گفتگو با
امیر جواهری
از فعالین جنبش چپ
و عضو هیئت هماهنگی اتحاد چپ کارگری ایران
گزارشگران:
در سال گذشته و همچنين درنيم ساله جاري شاهد افزايش تصاعدي حركات اعتراضي كارگران در سطحي وسيع هستيم. آيا تحولي در جنبش كارگري صورت گرفته است؟
امیر جواهری :
جنبش کارگری ايران ازآغازتا به امروز،آماج انواع تضييقات، سرکوب هابوده واست۰ سرکوبی که درتاريخ اجتماعی معاصر ايران کمترسالهایی را بلحاظ بُعد زمانی،از آغاز تا به امروز مي توان دراین ایام باآن برابرشمرد. ما طی این سالها درسطح جهان ودرمقابل این همه تحولات جهانشمول بااین واقعیت غیرقابل چشم پوشی روبروهستیم که با مطالعه وضیعیت کارگران دنیا ازجمله کشورهایی چون: آلمان، فرانسه،انگلستان ، سوئد، کانادا یاآمریکاشاهدیم که آنان ضمن برخورداری ازمزایای بیشمارکاری، ساعات کاری شان را ازدیربازتا امروزبه مرز۳۵ ساعت وکمترپیش می برند واستاندارد های زندگی خود رانیزدرتشکلات خویش وفراترازآن تعریف می نمایند وتا حد زیادی بمثابه انسانی برابر حقوق زندگی می کنند ولی اوضاع تمامی کارگران مزدوحقوق بگير جامعه ایران طی اين سالها، بمقياس زيرپاگذاشتن حداقل خواستهاومطالبات شان دربرابرموجودیت زندگی آنان به هیچ گرفته شده وسرمایه داری انگلی ایران می رود تا این رمق باقیمانده کارگران رانیزازآنان بستاند.
درتمامی سالهای سرکوب وگرازکُوب شدن نيازها ومطالبات اين نيروی عظيم اجتماعی، که ما اشکال گوناگون تهاجم به حقوق يکايک آنان را شاهد بوده وهستیم ازجمله: (بيکارسازی هاــ بازنشستگی های زودرس ــ بازخريد های عمدی ــ دستگيری ها ــ زندان کردن ها ــ تبعيد کردن ها ــ گلوله بستن ها ــ به خودکشی وادارساختن ها ــ به خودسوزی کشاندن ها - به تعطیلی کشاندن واحد ها ومحیط های کارگری ودهها صدمات ولطمات درحين انجام کار) همه وهمه کارگران را به موجودی ويژه بدل ساخته است ۰ با اين همه هيچگاه مقاومت وايستادگی کارگران،وزحمتکشان ، تهيدستان شهری وحاشيه شهرها ، تابه امروزبه اين حد ازمقاومت تجلی نيافته بود۰
درايران کارگران بادستان خالی ولی بادلی اميدوار، اينجاوآنجا صف می کشندتا به طرح خواسنه ها ومطالبات شان برآيند۰ بدون ترديداین مقاومت وجسارت، تحولی رادرکليت جنبش ضداستبدادی وآزاديخواهی ايران بنمایش می گذارد وکارگران هم درمقابل فزاينده گی بحران حاکميت ، مرتب پيشروی می کنندوخواسته های خويش را بجلومی کشانند۰
درایران طی همين چند ماه گذشته ازسال۱۳۸۴اوج اعتراضات واعتصابات کارگران رايکی ازمقامات درمقابل شعاع العمل رشدفسادوناهنجاری ها باآماروارقامی مقایسه ای و تعجب برانگیزگزارش می نمايد. دراین گزارش مدير کل سياسى - انتظامى استاندارى يزد( حکیمی) نامی اعلام کرده است : " در۴ ماهه اول سال۳ ۸ تعداد ۱۷۵۰نفردرارتباط با مواد مخدردستگير شدهاند که اين رقم درچهار ماهه امسال(۸۴) به ۲۴۵۴ نفرافزايش يافته است " او درمقابل از وسعت اعتراضات و اعتصابات زحمتکشان نیزرقمی را اعلام داشته که درخورتوجه ودقت است . حکيمى اعلام کرد:" بيش ازدوهزاراعتراض و تجمع کارگری درسه ماهه اول سال جاری(۸۴) داشته ایم و رقم آنرا را به ترتيب ۲۰۳۲ مورد عنوان کرد." ( خبرگزاری کارایران – ایلنا ، شهریور۸۴) همين آمارکه صحت وسقم اش برمامعلومان نيست، نشانه پيشروی کارگران عليرغم فشارها، پرونده سازی ها وبيکارسازی های دايمی ونشانه پيشروي چرخه پرقدرت کارگران جهت وصول مطالبات یکایک آنان است .اینکه تا چه حد موفقیت به دست می آورند بحث دیگریست .ازاینرو باید توجه داشت که خود اين تحرکات فی النفسه نشانه تحول تلقی نمي گردد۰ تحولات پرشتاب درصحنه سياسی کشوربيش ازهمه دریک روندعمق یافته تری بچشم می آيدوکارگران نيزبمثابه نيروی دایمی رودررويی ها درمجموعه اين تحولات جایگاه معين دارند. منطقی می نماید که دربستربحران کنونی ، توازن وضیعیت موجود بتواند آنرا به نفع کارگران به انجام برساند . صدالبته دراین میان سازماندهی کارازاولویت بی شایبه ای برخورداراست ولازم می نماید که به آن توجه ویژه ای شود.
گزارشگران:
آيا با توجه به شعارها و سطح درخواستها و مطالبات ، خصلت مبارزات كارگري را تدافعي يا تعرضي ارزيابي ميكنيد!
ا میرجواهری :
با اينکه درپاسخ سئوال قبلی، ازگسترده گی مبارزات کارگران صحبت رانديم واين واقعيتی غيرقابل انکاراست، درعين حال اين نيزقابل انکارنيست ونبايد باشدکه با همه پرشتاب بودن مقاومت ها، اين مبارزات تاکنون موفق به ايجاد بهبودی جدی وتعيين کننده وکارادرسطح معيشت توده زحمتکشان و کارگران ايران نشده است۰ متاسفانه آنچه که رُخ می نمايد، کارگران در یک حالت تدافعی می جنگند. کارگران عمدتا برای افزایش دستمزد مبارزه نمی کنند وحتی برای کارآمد کردن شرایط کارنیزمبارزه نمی کنند،بلکه بعضاّ برای دریافت حقوق های معوقه ویاممانعت خویش ازاخراج ها می جنگند.این استکه باید گفت: دراین شرایط مبارزه کارگران بیش ازپیش برای جلوگیری ازتخریب بدترسطح زندگی شان صرف می گردد.زحمتکشان ایران برای وصول مطالبات معوقه ومجموعه مسائلی که دردوران حاکميت اسلامی ازدست داده وبه ناچارمجبوراَ ، بخش وسيع نيروی وتلاش خودرابرای حفظ ونگهداری آنها بخدمت گيرند۰ازاينرومضمون اين دوره ازمبارزات کارگران چون گذشته جنبه دفاعی اش بيش ازويژه گی تعرضی آن است۰
ولی آيافکرمی کنید اين حرکت کارگران رابايدازخصلت مبارزاتی شان دانست؟
اگراینطورفکر می کنید و برآن پافشاری دارید. من این دو( تدافع وتعرض) مبارزاتی کارگران را " خصلت " آنان نمی دانم ودراین امر باشماموافق نيستم۰چراکه درايران سرمایه داری این "خصلت" واندیشه مبارزه طبقاتی نیست که امرمبارزه وستیزمیان طبقات را بوجود می آورد؛ بلکه این عینیت وواقعیت سلطه سرمایه داربرطبقات فرودست است که مبارزه طبقاتی را به یک امرنهادی ودایمی- اگرنگوییم درکل کشور-، حداقل دربخش وسیعی ازحیات اقتصادی - اجتماعی جامعه ایران تبدیل می کند. ازاینرو درمقابل موجودیت نظام جمهوری اسلامی وتقابل همه گانی آن به دستآوردهاومطالبات پايه ای توده هاوبکارگرفته شدن سبعيتی نابهنگام درتمامی ارکان جامعه، عدم وجودتشکل مستقل وارگان های هدايت کننده مزد وحقوق بگیران فرودست، یکایک آنان ناگزيربه دفاع ازموجوديت خود به مثابه يک طبقه اجتماعی می باشند،همانطورکه طبقه سرمایه دارودولت پشتیبان آن ، بنا به جوهر وجودی خود که انباشت سرمایه است ، مخالف هرگونه مداخله فعال این نیروی اجتماعی(کارگران) است وطی مخالفت با هرگونه تشکل پذیری کارگران ، تفرق آنان را به نفع خود می شمارند. مبارزان ضد سرمایه داری نیزباید به همآهنگی تشکل مستقل خویش بیاندیشند وبرای ساختن آن تدارک کافی ببینند.
