18 January 2006

امیرجواهری لنگرودی

درشرایط گسترش جنگ طلبی ها
وگستردگی جهانی شدن سرمايه،
چگونه بايد پایه ائتلاف وهمبستگی جهانی ما پايه ريزی گردد؟
اشاره : 
 چندی است که بحث روشن نمودن سطح همکاری هاوحمايت های بين المللی به موضوع مناقشه گرايشات سوسياليستی تبديل شده ومضمون فعاليت وهمکاری ها در سطح گسترده برانگیختن پشتیبانی های بین المللی را به اختلال کشانده است۰ 
 برجستگی اهميت مضمونی سطح تماس های بين المللی، طی سالهای گذشته تا به امروزبرکسی پوشیده نبوده ونیست. اززمان کنفدراسیون دانشجویی به اینطرف ، چگونگی پیشبرد این همکاری با موانعی روبرو بوده است . در این نوشته روشن کردن عوامل دست وپاگيراین نوع پشتیبانی هابه نفع جنبش کارگری ایران باگرايشات رفرميستی یا مدعیان دفاع از "جنبش ضد امپرياليست" ومدافعان بورکرات آنان از- دیربازتا کنون - نيازی به بازنگری موشکافانه ندارد۰ 
 اما آنچه مهم می نمايدونگرانی آوراست بررسی امرپشتيبانی وهمبستگی بين المللی آن بخش ازنيروهای سوسياليست يامدعی چپ کارگری است که با چشمداشت به بالاوناديده انگاشتن مواضع مجامع ومحافل - کنفدراسيون هاواتحاديه های جهانی است که دربرابروضعيت موجودجهان مواضع مشخصی را دنبال میکنند، آنهم برپايه پاره ای پلميک های ارزان ونقداَ بی پايه با عناوین مختلف که ادامه همکاری را مشکل می نماید.
اینگونه اقدامات بسته بندی شده تحت عنوان گسترش ائتلاف ها و اتحادهای موجود - هرچند درکوتاه مدت ممکن است یاری رسانی موقتی به خواسته هاومطالبات کارگران ایران را به دنبال داشته باشد ولی درادامه می تواند جنبش کارگری ما را به زايده موج سواری آن گرايشات مدعی "دمکراسی " شود که امروز جنگ طلبی وجهانی سازی سرمایه و البته "اهدای حقوق ابتدایی کارگری" درچهارچوب نظام اقتصادی موجود هدف نهایی شان است- 
 نوشته اخيرتلاش می نمايد؛ نقطه اختلاف ما فعالین اتحاد چپ کارگری پیرامون چگونگی شکل گیری نهاد دایمی دردفاع از کارگران ایران را با دیگرگرايشات بازگويدودرک فعالين این اتحاد ونمونه های کارهای صورت گرفته درسطح فعاليت های بين المللی اين اتحادرابازبشماردونقطه عزیمت همکاری های بین المللی رادرسطح فعالان کارگری وسوسیالیستی وکمیته های دائم دردست ایجادرا برای تحکیم پادیه های ائتلاف بین المللی بیان دارد!


 ۱ــ پايه اصلی نزديکی نيروهای اجتماعی که به امرآزادی ،برابری ودمکراسی وجدايی ناپذيری آن ازسوسياليسم باوردارند. امروز با پشت کردن به سياست های نئوليبرالی ومدل های انباشت وجهان گستری دولت های جنگ طلب ونوکلويناليست پشت کرده اند و می بايد درسطح همکاری های ما، جایگاه معین داشته باشند.


