برای نجات گنجی و ساير زندانيان سياسی بايد از گنجی فراتر
رفت سایت روشنگری
نامه سرگشاده به اکبر گنجی رويا نوروزی
عجله نکنید، جواب همان است که در کنفرانس برلین دادیم آذر مدرسی
من برای ایستادگی زن ایرانی ارزش قائل هستم گفتگوی بصیر نصیبی با پروانه حمیدی
..........................................
اکبر گنجی صرفنظر از اين که در گذشته چه سابقه ای داشته و اکنون چه عقايدی دارد و يا در آينده چه خواهد کرد اکنون يک زندانی سياسی است. حتی اگر جرم گنجی اين نبود که جنايت را افشا کرده و درمورد نقش ولايت فقيه در دستگاه جمهوری اسلامی حرف حق زده است - باز هم سرکوب و زندانی کردن او به خاطر ابراز عقايدش و سپردن او به دست مرگ تدريجی يک جنايت سياسی بود. دفاع از حقوق او بيش از هم وظيفه آن آزاديخواهانی است که با عقايد او و با گذشته او موافق نيستند. زيرااولا دفاع از آزادی ها و حقوق شهروندان وقتی معنا دارد که عام و بی حد و حصر باشد وگرنه دفاع از هم عقيده کاری است که خامنه ای و مرتضوی و شريعتمداری هم هر روز دارند می کنند...
رژيم را می توان به عقب نشينی وادار کرد و زندانيان سياسی را ميتوان آزاد کرد، اگر مبارزه با آزادی با جايی پيوند بخورد که قلب مردم در آن می تپد: زندگی روز مره شان و رنجی که اين رژيم بر آن تحميل کرده است. برای نجات گنجی و ساير زندانيان سياسی بايد
http://www.roshangari.net/as/ds.cgi?art=20050803042813.html
...............................................................
کپى به مطبوعات و رسانه ها
خانمها، آقايان
شما خوب ميدانيد که مردم در ايران بيش از ٢٦ سال است که زير چکمه يکى از مخوف ترين و خونين ترين رژيم هاى ضد بشرى زندگى ميکنند. جائى که آزادى بيان بى معنى است و با زندان و شکنجه و اعدام پاسخ ميگيرد، عشق جرم است و مجازاتش سنگسار و اعدام است، جائى که آپارتايد جنسى حاکم است و زن رسما شهروند دست چندم محسوب ميشود، کودک برده است، کارگر را گرسنگى ميدهند، با توزيع مواد مخدر ارزان در ميان مردم و بويژه جوانان اعتياد را ميليونى کرده اند، با گسترش فقر فحشا را ميليونى کرده اند، پديده کودک خيابانى را گسترش داده اند و ده ها هزار کودک را در خيابانها بدون سرپرست رها کرده اند، صف فروشندگان کليه را ايجاد کرده اند و ....
و خوب ميدانيد که هر تلاش و تقلا براى بهبود وضع زندگى، و هر اعتراض به اين وضعيت را با سرکوب پاسخ ميدهند و با قساوت تمام قلع و قمع ميکنند. جناياتى که طى هفته ها و روزهاى گذشته رژيم بر سر مردم آورده است فقط نمونه هاى تازه اى هستند: اجتماع هزاران نفره مردم در روز دوشنبه ٢۵ جولاى در مقابل دانشگاه تهران براى آزادى زندانيان سياسى را وحشيانه سرکوب کردند، مادر منوچهر و اکبر محمدى را که براى آزادى فرزندانش در تظاهرات شرکت داشت را دستگير و به محل نامعلومى بردند. در شهر مهاباد و بدنبال اعتراضات جوانان اين شهر نسبت به اجحافات رژيم، جوانى بنام شوانه قادرى را دستگير و در دهم جولاى به وضع فجيعى کشتند و براى ايجاد وحشت جسد او را با اتوموبيل در خيابانها کشاندند.يکى از زندانيان شهر سنندج بنام وفا امانى را در جريان اعتراض زندانيان کشتند. بايزيد معروفى را ترور کردند و اعتراضات مردم به اين قتل ها در چند شهرکردستان را با سرکوب باز هم بيشتر جواب دادند. تا کنون در چند شهر کردستادن چندين نفر را در اين اعتراضات به قتل رساندند و صدها نفر را دستگير و زندانى کردند و اعتراضات مردم براى آزادى زندانيان را باز هم با وحشيگرى تمام پاسخ دادند. حکم اعدام زن جوان، کبرى رحمان پورعليرغم همه تلاش هائى که بخاطر نجات جان او صورت ميگيرد يکشنبه ١٧ جولاى صادر شده است. در تاريخ ١۹ جولاى دو نو جوان که يکى از آنها زير سن ١۸ سال بود را در شهر مشهد بدار آويختند. اعتراض کارگران در ٢٧ جولاى در کرمان را با خشونت سرکوب کردند. يک زن حامله را در حاليکه روى زمين مي کشيدند بر سر و روى او ميزدند، با اتوموبيل پاى کارگر ديگرى را زير گرفتند. طى چند روز گذشته دهها نفر از مردم زحمتکش در اهواز را بخاطر اعتراض بحق شان به بالا کشيدن اندوخته ناچيزشان توسط شبکه هاى مالى که اکٽرا وابسته به اعوان و انصار مقامات حکومت اند، بزندان انداختند و ...