يادمان نرفته دراولين دوره تدوين قانون کاراسلامی، همه تلاش حکومتیان درآفرينش آن قوانين، لغوتعريف کارگرازشمول قانون واورادرحد مال التجاره(برده وزرخريد)کارفرما دانستن ختم می شد۰تلاش احمد توکلی وشرکاء یشان درتدوين آن قانون براين بودکه کارگرصغيروکارفرماارباب جامعه شناخته شود۰ تاکید شان براین بودکه کارگررا برمبنای " باب اجاره اسلامی" "و مفاهیم " کارآفرین " و" کارپذیر"اعلام دارند. آنان براين بودندکه حد اين دو(کارفرماوکارگر)رابامفهوم ارباب ورعيتی، همراه سازندويادمان نرفته می خواستند: اين طبقه رنج وکارواين نيروی تعيين کننده را، درحد" باب اجاره " تعريف کنندومفاهیم حقوقی فقه"جعاله" ، "اجاره" رادرمقابل مفاهیم حقوق کارمعاصر، درپوشش اسلامی به درون قانون کارابداعی خود جا دهند که درنهایت زیرفشارپیشروان کارگری، افکارعمومی ترقی خواه کشورمان علیرغم سالها مقاومت، سرانجام حکومت گران درتلاش خود شکست خوردندومجبوربه عقب نشینی شدند ۰
چرا که نمی شد کارگری که تاريخ داشت، پيشينه داشت،سنديکا وشوراواتحادیه داشت وباقدرتش،مهمترین ضربه ها را به ماشین دولتی مدافع سرمایه داری با اعتصابات نفت به ثمررساند ، اورابه نقطه صفررساند۰کارگران تنها با ايستادگی ومقاومت شان چنين قانون ابتری را پس زدند۰ولی پس ازچندی در برابرحاکمیت زوروشمشیرازنیام برکشیده ، همه حقوق متشکل خود را( شورا – سندیکا- اتحادیه – کنترل ومدیریت کارگری برتولید و...) وسایردستاوردهای قبل وبعد ازانقلاب را يکی پس ازديگری ازدست دادند. دراین شرایط چانه زنی کارگران برای حفظ همان حداقل های بوده است که بنوعی پيشترداشتند وسرمايه دارزيرپوشش نظام جمهوری اسلامی همه هست ونيست اوراپاروکرد وباخودبُرد آنجا که خواست۰
بنابراین این ایستادگی "خصیصه " نیست، بلکه خودویژه گی ُبود وبقای اوست. آنان ناگزیرند برای ماندن بجنگند تاحقوق ازدست داده شان را به دست آورند. درهمین جا بايد اضافه کنم، مزدوحقوق بگيران ايران درمقابل خود ویژه گی دفاعی شان جهت حفظ آن گذشته ها، گاها نيزپيشروی وتعرضی هم داشته اند ۰ در(کردستنان) سنندج، شاهو، سقزوبهشهرمازندران، درگیلان، درشرکت واحد اتوبوسرانی درکلان شهرتهران ، راننده گان با روشن کردن چراغ های اتوبوس های خویش درحین راننده گی ودرطی روز، نافرمانی آشکاری را درمحکومیت اخراج های همکاران خودودردفاع ازخواسته های شان اعلام داشتند،بعد هم درپیشروی وستیز شان با دولت ماه گذشاه تصمیم گرفتند که ازمردم بلیط نگرفتند تا اعتراض خود را به دولت بثبوت برسانند. درايران خودرو، معلمان وپرستاران اينجاوآنجاکه فراترازمضمون دفاعی خواسته های شان، تعرض معينی را سازمان داده اندویا دراول ماه مه امسال دراستادیوم آزادی ، راه تبلیغ را برای فرصت صحبت انتخاباتی اکبر رفسنجانی ، علیرضا محجوب وحسن صادقی بستند وحاکميت رابه عقب نشينی واداشته اندومهمترازهمه پایه ریزی تجمعات ، تشکلات مستقل ، کمیته ها، سایت ها وادبیات کارگری که باید - بیشتردرمورد یکایک آن ها صحبت کرد- درمجموع باپيشروی مبارزات اين سالها تاحدی پيوندمی خورد.
گزارشگران:
اگر ممكن است لطفا در مورد رابطه جنبش كارگري و نهادهاي علني و مجاز موجود ازجمله خانه كارگر براي ما بگوئيد
امیر جواهری : واقعيت اينستکه ما تا به امروزبه دفعات درادبيات مان، همه گاه " خانه کارگر" وضمايم آنرا ، تماماّ شبکه ضدکارگری وامنيتی رژيم وبازوی اطلاعاتی نظام درحوزه مسائل کارگری اعلام داشته ايم۰
ازنگاه من آنچه به " خانه کارگر" ونيروهای پيرامونی آن نظير" حزب اسلامی کار" و" شوراهای اسلامی کار" و" انجمن های اسلامی" وادبيات نوشتاری آنها روزنامه " کاروکارگر" برمی گردد، همه وهمه نهادهای مجازی اند که کاری جزاعمال نفوذ، خرابکاری ودخالتگری درارکان اجرايی مستقل کارگران ندارند ۰ این شبکه های مجاز، سدی دربرابراعتصابات، اعتراضات وضابطه مندی گردش کارکارگران واحدهای توليدی بزرک وکوچک اند۰ به نام کارگران ازاعتبارات دولتی بهره می برند۰ به اين نمونه که اززبان خودشان رهاشده توجه کنيد: " گفته مي شود خانه كارگر در دوره گذشته بيش از 5/1 ميليارد تومان كمكهاي بلاعوض از وزارت كار دريافت كرده است. اين كمكها اغلب شفاف نبوده و معلوم نيست در كجا مصرف شده است. اين مبلغ علاوه بر عوايدي حدود ا چهار ميلياردي است كه در قالب بن هاي كارگري نصيب خانه كارگر مي شده است. " ( شنبه 9مهر۱۳۸۴ ، روزنامه انترنیتی ایران ما ) به گفته برخي كارشناسان اقتصادي كمكهاي وزارت كار به خانه كارگر عموما حالت حق السكوت به اين نهاد داشته است. وتازه اين يک رقم کوچکی است که درجابجايی قدرت از خاتمی ووزيرکارش بعدازصفدرحسینی به"خالقی " ودر دوره احمدی نژادو وزيرکارجديدش " جهرمی " روشده وارقام درشتش زيرلحاف ملاها گیراست!
بدون کمترین تردید باید گفت : کارکردهريک ازاين نهادها طی اين سالها برای پيشبرد طرح های اقتصادی ــ سياسی وايدئولوژيک رژيم اسلامی بوده است۰ مضمون کارکرد اين شبکه های علنی ومجاز، جدا ازماهيت عملکرد خود رژيم نيست ودقيقا خصلت برنامه ای وهدفهای اعلام داشته آنان رابازتاب می دهند۰دريک عبارت دقيقتر می توان گفت: اينان تشکل زردورفرمستی هم نيستند بلکه شبه کارگری واطلاعاتی اندکه برای جلوگيری ازتکوين تشکل های مستقل کارگری سازماندهی می شوند۰ به همین دلیل ، همانگونه که دربالا گفتم : کارکرداصلی اينان پليسی وشناسايی فعالين کارگری، سرکوب تحرکات کارگران، تحت کنترل درآوردن مبارزات اعتراضی وشکستن اعتصابات ولودادن پيشروان کارگری ومسخ هويت تشکلات کارگری درهمه جهات می باشند که دستورکاراعضاء وسردمداران این محافل را معنی می بخشد۰ اينان تشکل های سياه، آبروباخته وشبه فاشيستی هستند۰دريک عبارت دقيقترسياستهای ضدکارگری رژيم رانزدکارگران نمايندگی می کنند وبه همین دلیل نماينده واقعی توده کارگران نزدحاکميت نمی توانند باشند بلکه ابزاردست سرمايه داری ايران ورژيم فاشيسنی اسلامی ايران هستند۰دلايل وجودی آنان درتمام محيط های کارگری همانا جلوگيری ازتشکيل هرنوع تشکل مستقل کارگری ، مستقل ازکارفرما ودولت مي باشند۰خوشبختانه هرروزکه برعمراین رژيم نکبت ومختنق افزون ترمی شودوبحران آن عمومی ترمی گردد، اين جماعت ازصدرتاذيل درنزد توده کارگران شناخته ترمی گردند وحنای آنان نیزنزد خيل عظيم زحمتکشان رنگی نداشته ومرتب ازصف حتی محافظه کارترين کارگران نيزرانده شده ومفتضح ترمی گردندوچهره های این نهاد امنیتی که علیرضا محجوب بعنوان دبيرکل خانه کارگرچند سال پيش گفته بود :" وظيفه اول خانه کارگر ، صيانت از ولايت فقيه است ." بهرصورت مخالفت با خانه کارگر، شوراهای اسلامی کار، انجمن های اسلامی ، دواير حراست ضد کارگری ، موجوديت حزب اسلامی کاروساير کوچک ابدالهای ضد کارگری برای طبقه کارگر ايران به قدومت حيات اين نهادهای مدعی مدافع حقوق کارگران و قانون ضد کارگری آنان همزمان می گردد. اين تقابل و مخالفت خوانی های بين گرايشات موجود همچنان ادامه داردوگاها نیزدرسطح نشريات انعکاس مي يابد واين همان جدايی صف هاورهايی توده کارگران ازابهامات آفريده شده دريک دولت صددرصدايدئولوژيک است ومی رودکه اساس اين نظام رادرهم ريزد!