 ۲ـــ جانبداران هرائتلاف کارآمدوفراخوان دهنده گان هراتحادعمل سياسی، چنانچه گزينش پشتيبانان جهانی خود راازپيش تعريف نکنندوپايه های مدل دمکراسی را روشن نسازندوموانع مادی تسلط آنانرابدون تعريف بگذارند، قادرنخواهندگرديد، رابطه ی ميان گسترش نابرابری های اقتصادی ــ اجتماعی وطبقاتی، خاصه درکشورهای پيرامونی، را روشن سازند بلکه تنهاباکنارگذاشتن ساختارسياسی مبتنی برتصميمات نخبگان جامعه ، خود را تعریف یادیگران را به نقد می کشند. درحالیکه لازم است دراین مسیر، برای کم رنگ ساختن اثرات مخرب ومحدود کننده امپرياليسم برپيشرفت دمکراسی، خاصه درجوامع استبدادی، به متحدین جهانی خود توجه لازم را داشته باشیم. این انتخاب کارکردی شايسته وقابل پذيرش وپردوام رابرای کارگران وزحمتکشان ومحرومين جامعه به ارمغان خواهد داشت، بی توجهی به آن عواقب زیان باری را درپاسخگویی به الزامات مبارزه طبقاتی ما خواهد داشت.


 ۳ ــ دراین مسیرنه امروزبلکه ازديربازتابه حال، چپ کارگری دربرآمد روابط اجتماعی خود، نمی بايست تنها ازبيکاری، بی خانه مانی، بی سرپناهی، فروپاشی اجتماعی ورشد محروميت ها وناتوانی توده ميليونی صحبت کند، بلکه میبایست به عوامل خيل عظيم سقوط بخش های بزرگی ازهمین توده فقربه منجلاب فحشاء، اعتياد، کودکان خيابانی کار، کارتن خواب ها، تبهکاری های سازمان يافته بعنوان موانع پيشرفت دمکراسی درجامعه جهانی یاد کند وبه عوامل اصلی پيدايی اين ناهنجاری هاکه همانا گسترش نهادهای قدرت سرمايه جهانی است درسطوح مختلف توجه کافی داشته باشد۰
پس وقتی پای منافع نيروی طبقاتی رنج وزحمت به ميان می آيد،ما حق نداريم ونمی بايست ازهرابزاری برای برقراری وتحکيم ارتباط بهره بگيريم۰بشریت مترقی وآزادیخواه جهان،به ما که برآمده ازکشوراسلامی هستیم،امروزبيش ازهرزمان به متحدين ماازمنظراسلام سیاسی می نگرندوتنهاازاين سو، درحوزه ائتلاف های مان برای ماحساب درازمدت بازمی کنند۰اینکه ما تا چه حد با این نوع نگرش موافق باشیم یا نه، خود بحث مستقل دیگریست ، شاهد لازم آید که جداگانه به آن پرداخته شود!


 ۴ــ براين پايه آنچه درسطح کشورهای اروپايی وتاحدی آمريکاقبل ازشروع تحمیلی جنگ های افسارگسيخته وکشورگشايانه برافغانستان، عراق، توسط دکترين بوش و متحدانش تونی بلروديگران، رخ داد درسطح کشورهای مختلف، خاصه درهمکاری با نيروهای ضدجنگ شاهدش بوديم، به يک شکل وسطح نبوده است۰ 
 ۵ -ـ شاید کمترفعالین سیاسی دیگرگروهها عمدتا به دلیل همان عصبیت های فرقه ای وخود بزرگ بین هایی که درهمه ما کم وبیش نشان می رود، حتی به راست غلطیدن ها، کارنامه حوزه فعالیت ما دراتحاد چپ کارگری را با تامل دنبال نکرده باشند. من با نیت نقد این عملکرد، به بازنگری ونگارش آن پرداخته ام تا ازهمدیگربیاموزیم. ازاینرودراین نوشته به نمونه های چندی ازاین کارکردخواهم پرداخت.


