18 April 2006

- جلال شالگوني -

نگران مردم و آزادی و استقلال ؟ ...

................................................


آیا اپوزیسیون دمکرات قادر است
از حدت گیری تضاد دول غربی و "جمهوری" آخوندی
به نفع مبارزه برای دمکراسی بهره برداری کند ؟

طبق این "
بیانیه" حتی
بسیاری از امضاء کنندگان خود در زمره ی توهین کنندگان به ملت قرار میگیرند چرا که
اینجا و آنجا یا مستقیما به کمک خارجی چشم داشته اند و از آن بهره مند شده اند و یا
غیر مستقیم بواسطه ی همکاری با چنین جریاناتی در این توهین و خیانت شریک بوده اند !

باید ازاین
دوستان
پرسید که آیا فکر نمیکنید امضاء این بیانیه بدون توضیحی پیرامون گذشته
یخود خلاف صداقت سیاسی است ؟


در یک کلام هیچ بیانیه ای تاکنون چنین واضح و همه جانبه
دست و پای اپوزیسیون دمکرات را در پوست گردو قرار ندادهبود


کشاکش سیاسی دول غربی به رهبری آمریکا با جمهوری اسلامی روزبروز دامنه ی گسترده تری می یابد . آمریکا بر خلاف مقطع حمله به عراق و شاید با درس گیری از آن توانسته است تقریبا تمامی دول غربی را در صف آرائی علیه جمهوری اسلامی متحد سازد .
اگرچه محمل اصلی این صف آرائی سیاست ماجراجویانه ی رژیم اسلامی برای دستیابی به سلاح هسته ایست اما بر متن این مسئله مجموعه ی سرکوب و اختناق حاکم بر ایران نیز اینجا و آنجا مورد بحث و بررسی قرار میگیرد . و باز بر همین متن اپوزیسیون جمهوری اسلامی مورد توجه قرار گرفته اخبار آکسیونها ، اعتراضات و گردهمائیها بیش از پیش منعکس میگردد . تماس با سازمانها و تجمعات اپوزیسیون گسترش یافته و دول غربی و در راس آنان آمریکا آشکارا نشان میدهند که برآنند تا در کنار امکانات دیگر برای اعمال فشار بر رژیم اسلامی با کارت پشتیبانی از اپوزیسیون نیز بازی کنند .


روشن است که آمریکا و دول دیگر هیچکدام غم آزادی و بهروزی مردم ایران نداشته بلکه منافع خویش را دنبال میکنند . اما این نیز روشن است که مقاصد آمریکا و هر دولت دیگری نافی امکان بهره برداری جنبش دمکراتیک ومردمی از این تضاد در جهت منافع و مقاصد مستقل خویش نیست . چرا که این صف آرائی امکانات گسترده ای برای تشدید مبارزه علیه جمهوری اسلامی و طبعا تقویت جنبش آزادیخواهانه ی مردم ایران میگشاید که تاکنون موجود نبوده اند . از این موقعیت میتوان برای غلبه بر پراکندگی اپوزیسیون دمکرات بهره گرفت . میتوان با از میان رفتن سکوت رسانه ها بر دامنه ی کار تبلیغی و روشنگر بطور کیفی افزود . میتوان تعقیب سران رژیم را در رابطه با جنایت علیه بشریت پی گرفت و....

آیا اپوزیسیون دمکرات قادر است از حدت گیری تضاد دول غربی و جمهوری اسلامی به نفع مبارزه برای دمکراسی بهره برداری نماید ؟

پاسخ این سئوال مثبت است بشرطی که ما بتوانیم اولا بر پراکندگی و ثانیا بر سردرگمی ضد امپریالیستی غلبه کنیم . من فکر میکنم هر گاه دلگرمی ناشی از تشدید فشار بین المللی دلسردی برخاسته از "عروج " احمدی نژاد را از میان ببرد و مجددا تحرکی در صفوف فعالین سیاسی خارج از کشور پدید آید زمینه ی دستیابی به حد معینی از همگرائی و همگامی در صفوف اپوزیسیون دمکرات فراهم خواهد شد . و اما برای گذر از سردرگمی ضد امپریالیستی راهی جز بحث و تبادل نظر وجود ندارد .

جدیدترین نمونه ی این سردرگمی بیانیه ایست که با امضای تعدادی از فعالین سیاسی با سابقه در رابطه با اختصاص هشتاد و چند ملیون دلار توسط ایالات متحده برای پشتیبانی از اپوزیسیون جمهوری اسلامی ، صادر شده است . این بیانیه چهار بند دارد که هیچیک نه به لحاظ تاریخی و نه به لحاظ سیاسی قابل دفاع است و نه با موقعیت و رفتار شخصی امضاء کنندگان انطباق دارد .

ظاهرا انگیزه ی امضاء کنندگان این بیانیه مقابله با تلاش ایالات متحده با بدیل سازی در ایران بوده است . اما این عزیزان بجای درست کردن ابرو چشم جنبش دمکراتیک را کور کرده اند . هشیاری و هشدار دادن قطعا امریست پسندیده . اما بستن دست و پای جنبش و آنرا در زندان خود ساخته محکوم به فنا کردن نه تنها کمکی به تحکیم مبارزه برای آزادی و استقلال نمیکند بلکه صرفا راه را برای عروج انواع بدیلهای غیر و ضد دمکراتیکی هموار میکند که بیانیه پیش گفته "قصد" مقابله با آنان را دارد .