گزارشگران:
خصوصي سازي از جمله مسائل بحث انگيز ديروزوامروز درميان فعالين كارگريست. خصوصي سازي كارخانجات و واحدهای توليدي
آيا اين خصوصي سازي درايران همان تحركيست كه درمثلا اروپاي غربي و باصطلاح كشورهاي سوسيال دمكراتيك صورت ميگيرد؟ آيا اين هردو از يك جنسند؟
امیر جواهری :
آنچه که در ايران تحت عنوان خصوصی سازی صورت می گيرد، به هيچ عنوان با متد ومبانی خصوصی شدن هادرارويا استراليا، کانادا، وياکشورهای که سیستم سوسيال دمکراسی پایه های جامعه رفاه را تعریف می کند، يکی نيست وبا آن ها خوانايی ندارد۰ ممکنه به لحاظ چپاول وغارت وتهی کردن زندگی تمامی مزدوحقوق بگير، کارگريک مضمون را دارا باشد ولی به لحاظ شکل ومتد کاريکی نيست . خصوصی سازی بشکل متعارف درایران بقولی بیشتر" خودمانی سازی " است ۰
ما درایران با یک دولت نفت خوارورانت خواروبایک بورژوازی غیرمتعارف ویک بازارسراسردزدودغل وچپاولگر، وبادرهم آمیزی یک مشت آخوند ومافیای عمامه بسرروبروییم، که سعی می کنند به همه چیز پسند ملی بخشند. همین است که درزمینه درک خصوصی سازی، علی نقی خاموشی یکی ازعناصروکارگزاران با نفوذ بازار، که سالهاست دربازاروبرراس اتاق بازرگانی کشوراست. چندسال پیش با صراحت گفته بود:" تابحال ما باخصوصی سازی شوخی کرده ایم ... عقیده من براین است که خصوصی سازی درابتداء باید به صورت یک باورملی درآید"( آفتاب یزد، 6تیر ۱۳۸۰)
واگرپیش درآمد این سیاست را همسویی با سیاست های سرمایه داری جهانی ونگهبانان بین المللی شان :" صندوق بين المللی پول " ، " بانک جهانی " می شناسیم فاکتورهای زیادی عمل می کند. خبرگزاری فارس گزارش می دهد: " محمود احمدی نژاد رئيس جمهور، همواره برگسترش روابط پولی ومالی با صندوق بين المللی پول تاکيد دارد... رئيس جمهور درپاسخ به پيام تبريک مديرعامل صندوق بين المللی پول تاکيدکردکه جمهوری اسلامی ايران به روابط پولی ومالی خودبا صندوق کماکان ادامه خواهددادودرصددگسترش آن نيزمی باشد" (خبرگزاری فارس،۲۵ مرداد۸۴) ومتعاقب آن خبری با این مصمون درنشریات بازتاب یافت، اززمان روی کارآمدن دولت جديداعلام شد: " واگذاری ۵ شرکت بزرگ صنعتی ماه آينده انجام خواهد شد،اين شرکت هاکه برخی ازآنها شرکتهای صنعتي استراتژيک دراقتصاد ملی ايران هستند،عبارتنداز: تراکتورسازی تبريز، نورد ولوله اهواز، کارخانجات مخابراتی ايران، شرکت هپکو وشرکت های ماشين آلات صنعتی ايران۰" (مسئول سازمان خصوصی سازی، جمعه ۲۸مرداد۸۴) و روزنامه ای ازقول : مديراموربين المللی شرکت ملی نفت ايران گزارش داد:" درآمد نفتی ايران امسال به ۴۳ ميليارددلارافزايش خواهد يافت که اين ميزان اززمان آغازصادرات نفت ايران طی۹۸سال گذشته بی سابقه بوده است " (روزنامه دنيای اقتصاد،۲۵مرداد۸۴) در همين رابطه بدون کمترين ترديدی بايد گفت که تازه اين آغازکاراست ۰ اين دولت باشتابی بس فزاينده، بعداَسراغ ديگر شرکت ها ازجمله: ذوب آهن اصفهان، پالايشگاه وپتروشيمی وسپس راه آهن سراسری ايران، ماشين سازی تبريزوحتی دنبال مجموعه صنعت نفت ايران نيزخواهندرفت۰همانگونه که ورود بنزین را به بخش خصوصی واگذار کرده اند. چرا که امرهمراهی بابانک جهانی وصندوق بين المللی پول درچهارچوب سياست پيوستن به سازمان تجارت جهانی، تنها با گسترش خصوصی سازی هاممکن می گردد۰
دولت احمدی نژادکه ازپيامش به مديرعامل صندوق بين المللی پول برمی آيدکه همچنان پا دررکاب اين نهادهای جهانی دارند، مجری همان سياستهای خانمان براندازی می باشدکه پيشتردولت رفسنجانی وبعدتر، برنامه اقتصادی محمدخاتمی، درراستای نابودی هرچه بيشترچرخه اقتصادملی وپايمال کردن سطح زندگی کارگران ، زحمتکشان وتهيدستان کشورحرکت کرده اندوجامعه را به اين سطح ازبحران رسانده اند۰
ازاین همه فاکتهای اعلام داشته این نتیجه را می گیرم :
اکنون مادرايران باتهاجم سياستهای نئوليبراليسم اقتصادی، همه مرزها درمقابل حرکت مالی اين همه جانی ترين،آزادترين وهرجايی ترين شکل سرمايه، کاملا فرومی ريزد۰ دولت اسلامی درقلمرواقتصاد، دولتی است که درشکل دادن به نظم جهانی هيچ نقشی نداردولی درشکل دادن به اقتصادخودش، بزرگترين افتخاروجاه طلبی اش اين است که بيش ازپيش به امربرصندوق بين المللی پول بدل شده است! صرفا به همین
خاطراست که دولت درهمه عرصه ها، سرکوبگرتر، تماميت خواه تر، ديکتاتورتر، پرخرج تر، انگلی ترشده ودرتمامی وجوه زندگی دربرابرخواستهای طبقاتی محرومان جامعه ايستاده است!
نه درايران ونه درهيچ کجای جهان، سياست دردناک تعديل ساختاری، يک استراتژی توسعه نبوده است، بلکه شيوه ای کارسازبرای دريافت وام های نيم سوخته بانک های خصوصی غربی بوده واست !
وام گرفتن ازصندوق بين المللی پول بدون پذيرفتن انجام برنامه ی تعديل ساختاری غيرممکن است وهنوزهم چنان دسترسی يافتن به منابع مالی ديگرنيزبه تائيد صندوق نيازمنداست که بدون پذيرش انجام رفرمهای نئوليبرالی چنين تائيد يه ای صادر نخواهد شد.
وقتی چنین است وپذیرفتیم که رژيم جمهوری اسلامی درعرصه اقتصادی، به مجری سياستهای صندوق بين المللی پول بدل شده اند۰
برمبنای سیاست تعدیل با بسته شدن هرکارخانه ای، روند خصوصی سازي وگسترش بيکاری، روند افزايش محروميت وفقرعمومی را تشديد می کند۰
ازاینرومی گویم : ازیک سومهمترين ويژه گی سياست های اقتصادی رژيم طی دولت رفسنجانی وخاتمی وامروز احمدی نژادتواماَ: پاسداری ازحاکميت وقداست سرمايه ، جنايت بی خدشه وبی چون وچرای بخش خصوصی درحوزه اقتصادوبسط بخش انگلی بازاربوده واست و ازسوی دیگر، بی دقتی وبی توجهی به توليد وعدم سرمايه گذاری عمومی در عوض حمايت ازچرخه خصوصی سازی لجام گسیخته، به اضافه گسترش بی رويه ورود کالاهای خارجی درحين عقب گرد توليد داخلی، افزايش دههاميليارددلاربدهی به انحصارات کشورهای سرمايه داری، بانکهای جهانی وپديدآمدن يک اقتصاد چپاولگرومافيای آقازاده ها که دربخش عمده فعاليت های اقتصادی کشورفقط باجابجاشدن پول وزيرگرفتن طبقات محروم جامعه، رخ می نمايد۰ اين همه دشواری هاوحدت یافتن بیکاری و تعطیلی کارخانجات، فقرومحروميت اکثريت عظيم کارگران وزحمتکشان کشورراانکارناپذيرمی نمايد!
اضافه کنم درايران از ويژه گی صاحبان صنايع که تمدتاَ خصوصی اند، اينستکه ازصندوق ذخايرارزی، امتيازات سنگين بگيرندولی برای نوسازی وبازسازی واصلاح ساختاری صنايع داخلی ، هيچ قدمی برندارند، بلکه تنهاپول رادربانکهای خارجی جمع، کارگران رابيکارودرب کارخانه هاراهم بعدازچندی تخته کنندوبااستفاده ازموقعيت های واسطه گی وانحصارطلبانه بازاربا نقدينه گی ميلياردی خوداستفاده کرده وبه تدريج فعاليت های وارداتی رادردست می گيرند۰ اين هاحاضرنيستندکه سرسوزنی نان وآب، روی سفره خالی کارگران ايران نهند یادهانی راسيرنمايند.