۶ــ فعالین اتحادچپ کارگری درطی این مسیرازسالهای قبل از۲۰۰۰،ازسویی متحدين فعال ومتعهدی درنيروهای چپ ودراتحاديه های کارگری همچون اتحاديه " يونيسون" دربريتانيايااتحاديه کارگران معدن داشت وداريم۰وازسوی ديگرهمين اتحاديه کارگران معدن دربريتانيا که سالها ازمهمترين اتحاديه های اين کشوربود، درپی بيست سال حکومت محافظه کاران ودولت سوسيال دمکرات ، آن چنان ضعيف شده که شعب منطقه ای ومحلی آن معدود وناتوان هستند ويا درمورد اتحاديه " يونيسون " رفرميسم رهبری این اتحاديه ها وبوروکراسی موجود،مانع ازطرح مسائل غيرصنفی می شوند وعملا اين اتحاديه ها را ازفعاليت سياسی بازداشته اند۰دراين وضعيت متحدین اصلی ما دردفاع ازکارگران ايران، فعالين جنبش کارگری بيکارشده دربندرليورپول، فعالين کارگران اتحاديه معدن چيان وعده ای دراتحاديه يونيسيون- اتحادیه معلمان و دبیران- اتحادیه استادان دانشگاهی هستند . ما نه در پی حمايت بورکراسی هایی که مدعی نمایندگی صدها هزار یا چند ميليون کارگر هستند بودیم و نه قصد داریم پی چنین حمایتهایی باشیم ۰


 ۷ــ ازطرفی فعالين اتحاد چپ کارگری به همان اندازه که درميدان مسائل کارگری داخل کشورتا امروزناکافی عمل کردیم که – بیش ازهرکس ونیرویی همواره مورد نقدخود مامی باشد- ، ولی درمسیرهمکاری با فعالين جنبش ضد سرمايه داری بويژه دراروپا( هلند ــ گوتنبرگ ــ آلمان ــ ايتاليا ــ فرانسه -- انگليس ) وتا حدی درکاناداوآمريکا، نتايج مثبتی داشته ایم.


 ۸ــ فعالین اتحاد چپ کارگری دررابطه بااوضاع داخل دردومین سالگرد قتل های زنجیره ای سیاسی درمقطع محاکمه کذایی دستگیرشده گان قتل های سیاسی زنجیره ای، ما توانستیم کمسیون حقوقی تحقیق قتل های زنجیره ای را بکاراندازیم. همین جا باید با صدای بلنداعلام دارم: این فعالیت بدون کمک" کمیته حقوق بشر،حقوق دانان بریتانیا"، کمک "اتحادیه سراسری خبرنگاران بریتانیا" و" وکلای چپ اتحاد چپ کارگری دربریتانیا" فراهم نمی آمد ۰ بيگمان ضعف مادربرجسته نکردن اين کارپراهميت درشرايط آن روزگارسخت وآدم ربايی ها ومثله کردن خيابانی روشنفکران آزادیخواه، بيش هرچيزامروزازطرف خودفعالين اتحادچپ کارگری موردانتقاداست۰چراکه آنروزمابه همراه ديگرگرايشات چپ سوسياليستی می بايست باهمه قوابه تقويت اين پروژه همبستگی " کميته حقوق بشر،حقوق دانان بريتانيا " و" اتحاديه سراسری خبرنگاران بريتانيا " جا می گرفتيم وباهمراهی دادخواهان اين جنايات(اعضاء خانواده قربانيان مقيم خارج)، پيگيری ابعاداين سلسله قتل های سياسی زنجيره ای رادراين سوی جهان دنبال می کرديم که نکرديم۰ موضوع فیلم شکنجه همسر سعید امامی و پرونده مربوطه و پیشبرد مصاحبه مطبوعاتی " تریبونال بین المللی" که نقش فعالان اتحاد چپ کارگری در آن برجسته بود .


