31 August 2005

سايت ايران آزاد در دادگاه آلمان پيروز شد




سايت ايران آزاد در دادگاه آلمان پيروز شد

سايت همبستگي ملي


توطئه وزارت اطلاعات آخوندها در به تعطيلي كشاندن سايت ايران آزاد(ايران ليبرتي) به شكست فضيحت بار رژيم منجر شد. بنا به خبر دريافتي دادگاه آلمان به شكايت آقاي منصور قدرخواه سردبير سايت ايران آزاد(ايران ليبرتي) درمورد تعطيلي اين سايت ، به نفع آقاي قدرخواه رإي داد و شركت اونسو محكوم گرديد.


اين شركت كه در همدستي با رژيم آخوندي به نحوي غيرقانوني اقدام به بستن سايت ايران آزاد كرده بود طبق رإي دادگاه به تحويل دادن بانك اطلاعاتي اين سايت و پرداختن خسارات مربوطه محكوم شده است. اين حکم لازم الاجرا میباشد و شركت مزبور در صورت تمرد جریمه خواهد شد.

يادآوري مي شود كه سايت ايران آزاد روز دوم شهريور ماه، در يك توطئه فضيحت بار وزارت اطلاعات آخوندها و با همدستي شركت دمات دهنده كامپيوتري اونسو، بدون هيچ اطلاع قبلي بسته شد. اما به دنبال تلاش پيگيرانه آقاي قدرخواه و گروه كثيري از هموطنانمان در كمتر از يك هفته اين توطئه نقش بر آب شد و دادگاه به نفع سردبير سايت ايران آزاد رآي داد.

سايت همبستگي ملي اين پيروزي را به آقاي قدرخواه و همه هم ميهناني كه دريك بسيج گسترده براي مقابله با اين توطئه تلاش كردند تبريك ميگويد.

با اميد آغاز به كار هرچه سريعتر سايت ايران آزاد.


---------- حکم دادگاه---------
دادگاه اداری شهر برمن

41 C 1102/05 : ه شماره

حـــــکم در مورد

منصور قدرخواه ساکن ..... (شاکی
)

وکیل تام الاختیار دکتر گرنس و شرکا

در مقابل

شرکت اونسو تجارت اینترنتی با مسئولیت محدود به مدیر عاملی ادوارد مرتنز به آدرس ....
طرف دعوا (متهم)


بدینوسیله دادگاه بدلیل فوریت مسئله و بدون دادگاه و سئوال و جواب از طرف دعوا تصمیم زیر را میگیرد:

یک/ طرف دعوا مجبور است که اف تی پی اکنت وب سایتهای ایران لیبرتی دات کوم و ایران لیبرتی دت دی ای را آزاد کند.

دو/ در صورت تمرد حکم یک این رای دادگاه طرف دعوا موظف میشود که جریمه ایی به مبلغ 25.000 یورو بپردازد و در صورتیکه این مبلغ از نمی تواند بپردازد حکم زندان تا 6 ماه صادر میشود.

سه/ طرف دعوا موظف است مخارج دادگاه و وکیل را بپردازد.
چهار/ ارزش دعوا 2000 یورو تعیین میشود.
برمن بلومنتال 30.08.2005
اداره اداری
امضا شده شوردتار
قاضی اداره اداری


29 August 2005

بدون شک شما و وزاری مربوطه یعنی یوشکا فیشر و اتو شیلی را مسئول میشناسم ،اگر همسر من کشته یا به گروگان گرفته شود



نامه سرگشاده به صدراعظم آلمان


روت ماریا قدرخواه
آقای شوردر صدراعظم محترم،

من میدانم که نامه های زیادی از شهروندان به شما میرسد و شما آنرا به همکاران خود میدهید تا جواب دهند. من اما از شما خواهش میکنم که خود این مسئله را شخصا پیگیری کنید و نگرانی مرا بسیار جدی بگیرید چرا که در غیر اینصورت من باید شخص شما را مسئول اتفاقی که از آن در هراس هستم بدانم و شما را مورد پیگیرد قانونی قرار خواهم داد.

من بخاطر یک مسئله مهم و برای من بسیار حیاتی بشما رو می آورم. این مسئله مربوط به همسر من که در ایران بدنیا آمده و از سال 1979 در آلمان زندگی میکند و سالهاست که ملیت آلمانی دارد میبا شد.

او کارگردان و نویسنده است و سازنده یک فیلم در مورد سری ترورها در خارج از ایران بنام «رد پای ترور» که به سفارش تلویزیونی آرته ARTE (آلمانی ، فرانسوی) و تلویزیون NDR ساخته است.
در این فیلم سری قتلها در اروپا از جمله کشتار میکونوس بررسی شده که حتما بخاطر دارید که وزیر کشورفعلی آقای اتو شیلی بعنوان وکیل قربانیان شرکت داشته است.
از زمان محکومیت رژیم ایران در دادگاه میکونوس رژیم تهران جرات ادامه کشتار در اروپا را نداشته است. اما در ترکیه ، پاکستان ، عراق و کشورهای خارج از اروپا همچنان به ترور و آدم ربائی ایرانیان در تبعید و به جنایت خود ادامه میدهد. با اینکه در حکم صادر از طرف دادگاه میکونوس سفارش دهنده های قتل نه تنها در رستوران میکونوس بلکه در بسیاری از کشورهای اروپایی از جمله قتلهایی پیگیری نشده در آلمان و یا فرانسه ، انگلیس اتریش ،سوئیس، سوئد و چند کشور دیگر حاکمین تهران بعنوان فرماندهان این قتلها نام برده شده اند و این گفته ها از طرف مقامات رسمی و جنائی کشورهای مختلف صورت گرفته است اما تاکنون هیچ تصمیم جدی از طرف دولت شما در این رابطه گرفته نشده است. برعکس حتی نقض شدید حقوق بشر که گاها در محلهای عمومی شهرهای ایران مثل سنگسار ، شلاق زدن ، حلقه در آوردن چشم و اعدامها صورت میگیرد با بی اعتنایی کامل شما روبرو میگردد و یک اقدام برای حفظ حقوق ملتها در پیوندها با اعلامیه های جهانی حقوق بشر و تعهدات دولتها در این زمینه صورت نمیگیرد تنها و تنها اهمیت روی روابط استراتژی اقتصادی اروپا و سیاست خارجه آلمان گذاشته میشود.

در حال حاضر همسر من بعنوان سردبیر سایت اینترنتی (ایران لیبرتی) که در داخل و خارج کشور بازدیدکنندگان زیادی دارد و بسیار محبوب میباشد و به چند زبان منتشر میابد فعال است. این وب سایت اخبار ایران و جهان ، مقالات ، تفسیرها ، اشعار ، قصه ها کاریکاتور ، عکسها و آثار هنرمندان و ... را انتشار میدهد. من او را در این راه حمایت میکنم و مطالب انگلیسی فرانسوی و آلمانی را اداره میکنم.
وب سایتهای ما برای صلح ، آزادی و رفع تبعیض و منع شکنجه سرکوب و همچنین خواستار یک رفروندام و حق انتخابات آزاد تحت نظر سازمان ملل که از آن طریق مردم ایران بتوانند حق دمکراتیک خود را در مقابل رژیم ملایان احقاق کنند و یک سیستم لائیسته که دین را از دولت جدا کند فعالیت میکند.

با نگرانی بسیار زیاد اخبار و تحولات جدید در ایران و نصب کردن احمدی نژاد در ایران را پیگیری میکنم. این پرزیدنت نماینده تروریسم دولتی میباشد که از زمان پایه گیری این رژیم خودش را در سیستم کشتار تثبیت کرده است. این مذهبی بسیار متعصب مسئول کشتار و نقض حقوق بشر هزاران نفر میباشد. این وحشت بسیار جدی است که در اثر موضع بسیار ضعیف و استیصال اروپا در رابطه با ملایان حاکم در ایران باز سری ترورها برقرار گردد. من در حال حاضر در وحشت از بوقوع پیوستن این جنایات بسر میبرم.

سعی میکنم دلایل خود را برایتان توضیح دهم: چند روز پیش سایت ایران لیبرتی از کار می افتد که ما فکر کردیم یک مشگل تکنیکی از سرور میباشد. کمی بعد از آن به همسر من که در خارج بسر میبرد خبری میرسد که یک سایت متعلق به رژیم خبریک پیروزی بزرگ داده که توانسته یکی از سایتها اپوزیسیون را تعطیل کند. من بالافاصله چک سایت میکنم و میبینم که منظور سایت ایران لیبرتی بوده است.
منهم باور نمیکردم و فکر کردم که این یک اتفاقی است و تلفنی با شرکت سرویس دهنده تلفنی تماس گرفتم و از آنها مسئولیت شان را در قبال قراردادمان سئوال کردم. من بلافاصله مورد تهدید کارمندی از این شرکت قرار گرفتم که : «حال من بسیار بدترخواهد شد ، اگربه این کار ادامه دهم » وقتی من از او توضیح خواستم گوشی را گذاشت. من در این زمان یادم آمد که چند هفته قبل یکبار سایت بسته شده بود و شوهرم بدون هیچ دلیلی توسط یکی از کارمندان همین شرکت مورد تهدید قرار گرفته بود بعد از مدت کوتاهی اما دوباره وب سایت ظاهر شد و در اختیار افکار عمومی قرار گرفت و ما این اتفاق را عجیب دیدیم اما نه مهم. اما در حال حاضر متوجه شدیم چه اتفاقاتی برای آماده سازی افتاده است.
گزارشات سایتهای متعلق به رژیم ثابت میکنند که با اطمینان بسیار بالا وزارت اطلاعات و همکارانش در خارج پشت این قضایا بوده اند. ما حدس میزنیم که شرکت مزبور مبلغ قابل توجهی دریافت کرده است.
شرکت خدمات دهنده مزبور بدون کوچکترین دلیلی تمامی سایتهای ما ( از جمله یک وب سایت تجاری که من آنرا اداره میکنم) بست و ما را از دسترسی به اموال اطلاعاتی خودمان محروم کرد.
البته ما به وکیل خود مراجعه کردیم و با تمام امکانات خود همه ی امکانات حقوقی را پیگیری خواهیم کرد.