خانم ها ، آقايان
هم اکنون هزاران نفر در زندانهاى رژيم زير شکنجه هاى جسمى و روحى قرار دارند. زندانهايى وجود دارد که آنجا زندانيان کمتر شناخته شده را در خفا تحت بدترين شکنجه ها قرار ميدهند. افشاگرى معاون سفير سابق هلند در ايران اخيرا پرده از گوشه کوچکى از وضعيت زندانيان رجائى شهر کرج برداشت. ژريم حتى انتقاد دوستان سابقش و بر پادارندگان نظامش را هم تحمل نميکند. گنجى و تعداد ديگرى از همفکرانش را در سلول هاى انفرادى و زير فشار به مرگ تدريجى محکوم کرده اند. کارگران را به گرسنگى و مرگ تدريجى محکوم کرده اند. دستمزد صدها هزار کارگر را ماه ها و بعضا سالها پرداخت نکرده اند. اگر برده داران برده هايشان را لااقل سير ميکردند، در ايران صدها هزار کارگر را با عدم پرداخت دستمزد ماه ها و گاه سالها ، عملا به گرسنگى محکوم کرده اند. همين چند روز قبل بود که يکى از کارگران معدن قلعه زرى بيرجند بنام قلى زاده بخاطر عدم دريافت حقوق محوقه اش و بعد از اينکه تقاضاى وام پنجاه هزار تومانى براى مداواى همسرش پاسخ منفى گرفت، خود را به آتش کشيد و جان سپرد. اين اتفاقات دائما رخ ميدهد. ترک تحصيل کودکان خانواده هاى کارگرى بخاطر عدم توانائى در تامين مخارج تحصيلى آنها هر روز گسترده تر ميشود. از هم پاشيدن خانواده ها،اعتياد و تکدى در معابر سرنوشت کارگرانى است که به بيکارى محکوم شده اند.
و عليرغم همه اجحافاتى که به مردم ايران روا ميشود، مطبوعات بين المللى بدلايل سياسى و اساسا پيروى از سياست دولت هاى متبوعشان، بخش اعظم حقايق جامعه ايران را اساسا منعکس نميکنند. متاسفانه در دنياى امروز بشر و حقوق او تابع روابط و منافع دولت ها و موسسات اقتصادى آنها شده است. اگر بجز اين بود فقط گوشه کوچکى از جناياتى که ظرف ٢٦ سال گذشته در ايران رخ داده است - و بطور روزانه رخ ميدهد - کافى بود تا وجدان بشريت را بيدار کند و در دفاع از بى حقوقى مردم ايران به به تحرک وا دارد. جناياتى که هر گوشه آن براى برپائى دادگاه هاى بين المللى براى محاکمه سران جمهورى اسلامى کفايت ميکند. کشتار بيش از ١٠٠ هزار زندانى سياسى طى سالهاى ۸١ تا ۸٣ و کشتار ده ها هزار زندانى سياسى بطور مخفيانه در زندانهاى رژيم در شهريور ماه ۸٧، ترور صدها مخالف رژيم در خارج از مرزهاى ايران در پرونده اين رژيم قرار دارد. اما از طنز روزگار، در ايران يک تروريست رئيس جمهور شده است که بخاطر نقش و شرکتش در طرح هاى ترور، امکان خروج از ايران و سفر به اروپا و آمريکا را ندارد!
خانم ها ، آقايان
ما از شما ميخواهيم که نسبت به سرنوشت مردم ايران زير سايه حکومت ترور و وحشت جمهورى اسلامى مسئولانه تر از پيش اقدام کنيد و سياست فعال ترى را در پيش بيگريد. همه توان خود را بکار بگيريد و به اين وضعيت اعتراض کنيد. از حقوق حقه مردم ايران و از مبارزات آنها براى رهائى از سرکوب و ترور حمايت کنيد.
دکتر کاظم رنجبر
شما آقایان عزیز هموطن در 21 تیر ماه 1384 ، در نامه ای خطاب به آقای اکبر گنجی ، که در ا عتصاب طولانی غذا در حالت بین مرگ و زندگی بسر میبرد ، و هنوز هم این اعتصاب ادامه دارد،نوشته اید : خطای ما و تو این بود که عدل علوی و عشق مولوی را از فقه فرسوده صفوی طلب کردیم.
..................................................................
آرزومندان پايندگی جمهوری اسلامی