13 April 2006

تبریکات/ بخش دوم: "ناگقته ها"ی نیک آهنگ، مرد پیر، شبح، کنجکاو، خسن آقا ، وب- آ -ورد

وبلاگ شبح
http://www.shabah.ir/archives/002428.php


کيک زرد و جام زهر

اين روزها حکومت ايران با اجرای حرکات موزون(رقص سابق) و اصوات ميمون(موسيقی سابق) تکميل شدن چرخه‌ای توليد سوخت هسته‌ای را جشن گرفته است و ورود ايران را به باشگاه هسته‌ای‌ها شادباش می‌گويد اما اکثريت مردم ايران به اين هياهوها با نگرانی و دلهره می‌نگرند. مردم ايران مدت‌هاست ديگر حساب خودشان را از حکومت جدا کرده‌اند اما می‌دانند چه بخواهند چه نخواهند سرنوشتان با حکومت گره خورده است.
مردم ايران هيچ علاقه‌ای به داشتن فن‌آوريی ندارند که برای‌شان جز مرگ و نيستی چيزی به ارمغان نمی‌آورد. جزو هشت کشور دارای چرخه‌ی کامل سوخت هستی بودن برای کشوری که فقر و بيماری و نابسامانی اجتماعی از در و ديوارش می‌بارد مثل اين می‌ماند که کسی را با گلوله‌های طلايی تيرباران کنند!
به هر حال پروژه‌ی ورود ايران به باشگاه هستی پروژه‌ای بود که از زمان حکومت پيشين آغاز شد و از همان زمان مخالفين حکومت وقت اين پروژه را مخالف منافع مردم ايران و جهان می‌دانستند. آمريکا که در آن زمان مدافع هسته‌ای شدن ايران بود اکنون رياکارانه خود را مخالف نشان می‌دهد اما به هر حال اين بازی موش و گربه بين حکومت ايران که به جز سال‌های بحرانی 57 و 58 و 59 هميشه در بلوک غرب بوده است و آمريکا و اروپا بازی خطرناکی است که ممکن است عواقب بسيار بدی برای مردم منطقه و جهان داشته باشد.
اعلام عجولانه‌ی دست‌يافتن به چرخه‌ی برگشت‌ناپذير توليد سوخت هسته‌ای توسط حکومت ايران بيش از آن که مانوری استراتژيک باشد تاکتيکی برای دعوت به مذاکره با دست بالاست. حکومت ايران می‌خواهند نشان دهند که می‌تواند بهتر از "شاه" نقش ژاندارمی منطقه را بازی کند و توان و قدرت وزنه‌ای برای ايجاد امنيتی مناسب تداوم منافع غرب در منطقه را دارد.
بازی مشخص است و بازی‌گران‌اش بازی‌خورده‌هايی هستند که قرار است دستی را ببوسند که سال‌هاست آرزو می‌کنند بشکند.
مذاکره با آمريکا و حل مشکلات فی‌مابين هميشه در دستور کار حکومت ايران بوده است چه در زمان جنگ و ماجرای مک‌فارلين و چه در پذيرش قطع‌نامه و نمايش زهرنوشی، چه در دولت سازنده‌گی! و چه در دولت گفت‌وگوی تمدنی! هم‌واره برقراری ارتباط با آمريکا در دستور کار بوده است اما جناح و بخشی که اکنون احمدی‌نژاد آن را نماينده‌گی می‌کند بيش از هر جناحی منافع خود را در صورت برقراری اين ارتباط در خطر می‌ديده است به همين دليل هم‌واره منتقد برقراری اين ارتباط بوده است اما اکنون که اين جريان برسرکار است فرصت مناسبی پيش آمده است برای برقراری اين ارتباط فرمول آن هم مشخص است اول اوضاع را به‌شدت وخيم و خطرناک می‌کنند و بعد مصلحت مردم و نظام و اسلام را پيش می‌کشند و تن به مذاکره و دادن امتيازهای بی‌شمار می‌دهند. اين اتفاق دقيقا در مورد جنگ هم صورت گرفت. اوضاع را با قايق‌های تندرو و جنگ شهرها به شدت بحرانی کردند و ميخ نهايی به تابوت را هم آمريکا با زدن ايرباس کوبيد و بعد نوش‌آنوش نوشيدن جام زهر به هوا خاست!
آتش‌کارن با تجربه می‌دانند که برای خاموش کردن آتش بايد آتشی در نقطه‌ای مقابل آن به‌پا کرد و ظاهرا آتش‌بازی‌های حکومت ايران همان آتشی است که قرار است آتش موجود بين روابط تهران-واشنگتن را فرونشاند اما همه می‌دانند که بازی با آتش کار خطرناکی است. اين آتش‌بازی يا حکومت ايران را خاکستر می‌کند يا آن را وارد فاز جديدی می‌کند فاز ثبات نسبی و برقراری ارتباط با آمريکا هر چند ارتباط با آمريکا ممکن است در نهايت همان سرنوشتی را برای حکومت فعلی ايران رقم بزند که برای حکومت سابق رقم زد. اين کيک زرد شباهت زيادی با کيک مک‌فارلين دارد اما بعيد است اين جشن به سرنوشت آن جشن تبديل شود اين مراسم يا به عزا ختم می‌شود يا به عروسی ديگر سياست "صبر و انتظار"، "نه جنگ نه صلح" و "چماق و گردو" سياستی نيست که قابل تداوم باشد.
به هر حال اين روزها روزهای سرنوشت‌سازی برای مردم ايران است و متاسفانه سرنوشت مردم ايران دارد بدون حضور آنان رقم می‌خورد. آينده هر جه باشد اگر بدون حضور مردم صورت بگيرد بی‌شک منافع آنان را درپی نخواهد داشت.

