پيوند جاودانه آذربايجان با تمامي سرزمينهاي ايراني از کهن ترين روزگار تا زمان حاضر
آذربايجاني ترك زبان است نه ترك نژاد
نقش بيگانگان درضربه زدن به ايران و منافع ملي آن در گذر تاريخ
برنامه بيگانگان در جهت تضعيف روحيه ملي و اختلاف افکني در دوران معاصر
نتيجه گيري و راه حل
خواب آشفته اي که هرگز تعبير نخواهد شد
حزب ملت ایران
حزب ملت ایران
بار ديگر صداي مردم آذربايجان در پهنه ايران طنين انداز شد و همگان آنرا شنيدند اما در ميان نداي حق طلبي مردم آذربايجان، برخي اصوات تفرقه افکنانه وبيگانه پرست و افراط گرا شنيده شد ،اين ناسازواران با آزاديخواهان آذربايجان آنچنان خيال پردازيهايي را ساز کردند که قواي ذهني دلسوختگان واقعي ايران را به پرسش واداشتند وآنان را به سر حد ترديد رساندند که همان هدف واقعي بيگانگان در برون مرز براي راه اندازي بساط بگير و ببند در داخل مي باشد.
حزب ملت ايران پس از بيانيه قبلي خود و به دليل شرايط حاد ملي و منطقه اي و سوء استفاده بيگانگان از اين وقايع و سوق دادن جريانات اصيل به سمت انحراف به بازخواني مجددي از مسير مبارزات واقعي مردم آذربايجان پرداخته تا در شرايط کنوني که گرد و خاک ها فرو نشسته، مسير واقعي مبارزات مردمي در آذربايجان را مورد تحليل قرار گيرد تا از اشتباهات احتمالي در آينده جلوگيري شود.
پيوند جاودانه آذربايجان با تمامي سرزمينهاي ايراني از کهن ترين روزگار تا زمان حاضر:
آذربايجان(= آتورپادکان،آذرآبادگان،....) نام سرزميني است در جنوب رود ارس و مشرق آناتولي و آسياي صغير و غرب درياي مازندران و در تاريخ ايران همواره يکي از بخشهاي گرانبها و پرشوکت ايران زمين به شمار رفته است. خاندان آترو پات و برگزيده آنان ، سردار بزرگ ايران آريو برزن و اسپهبدان برجسته اثر ساسانيان، همگان برخاسته از اين خطه دلاور پرور ايران بوده اند. آتشکده آذرگشسب ، يکي از سه آتشکده بزرگ ايران باستان ونيز درياچه مقدس چيچست در کنارچشمه هاي آب جوشان منطقه« تخت سليمان» آذربايجان، به اين سرزمين تقدس آييني داده است و بر پايه بسياري از داده هاي تاريخي مورد بحث، خاستگاه زردشت پيام آور ايراني، در همين ارض اهورايي بوده و در سروده هاي شاعران ايراني ، خاصه در عرصه جديد به آن توجه بيشتري شده است.
در دوره اسلامي ، بسياري از مرزبانان آذربايجان به گونه مدافعان آيين جديدو حقوق مردم در سراسر ايران نام بردار شده اندو هريک از شهرهاي اين خطه ( تبريز، اروميه، اردبيل،مراغه، خوي.....) در بناي پرشکوه فرهنگ و تمدن ايران اسلامي ، نقش برجسته اي داشته اند و مشاهير و معاريف بسيار در زمينه هاي علوم ديني و فلسفه و ادبي و طبيعيات و رياضيات نام ايران را در سراسر جهان بلند آوازه کرده اند.
زماني که خليفگان عباسي و اميران ستمگر عرب ، به دور از آموزشهاي راستين اسلام، ستم و اجحافگري نژادگرايانه خود را بر ملتها و قومها ي مسلمان بنياد نهادند، دلاوران آذربايجاني با قيامهاي خونين خود عليه ستمگري تازيان قد مردانگي برافرا شتند؛ بابک خرم دين و قيامهاي او و ديگرشورشهاي مردم آذربايجان در ان برهه تاريخي ، جايگاه والايي پيدا کرده است.
از دوره سلجوقيان و ترکمانان ، به دلايل جغرافيايي اين سرزمين همواره ايراني ،بيش از ديگر منطقه هاي ايران زمين در مسير تاخت و تازو قتل و غارتهاي ترکان مهاجم قرار گرفت،و اندک اندک زبان مهاجمان بر ساکنان منطقه اثر گذاشت. نخست واژه هاي ترکي وارد گويش اصيل آذري شدو نام کوهها ،رودها ، چشمه ها و جز اينها به ترکي در آمدند و پس از آن در استمرار حکومت ترکان ، زبان ترکي با واژه هاي پهلوي ،آذري فارسي و عربي در گويش تاريخي مردم آذربايجان و سرزمينهاي شمالي رود ارس که اران ناميده مي شدنفوذ پيدا کردو در دوره هاي موتأخر بيش و کم زبان مردم آذربايجان وآران گرديد. در تمام اين مراحل تاريخي ، هيچگاه پيوندهاي ملي و ديني و فرهنگي مردم آذربايجان با ديگر ساکنان ايران زمين قطع نشد. سلسه هاي پس از ايلغار مغولان و تيموريان، چون ترکمانان قره قويونلو و آق قويونلو ، همواره خواهان حکومت بر سراسر ميهن(ايران زمين ) بودندو سلسله صفويان كه برخاسته ازاين خطه بودوحدت ملي و استقلال ايران را پديد آورد، به گونه اي که در تاريخ پس از اسلام، ( با آنکه ايران شرقي آسيبهايي را متحمل شد) بيش از همه سلسه ها و حکومتها درخشندگي يافت.
