1 November 2005

نیک آهنگ کوثر

اصلاحات آبکی نتیجه‌اش ظهور احمدی‌نژاد است. نیست؟...

وقتی بعد تصویب کلیات اصلاح قانون مطبوعات در سال ۱۷ تیر ۱۳۷۸، روزنامه سلام توقیف شد و روز بعدش ماجرای کوی دانشگاه پیش آمد، در عمل جبهه اصلاحات در برزخی قرار گرفت که باید تکلیفش را با خودش مشخص می‌کرد.

وقتی دولتی که توانسته بود فتنه قتل‌های زنجیره‌ای را بخواباند، اینچنین ضعیف عمل کرد که در روز ۲۳ تیر مجبور شد از ترس کودتا به همه چیز تن دهد، اصلاحات مرد.

وقتی رئیس دانشگاه اصفهان با صدای بلند می‌گوید که شش سال زحمت کشیده‌اند و تشکیلات زیرزمینی را انداخته‌اند تا امروز همه جا را بگیرند، راست گفته. شش سال از آن ماجرا می‌گذرد.

از روزی که حجاریان ترور شد، همه فهمیدیم که کسی دیگر توان مقابله با تاکتیک‌های جناح راست را ندارد. همه قدرت دست آنها بود و خاتمی تنها پوششی برای جلب مشروعیت. چیز دیگری بود؟

وقتی در انتخابات شوراها همه اصلاح‌طلبان به جان هم افتادند تا سهم بیشتری از شورا را بگیرند، نفهمیدند مقدمه پیروزی‌های پی‌در پی جناح راست افراطی را فراهم می‌کنند. وقتی حاضر نشدند بر سر ترکیبی متوازن به توافق برسند، نتیجه‌اش شکستی شد که"دومینو-وار" تمام رشته‌ها را پنبه کرد.

وقتی سروش قبل ازانتخابات می گفت به کروبی رای می‌دهد نه به معین، چون می‌داند طرف اینکاره نیست، به خیلی‌ها بر خورد. ولی خدایی‌اش راست می‌گفت. وقتی نزدیکان معین می‌دانند طرف اینکاره نیست، جبهه مشارکت چگونه می‌توانست داعیه راهبری جامعه را داشته باشد؟ همه پشت کاندیدایی جمع شدند که نسبتا آدم خوبی بود. همین! خاتمی هم آدم خوبی بود، ولی نتیجه کارش چه شد؟ قدرت گرفتن راست افراطی، مگر این نبود؟ مگر خود تاج‌زاده آن سال‌ها بارها ظهور فاشیسم را مژده نداده بود؟

بی‌فایده بودن انتخابات ایران برای من از حد احتمال گذشته است. بازی با مهره‌هاست. فقط تاریخ نابودی مملکتمان عقب و جلو می‌شود. سیستمی که احمدی‌نژاد را تحویل ما داده، دست چه کسانی بوده است؟ چه کاری برای کنترل خشم انقلابی اینان کردند؟

حالا هی داد بزنید و خودتان را جر واجر کنید که امثال من باعث شکست کاندیدایتان شدند! چاره اش اندکی آب یخ است ...

http://nikahang.blogspot.com/