-----------------

وبلاگ خُسن آقا
http://blog.hasanagha.org/2006/04/post_2051.php#comments


حکومت دیوانگان

عجب گرفتاری شده‌ایم ها! آقایان با هزار دوز و کلک اورانیوم غنی می‌کنند و خود، ملت ایران و کل منطقه خاورمیانه را به خطر می‌اندازند بعد هم مقداری یا شاید همه تولیدشان را می‌کنند توی یک قوطی می‌برند خدمت امام هشتم شان، یک جنازه ای که صدها سال پیش در راه پرخوری جان باخته. بر چنین حکومتی بجز "حکومت دیوانگان" چه نامی می‌توان گذاشت!؟ از همه بدتر اینکه در مقابل همین حکومت هم حکومت دیوانه دیگری قد علم کرده و می‌خواهد پوز زنی کند. عواقب چنین پوز زنی را هم من شما و میلیونها انسان بی گناه دیگر باید با گوشت و پوست خود بپردازیم. آیا می‌شد وضعی از این بدتر را برای ملت بدبخت ایران تصور کرد؟ با داشتن چنین دیوانگانی به عنوان هدایت کننده اگر فاجعه‌ای رخ ندهد باید به معجزه اعتقاد پیدا کرد.چنین شرایط خطرناکی را چگونه می‌توان از سر گذراند؟ آیا انسانی پیدا می‌شود که در این دیوانه بازار بتواند با عقل و درایت این بن‌بست را، این گره کور را باز کند!؟ گمان نمی‌کنم.با یک نروژی بر سر این موضوع بحث می‌کردم با خنده گفت آنهایی که به نوستراداموس اعتقاد دارند، می‌گویند نوستراداموس پیش بینی کرده است که جنگ جهانی سوم از خاورمیانه شروع می‌شود، شاید این همان جنگی است که نوستراداموس پیش بینی کرده است. خندیدم و در پاسخ‌اش گفتم، بنا نبود ما هم به صف دیوانگان بپیوندیم و از راه تعقل خارج شویم و چرندیات به هم ببافیم. با خنده پاسخ داد شاید در این دنیای دیوانه بهترین راه همان باشد که به صف دیوانگان پیوست تا بلکه بتوان از گزند دور ماند!
پدرم همیشه می‌گفت خوش به حال آنها که گوساله به دنیا می‌آیند و گاو از دنیا می‌روند روح و جسم‌شان از هزار دردسر و استرس در امان است.شاید واقعا حق با پدرم هست و بهتر است گوساله به دنیا آمد و گاو از دنیا رفت! حداقل از این عذاب وجدان راحت خواهیم شد. صبح تا شام فکر و ذکرمان شده تعقیب اخبار و تحلیل کردن آنها، آن هم اخباری که باعث و بانی‌اش همین دیوانگانی هستند که در بالا ذکرشان رفت. عجب گرفتاری شده‌ایم ها!
خدایی را که باور ندارم به شهادت می‌گیرم که در وضع بسیار پیچیده، بغرنج و بی علاجی گرفتار شده‌ایم که نه راه پیش مانده نه راه پس، مگر اینکه معجزه‌ای رخ دهد! خنده دار نیست وقتی که خُسن آقا حرف از معجزه می‌زند و خدایی را که باور ندارد به شهادت می‌طلبد!؟ چرا عزیز جان خنده که هیچ گریه دارد! باور کنید وضع ما گریه دارد، چه جور هم گریه دارد، وقتی ملتی از راه تعقل دور می‌شود و به راه مجانین می‌افتد عاقبت‌اش بهتر از این نخواهد شد. کجا هستند آنهایی که باید در چنین شرایط تاریکی دست این ملت را بگیرند و از راه دیوانگان به راه راست هدایت کنند!؟
در این دوران طنزآمیز! از همه خنده‌دارتر آن است که رئیس جمهور منتخب! وقتی می‌خواهد گزارش کشفیات عظیم! اتمی ملت گرسنه و بدبخت‌اش را به عرض ملت برساند پشت سرش را با عکس کبوتران صلح تزئین کرده‌اند، طنزی از این تلخ تر تا حالا شنیده یا دیده بودید!؟