در دوره معاصر، از زمان هجوم روسها و جنگهاي آنان در دوره ناتواني حکومت در ايران که قفقاز به صورت منطقه هاي کوچک خان نشين، ملک نشين و سلطان نشين محلي در آمده بود، يکي پس از ديگري زير سلطه روسيه تزاري قرار گرفت و سرانجام در پي جنگهاي نا برابر که دسيسه هاي استعماري بريتانياي کبير نيز در آنها ديده مي شده است. برپايه معاهده هاي ننگين گلستان و ترکمنچاي آذربايجان نيز زيانهاي فراواني را تحمل کردو با تمام قدرت نه تنها زير سلطه تزارها و عثماني ها در هماهنگي با سياستهاي متجاوزانه انگلستان، قرار نگرفت، بلکه پس از تهران بزرگترين و توانمند ترين کانون مبارزه با استعمار و استبداد و خودکامگي حکومت شدو به راستي پرچمدار آزاديخواهي و مردم سالاري ايران به شمار مي آمد.
سرداران بزرگ چون ستارخان و باقر خان، روحانياني حق طلب چون ثقة الاسلام تبريزي و شيخ محمد خياباني، مجاهدان با اخلاص چون کربلايي علي مسيو، حاجي علي دواچي، حاجي مهدي کوزه کناني و صدها مبارز باور مندو ميهن دوست ديگر، همه از قهرمنان پر افتخار ايران زمين هستندکه در آسمان تابان آذربايجان طلوع کردند و استقلال ميهن عزيز را صميمانه پاسدار و نگهبان بودند.
آذربايجاني ترك زبان است نه ترك نژاد
زبان وسيله تفاهم و تفهيم، پيوند انسان با انسان، معنا بخشيدن به احساس و انديشه و نياز متکلم است، آموزشي است تقليدي و تابع محيط زيست انسانها
صدها هزار زن و مرد متولد آذربايجان که به تأسي از پدر و مادر و سنن محل، متکلم به اين زبان بوده اند ، آنگاه که به ديگر نقاط کشور رفته وصاحب فرزند و خانواده شده و اولاد آنان بنا به اقتضاي محيط زندگي ، فارسي ياد گرفته اند لذا در اين ميان نه آن زن و همسر از نژاد ترک هستند و نه فرزندانشان از تبار ديگر بلکه همه ايراني مي باشند زيرا که زبان ايجاد مليت و نژاد نمي کند اگر سخن گفتن مردم آمريکا به زبان انگليسي براي آنان نژاد آنگولا ساکسون ايجاد مي کند سخن گفتن به زبان آذري ( که نشان دهنده آذر به معناي آتش مي باشد) موجب ترک شدن اهالي آن منطقه مي شود.
فراموش نکنيم زبان مردم مناطق مختلف ايران هر چه باشد ميهن آن ايران است و ايراني بودن به زبان و نژاد ربطي ندارد اين مطلب در خصوص سادات ، ترکمن ها و عرب زبانان نيز صادق است و به خوبي قابل مشاهده مي باشد لذا اصطلاح ترک فقط جنبه زباني دارد و از هرگونه معني نژادي عاري است واصولا هر گونه نژاد پرستي در جهان معاصر از هرگونه آن منحط و محکوم به شکست است.
نقش بيگانگان در ضربه زدن به ايران و منافع ملي آن در گذر تاريخ
نقش بيگانگان در تاريخ اين سرزمين و ضربه به منافع کشور سخني دير آشنا براي مردمان مظلوم اين سرزمين تب دار است اما ذکر مصاديق آن در گذر زمان هرچند دردآور اما عبرت آموز بويژه براي نسل معاصرميباشد.
بيگانگا ن مي دانسند که ضربه به آذربايجان ومحدود کردن آن کليد تصرف و تجزيه ساير استانها علي الخصوص استانهاي جنوبي ايران است و بدون ضربه به آذربايجان هرگز نخواهند توانست به کل ايران ضربه بزنندو به همين دليل بود که دولت انگلستان به خوبي مي دانست که تصرف آذربايجان به وسيله روس يا عثماني کليد تصرف و تصاحب استانهاي جنوبي و عملا راه جلوگيري از حمله ايرانيان به دروازه هاي انگلستان در هند است لذا دسايس روس و انگليس در به شکست کشاندن سپاه عباس ميرزا و فرماندهان و سربازان آن که آذربايجاني بودند بر همگان مبرهن است. اين بيگانگان با راه اندازي عمال خود در سراسر ايران به تخطئه فرهنگي آذربايجان در سراسر ايران دست زده و مي زنند و از مسائل عادي سياسي وسرزميني هر ملتي آنچنان غولي ميسازند که باعث بحرانهاي کشدار و طولاني در ايران شود.
جنجال ترک و فارس از بزرگترين آنها بود ملت ايران هنوز درد قتل امير کبير را در بطن خود دارد و فراموش نکرده استکه پس از به شهادت رساندن وي عمال انگلستان اعلام کرده بودند که کار رجال ترك به پايان رسيده و کار به دست رجال فارس افتاده است و توطئه ها ادامه يافت و هرروزشکلي تازه به خود گرفت و تا به امروز ادامه دارد لذا با قاطعيت بايد گفت که اين مردم ايران نيستند که از آذربايجان نفرت و انزجار دارند بلکه عمال بيگانگان زخم خورده از آذربايجان هستند که اين توطئه ها را ساز مي کنند .
