18 January 2006

امیرجواهری لنگرودی

دریغا چه ترفندها دارد این چرخِِ نیلوفری!
يکشنبه ۴ دی۸۴ می شد با ۴ نفر تهران را "قفل" کرد؟

شکنجه واعتراف گیری ازمنصور اسانلورا پایان دهید

همه دست بکارشکارکارگران وزحمتکشانند، دراین نظام هیچ کس بیکارنیست. یکی اعتصاب را
ممنوع می کند. دیگری حکم بازداشت می دهد. سومی ماموربازداشت را در پی شکارانسان
روانه می کند. آن دیگری اعتصاب را درهم می شکند
تا
"سردار" نخراشیده ای رابعنوان واسطه حل وفصل وارد معرکه کنند و دیگرقصابی
درچهره "خانه کارگر" نمای ضد کارگری خود را بنمایش گذارد




 يادداشت:

گفتگوی ماهنامه "توليد درايران" باعليرضامحجوب دبیراول "خانه کارگر" ونماينده "حزب اسلامی کار" که روزجمعه۲۳دی۸۴ (۱۳ژانويه۲۰۰۶)، اول باردر"
سايت اخبارروز" و بعد درسایت های چندی" منعکس" شد ، انعکاس همه جانبه تری را طلب می کند!

علیرضا محجوب دراين گفتگو، پرونده منصوراسانلوراازخس وخاشاک پرکرده، باغيرقانونی اعلام داشتن سنديکا، پای فرمان ادامه بازداشت، شکنجه، زندان منصوراسانلو وتعطيلی سنديکای شرکت واحدراازپيش امضاءگذاشته است وفریاد برمی دارد :" اگرمی خواهند درايران زندگی کنند بايد ازاين کلمه سنديکا استفاده نکنند، ما نمی گذاريم"

آری درست خواندید، محجوب اسباب چینی می کند تا به ریشه بزند وهوارمی کشد " ما نمی گذاریم تا ازکلمه سندیکااستفاده شود"!

این گفتگوی "توليددرايران" باعليرضامحجوب، تبلورخشونت، ارعاب، پرونده سازی وتالانگری چهره ضدکارگری عليرضامحجوب رابرای چندمين باربه پيش صحنه می کشد، تادرتک گفتگویش،ازیکسوتهاجم سبعانه عوامل شان به دفترسنديکای مستقل اتوبوسرانی شرکت واحدرا بپوشاند وازسوی دیگر با پرونده حمله وتهاجم شوراهای اسلامی کار و شخص "حسن صادقی" به چهره شناخته شده سندیکای شرکت واحد (منصوراسانلو) راخاک بپاشد وقاضی مرتضوی رابی نيازازاعتراف گيری وپاپوش دوزی سازد۰

پیام اين گفتگوی"توليددرايران باعليرضامحجوب" به قاضی مرتضوی اين خواهد بود:

"دنبال اعتراف گيری وپرونده سازی وشکنجه منصوراسانلونباش! بلکه همانطورکه" تا به امروزبرای مقاصد سياسی به هيچ کس اجازه نداديم ازابزاراعتصاب و… استفاده کنند، همه سرکردگان اين جريان آدمهای سياسی هستند. آدم صنفی داخل آن نيست، و درواقع با مقاصد سياسی براندازان خارجی هماهنگ شده اند و اهدافشان را براين اساس برنامه ريزی کردند ... "

درواقع محجوب با این "گفتگوبا ماهنامه "توليددرايران "، با بکارگیری " مقاصد سیاسی براندازان خارجی" پرونده را بسته وتحویل قاضی مرتضوی داده است .

همه چيزدراين "گفتگوی طولانی ماهنامه توليد" ازجانب محجوب دبيرکل "خانه کارگر" نه محجوبانه بلکه وقيحانه طرح گرديده است و نوشته حاضرتلاش دارد که گفتگوی این چهره دژم شبه کارگری را درشرایط اعتصاب وقول وقرارهای بیشماراین وآن به کارگران سندیکای شرکت واحداتوبوسرانی بازنماید.