سرمايه داری سوداگرانه وانگلی ايران درمجموعه کارقاچاق، معاملات ارزی، کاردلالی، بسازوبفروش، خريدوفروش، احتکارکردن آنهم ازراه دزدی بابخش سرمايه داری دولتی وبخش سرمايه داری خصوصی غيرمولدشريک هستندتاهستی جامعه ومردمان کشورمان رابه قهقراه برندکه تابه امروزبرده اند! درايران لايه های بالای جامعه ازمديران، مقامات عالی، کارمندان رده بالا، مديران متخصص که خودشان صاحب سرمايه اند درکناربازاری هاکه باانباشت نقدينه گی درهمه اين ساليان به غارت مشغولند،لايه های بالای جامعه هستندولايه های پاهين هرروزه سفره شان خالی وهمواره زیردست وپاله می گردند.
درايران تا روزی که درب براين پاشنه می چرخد۰تغييرات فاحشی درکارکشور حاصل نمی گردد۰ تغييرات اساسی، می بايدبرپايه تحولات اساسی واصلاحات ساختاری، خاصه توزيع ثروت، توزيع قدرت اقتصادی وسياسی بوجودآيدوآن هم با بودن اين نظام تحقق نمی يابد۰اين نظام بايدبرودتاراه براين تحولات هموارگردد!
گزارشگران:
بنظر شما محوري ترين خواستها و شعارها در ميان كارگران كدامند ؟ محوری ترين خواستها و۰۰۰۰۰۰ کدامند_
اميرجواهری:
امروز خواسته های بيشماری دربرابر کارگران وزحمتکشان مزدوحقوق بگيرمطرح است ۰ کافی است که به سلسله اعتراضات واعتصابات کارگران شاهودرکردستان ، درکرمانشاه، الکتريک رشت، راننده گان شرکت واحددرتهران،ایران خودرو، تعطيلی دهها واحد صنايع نساجی، معادن، صنايع ماشين سازی، نفت وپتروشيمی دراراک، اصفهان وآبادان ، همین پرونده کذا و غیر قانونی که برای هفت فعال اول ماه مه سقز درسال۸۳ که مدتیدستگیر بعد تر آزاد شدند ویکسال واندی بلاتکلیف بودند وسرانجام دو تن آنان تبرئه وپنج تن به چهارده سال زندان ویک تن از آنان(محمود صالحی) جدا از زندان سه سال تبعید را نیزبه جان خرید،نظری بيندازید با موجی ازخواسته های معوقه ومطالبات روزمره روبرومی شوی که ساده ترین آن اجتماع کارگری در تعطیلی روز اول ماه مه است وبقیه رامی توانم بدون درنظرگرفتن تقدم وتاخرشان،دراين گفتگوبه شکل زيربرشمارم:
ـــ افزايش حداقل دستمزد ماهانه .
ـــ دريافت به موقع حقوق های معوقه کاری .
ـــ لغوقراردادهای کوتاه مدت وعقدقراردادهای دسته جمعی یعنی کارگران خواهان برچیده شدن قراردادهای موقت کاروخود تنظیمی توسط کارفرمایان وتبدیل آنها به قراردادهای دایمی درکلیه مراکز تولیدی ،صنعتی وخدماتی هستند.
ــ داشتن امنيت شغلی و تامين امنيت محيط کارازسوی کارفرما.
ــ جلوگيری ازبيکارسازی هاواخراج های بيرويه.
ـــ تحت پوشش تامين اجتماعی قرارگرفتن کليه بيکاران وروشن شدن حق بيمه کارگران بيکار.
ـــ پرداخت حق بيمه کارگران توسط کارفرما وبازنشسته شدن کارگران درمحيط سخت کاری نظير معادن وصنايع فولادوغيره.
ـــ جلوگيری ازبازخريدکردن هاوبازنشستگی زودهنگام کارگران استخدامی.
ـــ يکسان کردن تسهيلات وپاداش پايان سال، عيدی،افزايش مزايابراساس دوری راه وساعات کاروغيره برای کليه پرسنل کارخانه .
ــــ اجراءکردن طرح طبقه بندی مشاغل جديد برای کارگران وتجديدنظردرطبقه بندی مشاغل برای کارگران قديمی.
ـــ ممنوعيت هرگونه تهديدها واحضارها، اذيت وآزارهای نماينده گان کارگران .
- برخورداری از حق اعتصاب،اجتماعات، تشکل مستقل و.....
- ممنوعیت کارکودکان دختر وپسر وایجاد تسهیلات آموزشی لازم برای آنان در سراسر کشورو سایر خواستهای معوقه
گزارشگران:
ارتباط جنبش كارگري در ايران با ساير نهادهاي كارگري بين المللي را چگونه ارزيابي ميكنيد و حمايت اين نهادها از جمله سازمان بين المللي كار از كارگران ايران را در چه سطحي ميبينيد؟
ارتباط جنبش کارگری ايران با ساير نهادهای کارگری بين المللی را چگونه ارزيابی می کنيدو را در چه سطح می بينيد؟
اميرجواهری:
دررابطه باارتباط کارگران ايران بانهادهای بين المللی کارگری، بی تعارف می توان گفت : طی سالهای حاکميت جمهوری اسلامی به شکل نقشه مندرابطه ای وجود نداشته است۰ ما درايران فاقد يک جنبش کارآمد ومستقل بوده وهستيم۰از همين رو آنچه به نام کارگران در سطح بين المللی صورت گرفته می شد، يک رابطه صددرصد دولتی و فرمال وآنجا هم که به نام کارگران معنی می يافت، بايد گفت : اين رابطه شبه کارگری وبی مضمون ودر راستای سياستهای " خانه کارگر"و" شوراهای اسلامی کار" وانتخاب نماینده گان دولتی وکارفرمایی با سازمان جهانی کاروديگرمجامع صورت می گرفته است۰ اما درطی سالهای اخير بااينکه نهادهای دولتی به نام کارگران همچنان اين روابط را دنبال ميکنند ،ولی فعالين کارگری ازداخل نيز در مقابل خواسته ها ومطالباتشان وفشارهای وارده برخود سراغ مجامع کارگری ميروندتا کمک وياری آنان رابا خود داشته باشند . ما نمونه اين مراجعه را در بين کارگران ايران خودرو، فعالين کارگری کردستان، نامه های محمودصالحی ، برهان ديوارگربه سازمان جهانی کار،کنفدراسيون بین المللی اتحاديه های آزاد کارگری در دوره اخيررا شاهدهستيم ۰همين نامه نويسی ها مثلا شکايت ودادخواهی خانواده های معدن خاتون آباد که کارگران آنجا به گلوله بسته شدند، زمينه طرح سوال سازمان جهانی کار(آــ ال ــ او) ازجمهوری اسلامی ووزارت کاررا به دنبال داشت، تمامی اين تحرکات رانمی توان به نام جنبش کارگری نوشت بلکه اين امور توسط تنی چند ازکارگران و بخشاَ به نماينده گی از کارگران معنی پيدا می کند۰
ازيک طرف سازمان های بين المللی نيزبيشترهمان شبکه های دولتی رابه حساب جنبش کارگری ايران می گذارندوکمتر به استقلال عمل جنبش کارگری ايران می انديشند۰طی همين روزها گزارش سالانه کنفدراسيون از قول بی بی سی آمده ،که اعلام داشته است : " کنفدراسيون بين المللی اتحاديه های آزاد کارگری در گزارش ساليانه خود از ايران به عنوان يکی از خطرناکترين کشورهای جهان برای اتحاديه های کارگری نام برده است." ودر ادامه آمده است :" يکی ازمهمترين انتقادهايی که به سياستهای دولت جمهوری اسلامی در قبال اتحاديه های کارگری وارد می شود اين است که تشکلهای صنفی در ايران اغلب به نحوی به حکومت وابسته اند و سنديکاها و اتحاديه های کارگری حتی اگر درقوانين به رسميت شناخته شده باشند، عملاً امکان فعاليت مستقل ندارند" کنفدراسیون اعلام می دارد : " در ايران گزارش حاکی ازقتل چهار نفر به دست پليس و بازداشت دهها نفرو همچنين مواردی از هجوم خانگی و شکنجه در ارتباط با تظاهرات کارگری با انگيزه های صنفی است." همچنین درادامه گزارش آمده است :" محمود صالحی به عنوان يکی از سران اتحاديه های کارگری درايران نام برده شده که چند بارمورد ارعاب مسئولان قرار گرفته و همراه با شش تن ديگر از فعالان کارگری متهم به همکاری با گروههای چپگرايی شده که در ايران غيرقانونی شناخته شده اند و ابراز نگرانی شده که آقای صالحی در صورت محکوم شناخته شدن ممکن است به اعدام محکوم شود." می بینیم که تشکیلاتی چون :" کنفدراسيون بين المللی اتحاديه های آزاد کارگری "که درسطح جهان شناخته شده است واینجا وآنجا کارکردی جداگانه دارد. مثلا درعراق یک کارکرد ودر ایران کارکردی دیگر داذد ، برپایه ارتباطات فعالین کارگران داخل وخارج توانست تاحدی ازدشواری کارکارگران و ناديده گرفته شدن حقوق اجتماعی آنان صحبت کرده ودرگزارش سالانه شان آنرا قید کنند
از سوی ديگر، درسطح خارج ازکشورنيز، رابطه با سازمان ها،احزاب ومجامع خارجی و بين المللی از جمله: اتحاديه های بزرگ کارگری، سنديکاهها، کنفدراسيون ها، همه وهمه تحت پوشش اين وآن سازمان وحزب سياسی و اين اواخر فعالين کارگری چپ وسوسياليستی مورد توجه بوده ومتاسفانه بايد بگويم بمثابه جاده يک طرفه ای است که تنها انتظار داريم آنان ازماحمايت کنند، بدون اينکه ما نيزدرمبارزات طبقاتی آنان درجوامع ميزبان کمتر عکس العمل بایسته ای ازخودبروزدهيم۰ فائق آمدن به اين ضعف وبرانگيختن وسيعترين پشتيبانی ازمبارزات کارگران ايران تنهادرگروکاردرازمدت وباحوصله ودوسويه از جانب ما فعالين بايد تلقی گردد۰اميدآنکه تحرکات اخيردرمبارزات دورتازه کارگران ايران وپاره ای حرکات عمومی و فراگروهی وغيرايدئولوژيک وانحصارطلبانه درمراجعه به پشتيبانان بين المللی دراين سوی جهان که بدور ازدست درازی شحنه وشيخ است، بتواندنويدجان بخشی رابا مبارزات جنبش کارگری ايران وبالعکس ايفاکند! کما اینکه امروزدر قبال محکومیت پنج تن ازفعالین کارگری اول ماه مه سقز که در پیشتر ازآنان یاد کردم. چند روز بعد ازصدور آن احکام غیر انسانی موجی ازمدافعات وسیع جهانی صورت گرفته که باید آنرا جدی گرفت و به نفع طبقه کارگر ایران ومبارزاتشان از آن بهره جستو این رابطه را ازهردو سو تقویت نمود!