در يک برهه تاريخي مردم اين خطه را مردمي زورگو و ظالم خطاب مي کردند تا از اختلاف مردم بهره ببرندو امروز مشکلاتي را که در ديگر استانهاي کشور بر اثر ضعف مديريتي بوجود آمده است را دو چندان نشان دهند تا توطئه اي جديد ساز کنند
مردم آذربايجان فعاليتهاي ميسيونرهاي آمريکائي را درآذربايجان به خاطر دارند که چگونه اين ميسيونرها با ترفندهائي که از دولت روسيه و انگلستان نشأت مي گرفته مسيحيان آذربايجان را وادار به مهاجرت کردند و در نهايت الحاق کليساي نستوريان ايران را به كليساي ارتودکس روسيه باعث گرديدند .
مردم اروميه را در خاطر دارند که چگونه اين مدارس کارمند براي روسها تربيت مي کردو اين خدمتگزاران اجتماعي، تسلط اقتصادي و قبضه بازارهاي تجاري منطقه را براي دول بيگانگان به پيش مي بردند و روسها با اين ترفندها راههاي بازرگاني و ارتباطي بين ايران و عثماني را نا امن و متروک ساختند و راه ترانزيتي تبريز-ارزن الروم تعطيل گرديد و جاي خود را به راه پوتي – تفليس داد و حمل ونقل کالاهاي اروپايي به انحصاردولت روسيه درآمد و چه جالب بود واکنش مردم اروميه و انجمن مشروطه خواهان اروميه كه خواهان تعطيل و توقف اين مدارس و سپس تجهيز مدارس ملي در برابر اين مدارس و عمال آن بود.
برنامه بيگانگان در جهت تضعيف روحيه ملي و اختلاف افکني در دوران معاصر
پس از شکست فرقه پيشه وري در آذربايجان که بزرگترين حرکت خيانتکارانه تجزيه طلبانه در نام زيباي خودمختاري بود عملا حرکت ديگري از طرف استعمار گران و وابستگان همسايه متجاوز ما بر عليه اين خطه شکل جدي بخود نگرفت تاآن که شوروي فرو پاشيد و آمريکا پنجه استيلا خود را بر خزر افکند و با کار چاق کني دولت ترکيه و جمهوري آران( آذربايجان) قصد شيطنت در ايران را دارد .
فراموش نکنيم دولت همسايه آزار ترکيه در دوران صفويه ادعاي نيابت خلافت مسلمين مي کردو با تکفير قزلباشها اختلاف شيعه و سني به راه مي انداخت و با همدستي ازبکها ، تاتارها و کاهي با شريک کردن روسها به سرزمينهاي ايران لشکر مي کشيد و تجاوز ارضي مي کرد در دوره قاجار اختلاف مرزي را دستاويز قرار داده و حق کشتيراني (تالوگ) اروند رود را باسرزمين هاي نفت خيز چيا سرخ و مندلي از ايران گرفت و در اثر ناداني خويش با سه استان موصل، بصره وبغداد تقديم دولت انگلستان نمود، اين بار دولت ترکيه و مدل نفتي آن آران سوداي پان ترکيستي در سر دارند و با راه اندازي غائله ترک و فارس در پي اهداف خويش هستند اين گونه افکار افراطي ضد ميهني يقينا بصورت غير مستقيم از جانب برادران بزرگتر هماهنگ مي شود.
جاي تعجب است که بعضي از خيالپردازان و طرف داران پان تورکيزم چون هميشه در اوج مبارزات آزاديخواهانه ملت ايران از خواب بيدار شده و روياهاي ساخته شده را بازگو مي کنند و از اتحاد ترکان عالم سخن مي گويند و مي خواهند زبان و مذهب و عرف و عادت و فرهنگ ياقوت هاي شرق سيبري (نام قوم) را قاقاووزهاي اروپايي(نام قوم) يکي کنند و بدين ترتيب در مبارزات آزاديخواهانه ملت ايران اخلال ايجاد كرده و آنرا به شكست بكشانند .
زهي خيال باطل قرنهاست ملت ما از برکت فرهنگ ملي در کنار هم برادر وار زندگي کرده و استقلال کشورشان را حفظ کرده اند و اين جريانات راهي فقط به سوي تاريکي دارند.
فتوحات خانات ازبک توأم با غارت اموال و به اسارت بردن زنان و مردان مردم خراسان و سواحل درياي خزر يا دوبار چپاول بارگاه امام رضا حماسه وافتخار براي ازبکهاست يا آذربايجانيان ؟ قتل عام ارامنه توسط پيروان همين جريانات در برهه اي خاص و كتمان آن نشان از وافعيتي تلخ دارد در کجاي تاريخ اين سرزمين ايرانيان دست به چنين کشتارهايي زده اند؟ مگر هشترودي و صائب و شهريارو پروين اعتصامي ايراني نبودند؟ کي و کجا ايراني فقط به فارسي زبانان اطلاق شده اسصت؟ آيا هزاران تن از مردمان اين خطه در سالهاي جنگ در دفاع از سرزمينهاي مادري خود ايران کشته ، اسير و زخمي نشدند؟ آنان با هر عقيده و مسلکي براي کشور جنگيدند آنان در دفاع از کشورشان به هر چيزي فکر مي کردند جز اين موهوماتي که توسط عمال بيگانه رواج داده مي شود.
چگونه است که يادي از اين شهيدان آنان نمي شود؟ اگر اينان دليل آنرا کتمان مي كنندما آنرا مجددا يادآوري مي کنيم اصولا روحيه سلحشوري و آزاديخواهي و باور به خود در تضاد منافع بيگانگان قرار دارد و مردم آذربايجان سرآمد و پيشرو اين خصيصه هستند لذا بايد آنان را در هم کوبيد و در گير مسائل ديگر نمود.