پ.ن.: باز هم بیشتر بخندید: این عکس را ایسنا از مراسم اعلام خبر هسته‌ای شدن ایران منتشر کرده
پ.ن. 2: این مصاحبه سيمور هرش را حتما گوش کنید، اطلاعاتی در این مصاحبه مطرح می‌شود که بسیار دقیق و چنین که به نظر می‌رسد اطلاعات او از منابع بسیار نزدیک به مراکز جنگی آمریکا ست و یقینا اگر اتفاقی بناست رخ بدهد این مصاحبه بیشترین امکان تحلیل را در اختیارتان می‌گذارد.
همچنین این قطعه فیلم را که از سی‌ان‌ان است را نگاه کنید، درست از همان نوع ویدئوهایی است که قبل از حمله به عراق به خورد ملت آمریکا و جهان می‌دادند تا افکار عمومی را برای حمله آماده کنند. در این ویدئو ترس و وحشت را به افکار عمومی تزریق می‌کنند، تا به جنگ مشروعیت بدهند
--------------------------------------------------------------------------------


وبلاگ ناگفته ها ی مرد پیر
http://siamakold.blogfa.com/post-284.aspx

ملت شهید پرور از خواب خرگوشی بیدار شوید !

عواقب پیوستن به باشگاه کشورهای اتمی :
۱.گران شدن بنزین و ارز خارجی
۲.کاهش ارزش پول ملی .
۳. عملی شدن تحریم های جامعه بین الملی .
۴. منع ورود مقامات ایرانی به کشورهای اروپای .
۵.احتمال تحریم گروهای ورزشی ایرانی از شرکت در بازیهای بین المللی .
۶.فشار اقتصادی بر ملت شهید پرور

بسیار به خود می بالم ولی به چه قیمتی ؟ به قیمت تضعیف شخصیت و وجه میهنم ؟ به قیمت زیاد شدن دختران خیابانی ؟ به قیمت خودکشی خانواده ای به دلیل فقر مالی ...

اقایان دولت چی ! روسیه و چین نیز از شما بریدند ! این که شما در بوق کرنا کرده اید افتخار نیست ذلت است !
---------------

وبلاگ نگاه نیک‌آهنگ‌ به گذشته‌،حال وآینده

http://nikahang.blogspot.com/2006/04/blog-post_114491935059406517.html

جشن هسته ای


----------------------------------------------- -


وبلاگ رک‌گو
http://rokgoo.blogspot.com/2006/04/blog-post_12.html


رسانه‌ های آمريکا
افکار عمومی را آماده جنگ می‌کنند

تمام کسانی که دستيابی ايران به تکنولوژی غنی سازی اورانيوم را به يکديگر تبريک می‌گويند
اين گزارش امروز سی‌ان‌ان‌ را تماشا کنند.

--------------------------------


وبلاگ وب- آ -ورد
http://ramin-molai.blogspot.com/

آخر چجوری او را بکشم که از این بهتر بشود؟"

"مشگل" هزار و یکم همه روزنامه نگارانهاها و هنرمتدانهاها و دیگر هاهاهای "تبعید ی"
که "نمدونن" پرزیدنت آمدی نجات سگ کیه،
و دوست ندارن امام " ره" و مقام "معظم" رهبری رو
"قشنگ" بکشن (به لفظ قلم شیرین آقای نیک آهنگ کوثر):

"مشکل من در رابطه با احمدی نژاد دوتاست!
اولا همینطوری از او خوشم نمیآید!
در ثانی آخر چجوری او را بکشم که از این بهتر بشود؟"

وبلاگ نگاه نیک آهنگ به گذشته،حال وآینده
http://nikahang.blogspot.com/2006/04/blog-post_114492209063543183.html



این دوتا "نقاشی" اصلا ربطی به هم ندارن
و می تونیم به تعداد شباهت هایی که تصادفا
پیدا کنیم فقط ختم ام ان یجیب هسته ای بگیریم!