 ۹ــ درادامه همین تلاش ها، روزشنبه سی ويکم مارس۲۰۰۱، طی کنفرانسی که " اتحاديه ملی خبرنگاران برايتانياوايرلند" که ازروزجمعه سی ام مارس درشهراسکاربردــ يورکشايربرگزارشده بود، دوقطعنامه ی مهم دردفاع ازآزادی مطبوعات درايران ومقابله با اقدامات سرکوب گرانه ی " صداوسيما" ی جمهوری اسلامی به تصويب رسيد۰دراين قطعنامه برلزوم محروميت اين دستگاه سرکوب، ازدسترسی به منابع وامکانات فنی واطلاعاتی جهانی تاکيدمی شود۰ فراترازاین نکته مرکزی اين قطعنامه، به محروميت صداوسيمای جمهوری اسلامی ازدسترسی به اخباربين المللی، برنامه های ورزشی وتفريحی ونيزازامکانات ماهواره ای درخواست می شود . عليرغم مخالفت شديد بخش هايی ازاين اتحاديه جهت بررسی وتدارک عملی آن،کنفرانس ضمن تائيداين قطعنامه تصميم گرفت، اجراء عملی آن را به عهده هئيت اجرايی دوره بعد بگذاردوآن رابه کميته ی اجرايی تسليم کرد۰بدون ترديد صدوراين قطعنامه ها يکی ازپراهميت ترين اقداماتی است که جامعه ی مطبوعاتی جهانی درمقابله با اختناق، سرکوب وترورمطبوعاتی دريک کشورمعين( ايران)، برپايه پیگیری ، دخالت وجمع آوری اسناد، توسط فعالان اتحاد چپ وسخنرانی های گوناگون درشعبات اين دواتحاديه، درکنارمذاکرات طولانی مدت واطلاع رسانی وتوضيحات روشنگرانه ياسمين ميظريکی ازاعضاء هئيت هماهنگی اتحاد چپ کارگری ،که سهم جدی درمتقاعدساختن کنفرانس وبه تصويب رساندن اين قطعنامه داشت، باردیگردرکارنامه چپ کارگری درستیزبارژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی ایران نوشته شد. ۰
بايد بيافزايم درپی چنين کارپراهميتی بوده است که بلافاصله روزی نامه " کيهان" داخل کشوربعنوان سخنگوي سرويس های اطلاعاتی وامنيتی جمهوری اسلامی ایران، عکس العمل خودرادروحشت ازصدوراين قطعنامه که حاصل تلاش چپ کارگری بوده است، تحت عنوان: "خبرويژه" انعکاس داد. کیهان علل تصويب قطعنامه " تحريم صدا وسيما" ی جمهوری اسلامی درکنفرانس اتحاديه خبرنگاران بريتانيارانشانه وابستگی اعضاءاين اتحاديه به" صيهونيسم" دانسته ونوشت :" اين اتحاديه درکنفرانس های خودهيچ اشاره ای به مجبورکردن خبرنگاران بين المللی برای سانسورواقعيت های حاکم درسرزمين اشغالی فلسطين نکرده واقدامات رژيم صهيونيستی را محکوم نکرده است" (۱۹فروردين۱۳۸۰،روزنامه کيهان)، واين درحاليستکه قطعنامه ديگربخش بين المللی کنفرانس" اتحاديه سراسری خبرنگاران بريتانيا وايرلند" درهمين نشست ۳۰مارس واول آوريل۲۰۰۱، درمحکوميت سرکوب خلق فلسطين وحمايت بی قيدوشرط ازمبارزات خلق فلسطين وتصويب پيوستن به"کمپين سراسری دفاع ازخلق فلسطين" بود۰ کارزاری که ماازماههاپيش باجلب حمايت چهره هايی همچون :" نوام چامسکی"، " طارق علی"، و۰۰۰ درآن نيزسهم معين داشتيم۰ اين اتهام بی پايه، "کيهان" نويسان، چيزی ازموقعيت وجايگاه مادرعرصه همکاری های بين المللی مان کم نکردکه هيچ، بلکه مارادرپيشبردکارمان مصمم ترساخت۰