گزارشگران:
حلقه مفقوده ارتباط و پيوند جنبش كارگري و جنبش هاي ديگر موجود در كشورمان بالاخص جنبش دانشجوئي كدام است؟
امیر جواهری :
دوستان عزیز اولین مانع مقدم، موجودیت این نظام آدم ستیز است. آنچه بين جنبش کارگری وديگر حلقات اعتراضی اجتماعی وازجمله: دانشجویان و پيوند آنان باديگرجنبش هابه مثابه حلقه مفقوده ارتباط می توان ناميد، همان گسستگی وناپايداری سطوح گوناگون مطالبات جنبش ها است۰چراکه مثلاجنبش دانشجويی برخلاف مبارزه طبقاتی کارگران وديگر زحمتکشان مزدوحقوق بگير ازپايداری وراهيابی بلند مدت برخوردارنيست ۰جنبش دانشجويی درهردوره عمری ناپايداردارد۰ زيراهردانشجو۴ تا۶سال درمحيط دانشگاه به تحصیل وبه نوعی مبارزه صنفی وسیاسی مشغول است بعد جذب بازارکارمی گردد۰پايه طبقاتی اين جنبش چندگانه ومطالبات آنان نيزمتغيراست۰ با اينکه دانشجويان از دورترين ايام يعنی دهه سی تا به امروز با مبارزات ضداستبدادي ورهايی بخش جامعه ايران رابطه ای تنگاتنگ داشته اندواين تنيدگی رابطه کمتر مواقعی قطع شده است با اين همه هيچگاه تبديل به يک سرپل ائتلاف ووحدت عمل طولانی مدت با جنبش طبقاتی نشده است۰همواره دانشجويان به درون طبقه کارگرراه يافتندوياباسازمان های سياسی هوادارطبقه کارگرهمراه شدندولی رنگارنگی تشکل های دانشجويی وتعددنگاه آنان به امر مبارزه وگاهاچشم به بالاداشتن شان، آنان راازمسيرمبارزه کارگران دورمی سازد۰بااين همه درايران درطی سالهای اخيرپايه توده ای دانشجويان به گسترده ترين شکل فرزندان طبقات واقشارپائين جامعه راباخودهمراه کرده است۰اين بخش ازدانشجويان دردمادران وپدران خودرابه نيکی درمی يابندووقتی ازخصوصی سازی امرآموزش دانشجويان صحبت به میان می آید، فوراّ دانشجو دشواری وضعیت پدرومادرزحمتکش خود را ازخصوصی شدن محیط کارخانه ودشواری زندگی آنان را به خاطر می آوردوبه اعتراض برمی آیند ۰ما در دوره گذشته شاهد چنین اعتراضی بودیم. بايداين حلقه مفقوده رادرهمين چندگانه گی خواسته هاومطالبات وعدم ثبات وپايداری جهت گيری مبارزات اين جنبش هاوبنوعی موانع سازمانيابی اين جنبش ها دانست۰ بايدعامل مقدم این موانع راموجوديت همين نظام استبداداسلامی حاکم شمردتااين نظام ضدتاريخی برسرکاراست۰هماهنگی، همگامی، اتحادعمل وپيوندجنبش های اجتماعی درسطح جامعه ايران ديرهنگام وبادشواريهای گوناگون همراه است۰ تنهامبارزه نقشه مندوسازمانيافته باکليت اين حاکميت، حذف اين مانع مقدم را معنی می بخشد. باید بتوان مانع و موانع موجودراازسرراه جنبشهای اجتماعی موجودبرداشت!
گزارشگران:
با توجه به محدوديت هاي اجتماعي زنان كارگر در ايران كه شرايط بمراتب بدتري را در محيطهاي كارگري نسبت به مردان تحمل ميكنند، از جمله پائين بودن سطح دستمزدها و معيشت بطور كلي و در كنار ستم جنسيتي ، زنان كارگر چه جايگاهي را هم اكنون در
جنبش كارگري بلحاظ دخالت و سازمانيابي دارند؟
امیر جواهری :
بيش ازهزاران سال استکه زنان به سان سايه ای درپستوهای خانه هاناديده گرفته می شوند۰ با تکامل و صنعتی شدن جوامع ، زنان نيزفرصتی برای ابراز وجود يافتند۰ زنان به تناسب رشد شهری واردبازارکارشدند وخواهان حقوق برابر وفرياد دادخواهيشان به گوش همه جهان رسيد۰در ايران و بويژه بعد از انقلاب ۵۷وپس از تدوين قانون اساسی براساس شرع اسلامی، زنان به شهروندان درجه دوم تبديل شدند۰ نقش زن ازدرون همین قانون کمرنگ شد۰ حجاب اجباری، قوانين مربوط به ارث، ديه، حق طلاق يک جانبه برای مردها، شهادت وقضاوت وحضانت کودک همگی ازشرع اسلام مستخرج گرديدودرقانون جای گرفت وبه همين نسبت حقوق زنان وتامين حق شهروندی برابری طلبانه درايران دردرجه اول مشروط به تفسير ازقانون شرع شد و پايبندی دولت برآمده ازانقلاب باحکم خمينی به دولت بازرگان که گفت: "انقلابی عمل کند و اجازه ندهدکه زنان مثل زمان طاغوت لخت وارد ادارات شوند وکارکردن زنان رادر صورتی مجاز دانست که حجاب اسلامی را رعايت کنند" معنی يافت۰ بدين ترتيب اولين شوک بعد ازتجاوز به اعتراض خيابانی زنان در۱۷اسفند۵۷ به شکل حکم حکومتی به حقوق نابرابر زنان بامردان درجامعه وعدم توجه به مفادکنوانسيون رفع تبعيض عليه زنان به شکل نوشته ونانوشته درعرصه نابرابری های اجتماعی را همه وهمه زنان از آنروز تا به امروزمتحمل شدند۰جدا از خانه درمحيط کارمندی وکارگری نيز اين اجحاف همه جانبه به واضع ترين شکل بچشم می رسيد۰ نيمه وقت اعلام داشتن کارزنان، به خانه نشينی کشاندن آنان و ترويج آشپزی و بچه داری وازکاربیکار ساختن زنان کارگر.و کارمند وقطع يک جانبه منبع درآمدخانواده، بخش وسيعی ازخانوارهای زحمتکش رابا دشواری روزمره زندگی شان روبروساخت ۰ با این همه زنان درسطح همین سالهای خفقان درمبارزات خویش به دستآوردهای گوناگونی نایل آمدند. حضور دراعتراضات هشت مارس ، بازگشایی درب میدان ورزشی آزادی، تجمعات خیابانی و درون پارکها، رویکرد وسیع وپرشتاب تربه ادامه تحصیلات دانشگاهی ونوشتاری ،دخالت گسترده در کار های اجتماعی مستقل دریاری رسانی به بهسازی محیط زیست،درمانی ، رها سازی مردم از سیل وزلزله ونقش مندی شان در عرصه های گوناگون فعالیت های اجتماعی در سراسر کشور.