دولت سکنه جنوبي و شرقي ماوراء قفقاز که امروز جمهوري آران( آذربايجان) خوانده مي شود صحنه گردان ديگر اين فتنه هاست چه جالب است که محمد امين رسول زاده پايه گذار اين جمهوري پس از سقوط اين جمهوري توسط بلشويكها و پناهندگي وي به خارج، اشتباه بودن اين انتخاب را پذيرفت و تصديق نمود که آلبانيا (آذربايجان شوروي سابق) ، ازآذربايجان(آذربايجان ايران) متفاوت است. از اين گذشته او در نامه اي به تقي زاده اشتياق خود را براي انجام هر کار ي که از ناخوشنودي بيشتر ايرانيان جلوگيري کند اعلام داشت. اين امر مطلبي است که هرگز توسط اين عمال بيگانه بدان اشاره نمي شود.
نخبگان اين خطه پس از جدايي متوجه شدند که نه تنها استقلال کشوري و خان نشيني نيز ندارند بلکه صرف وجود فيزيکي مردمان ، کل حيات ملي ، مباني معنوي و سنن ديرينه در خطر نابودي قرار گرفته است . اين خطه در مراحل بعدي نظامهاي مختلف سياسي تزارها تا کنون در مثلث حملات مليت زدايي ، اسلام زدايي و جمعيت زايي قرار داشته است و باورهاي ديرينه مردم آن به هم ريخته است و همواره در تاريخ معاصر و پس از يافته شدن منابع نفتي در اين خطه مورد توجه دول روس و سپس آمريکا قرارگرفته است و شاخصهاي توسعه انساني در اين سرزمين از پايين ترين شاخصها در دنياست ومويد نظريات ما مي باشد.
از ديگر مطالب مهم قدرت نفت در جمهوري آذربايجان و اختلاف افکني د رايران، پول شرکتهاي نفتي : CHEVRON-AMOCO-EXXON-MOBIL مستقر در باکو بوده و اينان هستند که با ايجاد شبکه هاي راديويي ، ماهواره اي و نشر مجلات در اروپا و آمريکا بر اين آتش نفت مي پاچيدنداما آذربايجاني ها از سرنوشت افغانهاي جدا شده از ايران و حال روزگار قفقازيهاي 186 سال مهجور از اين کشور آگاهند. پس اي دشمنان اين سرزمين فکر جاي ديگر کنيد.
نتيجه گيري و راه حل
حزب ملت ايران بر اين باور است فلسفه ايراني هويت، انسان را اصل و حقيقت مي شمارد، اين فلسفه اين وظيفه را براي انسان ايراني شناخته است که ريشه شخصيت ملي، قائم به ذات هر فرد از سر چشمه فرهنگ و تمدن وانديشه و باورهاي ايراني سيراب مي شودو هر فرد خود را وجود سرافراز و کوشا و برابر مي شمارد که وظيفه دارد براي پايداري هويت خويش و هم براي بهتر و شادمانه زيستن خود و ديگران همه گونه تلاش بعمل آوردلذا اعتقاد به اصل اصالت انسان ، باورمندي به فرهنگ ملي و برابري تمامي ايرانيان بايد در تمامي ارکان اين سرزمين جاري و ساري گردد و امکانات زيستس، اجتماعي اقتصادي و فرهنگي متعلق به تمامي افراد اين سرزمين بوده و بايد به همگان اختصاص يابد.
ايران کشوري است که هويت خود را در چار چوب فرهنگ مشترک، ريشه زباني مشترک ، نظام اداري مشترک، آداب و سنن مشترک، خاطرات سياسي مشترک و ارتباطات اقتصادي مشترک مي جويد.و اين هويت متعلق به تک تک ايرانيان بوده و مختص به گروه يا قومي نمي باشد.
حزب ملت ايران بر اين باور است که سه عنصر تشکيل دهنده کشور ، ملت، سرزمين و حکومت مي باشد، اصل جدايي ناپذير ملت ،سرزمين و حکومت ناشي از رابطه اي است که اراده ملت را به حکومت منتقل مي سازد براي اداره سرزمين.
و آن چيزي نيست جز مردم سالاري ، راه حل اين سرزمين مردم سالاري است و بس، زيرا از مسير مردم سالاري است که ملت اراده خود را به حکومت براي اداره سرزمين منتقل مي سازد، لذا مشکلات پيش آمده در جاي جا ي کشور مبني بر رعايت نکردن اين اصل است.
حزب ملت ايران بر اين باور است مردم آذربايجان با مرداني چون باقر خان و ستارخان و شيخ محمد خياباني همواره خود را وقف آزادي و شکوه ايران ساخته و معتقد است اگر مباحث و خواسته هاي مردم اين خطه به افراط کشيده نشوند به صورت قطعي همدردي و پشتيباني ديگر آزاديخوان ايران را خواهد داشت ويقينا درغالب مطالبات ملي سريعتر مي توان به آمال جامه عمل پوشاند امري که تا کنون د رمسير مبارزات اين کشور وجود داشته است.
حزب ملت ايران بر اين باوراست كه امروز اين عوامل بيگانه باسر دادن شعارهاي موهوم قسمت اعظمي از مبارزان راستين و پرشمار آذربايجان را روانه زندان کرده و در آستانه اتهامات خانمان بر انداز قرار داده اند لذا بخشي از اين ناراحتي ها متوجه اين جريانات است لذا بايد در اين خصوص پاسخگو باشند.
حزب ملت ايران بر اين باور است که اعمال حرکات تند و احکام قضائي نا بجا پس از دستگيري مردم بجان آمده در غالب اتهامات گوناگون فقط اوضاع پيچيده مردمان اين سرزمين را پيچيده تر مي کند و در صدمين سالگرد خيزش مشروطيت آثار رواني و سياسي بدي براي مردم اين خطه که گوهر تابناک اين خيزش بوده اند بر جاي خواهد گذاردو بر سناريوي در هم کوبيدن تاريخي مردم آذربايجان صحه خواهد گذارد.