با توجه به این اتفاقات و تحولات باید منتظر بدترین حوادث بود که سری کشتار و سوءقصدها برعلیه اپوزیسیون دو باره از سرگرفته شود ، چرا که ملایان در ایران یک قاتل را بعنوان پرزیدنت انتصاب کرده اند که کابینه اش از پاسداران یعنی ناقضان حقوق بشر و قاتلان و شکنجه گران تشکیل داده شده است که آشکارا از نابودی همه اپوزیسیون سخن میگویند.

آنچه من مصرانه میخواهم بدانم اینستکه در مقابل این خطرات شما چه چاره اندیشی میکنید که من و همسرم و دیگر ایرانیان و یا ایرانی الاصلها مقیم آلمان را محافظت کنید.

عکس همسر من در کنار عکسهای بسیاری از سیاستمداران ، هنرمندان و مخالفین رژیم و سیاستمداران از کشورهای مختلف بعنوان تروریست و یا حامیان تروریست در یک سایت وابسته به وزارت اطلاعات منتشر شده است:
http://www.blogger.com/www.negaheno.com

رژیم حاکم بر ایران سعی میکند با چنین اتهامات پوچ بخصوص انتشار اسامی و عکسهای شخصیتهای اپوزیسیون اصلی ایران یعنی شورای ملی مقاومت و سازمان مجاهدین خلق بعنوان تروریسم شرایط و زمینه های ترور آنها را فراهم کند ، آنانیکه هیچ گناهی بغیر از آزادیخواهی و تعهد به حقوق بشر ندارند و تاکنون هیچ قانون شکنی نکرده اند.

بصورت کوتاه توضیحی در مورد لیست تروریستی اتحادیه اروپا که هیچ کنترل حقوقی و دمکراتیک ندارد میدهم. در اینجا سازمانها و افرادی لیست شده اند از جمله سازمان مجاهدین که مقاومت را در مقابل رژیم ایران نمایندگی میکند. این سازمان تروریستی نامیده میشود در حالیکه در همه اروپا و در آلمان کاملا براساس قوانین و مسالمت آمیز میباشد و توسط دادستان کل آلمان بدلیل نبودن سند موجه نه بعنوان سازمان تروریستی و نه گروه جنایی شناخته شده است و ممنوع هم نشده است.(Az. 121 Js 579/97; 1998).


اعضای سازمان مجاهدین در عراق که در گذشته از خاک عراق با رژیم ایران مبارزه میکردند در سال 2004 بعنوان گروه و افراد شایسته حفاطت تحت کنوانسیون ژنو بعنوان پناهنده برسمیت شناخته شده اند.

اینرا شما بهتر از دیگران میدانید که آنان در این لیست جا گرفتند بخاطر اینکه رژیم ایران کشورهای اروپایی را تحت فشار قرار داد ، همان رژیمی که بخاطر نقض وحشیانه حقوق بشر بارها بار محکوم گردیده است. بنابراین مجاهدین وسیله یک معامله ننگین و شرم آور مابین رژیم ایران و اروپا شدند.

بخاطر روابط گسترده تر اقتصادی با رژیم ملایان و صرفنظر کردن آنان از برنامه های تلاش اتمی کشورهای انگلیس ، فرانسه و آلمان ملتزم شدند که سازمان مجاهدین را همچنان در لیست تروریستی نگه دارند. نتیجه این سیاست آن شد که حاکمین ایران تشویق شوند که بی محاباتر و گستاخانه تر در مقابل اپوزیسیون اقدامات تروریستی خود را آماده سازی کنند.

من بدون شک شما و وزاری مربوطه یعنی یوشکا فیشر و اتو شیلی را مسئول میشناسم ،اگر همسر من کشته یا به گروگان گرفته شود چرا که این جنایت نتیجه تصمیمگیریها دولت شما بوده است که جانیان حاکم بر ایران را در این کار تشویق نموده اید.

با سلامهای دوستانه

روت ماریا قدرخواه

رونوشت به: وزارت امورجارجه ، وزارت کشور، سازمان حفاظت قانونی اساسی و سازمان ب ان دی (ضد جاسوسی) مطبوعات و رسانه های عموم

