18 January 2006

دکترزری اصفهانی

پیروز میشویم

نگاه کن!

صاعقه ای در ابرخانه کرده است
معلق بربیابان خشک

ببری در کمین ایستاده است
با دندان ها ی کینه
و پنجه های انتقام

درپس هردیوار کسی پنهان است
ایستاده برمزارشهیدی خاموش

و تیغه های اندوه
برسندان صبور لحظه ها صیقل می خورند

درصدف اشکها
مرواریدهای خشم روئیده اند

شهیدان باز آمده اند
ازهزاران گور
از هزاران مسلخ
ازهزاران تعزیرگاه
با پرچم ها و سرودهایشان
که درقلب زندگان می تپند
و چون توفان برفراز کوهسارها می غرند

رهایت نمی کنند

نه !
خونی که برمسلخ چکید
شریان گرم فریاد است
که کوچه هارا می پیماید
و خیابان ها را تسخیرمیکند

شمع ها یک به یک روشن می گردند
درپس پنجره های تاریک

و دستها ی خسته یک به یک
زنجیرمیشوند
و مشت های کوبنده

توفان
درابر منتظر است
صاعقه در آسمان

و پلنگان سپیده دم در کمین تاریکی

پیروزمیشویم
پیروز میشویم