۱۰ــ جداازاين موارد، فعالان اتحادچپ، در"کمپين همبستگی باکارگران ايران" در سال۸۰حمايت نوام چامسکی، ايستفان مزارش، طارق علی و۰۰۰وچندين اتحاديه ی کارگری وروزنامه نگاری را بدست آورده است۰ درکارزارمبارزه علیه سنگساردرایران ما توانستیم حمایت گسترده ای ازامریکاتا فرانسه،از کاناداتاهندوپاکستان وافغانستان راجلب نماییم واین به ما نشان داد که هرکارزازجدی علیه اختناق وسرکوب درایران، ازقبل جانبداری ازمنافع مردم دررودررویی آشکاربا کلیت نطام می تواند درسطح جهان بسیج گرباشد۰درزمینه همکاری با کمپین همبستگی با خلق فلسطین که پیشترازآن یاد کردم. اتحاد چپ کارگری همواره با بخش رادیکال این جنبش همچون: رفیق خلیل هندی ازموسسان" جبهه دمکراتیک خلق برای آزادی فلسطین" وفعالین یهودی الاصل جنبش ضد صهیونیستی اسرائیل که ازرادیکال ترین مدافعان حقوق ملت فلسطین هستند ازجمله: پروفسور" موشه ماخوزه" وخانم"یایل کوهن" همکاری داشتیم. وازآنان مقالاتی رادرنشریات خود انعکاس دادیم. دیگراینکه برپایی چندین سیمناردررابطه باجهانی شدن سرمایه داری وشرکت سخنرانان شناخته شده ای چون: مزارش، کلیف سلوتر، مارک اوزبورن، شنه ودیگران مهمانان ما دراین سیمنارها بودند. همینطوردرسلسله کنفرانس های سالانه نشریه تئوریک کریتیک ازسالهای ۲۰۰۰ به این سوشرکت کردیم ودرکنفرانس اقتصاد دانان سوسیالیست نیزحضوری فعال داشتیم ودربحث های این کنفرانس ها درمورد اوضاع سیاسی واقتصادی ایران و مبارزات کارگران کشورومطالبات آنان وپیشرفت ها وعقب نشینی های آنان گزارش واعلان حمایت گرفتیم .

برای ما فعالین اتحاد چپ در تمامی این تحرکات بین المللی گذرازبیماری های فرقه ای وسطحی وپلمیک های تکراری وروزنامه ای وارائه آماری اش درتمامی این دوره ها پراهمیت می نمود. صد البته همه گرایشات درون اتحاد چپ درزمینه بارورکردن این اقدامات نقش فعال وهمعرض یکدیگرنداشتند واین یکی ازجنبه های منفی و ضعیف این دوره ازاقدامات ما بوده است که باید دردوره پیش روبه سرعت جبران گردد.

۱۱ ــ اما همه این تحرکات بعد از۱۱سیپتامبروفروریزی برجک های دوقلودرنیویورک وتبئین دکترین بوش درایالات متحده آمریکا ودرسطح جهان وخاورمیانه، ما را با وسواس ودقت برخورد بیشتری درعرصه همکاری هابه چالش با دیگرگروهبندیها وا داشت. نقدمابه سياستهای مختلف دربولتن های خبری وسياسی اتحادچپ کارگری ويا فعالين اتحادچپ کارگری باشرکت درسيمنارها، گفتگوهايی راديويی وپالتاکی، بيش ازهمه به مباحث بیشماری دامن زد. برای مابيش ازهرچيزپاسخگويی به سئوالات زير:

 آياپايه ريزی ائتلاف وهرنوع اتحادی جهانی برای فعالين سوسياليست بدين منظوراست که آن حرکت درخدمت برپايی جنبشی باشدکه قراراست دولت کارگری وياخودحکومتی کارگران وزحمتکشان رابرپاداردوآنان رابه صورت دولتی ازپائين سازمان دهديانه؟ يابرعکس اتحادوائتلاف های مابرآنستکه، ماتنهايک ليست پرشمارمتحدجهانی رارديف کنيم، تاصاحبان امضاءکننده آن خلاءرهبری مان راپرکنندوشماری ازنخبگان سياسی رابرشانه های نارضايی همين کارگران وزحمتکشان وتوده مستمند مزدوحقوق بگيرسوارکرده وبرکرسی قدرت بنشانند؟ومهمترازهمه اينکه، نفس ائتلاف باهرکس، حتی طرفداران جنگ، جهان گستری وقدرت گشايان جهانی همچون بوش، تونی بلرياجک استراوهم مجازاست يانه؟ ما درتمامی این موارد، پایه هرائتلافی را درخدمت منافع نبرد طبقاتی وتحکیم این مبارزه دیده و می دانیم وهمواره به پایه ریزی هرائتلاف ازبالانه گفته ایم !