28 August 2005

مصاحبه با منصور قدرخواه

مصاحبه با منصور قدرخواه

همبستگي ملی: آقاي قدرخواه با تشكر از وقتي كه در اختيار ما گذاشتيد، براي خوانندگان ما كمي درباره آنچه گذشته و اين توطئه رژيم توضيح دهيد.
منصور قدرخواه : متاسفانه من خود هم کاملا نمیتوانم آنچه گذشته است را بشما بگویم ، چون شرکت خدماتی اینترنتی http://www.evanzo.de
با ما حاضر به صحبت نیست و حتی جواب وکیل ما که چندین بار نامه و ایمیل و تلفن زده است را نمیدهد.رفتار این شرکت و ندادن امکان اینکه ما با آنها صحبت کنیم بسیار گویا و بیش از مشکوک بودن میباشد. همه قرائن نشان میدهد که توسط رژیم و عوامل وزارت اطلاعات خریداری شده تا بدون هیچ اخطاری سایت ایران آزاد (لیبرتی) را از سرور بردارد. من این مسئله را فقط از روی خوشحالیهای مزدوران وزارت اطلاغات و حرفهایی که آنها در سایتهای خود لو داده اند میگویم که احمقانه با دمشان گردو میشکنند که توانسته اند اختناق اینترنتی را به خارج از کشور هم بیاورند و یک سایتی که نمایی هر چند کوچک از استقلال ، آزادی و عدالت خواهی میباشد و پشتیبان یک راه اصولی برای مبارزه با رژیم است و عقاید گوناگون را در جهت تحکیم امر مبارزه پرنسیپ خود میداند، تعطيل كنند.البته با ریشخندی به این مزدوران ابله میگویم که بزودی خواهید دید که چه کسی پیروز خواهد شد. ما به هرحال زير حاکمیت رژیم ولایت فقیه نیستیم که هر بی قانونی و وحشت آفرینی جایی داشته باشد.ما فعلا در تلاشیم که درمورد چندو چون این اقدام خودسرانه كه بدون هيچ حکم حقوقی صورت گرفته، تحقیق کنیم و آنرا به اطلاع افکار عمومی قرار دهیم. اعتراض هموطنان به این شرکت آلمانی بسیار مهم است و من از این طریق مصرانه خواهش میکنم هر چه بیشتر و گسترده تر به این شرکت اعتراض کنید. برای ما و همه آزادیخواهانی که برای این سایت مطلب فرستاده اند بسیار مهم است که از گنجینه و بانک اطلاعاتی دفاع شود. این سایت با بیش از 7200 مطلب فارسی و حدود 3 هزار مطلب به زبانهای انگلیسی ، فرانسه آلمانی و هزاران عکس و فایلهای صوتی و تصویری که حاصل سالها کارهای تحقیقاتی و تلاشهای آزادیخواه میباشد باید محفوظ بماند.ما در حال تلاش هستیم تا این بانک اطلاعاتی مبارزاتی را که متعلق به مردم ایران است و از نظر حقوقی من مالک آن هستم را از دست این شرکت در آورده و به سرور دیگری انتقال دهیم و به کار سایت ادامه دهیم. این شرکت امانتدار اموال ماست اما تاکنون مثل دزدها رفتار کرده است.
همبستگي ملی: اين توطئه مشخصا توسط كدام ارگان رژيم آخوندها صورت گرفته و دلايل شما چيست؟
منصور قدرخواه : مسلما این توطئه توسط وزارت اطلاعات و عوامل آنها که بخاطر همین کارها به خارج از کشور فرستاده شده اند انجام گرفته است. اساسا فلسفه وجودی این خائنین و اعمال مزبوحانه و در عین حال احمقانه همین گسترش اختناق و جو ترور و وحشت در خارج کشور میباشد.
همبستگي ملی: چرا رژيم دست به چنين كارهايي ميزند و چه چيز وزارت اطلاعات آخوندها را از انجام چنين كارهايي ناگزير ميكند.
منصور قدرخواه : ببنید موقعیت این رژیم از هر نظر بحرانی است و نیاز به توضیح ندارد . این رژیم بزودی یاران همیشگی اش که در غارت اموال کشور ما شرکت دارند را بخاطر اقدامات ضدمیهنی‌اش در بدست آوردن سلاحهای اتمی از دست خواهد داد. یارانی اروپایی که تاجران همه پرنسیپهای و قوانین اساسی و حقوق مدنی مثل آزادی بیان و عقیده بوده اند. همانطور که در توطئه‌های 17 ژوئن و سرکوبگریهای مختلف این دو سه سال دیده ایم آنها در معاملات ننگین خود به همه پرنسیپهای خود پشت پا زده اند تا این رژیم را در مقابل مقاومت مردم ایران تقویت کنند.تجربه باورنكردني نشان میدهد که در حقیقت این کشورهای مدعی دمکراسی و حقوق بشر از هیچ کاری در سرکوب ما ایرانیان آزادیخواه فروگذار نکردند. اینک در اثر ماهیت تروریستی و صدور تروریسم به جهان و اقداماتشان به دستیابی به سلاح اتمی دیگر مجبورند در مقابل این رژیم بایستند. افشاگریهای ما همزمان به چند زبان از جمله آلمانی باعث خشم این رژیم از این سایت شده است که با رشوه دادن به شرکت خدمات آلمانی او را به این کار غیر دمکراتیک واداشته اند.
همبستگي ملي: واكنش ايرانيان آزاده و هواداران مقاومت دربرابر اين اقدام سركوبگرانه آخوندها در همين يكي دو روز كه از اين قضيه ميگذرد چه بوده است؟
منصور قدرخواه : باور نکردنی است که چه شور مبارزاتی را در دل آزادیخواهان ایرانی و هواداران این مقاومت برانگیخته است. تلفن و ایمیلهای همبستگی قطع نمیشود. باور کنید نمیدانید چقدر این همبستگیها بما انرژی میدهد و تمامی خستگیها را از تن من و همکارانم در می آورد و دیده‌هایم غرق در اشک مي‌شود. همان اشکی که سالیان سال در مصیبتهاي مردم ما را همراه بوده است اینک از شوق و شعف اینکه ارزش کار ما توسط همدردانمان و مردم آزادیخواه به رسمیت شناخته میشود، ریخته میشود. امیدوارم ما دست اندرکاران این سایت شایستگی این همه محبت و پشتیبانی هموطنان عزيزمان را داشته باشیم و با انرژی مضاعف به رویاروئی با عاملین همه مصیبتهای مردم يعني رژیم آخوندهاي ددمنش و جنایتکار و نابود کننده همه زیباییها بپردازیم.من صمیمانه از جانب همکارانم از همه آزادیخواهان که با ما و سایت ایران آزاد (لیبرتی) اعلام همبستگی کرده ومیکنند تشکر میکنم و دستهایشان را به گرمی میفشارم و به این همه غیرت ، دادخواهی و عزت نفس در احقاق حقوق انسانیمان و دفاع از حق آزادی و اندیشه درود میفرستم. مطمئنمیم که تا زمانی که این چنین کوههای سرفراز که هرکدام سربلندی دماوند را نمایندگی میکنند وجود دارند ما ایرانیان از پس هر توطئه ایی هر چقدر هم رذیلانه باشد و هرقدرتی از آن حمایت کند برخواهیم آمد. مگر حوادث 17 ژوئن بغیراز پیروزی و سربلندی تاریخی چیزی نصیب ما کرد ، هر چند که در دل تاریکيهای آنزمان شعله های وجود عزیزانمان نور در دنیای تاریکيها برافروخت. حالا آخوندهاي وامانده و پا به گور بروند پرچم همین کشورها را جلوی سفارتهایشان آتش بزنند و عربده مرگ بر این ، مرگ بر آن سر دهند.
همبستگي ملی: نظر شما در باره اين اقدام چيست ؟
منصور قدرخواه : برای ما اين روزها هر چه بیشتر ابعاد توطئه روشن و روشنتر میشود. بسیاری از دوستان در مکالمات و ایمیلهایشان و مقالاتی که انتشار داده اند این توطئه را یک خط جدید تعبیر میکنند که نشان از یک مرحله سرکوبگرانه با کیفتی متفاوت در خارج کشور دارد. ولی فقیه یک آدمکش بی رحم و شقاوت پیشه را رئیس جمهور خود کرده تا اقداماتي که مطابق ماهیت اوست یعنی سرکوب و آدمکشی را در خارج کشور بوجود آورد. رژیمی که اتفاقا از طریق اینترنت با انتشار عکس آزادیخواهان ایران و حامیان خارجیش هدفهای تروریستی را تعیین میکند و اعمال تروریستی را از قبل لو میدهد.به عقیده من این حرکت یعنی بستن یک سایت که تنها گناهش آزادیخواهی و پشتیبانی از رزمندگان ارتش آرادیبخش ملی ایرانیان میباشد آزمایش گسترش اختناق و ایجاد جو ترور و وحشت توسط دولت جنایتکار احمدی نژاد در خارج کشور میباشد تا انعکاس آنرا برای اعمال جنایتکارانه بعدی چک کند.یعنی تجربه نشان داده که اگر ما در مقابل اقدامات سرکوبگرانه نایستیم و میدان برای رژیم باز کنیم ، مزدورانش گستاختر شده و به اقدامات جنایتکارانه بعدی دست خواهند زد.
مبارزه جدی است و ما نباید بگذاریم که آنها همین امکانات محدود ما را از ما برای پژواک دادن فریاد مردم ایران از دست ما بگیرند و گرنه بصورت طبیعی باید منتظر اعمال بعدی و حتی کشتار وسیع آزادیخواهان که اتفاقا در همین اروپا سابقه طولانی دارد باشیم. مطمئنم که ما با حضور خود در صحنه های مختلف بخصوص تظاهراتی که در راه است جلوی این اقدامات جنایتکارانه را خواهیم گرفت.در مورد سئوال شما هر چند این عمل از نظر جغرافیایی در تهران تصمیمم گرفته شده باشد اما نمیتواند بدون پشتیباني مماشاتگران انجام شود. همانطور که گفتم فلسفه وجودی مزدوران در خارج کشور همین است تا زمینه ها و بهانه ها را برای تروریسم و کشتار آزادیخواهان آماده کنند تا چه حد چنین کاری در پیوند با سرویسهای آلمانی صورت گرفته است این سئوالی است که آنها باید جواب بدهند. چرا که این شرکت هر چه که نداند از محتوای افشاگرانه مطالب آلمانی که خبر دارد یا میداند که ما هیچکار غیر قانونی نمیکنیم و میداند که ما عکس العملمان هم از چهاچوبه قانون در همین کشورها خواهد گذشت.برای روشن شدن بیشتر تا آنجا که من با چند حقوقدان صحبت کرده ام اگر این مزدوران از ما بخاطر افشاگريهايي كه كرده ايم شکایت کرده باشند- آنطور که ما از سایتهایشان و فقط از آن طریق مطلع شدیم- قاعدتا بایستی ما از طریق وکیل آنها و یا دادگاهی در آلمان مورد خطاب و سئوال قرار میگرفتیم درحاليكه این عمل سرکوبگرانه و گرفتن حقوق و اموالمان کاملا خودسرانه و بدون پشتیبانی حقوقی صورت گرفته است.
همبستگي ملی: در مقابل اين توطئه شما چه اقداماتي كرده ايد؟
منصور قدرخواه : تا کنون اقدامات ما تلاش برای تماس با این شرکت بصورت مستقیم و توسط وکیلمان بوده است. که تا کنون با بی اعتنائی کامل شرکت مزبور صورت گرفته است. باضافه آن اقدامات اعتراضی که دوستان آزادیخواه و بینندگان دائمی سایت انجام داده اند که امیدوارم ادامه پیدا کند تا رشوه گیران از رژیم بدانند ما ازچه حمایتی برخوردار هستیم.در حال حاضر آخر هفته میباشد و دادگاهها بسته اند من در روز دوشنبه میخواهم اقدام فوری قانونی انجام دهم تا حداقل سایت را که امانتی است دست این شرکت از دست اینها بصورت کامل در آورم. امیدوارم وکیلم که چند قرار دارد بتواند این کار را انجام دهد.البته نکته مهم هم این میباشد: وقتی که یک شرکتی برخلاف همه قوانین موجود بخاطر بند و بست و تجارت یا بهتر بگویم رشوه گیری این کار را میکند ، تکلیف ایمیلها و اسنادی که از طریق سرورهایش به ما انتقال پیدا کرده و همه آنها اموال ما بوده و حق انتقال آن به کسی را این شرکت نداشته چه میباشد؟با توجه به این همکاری نزدیک با وزارت اطلاعات این شرکت خیانت در امانتداری و حفظ ملاتهای اطلاعاتی ما را انجام داده که طبق قوانین آلمان یک جرم محسوب میشود و ما آنرا پیگیری خواهیم کرد. در این زمینه از هموطنانمان درخواست یاری داریم.


27 August 2005

خانه از پاى بست ويران است خواجه(بخوانيد شيخ) در بند نقش ايوان است

اطلاعيه سايت ايران ليبرتى

منصور قدرخواه، سردبير سايت ايران آزاد (ايران ليبرتى) طي
اطلاعيه يي از توطئه رژيم ولايت فقيه براى ايجاد اخلال در روند فعاليت اين سايت خبر داد.
در اين اطلاعيه ازجمله آمده است: دشمن مردم ايران كه نه در داخل ايران و نه در خارج از مرزها ذره اى آزادى و آزادى خواهى را بر نمى تابد، از امروز و چنانكه در سايتهاى و ابسته به خود در اعلاميه هائى كشاف و مضحك ــ چون خود مزدوران ــ اعلام داشته است( به بهانه هاى حقوقى و به مدد كسانى كه ماموران خارج كشورى وزارت اطلاعات هستند) موفق شده كه در كار سايت ایران ليبرتى
اخلال ايجاد كند.

متن كامل اطلاعيه منصور قدرخواه سردبير سايت ايران آزاد

هموطنان گرامى

بيش از دو سال است كه سايت ايران آزاد( ليبرتى) به مثابه يكى از سايت هاى فعال در جهت يارى دادن به هموطنان آزاديخواه و ميهن دوست واشاعه افكار آزاديخواهانه و انسانى، خار چشم سردمداران ارتجاع و اختناق( ناخدايان استبداد) وجيره خواران رژيمى است كه خصم خداى آزادى ملت شريف ايران اند.

در طول فعاليت اين سايت، بارها و بارها من به عنوان مسئول سايت مورد تهديدها و تطميع هاى فراوان توسط مزدوران وزارت اطلاعات قرار گرفته ام، اما هرگز از خطوط دموكراتيك و آزاديخواهانه خود عدول نكردم و تسليم اين شانتاژهاى پليد نشدم و از پشتيبانى از مقاومت مردم ايران و مردان و زنان شريف، دلير،آگاه و از همه چيز گذشته در راه آزادى و دمكراسى، كه تجمع متشكل و ملموس آنان در شرايط كنونى در شهر اشرف قابل نظاره است دست بر نداشته و نخواهم داشت.
خوبست كه در همين جا بگویم:

گرما زسر بريده مى ترسيديم در محفل عاشقان نمى رقصيديم

دشمن مردم ايران كه نه در داخل ايران و نه در خارج از مرزها ذره اى آزادى و آزادى خواهى را بر نمى تابد، از امروز و چنانكه در سايتهاى و ابسته به خود در اعلاميه هائى كشاف و مضحك ــ چون خود مزدوران ــ اعلام داشته است( به بهانه هاى حقوقى و به مدد كسانى كه ماموران خارج كشورى وزارت اطلاعات هستند) موفق شده كه در كار سايت ایران ليبرتى اخلال ايجاد كند.

هموطنان آزادى خواه
اين اخلال ديرى نخواهد پائيد و خدمتگزاران رژيمى كه خود تا گردن در منجلاب دستاوردهاى سياهش فرو رفته از اين دست و پا زدنهاى مضحك طرفى بر نخواهند بست بايد در رابطه با اين حضرات و رژيم مرگزده و مريض ولايت فقيه شان خواند كه:
پيرمردى ز نزع مى ناليد پيرزن صندلش همى ماليد

خانه از پاى بست ويران است خواجه(بخوانيد شيخ) در بند نقش ايوان است

ايران آزاد (ليبرتى) با خنثى كردن توطئه نوكران ارتجاع ديگر بار سرود آزادى و دموكراسى را طنين افكن خواهد كرد
و با تمام همكاران مبارز و آزاديخواه در خدمت آرمانهاى آزادى و دموكراسى خواهد بود.