حزب ملت ايران بر اين باوراست که آزادي دستگير شدگان بايد در دستور کار تمامي نيروهاي مترقي وآزاديخواه قرار گيرد لذا اين حزب آزادي سريع اين عزيزان را خواستار است.
پيروز باد ملت
استوار باد همبستگي همه قوم هاي ايران زمين
درود بر مبارزان راه آزادي و استقلال ايران
دبير خانه حزب ملت ايران
تهران – بيست ودوم خرداد ماه يكهزار و سيصد و هشتاد وپنج
حزب ملت ايران پس از بيانيه قبلي خود و به دليل شرايط حاد ملي و منطقه اي و سوء استفاده بيگانگان از اين وقايع و سوق دادن جريانات اصيل به سمت انحراف به بازخواني مجددي از مسير مبارزات واقعي مردم آذربايجان پرداخته تا در شرايط کنوني که گرد و خاک ها فرو نشسته، مسير واقعي مبارزات مردمي در آذربايجان را مورد تحليل قرار گيرد تا از اشتباهات احتمالي در آينده جلوگيري شود.
پيوند جاودانه آذربايجان با تمامي سرزمينهاي ايراني از کهن ترين روزگار تا زمان حاضر:
آذربايجان(= آتورپادکان،آذرآبادگان،....) نام سرزميني است در جنوب رود ارس و مشرق آناتولي و آسياي صغير و غرب درياي مازندران و در تاريخ ايران همواره يکي از بخشهاي گرانبها و پرشوکت ايران زمين به شمار رفته است. خاندان آترو پات و برگزيده آنان ، سردار بزرگ ايران آريو برزن و اسپهبدان برجسته اثر ساسانيان، همگان برخاسته از اين خطه دلاور پرور ايران بوده اند. آتشکده آذرگشسب ، يکي از سه آتشکده بزرگ ايران باستان ونيز درياچه مقدس چيچست در کنارچشمه هاي آب جوشان منطقه« تخت سليمان» آذربايجان، به اين سرزمين تقدس آييني داده است و بر پايه بسياري از داده هاي تاريخي مورد بحث، خاستگاه زردشت پيام آور ايراني، در همين ارض اهورايي بوده و در سروده هاي شاعران ايراني ، خاصه در عرصه جديد به آن توجه بيشتري شده است.
در دوره اسلامي ، بسياري از مرزبانان آذربايجان به گونه مدافعان آيين جديدو حقوق مردم در سراسر ايران نام بردار شده اندو هريک از شهرهاي اين خطه ( تبريز، اروميه، اردبيل،مراغه، خوي.....) در بناي پرشکوه فرهنگ و تمدن ايران اسلامي ، نقش برجسته اي داشته اند و مشاهير و معاريف بسيار در زمينه هاي علوم ديني و فلسفه و ادبي و طبيعيات و رياضيات نام ايران را در سراسر جهان بلند آوازه کرده اند.
زماني که خليفگان عباسي و اميران ستمگر عرب ، به دور از آموزشهاي راستين اسلام، ستم و اجحافگري نژادگرايانه خود را بر ملتها و قومها ي مسلمان بنياد نهادند، دلاوران آذربايجاني با قيامهاي خونين خود عليه ستمگري تازيان قد مردانگي برافرا شتند؛ بابک خرم دين و قيامهاي او و ديگرشورشهاي مردم آذربايجان در ان برهه تاريخي ، جايگاه والايي پيدا کرده است.
از دوره سلجوقيان و ترکمانان ، به دلايل جغرافيايي اين سرزمين همواره ايراني ،بيش از ديگر منطقه هاي ايران زمين در مسير تاخت و تازو قتل و غارتهاي ترکان مهاجم قرار گرفت،و اندک اندک زبان مهاجمان بر ساکنان منطقه اثر گذاشت. نخست واژه هاي ترکي وارد گويش اصيل آذري شدو نام کوهها ،رودها ، چشمه ها و جز اينها به ترکي در آمدند و پس از آن در استمرار حکومت ترکان ، زبان ترکي با واژه هاي پهلوي ،آذري فارسي و عربي در گويش تاريخي مردم آذربايجان و سرزمينهاي شمالي رود ارس که اران ناميده مي شدنفوذ پيدا کردو در دوره هاي موتأخر بيش و کم زبان مردم آذربايجان وآران گرديد. در تمام اين مراحل تاريخي ، هيچگاه پيوندهاي ملي و ديني و فرهنگي مردم آذربايجان با ديگر ساکنان ايران زمين قطع نشد. سلسه هاي پس از ايلغار مغولان و تيموريان، چون ترکمانان قره قويونلو و آق قويونلو ، همواره خواهان حکومت بر سراسر ميهن(ايران زمين ) بودندو سلسله صفويان كه برخاسته ازاين خطه بودوحدت ملي و استقلال ايران را پديد آورد، به گونه اي که در تاريخ پس از اسلام، ( با آنکه ايران شرقي آسيبهايي را متحمل شد) بيش از همه سلسه ها و حکومتها درخشندگي يافت.
در دوره معاصر، از زمان هجوم روسها و جنگهاي آنان در دوره ناتواني حکومت در ايران که قفقاز به صورت منطقه هاي کوچک خان نشين، ملک نشين و سلطان نشين محلي در آمده بود، يکي پس از ديگري زير سلطه روسيه تزاري قرار گرفت و سرانجام در پي جنگهاي نا برابر که دسيسه هاي استعماري بريتانياي کبير نيز در آنها ديده مي شده است. برپايه معاهده هاي ننگين گلستان و ترکمنچاي آذربايجان نيز زيانهاي فراواني را تحمل کردو با تمام قدرت نه تنها زير سلطه تزارها و عثماني ها در هماهنگي با سياستهاي متجاوزانه انگلستان، قرار نگرفت، بلکه پس از تهران بزرگترين و توانمند ترين کانون مبارزه با استعمار و استبداد و خودکامگي حکومت شدو به راستي پرچمدار آزاديخواهي و مردم سالاري ايران به شمار مي آمد.