 
 ۱۲ ــ هميشه برای ما فعالان اتحادچپ کارگری، همگرايی وميل به همکاری با جريانات بين المللی طرفدارآزادی های سياسی ودمکراسی داشته است ودرراه وصول چنین حمایت های تلاش کرده ایم. اماهمواره این چشمداشت را دربرابرخود داشتیم. اگربرانگيختن اين پشتيبانی نتواندبه امرمبارزه طبقاتی درایران کمک کندومرزهای روابط را بصرف امضاءگرفتن هادرهم بريزدواگربه تعميم يافتن جنبش توده ای وکارگری ياری نرساند، به هيچوجه به عرصه دلگرم کننده روابط جهانی نخواهد انجاميد، سیمای چنين روابطی به دنباله روی وپاگذاشتن به ابزاربوروکراتيک روابطی می انجامدکه جزء دنباله روی صرف هيچ معنايی ندارد۰
اگربرآنیم که تحمیل سیاست جنگ طلبانه ایالات متحده آمریکا و متحدان ریزودرشتش درسطح منطقه، با بهره گیری ازناتوگرفته تا صندوق بین المللی پول، بانک جهانی وسایرنهادهای تحت کنترل شان را افشا کنیم باید در پی متحدان جهانی همنظرباشیم. آمریکا برای تحمیل "نظم نوین جهانی" ازهیچ تلاشی درخاورمیانه بازنمانده است، تحمیل جنگ به مردمان افغانستان وعراق واشغال این دوکشور،ارکان این جوامع را برهم زده ویااعمال سیاستهای جهانی سازی وگسترش سیاستهای نئولیبرالیستی، مانع مقدم پیشروی مبارزات کارگران وزحمتکشان جامعه ما رافراهم کرده است اما درعین حال در منطقه و در سطح جهان با ایجاد کنفرانسها ارگانهای مدافع حقوق دمکراتیک زنان-اتحادیه های کارگری--- شده است . پس لازم است که درپایه ریزی سیاست های ائتلاف جهانی مان، حداقل های لازم رابا درک شرایط جدید پایه گذاریم . تدارک نهادی دائمی برای پشتیبانی ازجنبش اجتماعی کارگران ایران وبرانگیختن روابط گسترده بين المللی،که بقولی تابه امروزعمدتا بشکل جاده یکطرفه دنبال می شده است ، لازم است که به مثابه بخشی ازجنبش جهانی ضد سرمايه داری درسطح جهان، مهم شناخته شود.
ازاینرولازم است؛ درسطح منطقه ودرایران،عمق مبارزه با سياستهای جنگ افروزانه سرمايه جهانی،همه ما نقش بسزای تاريخی خود رادرمقابل پیشروی شکل جنگ وسیاستهای نواستعماری سرمایه که اشغال هرکشورومحرومیت کارگران وزحمتکشان را ببار میآور و نابودی هستی شان رافراهم می گرداند، به دقت دنبال کنیم. چرا که اين طبقه درافغانستان،عراق وجوامع پیرامونی، هرروزه زیرساطورخون چکان ارابه جنگ، له ونابود می گردد ، درایران نه تنها طبقه محروم ومستمند، ونیروی طبقاتی میلیومی مزد وحقوق بگیران، در تمامی روزان وشبان، قربانی خصوصی سازيها، بيکارسازيها، بی حقوقيهای "متعارف" نظام جهانی سرمايه شده بلکه اين سياستها درکشورما توسط دولتی اسلامی با حاکمیتی سرمایه دارانه، انجام می شود که به رغم ادعاها ولگد پرانی های ضد آمريکاييش مجری یکی ازخشن ترین سیاستهای نئولیبرالی وگسترش خصوصی سازی درزیرگرفتن عرصه زندگی زحمتکشان ایران است وبدین لحاظ جمهوری اسلامی يکی ازمهمترين واساسی ترين حلقه های نظام جهانی سرمايه درمنطقه ما می باشد ومانند بسياری ازديکتاتوری های ديگردرسطح جهان اززمينه سياسی مناسبی برای اعمال اين ستم طبقاتی برخورداراست. افشاءوبی معنی کردن چنین کارکرد نظام جمهوری اسلامی درسطح جهان ودرنزد نهاد های کارگری ،احزاب وسازمانهای چپ وسوسیالیست ودرنزد چهره هاوشخصیت های انسان دوست وضد جنگ، توسط چند تن محدودوفعال اتحادیه ای که درپیکره این وآن نهاد جهانی جا گرفته اند، بدون طرح ونقشه وبرنامه امکان پذیرنیست.