کارگران زن نیز درعرصه رودررویی ها چه بشکل مستقل وچه درکنار مردان بوده و برای مطالبات خویش دررزم مشترک شان پیش می روند! مبارزه زنان در محیط های کارگری که در طی این سالها با مقاومت کارفرما ها در عدم پاسخگویی به خواسته ها شان کوشش می ورزند . بیکار سازی زنان درسالهای بعد از جنگ،گسترش کارخانگی را افزایش داد. که پیامد های ناگواری از جهت قطع تامین اجتماعی وحداقل های ممکن برای زنان، بویژه از جانب کارفرماهای واحد های تولیدی ، که صد ها کارگاههای خانگی را براه انداخته اندوزنان را بدون پاسخگویی به کمترین حلقه تامین نیازهایشان به بردگی کشیده اند، نیاز به بررسی آماری همه جانبه ای دارد که متاسفانه دست من یکی از بیان آماری آن کوتاه است . ولی بجثی مهم و جدی است که جادارد کانون های زنان چپ وسوسیالیست بیش از پیش به این مهم بپردازند.
مطالبات زنان نیز، مضمون همسان مردان را درعرصه کاروپیکاربا خود به همراه دارندودرامر سازماندهی تشکلات مستقل نیزتاثیرمعین خود را در کنار مردان کارگربه انجام می رسانند!! وطی سالها مبارزه زنان را بسان آتشفشانی برای به زیرکشاندن نظام مردسالار نظاره گر هستیم که همواره در خیلی ازعرصه های مبارزه، پیشتاز اعتراصات و تحرکات سالیان در مقابله با نابرابری ها وبرابر خواهی حقوق تضیق شده خود می باشند.
گزارشگران:
با توجه به حوادث و وقايعي كه در اول ماه مه سال جاري شاهد آن بوديم آيا ميتوان از تحولي كيفي نسبت به سالهاي پيش گفتگو كرد؟
اميرجواهری:
بايدومی توان گفت: آنچه دراول ماه مه سال۸۳ و۸۴شاهدش بوديم، زمينه يک اعتلاءهمه جانبه رادرسطح پيشروان کارگری معنی می بخشد۰چرا که اين درست است که طبقه کارگرازهرنظرتحت فشارهای گوناگون بسرمی بردوبرای حفظ همه آنچه راکه درطول سالهای حاکميت ازدست داده است، به دفاع برخواسته تابتواندخودرا زنده وروپای نگهدارد، همین حد جسارت از آنان شمایی را ترسیم می کند که باید با دقت تمام به کالبد شکافی شان پرداخت تا نتایج مطلوب حاصل آید۰
سردمداران رژيم جمهوری اسلامی ايران وقتی طبقه کارگربه پامی خيزد، آنان رابا وصله های ناچسب "ضدانقلاب "،" برانداز"، " مخل امنيت کشور" می نامند وبازداشت ، محکوم به زندانشان می اندازندودر بوقهای تبلیغاتی شان خبرسازی می کنند که " نیروی برانداز" را از میدان بدرکردیم.
معروف است که می گویند: " جنبش کارگری ايران،آتش زيرخاکستر است" چرا؟
بدلیل حدت مطالبات وپاسخ نيافتن خواسته های يکايک کارگران،خاصه درچهارچوب وضعیت ایران موجودودرحيات اين نظام ضدکارگری، دست یافتن به خواست ها ناممکن است۰ امروزبرای کمترکارگری باهرتعلق خاطروگرايشی، روشن است وبه ذهن يکايک آنان متبادرمی گردد که باگذشت بيش از۲۵سال، وزارت کاررژيم،هيچ گونه اقدامی جهت رفع موانع کارگران وتامين حداقل های موردنيازشان برنداشته اند .بدين ترتيب کارگران در تجربه عملی دریافتند که مسائل جنبش کارگری را مي بايست در سطح سراسری و عمومی حل کنند! بنابراين برای کارگران راهی جز سازمانيابی سراسری وجود ندارد و طرح موصوع سازمانیابی خود به خود ناظر برافقهای بزرگ جنبش کارگری بوده و ا ز آن متاثر می باشد ۰اعتقادبه خوداتکايی ونقش پذيری وقدرتمندی موقعيت خويش از یکسو وايستادگی همه جانبه دربرابرنظام سرمايه داری ايران ويافتن متحدان بين المللی درعرصه جهانی از سوی دیگر، کارگران را به سازمانيابی درمحل کاروزندگی، حول خواست تشکيل تشکل های مستقل وآزادکارگری فرا می خواند.
بی تردید می توان گفت : بدون کمترين توهمی به حرکت درآمدن کارگران ازپاسخ نگرفتن مطالبات شان، طی سال های بعد از جنگ به اینسو، به حرکت بی مانندی بدل شده که نتایج غایی آنرا، محتملا می توان در آینده دورترسنجید
۰ امروز شاهد بهترين آرايش برای رهايی کارگران، اين می بودکه آنان ازموضع تهاجمی برسرهمه خواست هاوموضوعات هرچندمحدودخود، همه نيروهای کارگری صف آرايی می نمودندواين تحرک راازنبرددرواحدهای توليدی ، کارگاهی، به کارخانجات صنعتی، موسسات خدماتی ومعادن ، زمینهای زراعی در بین کشاورزان بی چیزودرسطح گسترده همه مزدوحقوق بگيرانی گسترش می داد تامی شد وزنه دفاعی رابه حالت تعرضی بدل کرد!
می توان گفت : سمت مبارزات کارگران طی آرايش امروزی تاحدنسبی به نوعی جهت گيری تعرضی همراه است. از این حرفهایم این نتیجه گرفته نشود که الان کارگران در موقعیت تعرضی اند ، نه. بلکه می توانند چنین کنند.من بر آنم که کارگران نه امروز بلکه ازدیرباز دریافته اند؛ مبارزه طبقاتی میدان هماوردی قدرت طبقات اجتماعی است. قدرت را تنها با قدرت می توان پاسخ گفت واین تنها راه ممکن است پس باید به این تنها راه ممکن دست یافت. همین سطح از بلندگامی را می بایست به فال نيک گرفت وآنرا به سطح بالا تری ارتقاء داد . لذامن ازتعميق يافتن مبارزات دوراخیر تاحدی باخوشبينی یاد می کنم وبا شور وشوقی فزونتر ازگذشته دنبالش می نمایم!
گزارشگران:
جنبش كارگري در كردستان در چه موقعيتي قرار دارد؟
امیر جواهری :
می توان اين واقعيت انکارناپذيررا پذيرفت که حاکميت های فوق متمرکز، پهلوی وجمهوری اسلامی ( شاه وشيخ ) هر یک دردوران زمامداری خود، منطقه کردستان راازپوشش صنايع مادربی بهره گذاشتندوآنراازرشد صنعت محروم ساختند۰ ولی ازديرباز تاکنون صنايع نساجی، کارگاههای قالی بافی، معادن بيشمارودرمقطع انقلاب مصادره زمين های زمينداران ورشدجنبش شورايی، تعاونی ها، جنبش سنديکايی ، مابه ازاءهای معينی را درمناطق مختلف کردستان مشخصا سنندج، سقز، مهاباد و۰۰۰ ازخود به جا گذاشت۰هراندازه که جنبش کارگری درسطح عمومی کشور، به جلو راه می يابد، درکردستان ايران نيزمااين تحول راپردامنه ترودرسطوح گسترده ترمبارزات جسورانه زنان،دفاع ازحقوق کودکان، صحنه رودررویی جوانان وبه خط شدن همه جانبه ترفعالين کارگری وحتی کارگران بيکارراشاهد میباشيم!
روزی نيست که گزارش حرکت معينی ازمبارزات کارگران وايستادگی آنان دربرابرکارفرما، نهادهای شبه کارگری نظير: (خانه کارگر، شوراهای اسلامی وحراست کارخانه وانجمن های اسلامی) بدست ما نرسد۰ رودررويی با سياستهای کلان دولت ضدکارگری جمهوری اسلامی همواره درکردستان با مقاومت کارگران پاسخ می گيرد وبه پيش نمي رود وماهرروزشاهد پيشروی مبارزات کارگران شاه و، نساجی کردستان، مقاومت سنديکای خبازان سقزوغيره...هستيم!
نبايد فراموش کرد، کردستان ازديرباز تاکنون به عنوان کانون نبردودرگيری مردم باحاکميت اسلامی بوده است وازآن به عنوان دژآزاديخواهی يادمیکنندوهمين امرکردستان رابه مامن گروههاوسازمانهای مختلف تبديل کرده است۰مبارزات زحمتکشان وکارگران کوره پزخانه هادرکردستان ورشد فعاليت سنديکايی درسقز(خبازان)وکارگران نساجی کردستان وپیگیری کارگران شاهو درقبال بی پاسخ ماندن مطالبات معوقه کارگران ، تجربه نوینی ازایستادگی ونوعی پیشروی تعرضی را دراینجا و آنجا به نمایش گذاشته است که خود می تواند پشتوانه پاره ای تحرکات وتجمعات مستقل کارگری ازقبیل : کمیته هماهنگی برای ایجاد تشکل کارگری - انجمن فرهنگی حمایتی کارگران- هیات موسس اتحادیه ی سراسری کارگران علیه بیکاری - سازمان دفاع ازحقوق بشرکردستان- تجمع مدافع حقوق کودکان وسایرنهادهای کارگری، رشدوبیداری زنان وجوانان را به ثبوت می رساندواین همه دستآورد مبارزات این سالهاست که باید برآن توجه نمود!