منصور قدرخواه كارگردان، نويسنده و سردبير سايت ايران آزاد

25 August 2005

چشم همه ی کسانی روشن که با ماموران و مزدوران رژیم آخوندی هم آوا و هم رقص بوده اند



چشم همه ی کسانی روشن
که با ماموران و مزدوران رژیم آخوندی
هم آوا و هم رقص بوده اند

جمشید پیمان


رژیم آخوندی برای حذف مخالفانش از هر وسیله ای بهره میگیرد. اخلاق و شرافت انسانی البته مقوله هائی هستند که در قاموس این نظام جائی ندارند. بهمین خاطر کاربرد هر وسیله برای پیشبرد مقاصدش را برای خود مجاز میداند. یک روز سعیدی سیرجانی را با شیاف سیانور بقتل میرساند . یک جا میکوشد نویسندگان را دسته جمعی به قعر دره بفرستد.

یک روز در رستوران میکونوس مردم را به گلوله می بندد.در ترکیه و پاکستان و عراق آدم ربائی میکند. صدها روزنامه را در داخل کشور تعطیل میکند و مسئولان آنها را روانه ی زندان ها میسازد. بسیاری از نویسندگان را با اتهامات واهی و دروغین ممنوع القلم میکند. برای سایت های اینترنتی فیلتر برقرارمیکند. و اگر بخواهیم اقدامات سرکوبگرانه و تروریستی این رژیم را ردیف کنیم جدا که مثنوی هفتاد من میشود. حالا با تغییر رئیس جمهورش در داخل و اتخاذ سیاست های تشدید اختناق و سرکوب ، مزدورانش را در خارج از کشور فعال کرده است و از طریق اعمال رذیلانه و شانتاژ و تقلب و توطئه و دسیسه میکوشد که دهان مخالفانش را در خارج از کشور هم ببندد. آخرین اقدام در این زمینه توطئه برای به تعطیل کشاندن سایت های اینترنتی مخالفان رژیم است که با حمله به سایت ایران لیبرتی آغاز شده است و یقینا در همین نقطه نیز متوقف نخواهد شد.

چشم همه ی کسانی روشن که در مخالفت با مقاومت و مجاهدین با ماموران و مزدوران رژیم آخوندی هم آوا و همرقص بوده اند. باید به کسانی تبریک گفت که برای لگد زدن به مجاهدین از رفتن به زیر جل مزدوران و مواجب بگیران رژیم آخوندی ابائی نداشتند و شرم نکردند.

اما سایت های اینترنتی مخالف رژیم که نظاره گر این اقدام رذیلانه بر علیه سایت ایران لیبرتی هستند بدانند که فردا نوبت آنان نیز میشود. رژیم هیچ مخالف و هیچگونه مخالفتی را برنمی تابد. رژیم هدفش برقراری سکوت از طریق خفه کردن همه جانبه ی مخالفانش در داخل و خارج از کشور است. بخشی از این وظیفه را در خارج از کشور بعهد ه ی جیره خوارانش گذاشته است که چهره های آنها کمابیش برای ما آشکار است. اگر در مقابل تلاش برای خفه کردن مخالفان در اینترنت که با ایران لیبرتی آغاز شده است اعتراض نکنیم و واکنش نشان ندهیم کمترین لکه ای که بر پیشانی هایمان میخورد و اتفاقا بسیار ننگین هم میباشد ، لکه ی سکوت توام با رضایت و ننگ همسوئی با کسانی است که در ربطه با مسدود شدن ایران لیبرتی جشن گرفته اند و با دمشان گردومی شکنند.

با اعتراضمان دربرابر این توطئه ی آغاز شده، نگذاریم حیطه و دامنه ی عمل رژیم آخوندی و مزدورانش از آنچه که هست گسترده تر شود.
از سایت ایران لیبرتی نه بخاطر مواضع سیاسی اش ، بلکه صرفا برای جلوگیری از ریشه دار شدن اینگونه بی شرمی های رژیم ، پشتیبانی کنیم.

23 August 2005

اين دستگاه ساخته شده است تا كسانى كه توان و قدرت دفاع از حق خود را ندارند را سلاخى كند

اول بايد بساط اين رژيم را برچيد

سایت روشنگری


اين نظام همان نظامى است

كه آدمكشانش در راهروهاى زندان هاى مخوف در برابر جوانان
آزاديخواه اسير فرياد مى زند
خمينى عزيزم
بگو تا خون بريزم
در واقع اعدام در رژيم اسلامى تنها نمايش توحش و بربريت نيست، اوج عدالت ستيزى اين نظام هم است؛ چرا كه قاتل يا قاتلان اگر خودى باشند مثل اعضاى محفل قتل هاى كرمان از مجازات معاف مى شوند

اين دستگاه، براى استمرار ولايت فقيه است كه خون مى ريزد و به همين دليل همانطور كه در گزارش 20 تيرماه گذشته "رييس هيات نظارت و بازرسى حفظ حقوق شهروندى" همين دستگاه قضايى اعتراف شد، نوجوان 13 ساله را به خاطر دزديدن يك مرغ در بدترين بازداشتگاه‌ها نگه مى دارند، پيرزن متولد 1311 را به‌خاطر ناتوانى مالي، زندانى مى كنند، زن را به جاى شوهر فرارى گروگان مى گيرند و زندانى مى كنند، اما وقتى محسن فلاحيان روز روشن در تهران آدم مى كشد، چون پدرش از آدمكشان حكومتى است بدون هر مجازاتى رها مى شود

اين دستگاه ساخته شده است تا كسانى كه توان و قدرت دفاع از حق خود را ندارند را سلاخى كند.

اصل اعدام انسان ها يك كردار ضد بشرى است. اعدام ابزار قدرت ها براى نمايش قهر است، نه راه اصلاح جامعه؛ كه اگر چنين بود اين همه اعدام تاكنون بايد ثمر مى داد. بى ترديد روزى فرا خواهد رسيد كه اعدام در كشور ما برچيده شود و مجازات تخطئى از قراردادها و قوانين اجتماعي، گرفتن جان انسان ها نباشد. ولى براى رسيدن آن روز اول بايد بساط اين رژيم اعدام را برچيد

در هفدهمین سالگرد قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷

در هفدهمین سالگرد
قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷


مینا انتظاری





سخنرانی زندانی سیاسی از بند رسته مینا انتظاری
در ساختمان کنگره







خانمها، آقایان، حضار محترم

امروز هفدهمین سالگرد قتل عام هزاران زندانی سیاسی آزادیخواهی است که در تابستان ۱۳۶۷ بطور مخفیانه در عرض چند هفته در سراسر کشور به دستور مستقیم خمینی به دار آویخته شدند.

من بعنوان یکی از معدود بازماندگان زندانیان سیاسی بند زنان زندان مخوف اوین که تمامی دوستانم را در این جنایت هولناک از دست داده ام برای گرامیداشت یاد و نام و پیام صلح و آزادی آنان در جمع شما حضور یافته ام.


اجازه میخواهم صحبتهای افشاگرانه خودم را در این رابطه در کنگره آمریکا آغاز کنم.


نام من "مینا انتظاری" میباشد و از سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۷ به مدت ۷ سال در زندانهای اوین و قزل حصار بسربردم. در شهریور ۱۳۶۰ و در سن ۱۸ سالگی بخاطر فعالیتهای سیاسی-اجتماعی دوران دبیرستان و شرکت در تظاهرات مسالمت آمیز در دفاع از آزادیهای فردی و اجتماعی و بخصوص حقوق زنان و حمایت از نیروهای مترقی در برابر ارتجاع حاکم، توسط پاسداران رژیم به اتهام هواداری از مجاهدین خلق در منزل مسکونیمان دستگیر و به زندان اوین منتقل شدم.


از همان لحظه ورود به زندان شاهد برخوردهای بیرحمانه و سرکوبگرانه و نقض ابتدایی ترین حقوق انسانی زندانیان بیدفاع و اسیر بودم که توسط زندانبانان و شکنجه گران پلید رژیم همواره مورد تعرض و تعدی قرار میگرفتند. شبهایی را در شهریور و مهر ماه ۱۳۶۰ بیاد میاورم که گاه از ۲۰۰ ـ ۱۵۰ نفر زندانی را در یک شب به جوخه های اعدام می سپردند و ما در سکوت و ناباوری با همبندان محکوم خود وداع میکردیم و از آنان جدا میشدیم. ما باید در بدترین شرایط زیستی و با کمترین امکانات شخصی که داشتیم به التیام زخمهای هم زنجیران خود که در اثر شکنجه با کابل برق و یا آویزان شدن و ضرب و شتم مجروح شده بودند نیز می پرداختیم.
در طی این ۷ سال علاوه بر شکنجه های جسمی و روانی خودم، شاهد شکنجه و اعدام بسیاری از دختران نوجوان ۱۷ـ۱۵ ساله همچون آزاده یکتا (آزیتا) تا زنان سالخورده ایی همچون مادر زهرا اسلامی (مادر چهار فرزند) و مادر سکینه محمدی (ذاکری) مادر هشت فرزند که بیش از ۶۰ سال سن داشت بودم.


بهرحال در دی ماه سال ۱۳۶۰ در یک باصطلاح دادگاه چند دقیقه ایی محکوم به ۷ سال زندان و از آنجا به شکنجه گاه قزل حصار کرج منتقل شدم.

حتی در کشورهای تحت حاکمیت دیکتاتوری کلاسیک هم وقتی زندانی سیاسی به مدت معینی زندان محکوم میشود دوران محکومیت خود را با شرایط معمولی سپری میکند ولی در زندانهای قرون وسطایی ملاها، زندانی سیاسی محکوم هر روز و هر هفته با فشار و سرکوب سیستماتیک و تهدید به مرگ مداوم مواجه است.


زندانبانان و دژخیمان رژیم بطور مستمر برای تنبیه زندانیان مقاوم به بندهای زندان یورش میاوردند و همواره تاکید میکردند که یا تسلیم میشوید و توبه میکنید و یا نمیگذاریم از اینجا زنده بیرون روید تا "قهرمان" شوید.