یادآورگردم: من اززبانی که دراین نوشته ام به کارگرفته ام، راضی نیستم ودرقبال گفتگوی سراسرجعل ودروغ محجوب ،چاره ای دیگرنیافتم. پیشاپیش ازاینکه مجبورم برای مستند کردن مقاله ام، شما را به دفعات با نقل وقول های – گاه طولانی - وغیرانسانی محجوب "همراه" گردانم،عذرم را بپذیرید !



نیک بخاطرداریم که درجریان اعتصاب کارگران شرکت واحد از٤ دی به این سو،شهردارتهران قالی باف که طبق ادعایش باکاروتلاش شبانه روزی اش، ٣٤ مشکل کارگران شرکت واحد را کشف کرده بودوازآن عدد به دفعات صحبت بمیان آورد. حتي يک بارنمي گويد که یکی ازموارد٣٤ مشکل شناخته شده کارگران شرکت واحد چه بوده واست؟
قالی باف یکبارنمی گوید: این کارگران خواهان انحلال شوراهای اسلامی هستند وشعارمی دهند : " شورا خیانت می کند ، مدیرحمایت می کند" یک بارنمی گوید : یکی از٣٤مورد شناسایی شده کارگران به رسميت شناختن سنديکا وانحلال شوراي اسلامي هم است. نمی گویدکه شعارکارگران:" تشکیل سندیکای کارگران حق مسلم ما است " هم می باشد. نمي گويد تامین اجتماعی کارگران ولغوکارقراردادی وموقت، تنظیم قرارداد دسته جمعي وافزايش دستمزدمشخص دربرابرهزینه سرسام آورزندگی ازخواسته های چندین هزارکارگرشرکت واحداتوسرانی تهران وحومه است .

وهمین مطالبات معوقه است که کارگران شرکت واحد را وا می دارد تا مرتب مجبورگردندازحربه تجمع،راه پیمایی،چراغ روشن کردن، اعتصاب وتظاهرات وگفتگوبا رادیوها واطلاع رسانی به افکارعمومی بهره گیرندوتنهاهمین اقدامات عملی زحمتکشان برای وصول مطالباتشان، وسیله سرکوب کارگران،صدورفتوای ممنوعیت اعتصاب،حکم بازداشت شبانه،زندان واعتراف گیری،وثیقه کلان چند میلیونی آزادی آنان را فراهم می نماید.

وقتی کارگران ازقالی باف جواب " نمی گیرند، یک تن ازرهبران سندیکا اعلام می دارد:" ما درجلسه 10دی ماه که بادکترقالی باف داشتیم به نظرمی آمد که مصرانه پیگیری می کنند،اما تاکنون به غیرازتصحیح وضعیت شتر- گاو- پلنگی مدیریت شرکت واحد، کاری ازپیش نبرده اند... ما هم درآن مذاکره یک صدا اعلام کردیم؛که فعلا تنها خواسته ما آزادی اسانلو است.(روزنامه شهروند)

درمقابل، سردارقالی باف علیرغم قول وقرارهاوشکسته نفسی های ویژه که ایهاا لناس من نیز" بچه رعیت ام" و" پدرم پنجاه سال راننده بود"،یک بارنشده موجودیت سندیکا را رسمی اعلام دارد، ولی با نوعی اخطارواتمام حجت، در مقابل بیش ازده هزارکارگرتجمع کننده درایستادیوم آزادی می گويد: " نباید اين تلقي به وجود بيايد که چون کارکنان شرکت واحد دست به اعتصاب زدند مشکلشان حل شد. بايد راه را برهرگونه سوء استفاده هاي سياسي ومنفعت طلبي هاي ضد انقلاب بست وما نيزسعي مي کنيم درکمترين زمان ممکن وبا ياري کارکنان شرکت واحد مشکلات راازپيش روبرداريم"

برای ما فرهنگ لغات کارگزاران نظام حول راه بستن بر " سوء استفاده هاي سياسي ومنفعت طلبي هاي ضد انقلاب" مفاهیم شناخته شده وتکراری است. حربه ایست زنگارگرفته وپرونده سازانه، تا با بستن هرگونه اعتراض واعتصابی به دُم "ضدانقلاب" و"عوامل بیگانه" هرحرکت مستقل را خفه سازند.