کردستان در زمینه راهیابی به عرصه کاروپیکار ظرفیت عظیمی را درخود جای داده است که باید با نقشه مندی فزونتری از آن بهره گرفت واز تکراراشتباهات مکررگذشته خود رادور ساخت. شقه شقه کردن مبارزه عظیم وپرتوان مردم درکردستان درطول سالیان نفس این مردم را درمقابل تهاجم دیکتاتورها به عملیات پرشماری کشاندواز آنان نیروی بیشماری گرفت. امروزدرکردستان ایران کمتر خانواده ای را می توان یافت که عزیزی را از خود درراه وصول به آزادی ازدست نداده باشد. با اینهمه این مردم درراه رهایی از قید استبداد ودیکتاتوری حاکم تلاش ومبارزه می کنند. راه پل زدن به پیکار پراکنده این مردم وراهجویی درصف متشکل مبارزات ضد استبدادی وطبقاتی موجود تنها از راه وصول به سازمانیابی تشکیلاتهای مستقل همین مردم درپایگان توده ای خودشان فراهم می گردد .باید راه پیشروی را برای مردم باز گذاشت وآنان را از تشکل پذیری آزاد ومستقل شان بازنداشت.
من برآنم که جنبش کارگری درکردستان به این سمت گام نهاده است. وظیفه همه سازمان های سوسیالیست وچپ کارگری دراین است که در این زورآزمایی نابرابر، در کنار تشکل های مستقل کارگری ودفاع ازمطالبات اقتصادی – اجتماعی – سیاسی کارکران وزحمتکشان شهری وروستایی کرد وزنان، جوانان ودانش آموران وسایر اقشار محروم وتهیدست کردستان ایران در کنار آنان گام بر داریم وبعنوان آموزگاران همه دان همه توان ، دهها قدم از آنان جلو نیافتیم . مبارزان کارگری راه خود را یافته اند ، درسطح بین المللی پشتیبانشان باشیم و به مبارزه دوران ساز آنان،به همه جانبه ترین شکل یاری رسانیم!
گزارشگران:
در صورت امكان در مورد كميته هاي موجود فعالين كارگري براي تشكل مستقل كمي توضيح دهيد؟
امیر جواهری :
از نگاه من امروز درايران تنهاشعار درست که زمينه تضعیف رژيم اسلامی ازيکسو و تشکل های پيش ساخته دولت يعنی خانه کارگر ، شوراهای اسلامی کار ، انجمن های اسلامی وحزب اسلامی کاررا ازسوی ديگردنبال خواهد کرد، تنها با تن دادن به استقلال تشکل های کارگری ازدولت ، کارفرماو پرهيزاززيرمجموعه کردن این تشکلات مستقل توسط احزاب وسازمانها وپذیرش تعدد گرایشات درجنبش کارگری فراهم مي آيد. دراين ميان همه ماانبانی ازتجربه تلخ تاريخی جنبش مبارزاتی کارگری ايران ، وابسته کردن تشکل های کارگری به احزاب و سازمان های راست و چپ ازدورترين ايام تا به حال را ديده و خوانده و بنوعی تجربه کرده ايم !
اين استقلال طلبی ما به خاطر مصلحت طلبی سياسی نيست بلکه دفاع قاطع ازآزادی نهادهای مستقل کارگری شهری وروستایی و سایر تشکلات :( زنان - معلمان- پرستاران- دانشجویان ودانش آموزان – روشنفکران ترقیخواه و غیره )و التزام به اهميت وجودی استقلال یکایک آنان در قويت مبارزه پيش رو،جهت ساقط کردن این نظام ازحکومت گریوغیرقابل حکوکت کردن آنان است.
بگمانم در بينفعالين کارگری داخل وخارج کشور، دیگر يک موضوع محل بحث و اختلاف نيست وآن اينکه، اگرتشکل های مستقل طبقه کارگر درايران ، بخواهند به نيروی طبقه و برای پاسخگويی به نيازهای طبقه درجهت مصاف ومبارزه با دولت، کارفرما و همه تشکل های دست ساز ( نهاد های زردو شبه کارگری ) برپا گردند. فضا به گونه ای دمکراتيک مي گردد که بدون کمترين ترديد منجر به گشوده شدن چشم انداز تغيير انقلابی در همه ارکان جامعه خواهد شد .فضای بحث های تاکنونی موئد این داوری عام در مقابل نیروی معتقد به مبارزه طبقاتی وباورمند به خودحکومتی طبقه کارگر ، محرومین وبی چیزان جامعه است.
تنها به اين شکل ا ست که سايرين بمانند :قدرت پرتوان زنان – دانشجويان- ا قليتهای ملی - جنسی - مذهبی - پرستاران - معلمان - ارتش ذخيره کار يعنی نيروی وسيع ميليونی بيکاران درکنار نيروی حاشيه توليد و تهيدستان شهری و حلبی آباد ها بعنوان يک متغير راديکال خود را به ميدان مي کشند .از همين روست که برای سامان بخشی به شکل گيری مبارزه طبقاتی درايران امروز ،بايد ومي توان به مبارزه طبقه برای طبقه و سازمانيابی تشکل مستقل سراسری کارگران و رفع موانع آن ياری رساند و درانجام اين وظيفه ا ز هيچ کوششی دريغ نورزيد!!
بحث تشکل ها در ايران ازديربازتا به امروزمطرح بوده است۰ منتهی اگرپرسش شما حول دو تشکلی است که طی سال گذشته باتفاوت زمانی اندکی اعلام موجوديت کرده وهريک به زبانی خود را به ما معرفی کردند وهمین طورسایرفعالیت های مختلف کارگری در ایران،
بايد گفت: اين دو تشکل ازيک جنس نيستند، چراکه يک مضمون ويک مسيررا دراين راهپيمايی دنبال نمی کنند۰آنچه که به پيشاهنگان سازمانده اين تحرکات مربوط است ،هر يک ازآنان خود را به نوعی معرفی کرده اند۰ با مراجعه به اسناد تا حال منتشره آنان می توان گفت: "کميته پيگيری ايجاد تشکل های مستقل وآزاد کارگری " بنوعی درتقابل به توافق فی مابين " خانه کارگر" و" سازمان جهانی کار" (آــ ال ــ او) تشکيل شده وتوانست بيش از ۴هزار امضاء را به پشتوانه حرکت خود مبدل کرده است. اين کميته ازروشنفکران ، فعالان کارگری ، هيات موسس سنديکاها وغيره تشکيل شده ويکی از نقاط قوت آن حمايت بخش های مختلف کارگران ازاين حرکت بوده است۰ از سويی اين کميته ازاتحاديه ها ونهادهای بين المللی خواسته اند که ازحرکت آنان پشتيبانی کنند۰ضعف اساسی اینحرکت دراین بوده که درراستای راه یابی به حل مشکلات فی مابین - کارگران وکارفرمایان - سیرمراجعه به وزارت کاررا وجه المصالحه عمل خویش تا حدی قرار می دهد یا درباب قانونی شمردن خود به وزارت کارتوجه می نماید تا بتوان تسریعی حول درخواستها فراهم آورد. هرچند که این ظرف را نمی توان ونباید به مثابه تشکل کارگری نامید بلکه عنصرهماهنگی وسازمانگری درآن برجسته است ولی بیان همین مواضع ، عملا توانست دردرون لایه هایی ازطبقه ایجاد توهم نماید . توگویی که وزارت کار، بعنوان مامن پاسخگویی به خواست ها ومطالبات کارگران است . هر چند که این نکته خیلی محل اختلاف نمی توانست باشد. با این همه انتقادات معینی را در مقطع اعلام موجودیت این نهاد در پی داشت.
آنروزوامروزنقدمان به حرکت" کميته پيگيری " دراين بودکه: تنهاباجمع آوری طومارواعلان لیست امضاء هاتشکل ساخته نمی شودبلکه باکارسازمان يافته واز پائین وحنبشی وباايجاد شبکه های موازی و مرتبط بين بخش های مختلف کارگری می توان امرسازمان يابی سراسری رابه نطفه بندی وبعدتربه ثبوت متشکل ترکاررساندوبه بلوغ همه جانبه ترامورانديشيد. نقد مابمانند بخشی ازکارگران " ایران خود رو" که همان وقت اعلام داشتند، براين بودکه : نمی توان ازوزارت کاررژيم انتظارثبت قانونيت نهادسراسری رامبنای تحرک شمردوبه آنان چشم داشت واين راهمه کارتلقی کرد. ازطرفی نقدما به " کميته پيگيری" نه برسردستيابی به تشکل مستقل ازدولت وکارفرما، ودوری گزينی ازنهادهای شبه دولتی خانه کارگروشوراهای اسلامی کار، انجمن های اسلامی، بلکه رسميت دادن به استقلال ازاحزاب وسازمان هانيزبوده است که به نحوی دربيانيه اعلام شده مکتوب مانده است۰ماشاهديم که همين وجوه تااين مرحله مشکل سازشده ورابطه های گردش کاررا دردرون شبکه موجودبادشواری مواجهه ساخته واختلال زاشده است . نامه های ردوبدل شده بین برهان دیوارگروگروه چند نفری دیگر درون همین گروهبندی و گفتگوی رادیو برابری (http://www.radiobarabari.net ) حول این مهم با برهان دیوارگروهمینطو میزگرد مشترک بین یوسف آبخون از خارج از کشوروکاظم فرج الهی از فعالین " کمیته پیگیری "، واطلاعیه علیرضا ثقفی،برهان دیوارگرو کاظم فرج الهی تاحد زیادی به مشکلات موجود اشاره داشته وراهای خروج را برشمرده اند.
