25 November 2005

زینت میرهاشمی

نگاهی به رویدادهای جنبش کارگران و مزدبگیران در آبان ماه


بیدادگاه انقلاب شهر سقز بعد از دو سال آزار و اذیت فعالان سندیکای خبازان این شهر، 4 تن از آنها را به حبس محکوم کرد.
این احکام در تاریخ 19 آبان به آقای محمد شریف وکیل فعالان جنبش کارگری در سقز چنین ابلاغ شده است:
محمود صالحی به 5 سال زندان و سه سال تبعید در شهرستان قروه، محمد عبدی پور، برهان دیوارگر و محسن حکیمی به دو سال و جلال حسنی به سه سال زندان.
این فعالان جنبش سندیکایی به جرم شرکت و سازماندهی تظاهرات کارگران در روز اول ماه مه در سقز در سال 83 همراه با تعداد دیگری دستگیر شدند. این فعالان بارها برای محاکمه فرا خوانده شدند. بی دادگاه دستگیر شدگان به دلیل فشارهای بین المللی از طرف کنفدراسیون جهانی اتحادیه های آزاد کارگری، و کارزار فعالان دفاع از حقوق کارگران، به عقب افتاده بود. جمهوری اسلامی در فضای بحرانی که پیرامون خود حول مسأله انرژی اتمی و سخنان احمدی نژاد تولید کرده، دست به سرکوب جنبشهای مردمی مثل جنبش مردم اهواز و شهرهای کردستان زده تعداد زیادی از فعالان این جنبشها را دستگیر و همچنان در زندان تحت آزار و اذیت نگاه داشته است. در این موقعیت بیدادگاه فعالان جنبش کارگری در سقز برگزار شده و احکام ناعادلانه در مورد آنها صادر می شود. جرم این فعالان جنبش کارگری سازماندهی راهپیمایی کارگران در روز کارگر خارج از تشکلهای دست ساخته حکومت مثل «خانه کارگر» و «شوراهای اسلامی کار» است. سازمانیابی تشکلهای مستقل، فعالیت سندیکایی و نیز حق اعتراض و اعتصاب از حقوق اولیه کارگران و مزدبگیران است. این حق مانند بقیه حقوق دموکراتیک مردم توسط رژیم ایران زیر پا گذاشته شده و کنشگران این عرصه در معرض تهدید به بیکاری، اخراج و در نهایت حبس قرار دارند. احکام زندان برای این فعالان جنبش سندیکایی در بیدادگاههای رژیم محکوم است.
جمهوری اسلامی در حالی که عضو سازمان جهانی کار است از رعایت قراردادهای آن سر باز می زند. تشکلهای حکومتی، ابزارهای کارآمد دولت و کارفرمایان برای سرکوب فعالیتهای سندیکایی و نیز مانعی برای تشکل یابی مستقل این جنبش است. تشکلهای دولتی ساخته شده حامی سرمایه داران منافع کارگران را نمایندگی نمی کنند.
فعالیت سندیکایی، ایجاد تشکلهای مستقل سندیکایی، آن حلقه های گم شده جنبش کارگری ایران برای سازمانیابی و اتحاد می باشند.
عدم پرداخت حقوق، بیکاری، اخراج و بازخریدهای اجباری از زیانهای جدی سیاست خصوصی سازی یا به عبارتی خودی سازی است. این سیاست توسط رژیم ایران در راستای لبیک گفتن به جهانی سازی نئو لیبرال است. آسیبها و زیانهای این سیاستها به طور مستقیم بر کارگران و زحمکشان وارد می شود. این سیاستها در حالی انجام می شود که کارگران ایران حق اعتصاب نداشته و قوانین مربوط به کارگران هر روز حقوق بیشتری از آنها را زایل کرده و در فقدان تشکلهای مستقل کارگری و عدم سازمانیابی کارگران، جایگاهی برای رسیدگی به مطالبات کارگری نیست. اعتراض برای حقوق و مطالبات کارگری حق طبیعی کارگران است. دیکتاتوری ولایت فقیه با سرکوب کارگران «فرش البرز» بار دیگر ماهیت ضد کارگری و هراس خود از رشد این جنبش را به نمایش گذاشت. احمدی نژآد در گرد و خاکی که در نشاندن خود بر صندلی قدرت، به پا کرده بود وعده و وعیدهایی داد که قسمت شیرین این وعده ها فقط در کشوی میز باند ولایت فقیه مانده و بخش سرکوب آن نصیب کارگران و زحمتکشان، مردم کردستان و اهواز شده است.
در زیر به نمونه هایی از سرکوب کارگران و برجسته ترین اعتراضهای کارگری در ماه گذشته پرداخته می شود.
کارگران شرکت «فرش البرز» واقع در بابلسر از روز دوشنبه 9 آبان حرکت اعتراضی خود را آغاز نمودند. این جنبش اعتراضی علیرغم یورش وحشیانه نیروهای انتظامی ، روز سه شنبه 10 ابان برای دومین روز ادامه پیدا کرد.
کارگران «فرش البرز» در اعتراض به عدم دریافت 7 ماه حقوقشان، روز دوشنبه در مقابل اداره کار و خیابانهای اطراف آن دست به راهپیمایی زدند. نیروهای انتظامی به کارگران یورش برده و راهپیمایی آنها را بر هم زدند. کارگران معترض روز سه شنبه بار دیگر دست به تجمع زدند. نیروهای انتظامی برای جلوگیری از گسترده تر شدن حرکت اعتراضی کارگران فرش البرز، آنها را با خشونت به داخل مسجد جامع بابلسر کشاندند. در واکنش به یورش نیروهای انتظامی به کارگران، کارگران دیگری به حمایت به اعتراض کنندگان پیوستند.

