جنگ نفت در تهران
در گرماگرم مبارزات انتخاباتی نهمين ريس جمهور جمهوری اسلامی کسانی که تحليلهایشان از حاکميت شروع میشود و به حاکميت ختم میشود يکی از دلايلی که برای ورود به انتخابات و طرفداری از يکی از نامزدها به زيان ديگران را توجيه میکردند جلوگيری از يکپارچه شدن حاکميت بود. در همان موقع کسانی که مخالف شرکت در انتخابات بودند و تحريم يا تحريم فعال آن را تبليغ میکردند اين توجيه را با اين استدلال که حاکميت موجود يکپارچه شدنی نيست رد میکردند. امروز بعد از اين که برای سومين بار وزير پيشنهادی آقای احمدینژاد از مجلس رای نياورد ديگر گمان نمیکنم کسی بر يکپارچه شدن حاکميت حتا اکنون که راستترين نامزد موجود انتخاب شده است باور داشته باشد.
وحدت يا تفرقه چه در درون حاکميت چه در درون اپوزيسيون امری ذهنی نيست که با دوستی و رفاقت قابل حصول باشد امری عينی ست که از دل تضادهای واقعی و موجود در بين مردم و نيروهای تاثيرگذار حاصل میشود. جنگ منافع هر روز در در زندهگی روزمره در جريان است و در درون حاکميت و اپوزيسيون همين جنگ به شکل برخورد سياسی ادامه پيدا میکند.
در کشوری مانند ايران که طبقات و قشرهای اجتماعی هر روزه در حال جابهجايی هستند و ثروت به شکل جريان سيال مالی بهمنوار از سويی به سوی ديگر حرکت میکند هيچ وحدت و اتفاقی حاصل نمیشود مگر آن که جريانی مسلط بتواند جريانهای ديگر را حول منفعتی مشترک تحت هژمونی خود در آورد مسلما اين وحدت نيز با قدرتگيری آن جريان و تغيير تعريف منافع درهم شکسته میشود.
دولت احمدینژاد ماهيتا به دليل خواستگاه و پايگاه اجتماعی و طبقاتیاش از يک سو و حضورش در حاکميت از سوی ديگر توان ايجاد وحدت و يکپارچهگی در حاکميت را ندارد و حتا وحدت نسبی دوران خاتمی و وحدت بانسبه قویتر دوران هاشمی را هم نمیتواند بهوجود آورد.
نفت يکی از منابع اصلی ثروت در ايران است و جنگ برسرتصدی پست وزارت وزارتخانهای که به نام آن منتسب است جنگی حقيقی بر سر منافعی واقعی است. اين جنگ به زودی دامنهدارتر میشود و سايربخشها را هم تحت تاثير قرار میدهد.
تا چيزی برای تقسيم کردن وجود دارد هيچ دارودستهی گانگستری هفتتيرهای خود را غلاف نمیکنند و شبی را آرام نخواهد خفت. آنان علاوه بر اين که همواره بايد از نيروهای بيرونی بترسند بيشترين ترسشان از رفيق شفيق کنار دستیشان است که دست بر ماشه منتظر فرصتی مناسب است تا دخل او را بياورد و سهم خود را افزايش دهد.
جريان زندهگی به ما میآموزد به جای خيره شدن به حاکميتها به جريان واقعی زندهگی و نيروهای موثر آن نگاه کنيم و اگر میتوانيم به جای اصلاح حاکميتها و خزيدن در شکافبينشان به جهتدهی و سازماندهی نيروهای بالندهی مردمی بيانديشيم و تحليل خود را از مردم شروع کنيم و به مردم ختم کنيم.
http://www.shabah.ir/archives/002355.php
در گرماگرم مبارزات انتخاباتی نهمين ريس جمهور جمهوری اسلامی کسانی که تحليلهایشان از حاکميت شروع میشود و به حاکميت ختم میشود يکی از دلايلی که برای ورود به انتخابات و طرفداری از يکی از نامزدها به زيان ديگران را توجيه میکردند جلوگيری از يکپارچه شدن حاکميت بود. در همان موقع کسانی که مخالف شرکت در انتخابات بودند و تحريم يا تحريم فعال آن را تبليغ میکردند اين توجيه را با اين استدلال که حاکميت موجود يکپارچه شدنی نيست رد میکردند. امروز بعد از اين که برای سومين بار وزير پيشنهادی آقای احمدینژاد از مجلس رای نياورد ديگر گمان نمیکنم کسی بر يکپارچه شدن حاکميت حتا اکنون که راستترين نامزد موجود انتخاب شده است باور داشته باشد.
وحدت يا تفرقه چه در درون حاکميت چه در درون اپوزيسيون امری ذهنی نيست که با دوستی و رفاقت قابل حصول باشد امری عينی ست که از دل تضادهای واقعی و موجود در بين مردم و نيروهای تاثيرگذار حاصل میشود. جنگ منافع هر روز در در زندهگی روزمره در جريان است و در درون حاکميت و اپوزيسيون همين جنگ به شکل برخورد سياسی ادامه پيدا میکند.
در کشوری مانند ايران که طبقات و قشرهای اجتماعی هر روزه در حال جابهجايی هستند و ثروت به شکل جريان سيال مالی بهمنوار از سويی به سوی ديگر حرکت میکند هيچ وحدت و اتفاقی حاصل نمیشود مگر آن که جريانی مسلط بتواند جريانهای ديگر را حول منفعتی مشترک تحت هژمونی خود در آورد مسلما اين وحدت نيز با قدرتگيری آن جريان و تغيير تعريف منافع درهم شکسته میشود.
دولت احمدینژاد ماهيتا به دليل خواستگاه و پايگاه اجتماعی و طبقاتیاش از يک سو و حضورش در حاکميت از سوی ديگر توان ايجاد وحدت و يکپارچهگی در حاکميت را ندارد و حتا وحدت نسبی دوران خاتمی و وحدت بانسبه قویتر دوران هاشمی را هم نمیتواند بهوجود آورد.
نفت يکی از منابع اصلی ثروت در ايران است و جنگ برسرتصدی پست وزارت وزارتخانهای که به نام آن منتسب است جنگی حقيقی بر سر منافعی واقعی است. اين جنگ به زودی دامنهدارتر میشود و سايربخشها را هم تحت تاثير قرار میدهد.
تا چيزی برای تقسيم کردن وجود دارد هيچ دارودستهی گانگستری هفتتيرهای خود را غلاف نمیکنند و شبی را آرام نخواهد خفت. آنان علاوه بر اين که همواره بايد از نيروهای بيرونی بترسند بيشترين ترسشان از رفيق شفيق کنار دستیشان است که دست بر ماشه منتظر فرصتی مناسب است تا دخل او را بياورد و سهم خود را افزايش دهد.
جريان زندهگی به ما میآموزد به جای خيره شدن به حاکميتها به جريان واقعی زندهگی و نيروهای موثر آن نگاه کنيم و اگر میتوانيم به جای اصلاح حاکميتها و خزيدن در شکافبينشان به جهتدهی و سازماندهی نيروهای بالندهی مردمی بيانديشيم و تحليل خود را از مردم شروع کنيم و به مردم ختم کنيم.
http://www.shabah.ir/archives/002355.php