سرداران بزرگ چون ستارخان و باقر خان، روحانياني حق طلب چون ثقة الاسلام تبريزي و شيخ محمد خياباني، مجاهدان با اخلاص چون کربلايي علي مسيو، حاجي علي دواچي، حاجي مهدي کوزه کناني و صدها مبارز باور مندو ميهن دوست ديگر، همه از قهرمنان پر افتخار ايران زمين هستندکه در آسمان تابان آذربايجان طلوع کردند و استقلال ميهن عزيز را صميمانه پاسدار و نگهبان بودند.
آذربايجاني ترك زبان است نه ترك نژاد
زبان وسيله تفاهم و تفهيم، پيوند انسان با انسان، معنا بخشيدن به احساس و انديشه و نياز متکلم است، آموزشي است تقليدي و تابع محيط زيست انسانها
صدها هزار زن و مرد متولد آذربايجان که به تأسي از پدر و مادر و سنن محل، متکلم به اين زبان بوده اند ، آنگاه که به ديگر نقاط کشور رفته وصاحب فرزند و خانواده شده و اولاد آنان بنا به اقتضاي محيط زندگي ، فارسي ياد گرفته اند لذا در اين ميان نه آن زن و همسر از نژاد ترک هستند و نه فرزندانشان از تبار ديگر بلکه همه ايراني مي باشند زيرا که زبان ايجاد مليت و نژاد نمي کند اگر سخن گفتن مردم آمريکا به زبان انگليسي براي آنان نژاد آنگولا ساکسون ايجاد مي کند سخن گفتن به زبان آذري ( که نشان دهنده آذر به معناي آتش مي باشد) موجب ترک شدن اهالي آن منطقه مي شود.
فراموش نکنيم زبان مردم مناطق مختلف ايران هر چه باشد ميهن آن ايران است و ايراني بودن به زبان و نژاد ربطي ندارد اين مطلب در خصوص سادات ، ترکمن ها و عرب زبانان نيز صادق است و به خوبي قابل مشاهده مي باشد لذا اصطلاح ترک فقط جنبه زباني دارد و از هرگونه معني نژادي عاري است واصولا هر گونه نژاد پرستي در جهان معاصر از هرگونه آن منحط و محکوم به شکست است.
نقش بيگانگان در ضربه زدن به ايران و منافع ملي آن در گذر تاريخ
نقش بيگانگان در تاريخ اين سرزمين و ضربه به منافع کشور سخني دير آشنا براي مردمان مظلوم اين سرزمين تب دار است اما ذکر مصاديق آن در گذر زمان هرچند دردآور اما عبرت آموز بويژه براي نسل معاصرميباشد.
بيگانگا ن مي دانسند که ضربه به آذربايجان ومحدود کردن آن کليد تصرف و تجزيه ساير استانها علي الخصوص استانهاي جنوبي ايران است و بدون ضربه به آذربايجان هرگز نخواهند توانست به کل ايران ضربه بزنندو به همين دليل بود که دولت انگلستان به خوبي مي دانست که تصرف آذربايجان به وسيله روس يا عثماني کليد تصرف و تصاحب استانهاي جنوبي و عملا راه جلوگيري از حمله ايرانيان به دروازه هاي انگلستان در هند است لذا دسايس روس و انگليس در به شکست کشاندن سپاه عباس ميرزا و فرماندهان و سربازان آن که آذربايجاني بودند بر همگان مبرهن است. اين بيگانگان با راه اندازي عمال خود در سراسر ايران به تخطئه فرهنگي آذربايجان در سراسر ايران دست زده و مي زنند و از مسائل عادي سياسي وسرزميني هر ملتي آنچنان غولي ميسازند که باعث بحرانهاي کشدار و طولاني در ايران شود.
جنجال ترک و فارس از بزرگترين آنها بود ملت ايران هنوز درد قتل امير کبير را در بطن خود دارد و فراموش نکرده استکه پس از به شهادت رساندن وي عمال انگلستان اعلام کرده بودند که کار رجال ترك به پايان رسيده و کار به دست رجال فارس افتاده است و توطئه ها ادامه يافت و هرروزشکلي تازه به خود گرفت و تا به امروز ادامه دارد لذا با قاطعيت بايد گفت که اين مردم ايران نيستند که از آذربايجان نفرت و انزجار دارند بلکه عمال بيگانگان زخم خورده از آذربايجان هستند که اين توطئه ها را ساز مي کنند .
در يک برهه تاريخي مردم اين خطه را مردمي زورگو و ظالم خطاب مي کردند تا از اختلاف مردم بهره ببرندو امروز مشکلاتي را که در ديگر استانهاي کشور بر اثر ضعف مديريتي بوجود آمده است را دو چندان نشان دهند تا توطئه اي جديد ساز کنند
مردم آذربايجان فعاليتهاي ميسيونرهاي آمريکائي را درآذربايجان به خاطر دارند که چگونه اين ميسيونرها با ترفندهائي که از دولت روسيه و انگلستان نشأت مي گرفته مسيحيان آذربايجان را وادار به مهاجرت کردند و در نهايت الحاق کليساي نستوريان ايران را به كليساي ارتودکس روسيه باعث گرديدند .
