نامه حسین كاظمینی بروجردی به پاپ
خدمت عالیجناب پاپ اعظم
با سلام و احترام
اینجانب سید حسین کاظمینی بروجردی صاحب بزرگترین جمعیت مستقل مذهبی ایران هستم که مغضوب حکومت میباشم و سالهاست که مورد آزار و اذیت وزارت اطلاعات و دادگاه ویژه روحانیت هستم. دلیل عمده فشارها و حصرها و تنگناهای اجتماعی و تبلیغی و روانی و جسمانی بنده، طرد دین دولتی و ناباوری به دنیاطلبی است. شعار حقیر در طول سالیان متمادی، صلحجوئی و خداگرائی و بشردوستی میباشد، زندگی ساده من و پدرم که از بزرگان علماي تهران بوده سبب گرایشات عمومی جامعه شده و وسیلهای برای تقرب مردم به خدای بزرگ گردیده. پدرم مردمدار و تکیهگاهی برای گرفتاران و بیچارگان شهر بود که چهارسال قبل به طرز مشکوکی در بیمارستان درگذشت و بلافاصله مسجدش که نیم قرن در آن عبادت الهی میکرد مصادره گردید و مزارش که در بیرون مسجد نور ميدان خراسان تهران قرار داشت تخریب شد و زائرانش دستگیر و در زندان شکنجه گردیدند و اكنون نيز متعهد به عدم ورود به آنجا ميباشند.
بنده در طول چهارده سال گذشته همواره مورد خصومت حکومتی قرار گرفتهام که مدعی اسلامخواهی بوده و از تشیع دم میزده اما با یک روحانی سرشناس از سلسله خاندان پیامبر و آلش چنان ضدیتی میکرده که به باور دیگران نخواهد آمد. گناه من آنست که نمیخواهم دیانت و سیاست را درهم بیامیزم و آخرتم را به قیمت دنیامداری از دست بدهم، جرم نابخشودنی بنده آنست که حقیقت اسلامی را عیان میسازم که شعارش مصالحه و مسامحه و تساهل و گذشت است. تشیعی را بازخوانی میکنم که پیشوایش، قاتل خود را از خواب بیدارمیکند و مجال گریز به او میدهد و پس از ارتکاب ترور، سفارش وی را به فرزندانش میکند که اگر مورد عفو قرار گیرد برای پدر مضروب و مجروح بهتر است.
اکنون که برایتان نامه مینویسم در آستانه قتل قرار دارم و پنجاه روز است که منزلم در محاصره نیروهای دولتی قرار دارد و حکم تیرباران حقیر و یاران و پیروانم صادر گردیده، ولی به یاری خداوند از تسلیم شدن اجتناب کردهام و مهیای کشته شدن میباشم. هر لحظه احتمال حمله پلیس و چماق به دستان حکومتی به خانهام میرود در حالی که همسر و فرزندانم کفن پوش و چشم به راه قاتلین هستند.
عالیجناب پاپ اعظم، آخرین جلسه دعا و نیایش من به گزارش خبرنگاران داخلی و گواهی فیلمها و عکسهای موجود در بزرگترین ورزشگاه سرپوشیده ایران به میادین و خیابانهای اطراف آن رسید و سبب حیرت ملت و غضب دولت گردید. اکنون پیروانم در چنگال ظالمان مدعی اسلام قرار دارند و در شکنجهگاههای مخوف جان میدهند. رسانههای جمعی داخلی تحت بایکوت و سانسور شدید وزارت اطلاعات قرار دارند و کلمهای از من نمینویسند و خبرگزاریهای بینالمللی که به پخش مسائل بنده میپردازند با جمعآوری ماهوارهها در داخل کشور روبرو میشوند. فلذا چارهای جز کشاندن این وضع اسفناک به سازمان ملل نبوده و باید از طریق سازمانهای مدافع حقوق بشر مانع ادامه تجاوزات گردید.
انتظار میرود که دیدهبانهای حقوق بشر و حافظین صلح برای حمایت از دین آزاد و سنتی مورد تبلیغ من مداخله کرده و از جان بنده و خانواده و یاران و پیروانم محافظت نموده و صدای محصور مرا به جهانیان برسانید.
حسین كاظمینی بروجردی
از زندان
این نامه بوسیله آقای نادر زاهدی معاون دبیر کل حزب مشروطه ایران به نماینده واتیکان تحویل داداه شده است.