در زندان فشار مضاعف بر زندانیان زن را به روشنی می توانستیم شاهد باشیم. دختران نوجوان و دانش آموز، مادرانی با کودکان شیرخوار که در زندان بدنیا آمده بودند و بعضآ همسرانشان اعدام شده بودند و حتی کودکان ۶ـ۵ ساله که والدینشان در زندان بودند و سرپرستی در بیرون از زندان نداشتند ... تا زنان و مادران سالخوردۀ بالای ۶۰ سال، یعنی سه نسل در کتار هم در زندانهای رژیم خمینی محبوس بودند.

در اواسط سال ۱۳۶۲ در یکی از ملاقاتها از مادرم شنیدم که یکی از دو برادرم که در آمریکا دانشجوی مهندسی مکانیک بود مبتلا به بیماری سرطان خون شده و چون در مراحل اولیه این بیماری بود پزشکان متخصص، به عنوان یک تکنیک جدید در آن موقع، تصمیم به عمل پیوند مغز استخوان گرفته بودند که لزومآ من و یا خواهر کوچکترم کاندیدای خیلی مناسبی برای این عمل بودیم که شانس بسیار زیادی هم برای بهبودی کامل برادرم داشت. علیرغم تلاشها و مراجعات بی پایان پدر و مادرم و تضمین سپردن سنگین ترین وثیقه ها، مسئولین زندان و دادستانی انقلاب مانع از بیرون آمدن حتی موقت من از زندان و یا خروج خواهرم که تنها 15 سال داشت از ایران شدند. پدر و مادرم مستآصلانه با ارائه نامه های پزشکان متخصص آمریکا به مراجع قضایی رژیم خواهان نجات جان پسرشان که سالها قبل به آمریکا آمده بود میشدند ولی تلاشها به جایی نمیرسید و در عوض زندانبانان با اعمال فشار هر چه بیشتر روی من در زندان خواستار انجام مصاحبه تلویزیونی بر علیه مجاهدین و جنبش آزادیخواهی مردم و مقاومت ایران و همکاری با رژیم میشدند و آنرا پیش شرط آزادی من عنوان میکردند. البته بخاطر مقاومت من در برابر خواست نا مشروع آنان و امتناع از پذیرش شرایط آنان، نهایتآ از خروج من از زندان خودداری کردند.

بعد از گذراندن چهار سال و نیم شرایط بسیار سخت در زندان قزل حصار، در سال ۱۳۶۵ دوباره به زندان اوین منتقل شدم و فشارها و سرکوب به شکل وحشیانه تری ادمه پیدا کرد.
در پائیز سال ۱۳۶۶ عوامل و مسئولین زندان دست به جابجایی ها و دسته بندیهای مشخص تری در بین زندانیان موجود در بندهای زندان زدند که خبر از توطئه بزرگ و شومی را میداد که رژیم و جلادانش در تدارک آن بودند.


ضمن اینکه رژیم دیوانه وار به جنگ خانمانسوز با کشور همسایه عراق ادامه میداد ودر این بین بخاطر بن بست در حل مسائل اساسی داخل جامعه و از جمله تداوم مقاومت در زندانها، در فکر یکسره کردن مسئله زندانیان سیاسی و مخالفین جدی خود بود. زندانیان سیاسی در بند نیز مصمم به ایستادگی و مقاومت هرچه بیشتر بودند. در این میان بارها برای حداقل امکانات صنفی و تأمینی در زندان مجبور به اعتصاب غذاهای چند هفته ایی و نرفتن به ملاقات با خانواده وعزیزان خود جهت مطرح کردن وانعکاس شرایط سخت و طاقت فرسای خود برای افکار عمومی بیرون از زندان میشدیم.

سرانجام بعد از حدود هفت سال تحمل زندان و با تلاشهای بسیار خانواده ام در اواخر بهار ۱۳۶۷ بطور مشروط از زندان خارج و بلافاصله از کشور خارج شدم و به امریکا آمدم. به همین دلیل عوامل دادستانی پس از مدتی پدر پیرم را دستگیر و به عنوان گروگان ماهها در زندان اوین در بازداشت نگاه داشتند تا شاید من برگردم!


اما متاسفانه برای برادر بیمارم در امریکا نیز دیگر زمان از دست رفته و بیماری سرطان او از کنترل خارج شده بود و بعد از چند ماه در جلوی چشمان ناباور ما به کام مرگ رفت.

در ایران نیز چند هفته بعد از خارج شدن من از زندان یعنی در مرداد ۱۳۶۷، بلافاصله بعد از پذیرش اجباری آتش بس و قطعنامه ۵۹۸، خمینی فرمان و فتوای قتل عام هزاران زندانی سیاسی در بند بخصوص هواداران مجاهدین خلق را صادر کرد. این قتل عام از سحر گاه ۶ مرداد ماه (درست در چنین روزی مثل امروز) با بدار آویختن زندانیان سیاسی قهرمان و آزادیخواه آغاز شد و مدت چند هفته در بی اطلاعی مطلق افکار عمومی ایران و جهان با شقاوت ادامه یافت که البته تمامی سران قبلی و فعلی رژیم از هر دو جناح "سخت سر" و به اصطلاح "مدره" در این جنایت هولناک، در رکاب خمینی، مشارکت داشتند (بجز منتظری جانشین وقت خمینی که در جریان این جنایت کنار کشید).


سالها بعد از معدود زندانیان باقی مانده شنیدم که تمامی زندانیان مجاهد سالن ۱ و ۳ بخش زنان زندان اوین (که من نیز در سالن ۳ بودم) و بسیاری از زندانیان سالن ۲ را در این جنایت ضد بشری بدار آویختند. زنان شجاع، روشنفکر و آزادیخواهی که بعد از هفت سال تحمل زجر و شکنجه در برابر جلاد قرن تسلیم نشدند و ایستاده و سرفراز سر به دار شدند.

برخی از انان حتی حکمشان نیز تمام شده بود و همچنان در زندان اسیر بودند. دلاورانی همچون "فروزان عبدی" عضو تیم ملی والیبال زنان ایران، "سپیده زرگر" پرستار، "فرحناز مصّلا" دانش آموز و "اشرف احمدی" مادر چهار فرزند.

برخی دیگر از این قهرمانان که دوره محکومیتشان را میگذراندند عبارت بودند از: "شهربانو (اعظم) عطاری" - "فرحناز ظرفچی" - "منیره رجوی" خواهر کوچکتر آقای مسعود رجوی و مادر دو فرزند - "میترا اسکندری" - "مهین حیدریان" - "ناهید تحصیلی" (به همراه برادرش حمید تحصیلی) که قبل از انان خواهرشان دکتر "فهیمه تحصیلی" و برادرشان "حسین تحصیلی" نیز اعدام شده بودند. "مریم محمدی بهمن آبادی" به همراه برادرش "رضا بهمن آبادی" مهندس راه و ساختمان - "مژگان سربی" - "مریم گلزاده غفوری" بهمراه همسرش "علیرضا حاج صمدی" - دکتر "شورانگیز کریمیان" بهمراه خواهرش "مهری کریمیان" - "مهین قربانی" - فرنگیس (مهری) محمدرحیمی" بهمراه خواهرش "سهیلا محمدرحیمی" - "زهرا شب زنده دار" و "سیمین بهبهانی" (هردو دانشجوی پزشکی تهران) - "فریبا عمومی" و "فضیلت علامه" (هردو دانشجوی دانشگاه تهران) - "مهری قنات آبادی" - "مهناز یوسفی" مادر یک فرزند خردسال - "سوسن صالحی" - "ملیحه اقوامی" - "فریده رازبان" - "آسیه فتحی" و برادرش "حسین فتحی" - "فرشته حمیدی" - "لیدا حمیدی" - "اشرف فدایی" - "سیمین نانکلی" - "مهتاب فیروزی" - "اعظم طاقدره" - "فرزانه ضیاٍ میرزایی" - "سهیلا فتاح" ..... و این لیست همچنان ادامه دارد.

این جنایت فقط علیه افراد اپوزیسیون ایران و آزادیخواهان دربند نبود، این جنایتی بود علیه بشریت، این جنایتی بود علیه همه زنان آزادیخواه جهان. ریشه این جنایت و بسیاری دیگر از اعمال تروریستی در جهان امروز بنیادگرایی اسلامی و خمینیسم میباشد که قلب آن در مرکز قدرت ملاهای حاکم بر تهران می تپد.


در تمامی این سالها با یاد و خاطره عزیزان هم بند و دلبندم زندگی کرده ام و بارها آرزو کردم ایکاش با آنها رفته بودم ولی گویا باید می ماندم و صدای آنان میشدم، صدای مظلومیت آنان، صدای زنان قهرمانی که شجاعانه به ملاهای فاشیست "نه" گفتند.

دوستان محترم- ازتلاش شما درمبارزه بر علیه بنیادگرایی قدردانی ودر برابر شما ادای احترام میکنم. همه ما بپاخاسته ایم برای تحقق آزادی، برابری و صلح در ایران. اجازه میخواهم از همه شما درخواست کنم به پاس احترام همه انسانهایی که جانشان را فدای آزادی، برابری و صلح کرده اند بپاخیزیم و لحظاتی دست بزنیم. متشکرم

http://www.iranianartistsinexile.org/index.php?option=com_content&task=view&id=342&Itemid=46

20 August 2005


كامران صفايى
پشت پرده طرح محفل امنيتى- نظامى در حمله به بدحجابى

سخنگوى قوه قضاييه
طرح حمله به زنان به بهانه بدحجابى را
به موضوعى روز براى رسانه ها تبديل كرده است.
جوهر حرف كريمى راد اين است كه بسيجى ها به عنوان ضابطان قضايى حق دارند در خيابان زنان و دختران را به بهانه بدحجابى بزنند و دستگير كنند. او گفته است:"بي حجاب و بدحجاب فرق نميكند و وقتى ظاهر فرد مشخص است كه بر خلاف قانون عمل كرده جرم مشهود است و ضابطان با استفاده از راهكارهايى ميتوانند برخورد قانونى كنند."

عين همين موضوع را معاون دادستان تهران مطرح كرده است. او به ايسنا گفته است:
"نيروهاى بسيجى هم در راستاى وظايف محوله بايد به برخورد با جرايم غيرمشهود بپردازند". و اضافه كرده است:"زماني كه در جامعه مشاهده ميشود، بي بند و بارى و مسايل بي عفتى وجود دارد، به معنى اين است كه اصل امربه معروف و نهى از منكر را فراموش كرده ايم لذا با توجه به اينكه امر به معروف و نهى از منكر از فروعات دين است در اين موارد ضابطان هم ميتوانند تذكر لازم را بدهند و هم به عنوان جرم با فرد مجرم براى حفظ شئونات و ارزشها برخورد كنند."...

