درازمدت تثیبت کند.

‏2006/08/08