دررژیم جمهوری اسلامی چنین انگاره ها وگمان زنی های انرژی زا، جهت زمان خریدن برای تجدید قوا ونفس کشیدن دیگرباره برای حفظ" عمود خیمه نظام" فراهم می گردد.

همین ادعای قالی باف مصلح ازراه رسیده رادرکنارالتیماتوم همه چیزبرباد ده ،دبیراول "خانه کارگر" علیرضا محجوب بگذاریم ، آنجا که درگفتگو با خبرنگارماهنامه تولید،گردن کشانه می گوید:
" ٤ نفرآدم با عنوان غيرقانونی قطعا هرکجا که باشند ما برخورد می کنيم، ازاين به بعد برخورد می کنيم بنويسيد ازاين به بعد خود خانه کارگررسما برخورد می کند. "

محجوب به همین حد بسنده نمی کند واعلام می دارد:" اگرمی خواهند درايران زندگی کنند بايد ازاين کلمه سنديکا استفاده نکنند، ما نمی گذاريم"

دراینجا مراد محجوب از"ما"، نه تنها چماق داران خانه کارگر، بلکه کل حاکمیت سرمایه داری ایران است که بعنوان پشتوانه وجودی خودش به میذان می آورد و برای تقویت مواضع خویش ، فورا پای قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران را هم به میان می کشد:

" اصل۲۶ قانون اساسی را بخوانيد، درمجلس خبرگان بحث شد که اصطلاح سنديکا فرانسه است و فارسی آن را بنويسيد - انجمن صنفی يعنی همان سنديکا – اينها تعهد دارند ازنام همان سنديکا استفاده کنند. می خواهند بگويند ما درقانون جمهوری اسلامی نيستيم. همان طورکه اشاره کردم وزارت کاريک توافق غلطی راجع به شوراهای اسلامی کاربا (ilo ) سازمان جهانی کار،کرده بود . اولين توافق غلط آن بود که انجمن های صنفی به جای شوراها فعاليت می کنند. آمديم گفتيم درباب انجمن های صنفی دولت حمايت کند تا استقبال آنها بيشترشود. کجا نوشتيم به جای شوراها، انجمن صنفی درست کنيد؟"

می بینیم که دریک آن ، کفه ترازو را به حذف سندیکا می چرباند تا دفاع از"شوراهای اسلامی"را به میان کشدوسندیکا را نیز"انجمن صنفی " معرفی می کند وتازه همان را نیززیرمی گیردوتوافق وزارت کاربا سازمان جهانی کار(ilo ) رانیزبه هیچ می شمارد.

حسن صادقی نیزدرهمین زمینه پیشتربه خبرگزاری کار – ایلنا گفته بود:" حکم سندیکای جمهوری اسلامی مردود است وباعث گریزنیروی کاروالتهاب درجامعه کارگری خواهد شد"

وآنجا هم که صحبت ازاحیاء سندیکا به میان می آید، محجوب شلاق می کشد:" مشی ما احياء نيست واجازه هم نمی دهيم احياء شود حالاهراتهامی که به ما زده شود مهم نيست. "

ودرادامه، مادامی که خبرنگارماهنامه تولید ازمحجوب می پرسد که :" سنديکايی ها می گويند ما شش (۶) هزارامضا درحمايت ازراه اندازی سنديکا جمع کرده ايم، چه پاسخ داريد؟ " کینه بی پیراین دژم رخ می نماید واعلام می دارد:" اينها اگر۱۷هزارامضاء هم جمع بکنند تا زمانی که شورا – منظورشوراهای اسلامی خودشانی - امتيازدارد (طبق انتخابات برگزارشده پيشين) کاری ازپيش نمی رود."

پرده دیگراین شوی محجوب، زمینه چینی پرونده سازی برای منصوراسانلواست و خنثی کردن شکایت همه آن دسته ازفعالانی که درزمان تهاجم عوامل شورشی حسن صادقی به دفترسندیکا،مضروب شدند وبرعلیه چماقداران شکایت کردند؛ تا هم آن شکایت را درنزد مقامات قضایی خنثی کند وهم منصوراسانلورا کت بسته درنزد قاضی مرتضوی وعوامل بیدادگاههای انقلاب ورسانه های تبلیغاتی شان ، با این پرونده سیاه به حراج بگذارد.