نمى توانيم حدس بزنيم كه شكست كامل ادعاهاى دولت احمدى نژاد در باره رسيدگى به وضع معيشتى مردم چه زمانى به طور قطعى در ابعاد توده اى براى شهروندان روشن خواهد شد، اما…
مى دانيم كه دولت "اصولگرا"وقتى نخواهد و نتواند نان و معيشت مردم را تامين كند و هدفش در وجه عمده بردن دسته اى از رانت خواران فربه شده و آوردن دسته اى از قاچاقچيان گرسنه به جاى آنها و جابجايى در ميزان برخوردارى گروهبندى هاى مافيايى از رانت هاى نفتى باشد، طبيعى است كه بايد دهان مردم را بشكند، حالا چه از
طريق انداختن بسيجى ها به جان زنان و دختران در خيابان ها به بهانه مبارزه با بدحجابان
و چه به بهانه هاى ديگر...

قيامهاى شهرى، سرنگونى رژيم اسلامى


قيامهاى شهرى، سرنگونى رژيم اسلامى؟

على جوادى

رژيم اسلامى تنها با خيزش انقلابى مردم و به شيوه اى قهرآميز سرنگون خواهد شد. اين رژيم نه خود بخود مضمحل ميشود، و نه برخلاف تبليغات پوسيده و عوافريبى هاى دوم خردادى به چيز قابل قبولى تبديل ميشود. رژيمى که از بنياد و پايه بر خشونت و قهر و زور عليه مردم سازمان يافته است و يک روز بدون خشونت و سرکوب و ترور قادر به دوام نيست، بدون توسل توده مردم کارگر و زحمتکش به قهر و قيام، با زبان آدميزاد از سر راه مردم کنار نخواهد رفت. رژيم اسلامى را بايد سرنگون کرد. بايد خلع سلاحش کرد. بايد ابزار سرکوبش را فلج کرد.

اين تصور که رژيم اوباش اسلامى ابزار کشتار و قتل را کنار بگذارند و به زبان خوش تسليم اراده مردم شوند پوچ است. بايد سرنگونش کرد

18 August 2005

آی آدم‌های مسلمان، چپ، کمونیست، سلطنت‌طلب، کافر، بهايی، ارمنی، يهودی، زرتشتی، پیروان ادیان مختلف ...
آهای ایرانی!

ما امضاکنندگان این نامه معتقديم که با ایجاد امید در مردم از این حالت انفعال و دفاعی خارج شويم و در گام‌های نخست در حمايت از مردم زجرديده‌ی کردستان به ياری‌شان بشتابيم. آزادی بیقيد و شرط زندانيان سياسی حق ماست، و با يورش به تمامی احساس خبری، آنها را از تاريکخانه‌ها بيرون می‌آوريم. ايران کشور ماست، و آزاد کردنش هزينه دارد. با تمام وجود برای آزادی ايران تلاش می‌کنيم،

بلاگرهای امضا کننده

آریان / امیر آریاپور/ آشیل/ آینده / آزادشو / علی آرام / آبنوس / اعتراض / هشیار ایرانی/ نادر احمدزاده / داریوش اقبالی / اصغرآقا دات کام / کاوه احمدی / عبدالقادر بلوچ/ کيا بهادری / نیما نیلیان بوشهری / برون‌کا / بیدل / بی‌بی باران / بابک خرمدین / سارا باقری / به‌سوی کامیابی / بوی کهنگی / PRICE OF THE FREEDOM / توفان آریا تهم/ جهانشاه جاوید/ جهانی دیگر / امید حبیبی‌نیا / خنده‌های شراب / خُسن‌آقا / خانوم حنا / خورشید شب / حسن درویش‌پور/ اردشیر دولت / پویا داراب / دوشمن در خانه / رادیو سپهر / رهایی / روجا / رک‌گو / مهدی رحیمی‌نصر / روزهای نازی / روح اردیبهشت / Roselaleh / زیر چتر چل ‌تیکه / احمد زاهدی / zehneh-ziba / زیتون / ف.م. سخن / سرزمین آفتاب / ستیغ خانوم / سینه‌چاک / سایه‌آبی / فرود سیاوش‌پور / شیما کلباسی / شبنم فکر / شراگیم / شیطان/ Carpe Diem / صعود برهنه / کورش صحتی / حمیرا طاری / اسدالله علیمحمدی / عرفان / مرتضی عبدلعلیان / Freedom For All / قلم من / فریاد جرس / خشم و هیاهو / فرزاد فدایی / سیامک فرید/ حمید کُدیوری / کاپیتان هادوک / رضا کریمیان / کافکا / کميته مبارزه با سانسور اينترنت در ايران / گوشزد / گل آفتابگردون / گزارش به خاک ایران / دامون گلریز / لندنی / عباس معروفی / من در غربت / مستور / ماه‌می / ملا حسنی / مانیا / من یه‌نفر+شما چند نفر / من یک زنم / مرتضی نگاهی/ ندای اکبر گنجی / علی نصرالهی / وبلاگ ژینا / پدرام هاشمی / هموطن‌ها / هملت نوشت / پيام يزديان / یک قطره / یوگینی / یاداشت‌های یک مرد تنها / ۳ پوینت / دختر همسايه / تردید / محسن خاتمی / داريوش.ش / رضا ایرانی / آرتا داوری / طاهر قاسمی / مزدک کاسپين / برای آزادی اکبر گنجی / مينو سپهر / موناهیتا / زاگرس / رامین مولائی / روزمرگی های شهری / پرنیان / سيدعلی گدا / اردلان / نيما افراز / محمد طه / اميد / مسافری در کوير / يلدا / ديده بان ايران / ساسان قهرمان / اوسا على / کامبيز / سعيد ديگر / خورشید شب / F14 Pilot / شاهين زبرجد / خزان / عباس رضائی / سرزمين عجايب / که‌یهان عه‌زیز / مسعود / چه و چه و چه / فرسان / سعيد قاسمی / یاغتی ترکمن صحرا / masood / پیام / همای سعادت / ابوالفضل حاجی زادگان / آسيد قلی خان / روزگار غریب ایران / بالش نرم گیلاس / آواره / بهزاد / آونگ خاطره های ما / کوروش پورزرتشت / آخرين ترانه ی باران / آرش / الميرا / North Star / هم آوا / مصي / آشتی ملی / Jaret / خاتون / چماق / دريای لوت / رامین / ما اینیم / مهین‌پرست جوان / farsan/ فریاد سکوت / شهبارا / رحمت ابراهیمی / گروه مسخره / نگاهی از دور / yac/ زنانه‌ها / شهلا / آرش کمانگیر / نقدی بر مذهب شیعه /

تعداد امضاء بلاگرها تا اين لحظه:۱۷۸

اسامی حمایت کنندگان از نامه بلاگرها

دکتر ماشاءالله آجودانی / (م.ازاد) / آنیتا / آرزو آرام / آذر آذری / علی‌اکبر امیدمهر/ جمشید اخوان /دکتر سمیرا اروجانی/دکتر امیر اروجانی/عماد.ا. /دکتر اردوان بیانی/ حميد اکبری / عسل اخوان /فریدون احمدی / مزدک بامدادان/محمد بهشتی/ امیر بلندیان /غلامرضا بقایی /دکتر رضا براهنی /رضا برومند /ماندانا بنجار / پونه/ حمید پوریان/ يلدا پيروز / سیاوش پرند/ محمود تهرانی / کیانوش تو کلی/ حمید ثابت / خانجان جبل عاملی/ دکتر رضا جعفری / رشید حدادی/لیلا حقانی/زهره حبابی / بنیاد اسماعیل خویی/ هادی خرسندی / دکتر مسعود خواجه‌علی / روشنک داوری/دکتر پرویز داورپناه /علیرضا رضایی/ فریدون رهنما (فرد) / دکتر سیامک راد / اسماعيل رسولى/ مسعود سپند/منوچهر سالکی/ مهدی سامع/ فریبا سنجر/ ابراهیم شیرازی / لادن شیرازی / علی صمد/ دکتر حسین عبقری/دکتر شهلا عبقری/ عاطفه / سیاوش فرجی/ حميدرضا فاطمی / شهرام قنبری/ ساقی قهرمان / ناصر کریمی/ کورش گلنام / امید. ل. / شکوه میرزادگی / مهرنیا /سعید محمدی / منوچهر / مایک مظفری / مینو / محمد / محسن مهرآرا / اسماعیل نوری‌علاء / ساغر نیکمرد تهرانی / هانا / مهدی هدایت / هادی يوسفی /
تعداد امضاء حمايت کنندگان تا اين لحظه: ۷۳
:::
ایمیل :: اسدالله علیمحمدی :: ۱۵:۱۹ :::

17 August 2005

هفده سال گذشت و انگار دیروز بود


هفده سال گذشت و انگار دیروز بود

بهروز سورن

هر سال رسانه ها و مجموعه های سیاسی به فراخور حال خود به انعکاس ماوقع میپردازند. در کنار اینان حکومتی ها و مشابهان غیر حکومتی آنان مهر سکوتی مرگبار همچون ایام شهریور 67 بر لب میگیرند و این روز ها را بهترین زمان برای مرخصی سالانه خود برمی گزینند و مترصد فرصتها که همچنان و همواره دزخیم را با هاله ای از قداست بپوشانند. امام راحل گویند و خود را راهی خط امام نامند و قسم بر مرقد این نانجیب و جلاد زندانیان سیاسی خورند و از قبل آن سرمایه ها به یغما برند .
جمهوری اسلامی با بحران زندانی سیاسی زاده شد و در هیچ دوره ای از این بحران خلاصی نیافت زیرا که مقوله مخالف سیاسی و دکراندیشی را قائم به ذات خود هرگز تحمل نتواند. با پایان جنگ هشت ساله و با علم به برآمد فزون یابنده این بحران به یکی از ننکین ترین اقدامات ممکنه که همانا قتل عام زندانیان سیاسی به دلائل واهی بود دست یازید و برگی دیگر بر تاریخ ننگین حضور خود درصحنه تاریخ سیاسی کشورمان افزود.
این جنایت که در امتداد سلطه اختناق و خشونت و سرکوب / شکنجه و آزار و زندان و اعدامهای پراکنده اما وسیع صورت گرفت با توجه به نوع اعمال و ابعاد آن در تاریخ این سرزمین گر گرفته در اذهان باقی خواهد ماند و هرگز مقوله ای از جنس فراموش شدگان نخواهد بود. فراموش نخواهد شد زیرا که تاثیرات آن همچنان و همواره پا برجاست و خواهد ماند و باقیست.
سالهای طولانی / تابستان خونین 67 یاداور هزاران عزیز قتل عام شده مردم ایران بوده است و این سنت دیرین را پاس داشته ایم. بکوشیم تا با برگزاری هرچه وسیعتر و با شکوه تر این ایام در پرتو همبستگی سراسری فریاد دادخواهی خانواده های آنان و مردم
ایران را رساتر کنیم

16 August 2005

کمیته پیگیری از اعتصاب غذای منوچهر محمدی ...... .شیما کلباسی

کمیته پیگیری از اعتصاب غذای منوچهر محمدی

منوچهر محمدی در صورت ادامه اعتصاب غذا
به یکی از شهرهای کشور تبعید خواهد شد!