کارگران نساجی کردستان بعد از یک اعتصاب سه هفته ای روز شنبه 30 مهر، مانع اخراج کارگران قراردادی از شرکت شدند. کارفرمای این شرکت قصد داشت تعدادی از کارگران قراردادی را اخراج کند که در اثر اعتراض طولانی مدت، کمیسیون کارگری استانداری مانع آن شد.
کارگران معترض نساجی کردستان همه روز در محل کار حاضر شده اما دست به تولید نمی زدند. شرکت نساجی کردستان 407 کارگر دارد و متعلق به «بنیاد مستضعفان» است.
کارگران کارخانه «پروفیل پارس» روز شنبه 7 آبان با بستن درب ورودی به روی فرستادگان مدیر عامل، خواهان پرداخت حقوقشان و نیز پایان توقف یک ساله خطوط تولید این کارخانه شدند.
در پی اخراج جمعی کارگران قراردادی شرکت «نساجی پارسیلون» در خرم آباد، کارگران قراردادی این شرکت دست به اعتراض زدند. مدیریت این شرکت تعدادی از کارگران با سابقه 7 تا 12 سال که قراردادشان را سال به سال تمدید می کرد از کار اخراج کرده و در مقابل اقدام به استخدام کارگران با قراردادهای یک تا سه ماهه نموده است. این امر موجب اعتراض بیش از 80 کارگر این واحد تولیدی شد. این کارگران روز دوشنبه 9 آبان در محل کارخانه دست به اعتراض زدند.

روز یکشنبه 8 آبان تعدادی از کارگران «فرنخ و مه نخ» در مقابل مجلس دست به تجمع اعتراضی زدند. این کارگران مدت 4 ماه است حقوق دریافت نکرده اند. همچنین آنها از عدم پرداخت بیمه های مکمل، حق ناهار و لباس کار در 13 ماه گذشته اعتراض داشتند.
کارگران شرکت «زمزم» واقع در اهواز، در اعتراض به تصمیم «بنیاد
مستضعفان» مبنی بر تعطیلی کارخانه روز دوشنبه 16 آبان دست به اعتصاب زدند. اعتصاب این کارگران تا شنبه 21 آبان ادامه داشت و سرانجام «بنیاد» از طرحی تعطیلی این کارخانه عقب نشست.
کارگران سه واحد نساجی استان قزوین و یک واحد نساجی در استان گیلان، روز سه شنبه 17 آبان در برابر مجلس تجمع اعتراضی بر پا نمودند. این کارگران که خبرگزاری ایلنا تعداد آنها را صدها نفر اعلام کرده به عدم رسیدگی به مشکلاتشان اعتراض داشتند.
کارگران شرکت «لامپ قزوین» در اعتراض به عدم دریافت حقوق خود، روز سه شنبه 24 آبان دست به راهپیمایی اعتراضی زدند. این کارگران از مقابل کارخانه تا فلکه اول شهر صنتی البرز راهپیمایی نمودند.
مدیریت کارخانه ماکارونی سازی «تاویز» واقع در ایلام، در واکنش به اعتراض زنان شاغل در این کارخانه، آنها را از کار اخراج کرد. زنان کارگر این شرکت تولید ماکارونی، ماهیانه 40 تا 110 هزار تومان حقوق در برابر کار شبانه روزی دریافت می کردند.


Zinat_mirhashemi@yahoo.fr