22 November 2005

رکسانا گيلاني

گلو گاه عشق



لبخندم را دزدیدی
حرمتم را شکستی
جای زمین را تنگ کردی
هوا را سوزاندی
نفس را در گلوگاه خشکاندی
و
زبان را در گلوگاه به دیواره اش آویختی
آزادی را در چشم اعدام کردی
تو از تبار دزدان بودی
جهان را با آرامش دروغین ات
بی رنگ کردی


اما سحرگاهان
پرندگان آزادی را ندیدی
که پرده ی سیاه نمایش دزدان را
به رسوائی به زمین کوبیدند
و پرنده ی سرخ عشق را به پرواز در آوردند.