امروز سه شنبه 25 مرداد ماه خانواده منوچهر محمدی ، با طی کردن مسافت شش ساعته از شمال کشور برای ملاقات با فرزندشان به زندان اوین عزیمت نمودند اما آقای خامی زاده ریاست زندان اوین و آقای علیزاده قاضی ناظر بر زندان اوین با تقاضای ملاقات این خانواده مخالفت کرده و اظهار نمودند تا زمانیکه فرزندتان اقدام به شکستن اعتصاب غذا نکند ، به هیچ وجه با ملاقات ، موافقت نمی شود و آقای علیزاده تهدید کرد در صورت تکرار و ادامه اعتصاب غذا منوچهر محمدی را به یکی از شهرهای کشور تبعید خواهند کرد.
تهدید به شکستن اعتصاب غذا در حالی صورت می گیرد که آقای سلیمانی ، مدیر کل زندانهای استان تهران بارها در مصاحبه با خبرگزاری ایسنا و روزنامه های داخل کشور ادعا کرده بود که منوچهر محمدی در اعتصاب غذا نیست و مرتب از غذای زندان استفاده می کند ...
... وقتی منوچهر محمدی مطلع شد که برای دومین بار مسئولین زندان و دستگاه قضایی مانع ملاقات خانواده اش با ایشان شدند ، ایشان در یک نامه رسمی به مسئولین زندان اعلام نمود که از امروز دست به اعتصاب غذای خشک می زند.
بنابراین کمیته پیگیری از تمامی مجامع سیاسی و حقوق بشری جهانی منصف می خواهد...، با فشار به عوامل حکومت...
.......................


شیما کلباسی

گریه... گریه ... ضجه... عماد باقی که طبق گفته اکبر گنجی... مامور جمهوری اسلامی است

بین ...صدای گریه مادر منوچهر محمدی که می گوید منوچهر را تنها نگذارید... منوچهر نون آور خونه پدر پیرش بود... آرزوی لباس دامادیشو داشتم... صدای گریه... گریه... ضجه... که منوچهر و تنها نگذارین... و گرفتگی گلوم دست و پا میزنم...صدای مادر محمدی... بغضی رو تو گلوم می شکنه... و همراش یه تیکه یخ شناور در آب... که تیز در گلوم می شینه... نمی دونم... سقاييانها که دم از نقش آمریکا در تجزیه کردستان و... نقشه کردستان بزرگ آمریکا می زنند... به دروغهای ملی مذهبی ها هم اشاره ای می کنند؟ ... به اینکه چطور کسی فعالیت سیاسی به اسم ایران دارد ولی با آخوندها هم بستر می شود؟... آخوندهایی که مردم کشند... آینده کشند... ایرانی کشند... چطور این به ظاهر ملی گرایان شرم نمی کنند... واقعا آیا عماد باقی که طبق گفته اکبر گنجی... مامور جمهوری اسلامی است... چون زبان گذشته اش با حال یکیست......برای حقوق انسان ایرانی تلاش می کند؟ ....

14 August 2005


گنجي را رها کنيد، لاجوردي را بچسبيد

هادي خرسندي


ای عزیزانی که الآن به جای من و هزاران انسان دیگر جلوی بیمارستان میلاد علاف نشسته اید، اي عزيزاني که يک روز گنجي قهرمانتان است، يک روز خاتمي، يک روز کديور، يک روز آقاجري، يک روز کرباسچي، یک روز سازگارا ... و يک روز (همين دو ماه پيش) رفسنجاني!! حالا که اينطور است يک ياد خيري هم از اسدالله لاجوردي بکنيد که خاتمي تان تجليلي که از او کرد از گنجي نکرد

8 August 2005


مبارزهٌ جدی با حكومت اسلامی
و جلوگیری از روی كار آمدن «حكومت اسلامی جلد دوم»


پروانه حمیدی


من مخالف دستگیری و حبس انسانها به دلیل نظرات سیاسی شان هستم. این بدین معنا نیست كه با نظراتشان موافقم و یا حتی از آنها قهرمان و بت میسازم. قهرمان سازی، شهیدپروری، بت ساختن ناشی از تفكر مذهبی است كه گریبان اپوزیسیون غیر مذهبی را هم گرفته است.
من خواهان آزادی تمام زندانیان سیاسی هستم و از جمله آقای گنجی. اهمیت ایشان را از زندانیان سیاسی دیگر نه كمتر میدانم و نه بیشتر ولی اگر اشكی برای سرنوشت ایشان نمی ریزم به این معنا نیست كه سرنوشت ایشان برایم بی تفاوت است، بلكه صرفاً به این دلیل است كه اشكهایم را برای صدها هزار اعدامی این رژیم ریخته ام....
به تصور من راه آزادی مردم ایران نه فقط از سرنگونی جمهوری اسلامی بلكه با گسستن از آن تفكری میگذرد كه جمهوری اسلامی بیان بارز آن است ولی تنها بیانش نیست. به زیر سوال بردن ارزش های فرهنگی و اخلاقی كه ریشه در مذهب دارد (حتی اگر این ریشه ها در نگاه اول دیده نشود) لازمهٌ این كار است. مبارزهٌ جدی با حكومت اسلامی و جلوگیری از روی كار آمدن «حكومت اسلامی جلد دوم» تنها از این طریق است و هر كس كه این راه را میرود از هیاهو باكی ندارد.

6 August 2005


امروز وارد بیست و هشتمین روز اعتصاب غذای خود شدم
...که پنج روز آخر آنرا در اعتصاب غذا با آب و چای بدون قند به سر می برم...
از کرد زبانان آریایی نژاد ایرانی الاصل
که برای آزادی و رهایی از استبداد و بی عدالتی ، آغاز گر قیام دموکراتیک سال جدید شدند ... و بسیاری در این راه ، مظلومانه شربت شهادت نوشیدند
،دفاع به عمل آورید
و هر نوع حمایت و دفاع از مرا
با حمایت و یاد مردم کردستان ایران آغاز کنید
و در مرحله دوم
از آقای گنجی که شرایطی بدتر از من دارد ، یاد و حمایت نمایید ...
... در نهایت ... وضعیت وخیم من و جدی بودن اعتصاب غذای مرا به دنبال هدف آن ، از هر طریق ممکن به گوش مردم ایران و تمامی مجامع سیاسی و حقوق بشری داخل و خارج مرز برسانید ....
چون همین رفتار تبعیض آمیز ، غیر دموکراتیک و خودی و غیر خودی برگرفته از افتراق افکنی انسانهای ... سیاسی ... و حقوق بشری داخل و خارج مرز بود که پیروزی و آزادی نهایی ایران و ملت ایران را به تأخیر انداخته است ....

4 August 2005

آن سوی جنایت


آن سوی جنایت


بهروز سورن


قتل عام زندانیان سیاسی بی دفاع در شهریور سال 1367 بی تردبد در تاریخ چنایات چمهوری اسلامی علیه بشریت و حقوق انسانها بمثابه نقطه اوج خصلت درندگی و وحشیگری این نظم مذهبی باقی خواهد ماند و هرگز فراموشی نمی پذیرد. کوتاه مدتی به سالروز / سال هفته یا سال ماه بزرگداشت یاد عزیزان قتل عام شده در سال 67 باقیست و این پرونده همجنان و از زوایائی در هاله ای از ابهام باقی مانده است. علیرغم تلاشهای بیشماری که انجام گرفته است اما هنوز شمار دقیق کشتار شدگان این جنایات مشخص نیست و ارقام متفاوتی از سوی نهادهای مختلف سیاسی و حقوقی ارائه گردیده است.

بي شک اين پندار كه با واژه جنايت ميتوان به تشريح كشتار زندانيان سياسي در تابستان سال 67 پرداخت، خطائي نوشتاريست. اساسا كلماتي نظير قتل، جنايت، سركوب، اعدام جمعي، تيرباران، قلع و قمع و... نميتواند گوياي واقعه اي باشد كه جمهوري اسلامي تحت فرمان امام جنايت پيشه اش خميني موجب شد.

دامنه اين جنايات نه تنها هزاران زنداني سياسي اسير تحجر و بيداد را دربر گرفت، بلكه تاثيرات آن بر خانواده ها و كودكان و... همچون زخمي التيام ناپذير باقيست. از همين روست كه كشتار جمعي زندانيان سياسي در سال 67 را ميبايستي جنايت عليه بشريت قلمداد كرد و مراجع بين المللي را مورد خطاب قرار داد و هرجه بیشتر این نهادها را به ظرفیت اقدامات ضد بشری چمهوری اسلامی علیه اندیشه و اندیشه ورزان زندانی در سیاهجالهای ایران حساس نمود.

از همين روست كه ميبايستي همچنان و يكپارچه تابستان را به فصل افشا چهره واقعي رژيم تبديل نمود و ترفند تمامي كساني كه به شستشوي چهره ناپاك و ننگين رژيم ميپردازند و يا پرچم ( فراموش كنيم ) را بردوش ميكشند، برملا كرد.

دادخواهی از قربانیان قتل عام شده در تابستان 67 بر دوش تمامی آنانیست که برای فردائی بهتر و برای ازادی بیان و دمکراسی به مبارزه ای سرنوشت ساز با استبداد و وحوش حاکم همت گماشته اند.