اما درادامه دررابطه با"کميته هماهنگی برای ايجادتشکل کارگری" که درآستانه اول ماه مه۲۰۰۵(۱۳۸۴)که امضاءآقايان : محسن حکيمی(مترجم)، بهروزخباز(فلزکار)، بهرام دزکی(جوشکار)، محمودصالحی(خباز)رابعنوان هئيت موسس باخوددارد، اعلام موجوديت کرد۰درمقايسه با تشکل قبلی مابايدبه چندموضوع توجه کنيم۰
۱ــ اين موسسين همزمان بااعلام موجوديت سند" کميته هماهنگی۰۰۰" که امضاءبيش از۳۰۲۹کارگررادرمرحله اول باخودداشت، اعلام داشتند: اين ظرف تشکل کارگری نيست۰ اين کميته،جمع متشکل ازفعالان کارگری است که برای تحقق اهداف معينی که مهمترين اش؛ کمک به ايجاد تشکل های کارگری درمراکزوليدی وخدماتی ومرتبط وهماهنگ کردن فعاليت های آن هاازطريق انتقال تجربيات ودستآوردهايشان به يکديگر، فراهم کردن زمينه گذارازتشکل غيرعلنی فعاليت کنونی فعالان کارگری به شکل فعاليت علنی برای بسيج توده کارگران حول ايجادتشکل سراسری کارگران ازراههای مختلف ازجمله ايجادشرايط برای حضورفعالان کاری صاحب نفوذ ومورداعتمادکارگران درعرصه علنی مبارزه طبقاتی ومهمتر ازهمه فراخواندن ه̃يت موسس تشکل سراسری کارگران ايران برای تدارک مجمع عمومی، تصويب اسنادپايه ای وانتخاب ارگان تشکيلاتی اين تشکل باايجاداين ساختار جديد، موسس " کميته هماهنگی برای ايجاد تشکل کارگری" منحل می گردد۰
۲ ــ موسسين" کميته هماهنگی۰۰۰" تشکل موردنظرخودراتشکلی ضدسرمايه داری اعلام می کنندکه به نيروی خودکارگران وبدون هيچ گونه کسب مجوزدولتی ايجادمی شود۰وظرف مورد نظر خود را برای "۰۰۰از ميان برداشتن مصائب زندگی بشرامروزی از جمله فقر، گرسنگی، بيکاری، بی حقوقی، فحشا، اعتياد، فساد، تبعيض و۰۰۰۰ می جنگند۰مناسب ترين ساختارراهم برای چنين تشکلی، ساختارشورايی می نامند" اما نکته مرکزی نظرات موسسين اين استکه:
۳ ــ " کميته هماهنگی، تشکل ضدسرمايه داری رابه تشکل شورايی منحصرنمی کند وبراين باوراست که اشکال ديگری همچون کميته ها، انجمن هاوسنديکاههای کارگری نيز می توانند ضد کارگری باشند۰ازاينرو" کميته هماهنگی" خودراظرف فعاليت تمام فعالانی می دانندکه درشکل های مختلف برای ايجادتشکل ضدسرمايه داری طبقه کارگرمبارزه ميکند۰
۴ ــ ازديگروظريف فعالين کميته هماهنگی " بسيج کارگران برای حمايت، جلب وپشتيبانی سازمان های کارگری جهانی، شکايت به نهادهای حقوقی داخلی وبين المللی،گرفتن وکيل ونيزکمک به خانواده اورادر برمی گيرد" از(اسنادمنتشره درسايت کميته هماهنگی ــ شورا، تاريخ۲تير۱۳۸۴)
درمقام مقايسه با " تشکل پيگيری" ميتوان گفت که این جمع درپايه استقلال پذیری خود رابافرمول" بدون کسب مجوزدولتی " تعريف می نمايد که بمراتب شفاف تراست۰ ولی ازطرفی همين ظرف هم استقلال خودازسازمان هاواحزاب رابدون پاسخ می گذاردواين با توجه به گمان زنی مدافعين اين تشکل درخارج ازکشوروادبيات آنان که همچنان باجان سختی بيمانندی حاضر به پذيرش تشکل مستقل ازاحزاب وسازمان هانيستندودرمقابل نقدمان ازآنان، مارابه اکونوميست ونوعی تشکل ستيزی وفرارازحزبيت نلقی می کنند۰ازطرف ديگربحث مطلق کردن ظرف ضدسرمايه داری،نوعی اراده گرايي بدون توازن قوا بين جنبش کارگری ومخالفان آن، تشکل های تعرضی راکه تنهادرــ ظرف مبارزه ضدسرمايه درای ــ معنی نمی يابد در بوته فراموشی می نهند، درنقدعلمی بامطلق کردن يک شکل ازمبارزه وتحميل آن به جنبش، نمی توان وجوه مشترکی به تعمیم یافتگی خصلت مبارزه طبقاتی درشرایط اجتماعی جامعه ای بمانند ایران راالگو نمود۰
بگمانم: مبارزه طبقاتی رامی بايد ازاينگونه الگوسازيها، مبراکردوتمامی مزدوحقوق بگيرانی راکه درپيکارطبقاتی شان ومن مخصوصاَ ــ به اين پيکارطبقاتی درجامعه طبقاتی ايران وجهان تاکيدمشخص دارم ــ توجه داشت تابتوانيم درگزينش ظرف مورد نظرخود، مبارزه رابه سمتی رهنمون گردانيم که درآن مقطع ظرفيت پذيری چندگانه گی حق انتخاب رابشکل سيال تری ازپروسه پيچيده مبارزه تعريف بکنيم۰بايداز شيوه مطلق گرايی دوری کردوبهره گيری ازهمه شيوه های مبارزه درمراحل مختلف روند ستيز کاروسرمايه اصرارورزيدوازکارکردتک بُعدی بشدت اجتناب کرد۰
فراترازاين دونهاد، درفاصله اعتلاءجنبش مبارزاتی کارگران که پيشترهم از آن دراين گفتگو صحبت داشتم۰درمقطع کوتاهی تعدادی از نهادها وتشکل های صاحب کارکرد در استانهای کردستان ، گیلان، تبریز، شهرصنعتی قزوین ، تهران بزرگ،اراک،اصفهان وغیره ازجمله : " کمیته حمایت ازاعتصاب "،" انجمن کارگران ایران"،" هیئت موسس تشکل سراسری کارگران علیه بیکاری"،" سندیکای کارگران اتوبوسرانی شرکت واحد تهران وحومه"،" انجمن فرهنگی – حمایتی کارگران " سایت وتجمع آوای کار"،" انجمن صنفی کارگران برق وفلزکارکرمانشاه"،"کمیته اعتصابیون نساجی کردستان"،" سازمان دفاع ازحقوق کودک"،" اعلان موجودیت کمیته هماهنگی شرکت تعاونی کارگران بیکاروقراردادی تهران وکرج " ،" کمیته کارگری کارخانه قند میاندوآب"،" اعلان موجودیت اتحاد کميته های کارگری متشکل از: جمعی از کارگران استان تهران - جمعی از کارگران استان خوزستان - کميته کارگری گيلان - کميته کارگری سنندج - کميته کارگری بوکان - کميته کارگری کرمانشاه - کميته کارگری سقز"، " کمیته کارگری تولیدی کارخانجات تولیدی تهران" وغیره – صرفنظرازهرموضعی که نسبت به این یاآن تشکل داشته باشیم – درحال پا گرفتن می باشند. که من تنها ازآنان نام بردم وصحبت درباره کارکرد يکايک شان به گفتگوی مستقلی نيازمنداست.
بد نیست که به موضوع گشایش سایت ها ونشریات کارگری اینترنیتی نیزبا همه مشکلاتی که صرفنظر ازفیلترینک گزاری رژیم – که خود شما بیش از همه به چگونگی آن اشراف دارید – تولید وبازتولید می گردد که درنوع خودش ازاهمیت سیاسی خاصی در شرایط فعلی مبارزاتی کارگران ایران وبرای ارتقاء مباحث جنبش کارگری، نقش بازی می کند. که بررسی همه ابعاد این سطح ازکارهای امروزین فعالان کارگری درداخل وخارج ازکشور بازهم صحبت مستقل دیگری را برسر ارزیابی از اهمیت چنین ارگانهایی را می طلبد ...