مردم اروميه را در خاطر دارند که چگونه اين مدارس کارمند براي روسها تربيت مي کردو اين خدمتگزاران اجتماعي، تسلط اقتصادي و قبضه بازارهاي تجاري منطقه را براي دول بيگانگان به پيش مي بردند و روسها با اين ترفندها راههاي بازرگاني و ارتباطي بين ايران و عثماني را نا امن و متروک ساختند و راه ترانزيتي تبريز-ارزن الروم تعطيل گرديد و جاي خود را به راه پوتي – تفليس داد و حمل ونقل کالاهاي اروپايي به انحصاردولت روسيه درآمد و چه جالب بود واکنش مردم اروميه و انجمن مشروطه خواهان اروميه كه خواهان تعطيل و توقف اين مدارس و سپس تجهيز مدارس ملي در برابر اين مدارس و عمال آن بود.
برنامه بيگانگان در جهت تضعيف روحيه ملي و اختلاف افکني در دوران معاصر
پس از شکست فرقه پيشه وري در آذربايجان که بزرگترين حرکت خيانتکارانه تجزيه طلبانه در نام زيباي خودمختاري بود عملا حرکت ديگري از طرف استعمار گران و وابستگان همسايه متجاوز ما بر عليه اين خطه شکل جدي بخود نگرفت تاآن که شوروي فرو پاشيد و آمريکا پنجه استيلا خود را بر خزر افکند و با کار چاق کني دولت ترکيه و جمهوري آران( آذربايجان) قصد شيطنت در ايران را دارد .
فراموش نکنيم دولت همسايه آزار ترکيه در دوران صفويه ادعاي نيابت خلافت مسلمين مي کردو با تکفير قزلباشها اختلاف شيعه و سني به راه مي انداخت و با همدستي ازبکها ، تاتارها و کاهي با شريک کردن روسها به سرزمينهاي ايران لشکر مي کشيد و تجاوز ارضي مي کرد در دوره قاجار اختلاف مرزي را دستاويز قرار داده و حق کشتيراني (تالوگ) اروند رود را باسرزمين هاي نفت خيز چيا سرخ و مندلي از ايران گرفت و در اثر ناداني خويش با سه استان موصل، بصره وبغداد تقديم دولت انگلستان نمود، اين بار دولت ترکيه و مدل نفتي آن آران سوداي پان ترکيستي در سر دارند و با راه اندازي غائله ترک و فارس در پي اهداف خويش هستند اين گونه افکار افراطي ضد ميهني يقينا بصورت غير مستقيم از جانب برادران بزرگتر هماهنگ مي شود.
جاي تعجب است که بعضي از خيالپردازان و طرف داران پان تورکيزم چون هميشه در اوج مبارزات آزاديخواهانه ملت ايران از خواب بيدار شده و روياهاي ساخته شده را بازگو مي کنند و از اتحاد ترکان عالم سخن مي گويند و مي خواهند زبان و مذهب و عرف و عادت و فرهنگ ياقوت هاي شرق سيبري (نام قوم) را قاقاووزهاي اروپايي(نام قوم) يکي کنند و بدين ترتيب در مبارزات آزاديخواهانه ملت ايران اخلال ايجاد كرده و آنرا به شكست بكشانند .
زهي خيال باطل قرنهاست ملت ما از برکت فرهنگ ملي در کنار هم برادر وار زندگي کرده و استقلال کشورشان را حفظ کرده اند و اين جريانات راهي فقط به سوي تاريکي دارند.
فتوحات خانات ازبک توأم با غارت اموال و به اسارت بردن زنان و مردان مردم خراسان و سواحل درياي خزر يا دوبار چپاول بارگاه امام رضا حماسه وافتخار براي ازبکهاست يا آذربايجانيان ؟ قتل عام ارامنه توسط پيروان همين جريانات در برهه اي خاص و كتمان آن نشان از وافعيتي تلخ دارد در کجاي تاريخ اين سرزمين ايرانيان دست به چنين کشتارهايي زده اند؟ مگر هشترودي و صائب و شهريارو پروين اعتصامي ايراني نبودند؟ کي و کجا ايراني فقط به فارسي زبانان اطلاق شده اسصت؟ آيا هزاران تن از مردمان اين خطه در سالهاي جنگ در دفاع از سرزمينهاي مادري خود ايران کشته ، اسير و زخمي نشدند؟ آنان با هر عقيده و مسلکي براي کشور جنگيدند آنان در دفاع از کشورشان به هر چيزي فکر مي کردند جز اين موهوماتي که توسط عمال بيگانه رواج داده مي شود.
چگونه است که يادي از اين شهيدان آنان نمي شود؟ اگر اينان دليل آنرا کتمان مي كنندما آنرا مجددا يادآوري مي کنيم اصولا روحيه سلحشوري و آزاديخواهي و باور به خود در تضاد منافع بيگانگان قرار دارد و مردم آذربايجان سرآمد و پيشرو اين خصيصه هستند لذا بايد آنان را در هم کوبيد و در گير مسائل ديگر نمود.
دولت سکنه جنوبي و شرقي ماوراء قفقاز که امروز جمهوري آران( آذربايجان) خوانده مي شود صحنه گردان ديگر اين فتنه هاست چه جالب است که محمد امين رسول زاده پايه گذار اين جمهوري پس از سقوط اين جمهوري توسط بلشويكها و پناهندگي وي به خارج، اشتباه بودن اين انتخاب را پذيرفت و تصديق نمود که آلبانيا (آذربايجان شوروي سابق) ، ازآذربايجان(آذربايجان ايران) متفاوت است. از اين گذشته او در نامه اي به تقي زاده اشتياق خود را براي انجام هر کار ي که از ناخوشنودي بيشتر ايرانيان جلوگيري کند اعلام داشت. اين امر مطلبي است که هرگز توسط اين عمال بيگانه بدان اشاره نمي شود.