با سلام و احترام
اینجانب سید حسین کاظمینی بروجردی صاحب بزرگترین جمعیت مستقل مذهبی ایران هستم که مغضوب حکومت میباشم و سالهاست که مورد آزار و اذیت وزارت اطلاعات و دادگاه ویژه روحانیت هستم. دلیل عمده فشارها و حصرها و تنگناهای اجتماعی و تبلیغی و روانی و جسمانی بنده، طرد دین دولتی و ناباوری به دنیاطلبی است. شعار حقیر در طول سالیان متمادی، صلحجوئی و خداگرائی و بشردوستی میباشد، زندگی ساده من و پدرم که از بزرگان علماي تهران بوده سبب گرایشات عمومی جامعه شده و وسیلهای برای تقرب مردم به خدای بزرگ گردیده. پدرم مردمدار و تکیهگاهی برای گرفتاران و بیچارگان شهر بود که چهارسال قبل به طرز مشکوکی در بیمارستان درگذشت و بلافاصله مسجدش که نیم قرن در آن عبادت الهی میکرد مصادره گردید و مزارش که در بیرون مسجد نور ميدان خراسان تهران قرار داشت تخریب شد و زائرانش دستگیر و در زندان شکنجه گردیدند و اكنون نيز متعهد به عدم ورود به آنجا ميباشند.
بنده در طول چهارده سال گذشته همواره مورد خصومت حکومتی قرار گرفتهام که مدعی اسلامخواهی بوده و از تشیع دم میزده اما با یک روحانی سرشناس از سلسله خاندان پیامبر و آلش چنان ضدیتی میکرده که به باور دیگران نخواهد آمد. گناه من آنست که نمیخواهم دیانت و سیاست را درهم بیامیزم و آخرتم را به قیمت دنیامداری از دست بدهم، جرم نابخشودنی بنده آنست که حقیقت اسلامی را عیان میسازم که شعارش مصالحه و مسامحه و تساهل و گذشت است. تشیعی را بازخوانی میکنم که پیشوایش، قاتل خود را از خواب بیدارمیکند و مجال گریز به او میدهد و پس از ارتکاب ترور، سفارش وی را به فرزندانش میکند که اگر مورد عفو قرار گیرد برای پدر مضروب و مجروح بهتر است.
اکنون که برایتان نامه مینویسم در آستانه قتل قرار دارم و پنجاه روز است که منزلم در محاصره نیروهای دولتی قرار دارد و حکم تیرباران حقیر و یاران و پیروانم صادر گردیده، ولی به یاری خداوند از تسلیم شدن اجتناب کردهام و مهیای کشته شدن میباشم. هر لحظه احتمال حمله پلیس و چماق به دستان حکومتی به خانهام میرود در حالی که همسر و فرزندانم کفن پوش و چشم به راه قاتلین هستند.
عالیجناب پاپ اعظم، آخرین جلسه دعا و نیایش من به گزارش خبرنگاران داخلی و گواهی فیلمها و عکسهای موجود در بزرگترین ورزشگاه سرپوشیده ایران به میادین و خیابانهای اطراف آن رسید و سبب حیرت ملت و غضب دولت گردید. اکنون پیروانم در چنگال ظالمان مدعی اسلام قرار دارند و در شکنجهگاههای مخوف جان میدهند. رسانههای جمعی داخلی تحت بایکوت و سانسور شدید وزارت اطلاعات قرار دارند و کلمهای از من نمینویسند و خبرگزاریهای بینالمللی که به پخش مسائل بنده میپردازند با جمعآوری ماهوارهها در داخل کشور روبرو میشوند. فلذا چارهای جز کشاندن این وضع اسفناک به سازمان ملل نبوده و باید از طریق سازمانهای مدافع حقوق بشر مانع ادامه تجاوزات گردید.
انتظار میرود که دیدهبانهای حقوق بشر و حافظین صلح برای حمایت از دین آزاد و سنتی مورد تبلیغ من مداخله کرده و از جان بنده و خانواده و یاران و پیروانم محافظت نموده و صدای محصور مرا به جهانیان برسانید.
حسین كاظمینی بروجردی
از زندان
این نامه بوسیله آقای نادر زاهدی معاون دبیر کل حزب مشروطه ایران به نماینده واتیکان تحویل داداه شده است.