6.8.2005
---------------------------------------------------------------------


نه فقط خامنه ايى، کل نظام بايد برود

مهرنوش موسوى

گنجى در نامه سرگشاده خود به منتظرى، تلاش ميکند جايگاه خمينى را در قبال انقلاب به خون کشيده بهمن ٥٧ و البته با اتکاء به خود "امام" و رهنمودهايش، از آن خود کند. لب کلام گنجى اين است که خامنه ايى بايد برود

تروريسم اتمي حكومت آخوندي را متوقف كنيد


تروريسم اتمي حكومت آخوندي را متوقف كنيد

کاظم موسوی زاده


مدير كل آژانس بين المللي اتمي!
وزراي خارجه كشورهاي عضو شورا ي حكام آژانس بين الملي اتمي!
دبير كل سازمان ملل متحد!
نمایندگان کشورهای عضو شورای امنیت ملل متحد

از شما به عنوان یک ایرانی از میلیون ها قربانی سیاست نقض حقوق بشر نظام ملایان حاکم بر ایران، خواستار پيگيري جدي التزامات قطعنامه آژانس بين المللي اتمي در 25 سپتامبر 2004 در مورد فعاليت هاي هسته اي رژيم حاكم برايران هستم و به منظور جلوگيري ازدستيابي عاجل اين رژيم به سلاح هاي اتمي و كشتار جمعي وایجاد فاجعه هاي تروريستي ناشي از آن، ارجاع بلادرنگ پرونده هسته اي رژيم به شوراي امنيت ملل متحد و محكوميت آن را درخواست می نمایم.

شما مي دانيد كه امروز جهان بر اثر افشای نقشه هاي اتمي و فعاليت هاي ميكروبيو لوژيك ، شيميايي ومجهز بودن رژیم حاکم بر ایران به موشك هاي بالستيك، بسیار نگران است. به طور يقين نخستين قربانيان برنامه های غنی سازی اورانیوم و دستيابي نظام ولايت فقيه به سلاحهای اتمي و استفاده از آن، مردم ايران هستند. پس بر اساس وظيفه انساني، سیاسی و تخصصی خود مي دانم خطرهاي ناشي از دستيابي و تسلط رژیم ملایان به تسلیحات هسته اي را به شما، به مجامع انساندوست و مترقي بين المللي و به جهانيان بار ديگر به دلایل مهم زیر ياد آور شويم:

1- رژيم اصلاح ناپذير حاکم بر ایران در نتيجه فقدان پايگاه مردمي، حكومتي غير قانوني محسوب مي شود. اعتقاد به ولایت فقیه یه عنوان عبوراز فیلتر شرکت در انتخابات و شرط کاندیدا شدن، دلیل اثبات غیردمکراتیک بودن تمامی نمایشات انتخاباتی 26 سال گذشته در ایران است که با تحریم همه جانبه مردمی روبرو بوده است. امروز حتي جناح به اصطلاح اصلاح طلب رژيم حاكم بر ايران نيز اميدي به اصلاح اين رژيم ندارد. نتیجه بر سرکارآمدن شخص شناخته شده بنیادگرای مذهبی احمدی نژاد در انتخابات غیر دموکراتیک ریاست جمهوری رژیم در ماه گذشته، آشکارا گواه این واقعیت است. بنابراین اين رژيم نماینده واقعی آراء و نظرات مردم ایران نبوده و نیست و بالطبع نمی تواند در مورد نياز يا عدم نياز كشور ايران به انرژي اتمي تصميم گيري کند.

2- رژيم بنیادگرای اسلامی حاکم بر ایران مدعي استفاده از تكنو لوژي به ظاهر صلح آميز انرژي اتمي است. وليكن این رژيم از توسل به عدم سياست شفاف در قبال التزامات قطعنامه اژانس بين المللي اتمي در 25 سپتامبر 2004 و هم چنین در مورد قرار داد تعلیق غنی سازی اورانیوم با کشورهای اروپایی آلمان، فرانسه و انگلیس در پاریس، هدف ديگري جز مخفي كاري و حصول فرصت بيشتر براي عملي ساختن قريب الوقوع طرح هاي هسته اي كه همانا دستيابي به تسليحات هسته اي نظامي و بمب اتمي است، ندارد.

3- تلاش رژيم حاكم برايران برای دستیابی به تکنولوزی و جنگ افزارهای هسته ای، پیوستن به باشگاه کشورهای اتمی به منظور حفظ و بقای نظام خود است. ترديد نبايد داشت كه چنین تسلیحاتی را در خدمت صدور واپس گرايي مذهبي و تروريسم در عراق و منطقه خاورمیانه و جهان نيز به كار خواهد برد. دستيابي اين رژيم به سلاح هاي اتمي و كشتار جمعي اين خطر بالقوه را نيز در پي دارد كه اين تسليحات به سهولت دراختيار تروريست هاي ديگر بين الملي و وابسته به رژيم ملايان قرار گيرد و بطور زنجيره اي فجايعي با ابعاد بس خطرناك تر از واقعه دهشتناك 11 سپتامبر به بار آورد.

4- لازم به تذکر است که رژیم حاکم، حکومتی است كه قانون اساسي بي مانندش به گونه اي آشكار در بسياري از موارد، نمونه چشمگير چگونگي نقض كليه مفاد منشور بین المللی حقوق بشر است. دیکتاتوری مذهبی حاکم بر ایران كه تا كنون بيش از پنجاه بار در مجمع عمومي و كميسيون حقوق بشر ملل متحد محكوم شده است، با دستيابي به تسليحات اتمي، تثبيت و تحكيم می شود. مسلح شدن قواي نظامي وسركوبگراين رزيم به جنگ افزارهای اتمي به نوبه خود ادامه و افزايش فشارها بر روی کلیه زندانیان سیاسی آزادیخواه و در حال اعتصاب و سركوب، دستگيري ها، شكنجه و اعدام مخالفين و دگر انديشان در ايران را به دنبال خواهد داشت.

5- علاوه بر وخيم تر شدن وضعيت نقض حقوق بشر، خطر انتشار مواد رادیو اکتیو ناشی از فعالیتهای هسته ای و سرایت آلودگی های همه جانبه، پايدار وکشندهء آن نيز مردم و كارشناسان ايران را نگران کرده است. خطر نشت و انتشار مواد رادیو اکتیو، مضاف بر روند کنونیِ آلودگی و تخریبِ محیط زیست، خطری جدی و روز افزون است. اوضاع فرسايش و انهدام منابع اكو لوژيك و حراج ذخاير نفت و گاز در حاكميت ملایان به گونه اي است كه پيامدهاي زيانبار آن، راه توسعه پایدار و سازندگي مدرن مورد نياز جامعه ايران، برای نسلهای آینده را نيز محدود و مختل مي كند. ازاینرو مردم ایران حق دارند که در مقابل پروژه هسته ای رژیم حاکم بر ایران مبارزه کنند و این تلاشها بدون شک در راستای تقاضاي جامعه جهانی براي متوقف كردن كامل غني سازي اورانيوم و هسته ای رژیم آخوندی نیز هست.

6- مواضع اخیر سران رژیم در رابطه با مذاکرات وین، ژنو و پاریس، تصویب طرح دستیابی به فناوری هسته ای و غنی سازی اورانیوم از سوی مجلس آخوندی و تصمیم و اقدام جدید یکجانبه شورای عالی امنیت ملی رژیم به از سرگیری غنی سازی اورانیوم در تاسیسات هسته ای اصفهان و تجربه های دیگر، نشان می دهند که هر گونه اعتماد به آنان در مذاكره و گفتگو در مورد كنترل و توقف فعاليت هاي اتمی تاکنون با شكست روبرو شده است و بی نتیجه است. بدون تردید ادامه گفتگوهای اتمی و اعتماد و فرصت دادن بيشتر به آخوندهای فریبکار، خطري در بر خواهد داشت كه مردم ايران وجهان بايد هز ينهء گران آنرا بپردازند.

7- ما نگران و مخالف هر گونه سازش و زد و بند سياسي و معامله اقتصادي با رژيم تروريستی حاکم برايران، در زمينه انرژي و تسليحات هسته اي هستیم. باید تأکید کرد که تسليم شدن کشورهای انگلیس، آلمان و فرانسه به خواسته هاي رژیم تروریستی بنیادگرای ملايان مبني بر پذیرفتن حق آن بر ادامه فعالیتهای غنی سازی اورانیوم و هم چنین مبنی برتحت فشار قرار دادن نيروهاي مبارز و مترقی مخالف رژیم و وجه المصالحه قراردادن آنها –از جمله اپوزیسیون مجاهدین خلق ایران- در مذاکرات سیاسی و معاملات اقتصادی و تکنولوژی هسته ای، توهینی است به شان انسان ایرانی و نیز نقض آشکار مفاد منشور جهانی حقوق بشراز سوی دولتهای مزبور. بی تردید، اصرارسران رژیم حاکم بر ایران براي دستيابي به تکنولوزی هسته ای و بمب اتم، كابوس عمومي حمله نظامي کشورهای خارجی به خاك ايران را افزايش مي دهد که روشن است علیه منافع ملی ایرانیان است.

در مقابل ارجاع پرونده هسته ای رژیم به شورای امنیت و فشار بیشتر بر حکومت پاسدار-آخوندی، پاسخي است شايسنه به اضطراب روز افزوني كه در اين رابطه در كشورهاي جهان گسترش مي يابد. محكوميت رزيم در شوراي امنيت ملل متحد، می تواند عامل بازدارنده ای باشد برای دستیابی به تسلیحات هسته ای و در نتیجه، احتمال دخالت نظامی خارجی به خاك ايران را کاهش خواهد داد.

بنابراين تصديق مي كنيد كه انگيزه اين درخواست هماهنگ است با تلاش شما و خواست انسان هايي كه به صلح جهاني، همزيستي مسالمت آميز، منشور بین المللی حقوق بشر و به پيمان منع گسترش تسليحات انمي و كشتار جمعي و نيزبه سلامت محيط زيست در جهان پايبند هستند.

با احترام،
دکتر مهندس کاظم موسوی زاده
تحليلگر و محقق مسائل اکولوژی، سياسی و اجتماعی
برلين4 آگوست2005