نخبگان اين خطه پس از جدايي متوجه شدند که نه تنها استقلال کشوري و خان نشيني نيز ندارند بلکه صرف وجود فيزيکي مردمان ، کل حيات ملي ، مباني معنوي و سنن ديرينه در خطر نابودي قرار گرفته است . اين خطه در مراحل بعدي نظامهاي مختلف سياسي تزارها تا کنون در مثلث حملات مليت زدايي ، اسلام زدايي و جمعيت زايي قرار داشته است و باورهاي ديرينه مردم آن به هم ريخته است و همواره در تاريخ معاصر و پس از يافته شدن منابع نفتي در اين خطه مورد توجه دول روس و سپس آمريکا قرارگرفته است و شاخصهاي توسعه انساني در اين سرزمين از پايين ترين شاخصها در دنياست ومويد نظريات ما مي باشد.
از ديگر مطالب مهم قدرت نفت در جمهوري آذربايجان و اختلاف افکني د رايران، پول شرکتهاي نفتي : CHEVRON-AMOCO-EXXON-MOBIL مستقر در باکو بوده و اينان هستند که با ايجاد شبکه هاي راديويي ، ماهواره اي و نشر مجلات در اروپا و آمريکا بر اين آتش نفت مي پاچيدنداما آذربايجاني ها از سرنوشت افغانهاي جدا شده از ايران و حال روزگار قفقازيهاي 186 سال مهجور از اين کشور آگاهند. پس اي دشمنان اين سرزمين فکر جاي ديگر کنيد.
نتيجه گيري و راه حل
حزب ملت ايران بر اين باور است فلسفه ايراني هويت، انسان را اصل و حقيقت مي شمارد، اين فلسفه اين وظيفه را براي انسان ايراني شناخته است که ريشه شخصيت ملي، قائم به ذات هر فرد از سر چشمه فرهنگ و تمدن وانديشه و باورهاي ايراني سيراب مي شودو هر فرد خود را وجود سرافراز و کوشا و برابر مي شمارد که وظيفه دارد براي پايداري هويت خويش و هم براي بهتر و شادمانه زيستن خود و ديگران همه گونه تلاش بعمل آوردلذا اعتقاد به اصل اصالت انسان ، باورمندي به فرهنگ ملي و برابري تمامي ايرانيان بايد در تمامي ارکان اين سرزمين جاري و ساري گردد و امکانات زيستس، اجتماعي اقتصادي و فرهنگي متعلق به تمامي افراد اين سرزمين بوده و بايد به همگان اختصاص يابد.
ايران کشوري است که هويت خود را در چار چوب فرهنگ مشترک، ريشه زباني مشترک ، نظام اداري مشترک، آداب و سنن مشترک، خاطرات سياسي مشترک و ارتباطات اقتصادي مشترک مي جويد.و اين هويت متعلق به تک تک ايرانيان بوده و مختص به گروه يا قومي نمي باشد.
حزب ملت ايران بر اين باور است که سه عنصر تشکيل دهنده کشور ، ملت، سرزمين و حکومت مي باشد، اصل جدايي ناپذير ملت ،سرزمين و حکومت ناشي از رابطه اي است که اراده ملت را به حکومت منتقل مي سازد براي اداره سرزمين.
و آن چيزي نيست جز مردم سالاري ، راه حل اين سرزمين مردم سالاري است و بس، زيرا از مسير مردم سالاري است که ملت اراده خود را به حکومت براي اداره سرزمين منتقل مي سازد، لذا مشکلات پيش آمده در جاي جا ي کشور مبني بر رعايت نکردن اين اصل است.
حزب ملت ايران بر اين باور است مردم آذربايجان با مرداني چون باقر خان و ستارخان و شيخ محمد خياباني همواره خود را وقف آزادي و شکوه ايران ساخته و معتقد است اگر مباحث و خواسته هاي مردم اين خطه به افراط کشيده نشوند به صورت قطعي همدردي و پشتيباني ديگر آزاديخوان ايران را خواهد داشت ويقينا درغالب مطالبات ملي سريعتر مي توان به آمال جامه عمل پوشاند امري که تا کنون د رمسير مبارزات اين کشور وجود داشته است.
حزب ملت ايران بر اين باوراست كه امروز اين عوامل بيگانه باسر دادن شعارهاي موهوم قسمت اعظمي از مبارزان راستين و پرشمار آذربايجان را روانه زندان کرده و در آستانه اتهامات خانمان بر انداز قرار داده اند لذا بخشي از اين ناراحتي ها متوجه اين جريانات است لذا بايد در اين خصوص پاسخگو باشند.
حزب ملت ايران بر اين باور است که اعمال حرکات تند و احکام قضائي نا بجا پس از دستگيري مردم بجان آمده در غالب اتهامات گوناگون فقط اوضاع پيچيده مردمان اين سرزمين را پيچيده تر مي کند و در صدمين سالگرد خيزش مشروطيت آثار رواني و سياسي بدي براي مردم اين خطه که گوهر تابناک اين خيزش بوده اند بر جاي خواهد گذاردو بر سناريوي در هم کوبيدن تاريخي مردم آذربايجان صحه خواهد گذارد.
حزب ملت ايران بر اين باوراست که آزادي دستگير شدگان بايد در دستور کار تمامي نيروهاي مترقي وآزاديخواه قرار گيرد لذا اين حزب آزادي سريع اين عزيزان را خواستار است.
پيروز باد ملت
استوار باد همبستگي همه قوم هاي ايران زمين
درود بر مبارزان راه آزادي و استقلال ايران
دبير خانه حزب ملت ايران
تهران – بيست ودوم خرداد ماه يكهزار و سيصد و هشتاد وپنج