طبق اولین بند این بیانیه دریافت هر گونه کمک اعم از مالی و غیر مالی از دول خارجی محکوم و توهین به ملت ایران است . بند دوم اعلام میکند که ما هیچ چشمداشتی به کمک خارجی نداریم . بند سوم دشمنی تاریخی و فراموش نشدنی ملت ایران و ایالات متحده و بعبارت دیگر تز شیطان بزرگ را مورد تاکید قرار میدهد و بالاخره بند چهارم بر این نظر است که تداوم حاکمیت صدام و طالبان بهتر از موقعیت فعلی در عراق و افغانستان است ! شاید به این دلیل که قبلا آمریکا در آنجا حضور نداشت .

و اگر چنین است آیا تدوین کنندگان این بیانیه دشمنی با آمریکا را بر مبارزه با رژیم اسلامی ارجح نمیشمارند ؟ و به همین ترتیب آیا ارزشهای اسلام بنیادگرا را بر ارزشهای غرب ترجیح نداده اند ؟

اما گذشته از این سئوالات، طبق احکام کلی این "بیانیه" چه امروز و چه در گذشته هیچ شخص و یا حزب مستقل یافت نخواهد شد . چرا که هر یک به نوعی مستقیم یا غیر مستقیم به کمک خارجی چشم داشته اند و یا از آن بهره مند شده اند . طبق این اطلاعیه انقلاب مشروطه چیزی جز بدیل سازی دول امپریالیستی در ایران نیست . طبق این بیانیه تمام تاریخ جنبش چپ و کارگری ایران با اتیکت وابستگی مزین شده و بمثابه توهینی به ملت ایران به زباله دانی تاریخ حواله شده است . و باید از امضاء کنندگانی که به جنبش چپ تعلق دارند پرسید آیا واقعا چنین نظری دارند و یا شور مبارزه علیه امپریالیسم آنچنان غلبه کرده که نفهمیده اند پای چه احکامی امضاء میگذارند؟

به همین ترتیب طبق این اطلاعیه مصدق نه قهرمان ملی بلکه خائن به ملت ایران است چرا که در مبارزه علیه امپریالیسم انگلیس تنها به نیروی ملت تکیه نکرده و با چشم داشت به کمک خارجی شکایت به دادگاه لاهه برده است ! و باید از امضاء کنندگانی که خود را هوادار و پیرو مصدق میپندارند پرسید ایا واقعا چنین نظری دارند و یا تاریخی را که خود شاهد آن بوده اند فراموش کرده اند ؟ و باز طبق این بیانیه حتی بسیاری از امضاء کنندگان خود در زمره ی توهین کنندگان به ملت قرار میگیرند چرا که اینجا و آنجا یا مستقیما به کمک خارجی چشم داشته اند و از آن بهره مند شده اند و یا غیر مستقیم بواسطه ی همکاری با چنین جریاناتی در این توهین و خیانت شریک بوده اند ! و باید از این دوستان پرسید که آیا فکر نمیکنید امضاء این بیانیه بدون توضیحی پیرامون گذشته ی خود خلاف صداقت سیاسی است ؟

این اما همه ی مطلب نیست . واقعیت این است که طبق این بیانیه تمامی فعالیتهای اپوزیسیون در خارج از کشور باید بمثابه خیانت به ملت ایران محکوم گردد . چرا که بخش اعظم این اقدامات بیانگر چشم داشت به کمک خارجی بوده و اساسا با مطالبه ی جلب حمایت دول یا نهادهای خارجی از اپوزیسیون ایرانی صورت میگیرد . شکایت بردن به کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل ؛ تلاش برای تشکیل دادگاه بین المللی برای رسیدگی به جنایات رهبران رژیم اسلامی ؛ اعتراض به بی توجهی دول خارجی به وضعیت حقوق بشر در ایران ؛ مراجعه به پارلمان اروپا و ....همه و همه باید متوقف گردد و یا فعالین و دست اندر کاران این تلاشها به عنوان وابستگان به رژیمهای امپریالیستی باید افشاء گردند !

در یک کلام هیچ بیانیه ای تاکنون چنین واضح و همه جانبه دست و پای اپوزیسیون دمکرات را در پوست گردو قرار نداده بود .

البته این اولین باری نیست که مبارزه برای دمکراسی و علیه جمهوری اسلامی چوب سردر گمی ضد امپریالیستی را میخورد . با همین نگاه پس از انقلاب اکثریت جنبش چپ و دمکرات بازیچه ی دست خمینی شد و اینبار نیز قرار است فتیله ی مبارزه با رژیم را پائین بکشیم چرا که به نفع آمریکا تمام خواهد شد و ما در این مبارزه با آمریکا همسو خواهیم بود ! خوشبختانه اینبار این نگاه جز اقلیتی را نمیتواند بسیج کند . اگر چه این نیز درد آور است . مردم ایران نه دشمنان ثابت بلکه منافع ثابت دارند . برای دستیابی به این منافع هیچ اصلی جز همین منافع یا بعبارت دقیقتر دستیابی به آزادی ، دمکراسی ، استقلال و حق حاکمیت و عدالت اجتماعی راهنمای عمل این جنبش نیست . ارتقاء این یا آن تاکتیک به اصل راهنما تنها میتواند به سردرگمی مبارزان راه آزادی و استقلال منجر گردد و راه دشمنان مردم را در پیشبرد مقاصد خویش هموار سازد . اگر نگران مردم و آزادی و استقلالیم به جای صدور احکام من درآوردی سازماندهی مبارزه را جدی بگیریم که وقت تنگ است .