۱۳ ــ دررابطه باایجاد نهاد یا ائتلاف بین المللی نکته ای را که باید با صراحت اعلام دارم اینستکه : دراین جنبش قرارنیست که کس وکسانی به دیگری بپیوندند، د راین جنبش قراراست همه به هم بپیوندیم تا ازتجارب همدیگربهره گیریم.ازاینرولازم است که ما خود ویژه گی هرنوع کاردرازمدت تررا، دربرآوردپشتیبانان جهانی مان مدنظرقراردهیم. درادامه همکاریهای بین المللی لازم است که فعالان کارگری ازنامه های کنفدراسیون بین المللی اتحادیه های آزاد کارگری ودیگراتحادیه هابه روسای جمهوری اسلامی، که صرفا اززاویه منافع جناحی ازسرمایه بین المللی صورت می گیرد، به عنوان اهرم فشاربهره گیرندوحتی ازآن استقبال کنند.استفاده ازاین امکان راهی برای اعتراض است ولی بزرگ نمایی به نقش این گونه فعالیتهاا، توهم آفرینی به سازوکار، رهبران اتحادیه هاوکنفدراسیون هائیست که مثلا درعراق عملا طرفداردولت دست نشان ده آمریکا بوده و هستند ودرمقابل پیشروی تعرض کارگران نفتگرعراقی می ایستند ولی درایران خود را حامی کارگران مانشان می دهند. ما نباید به کارکرد چنین نهادهایی متوهم باشیم وضایعات بلند مدت چنین عملکردی را برای عمق یافتگی مبارزات کارگران ایران واستقلال آن ها برجسته نسازیم ویا ازتبادل نامه پراکنی ،"برندان باربر" که با ارادت به "جک استراو" وزیرامورخارجه جنگ طلب تونی بلر، نقش خود را فراموش کنیم وبه دامن زدن این نوع دیپلماسی بازوگل وگشاد برسرکارگران ایران، سکوت اختیارنمائیم .
ازنگاه ما فعالان اتحاد چپ ، نيروهای چپ کارگری وسوسياليست ها دراين دوره بحران آلترناتيوها، طبعاوظيفه دارندبامنطق وحسابگری ودقت بيشمارخويش، سازمانيابی،آگاهی رسانی ومداخله گری هرچه تمامتر، متحدين جهانی وپشتيبانان خويش را، دررابطه باپوشش تقويت اردوی کارودرپيوندباجنبش طبقاتی کارگران وزحمتکشان کشوربرگزينند۰درغيراين صورت اسباب چينی هرگونه ائتلافی راه سازش اتحادهای غيرطبقاتی راهموارمی کندودراساس انرژی مارادرميدان حريف هزينه می نمايدوسمت دهی چنين روابطی به تحکيم پايه های ائتلاف بلندمدت مان هيچ کمکی نمی کند، بلکه عبث وبيهوده است!

ما می بایست، برای اقدامی همه سویه ودرازمدت درراستای تامین منافع کل طبقه اجتماعی درحال جوشش مان، پیکاری مستمروپرتوان را بدورازمنافع گروهی و انحصاریمان سازمان دهیم. پیشبرد چنین وظیفه توامانی مشارکت همه جانبه تری را می طلبد.

اتحاد چپ کارگری همه تجربه خود را درانجام این وظیفه درهمراهی با دیگران بخدمت می گیردودرراه تحقق پایه ریزی چنین ائتلافی به همراه شما همه باورمندان به تخطی ناپذیری امرمبارزه طبقاتی درایران ودرکنارپشتیبانان بین المللی مان، گام برمی دارد!


amir_l@hotmail.com