-احمدسیف -
ما و این اقتصاد "الله"- بختکی ما!
..............................
به روزنامه دنیای اقتصاد سرزده بودم تیترش توجهم را جلب کرد. یکی از مقامات بانک مرکزی در جمع خبرنگاران قول داد: « سکه را به 145 هزارتومان می رسانیم» و بعد درروزنامه دیگری خوانده ام که رئیس کل بانک مرکزی به مجلس احضار شد تا در باره رشد قیمت سکه توضیح بدهد.
ظاهرا جان به جان این دوستان صاحب قدرت که بکنید برای این ها مرغ یک پا دارد. یعنی اگرچه تصمیم گرفته اند که نرخ بهره» با « بخشنامه» تک رقمی بشود، حالا فکر می کنند که سکه هم- مستقل از هرچه های دیگری که در جامعه می گذرد- به لطف این دوستان به این قیمت می رسد و یا باید برسد. اگر هم نرسد که رئیس کل بانک مرکزی را به مجلس فرا می خوانیم و از او علت این « عدم توفیق» را می پرسیم و احتمالا به جای او کسی را بر می گزینیم که مثل خودما، برای اراده ما اهمیت و جایگاه بیشتری قائل باشد. در این که با اراده بشر خیلی کار ها می شود کرد تردیدی نیست. ولی آقایان و خانمهای محترم ( اگرچه اکثریت قریب به اتفاق برادران هستند!) موثر بودن اراده شرایطی لازم دارد که فعلا در ایران نیست. به ویژه نمی شود با یک دست پس زد و با دست دیگر پیش کشید. اگر می خواهید دنباله سیاست اقتصادی دولت در این 16 سال گذشته را بگیرید که از این کارها نباید بکنید. اگر هم می خواهید راه دیگری در پیش بگیرید که آن هم حساب و کتاب دارد. والله، به پیر، به پیغمبر همین طور الله بختکی نیست.
قبل از هرچیز و از نان شب هم واجب تر، باید برای کاستن از « ریسک سیاسی» در اقتصاد ایران اقدام کرد. ولی شما چه کرده اید وچه می کنید؟ مسئله هسته ای با غرب کم بود، هم رئیس جمهور به ایراد سخن رانی های غیر هوشمندانه و اغلب نسنجیده ادامه می دهد و هم ایران، میزبان یک « کنفرانس بین المللی» عمدتا شعاری ظاهرا در دفاع از فلسطین ولی عملا برای بد وبیراه گفتن به اسرائیل می شود. من همیشه سعی کرده ام در این صفحات به باورهای ایمانی هیچ کس کاری نداشته باشم و الان هم ندارم. این که رهبر مسلمانان گینه بیاسو یا کنیا در باره جمهوری اسلامی چه فکر می کند، برای اداره اقتصاد ایران ارزشی به قدر هیچ دارد. بی تعارف، این جماعت نه مشتری محصولات ایران اند- به غیر از کمک های بلاغوض آن- ونه عرضه کننده محصولات و خدماتی که با رشد روزافزونی وارد بازارهای ایران می شود. برای اداره ثمر بخش اقتصاد ایران باید با کشورهای بیشتری در جهان تعامل داشت که هم بازار گسترده تر و متنوع تری در اختیار محصولات صادراتی ما باشد وهم ما امکان داشته باشیم تا از بازارهای متنوع تری برای واردات خودمان خرید کنیم. ولی ما چه کرده ایم و چه می کنیم؟ عملا و رسما سیاست هائی درپیش گرفته ام که به انزوای بین المللی بیشتر ایران منجر می شود. در این صورت، کاری به پی آمدهای سیاسی این شیوه کار ندارم ولی هم بازارهای صادراتی ما محدود می ماند وهم عرضه کنندگان احتمالی به ما هم در موقعیتی شبیه به انحصار قرار می گیرند وطبیعتا، در وضعیت فعلی ما هر قیمتی که دلشان بسوزد از ما خواهند گرفت. در این وضعیت، اداره اقتصاد به دست انداز می افتد. یادتان باشد ما گفتیم!
از همه این نکات گذشته، اگر با تصمیم یک مقام دولتی، بدون فراهم بودن شرایط لازم، بتوان نرخ بهره را کاهش داد چرا تصمیم مشابهی در باره بهای بنزین و نان و گوشت، مستغلات و اجازه بها در تهران و شهرهای عمده ایران نمی گیرید که خلق خدا این همه عذاب نکشند!!
یادش بخیر.... یک وقتی تعدادی از نمایندگان محترم مجلس خودشان را « آباد گران» می خواندند.... آیا این طنز تلخ تاریخ ماست که کل مجلس دارد در عمل نام دیگری بر خود می گذارد؟