محجوب سناریوی ازپیش ساخته رااینگونه "گزارش" می دهد:

" بعدآقا بلند شده (اسانلو) خودش را کوبيده به شيشه، همه جاش که خونی شده، داد وفرياد کرده که من را زده اند. درگزارش نيروی انتظامی هم است که می گويد؛ خودزنی کرد، بعد همين آدم رفته شکايت کرده است. اما ازسوابق ايشان معلوم است، ايشان يکی ازهمان يکصد نفری است که نامه معروف قتل های زنجيره ای راامضا کرده، بحث هايی که کرده، بحث هايی خاص و ويژه است که بوی مارکسيستی می دهد. آن روزفرياد می کشيد که عکس امام را پاره کرده اند، آی مردم قرآن را پاره کرده اند. من ازدادستان وقت گرفتم، بروم صحبت کنم، آنها (سنديکاليست ها) شکايت کردند واخصاريه آمد برای کسانی که عليه اين افراد برخورد کرده اند اين چه توجيه قانونی دارد که مراجع قضايی شکايت را پذيرفته اند؟"

درفلاش بک این سناریوی سینمایی ، می توان دریافت که "محجوب" دریک آن پرونده منصوراسانلو را (که اولا خودزنی کرده ، ثانیا نامه یک صدنفره قتل های زنجیره ای را امضاءکرده، ثالثا ا بحث های خاص مارکسیستی "مرتکب" شده ، رابعا دادوفریاد راه انداخته و...غیره * چاق وچله ترمی کند و می افزاید:" ما اطلاعاتی داريم که منتشرمی کنيم، افرادی که کد ساواک دارند، بعضی ها که منتسب به حزب رستاخيزبودند، در اين حرکت هستند وممکنه که این اتهام متوجه پرونده اسانلو نباشد" و بلافاصله به خبرنگارماهنامه تولید می گوید :
" شعارجاويد شاه چگونه ازدهان اودرآمد؟ عکس با کروات را برايتان بفرستيم؟
یا " شعار تحريم انتخابات چه بوده که اين ها شعارداده اند؟ قبلا هم که گفتم " بيانيه ی صد نفره ای که عليه وزارت اطلاعات شعاردادند، اسانلو جزء آن صد نفراست که همه امضا کنندگان آن معلوم هستند."

محجوب به همین حد بسنده نمی کند ویک نفس ادامه می دهد :

"من می گويم که ايشان وسط سالن ما روز۱۱ ارديبهشت ماه چه کارمی کرد؟ سالن به هم ريخت. ايشان عامل به هم ريختن آن سالن است."

وقتی خبرنگارازاو می پرسد :" آقای محجوب چگونه امکان دارد ۲۰۰ نفربتوانند ۱۴هزارنفر را به هم بريزند؟ " بدون کمترین گزندی به خود، عوض پاسخ دادن به خبرنگار، می پرسد :

" شعارجاوید شاه چگونه ازدهان او درآمد؟"
یا
" شعارتحريم انتخابات چه بوده که اين ها شعارداده اند؟"
" عکس با کروات را برايتان بفرستيم؟ "

وهیچ ازتک وتاب نمی افتد تا پرونده سازی را کلفت ترکند ومی گوید:" آنچه که هست اينها اگرنشسته بودند وبیکاربودند بله می شد ولی اينها هرروزفتنه جديدی می چيدند چند هزاراعلاميه تکثيرکرده بودند که توزيع کنند درشرکت واحد، فتنه روزمره بوده با پول دولت اعلاميه ها تکثيرمی شد. "

و در ادامه : " اينها که حر و آزادند ووابسته به هيچ کس نيستند، چراازنماينده مجلس شاه ساختمان تحويل گرفته اند؟ ... ما مدعی هستيم که ايشان خودزنی کرده و کسانی که برای او تبليغ می کنند، بدانند که ازآنها شکايت می کنيم. "

بعدترچهره خوفناک خود را برای خبرنگاراینگونه می آراید:

" خير، ما اينقدردمکرات نيستيم، حرف ما اين است که ما دراين باب اعتقاد نداريم کسی حق اعتراض ندارد، اعتراض کردن حق ما يا حق هرکس ديگری است، اگراين طوراست ازآمران به معروف و ناهيان ازمنکرهم برويد شکايت کنيد که خلاف قانون را تذکرداده اند. بعد اسانلو خودش را زده به ديواربايد او را بگيرند و بگویند چرا خودت را به دروديوارزده اي؟ "

محجوب به همین حد بسنده نمی کند وفراترازاین برای داعیه قضاوت وامنیت وحریم قانونی نظام، نوعی تهدید را برزبان می راند ودستگاه امنیتی را نیزبه زیرسئوا ل می کشد وباوقاحت می گوید:

" اگرکسی کوشيد پايش را ازقانون بيرون بگذارد تاآنجا امنيت دارد که درحريم قانون عمل می کند. بيرون قانون ما برای هيچ کسی امنيت قائل نيستيم. اين را هم بدانيد که آنها ناامنند مگراينکه بيايند درقانون عمل بکنند، بارها به ايشان تذکر داد، شده دبيرشورای شرکت واحد سه باردرهمين روزنامه کاروکارگرمصاحبه کرد، آقايان پايتان را بيرون ازقانون نگذاريد. مگردرجمهوری اسلامی امنيت برای کسانی است که پا را فراترازقانون می گذارند؟ نه خيرامنيت برای کسانی است که درحريم قانون قراردارند، کسانی که درحريم قانون هستند نبايد امنيت داشته باشند؟ چرا دستگاه ها که مسئول امنيت هستند برای اين مساله تصميم نگرفتند که صاحب حق به ناچاربرای اعتراض خود اقدام کند؟"

این حد گزافه گویی چهره محجوب ها راعریان می دارد.

سازمان جهانی کارگری بايد بدانند که محجوب ها،حسن صادقی ها، حسين کمالی ها، محمد جهرمی ها، با ادعای پايه کارگری، درتمام دوره سردمداری خود، تيشه به ريشه جنبش مستقل کارگری ايران زده اند تا کارگران راازفحوای آنچه که قدرت تشکل پذيری واستقلال خواهی آنان وتحکيم تقويت پايه های جنبش مطالباتی کارگران ايران بوده است، تهی سازند۰ عليرضا محجوب دراين "گفتار ش" باضربآهنگ گرگ دهن آلوده وپيرهن دريده واردصحنه می شودتا با قطارکردن يک دوجين اتهام ازجمله :


 ***
 همه دست بکارشکارکارگران وزحمتکشانند، دراین نظام هیچ کس بیکارنیست. یکی اعتصاب را ممنوع می کند. دیگری حکم بازداشت می دهد. سومی ماموربازداشت راازپس شکارانسان هاروانه می کند. آن دیگری اعتصاب را درهم می شکند تا سردارنخراشیده ای رابعنوان واسطه حل وفصل وارد معرکه نمایند ودرنمایش دیگرقصابی درچهره "خانه کارگر" نمای ضد کارگری خود را بنمایش می گذارد.
" ساواکی، طرفدارسلطنت،جاوید شاه گو، کراواتی، مخالف انتخابات، سنديکاليست ، امضا کنندگان بيانيه ی 100 نفره " قتل های زنجیره ای ،عامل به هم ریختن سالن اول ماه مه(۱۱ ارديبهشت) ، منتسب به گروه های کمونيستی ، مشارکتی ، طرفدارحزب حکمت، توده ای و..... " می بینیم که دراین پرونده سازی دست پخت دبیر"خانه ضدکارگر" همه چيز را بهم آوردشده است!


اين که "شهردارتهران" دراين ميان چه کارمي تواند بکند،زمان نشان خواهد داد ۰ولی آيا کارگران می توانند درقبال چنين پرونده سازی رندانه ووقيحانه، ابلهانه ساکت بنشيند ولب فروبندند، تا تشکيلات شبه کارگری "خانه ضدکارگر" و" شوراهای اسلامی کار" همه چيزرابسودخويش بدل کنندوحتی توافقات دو وزیر(صفدری - خالقی) دولت محمد خاتمی درقبال سازمان جهانی کار(ilo ) رانيزبزيرسئوال کشند، که سنديکادرقبال مصوبه قانون اساسی جمهوری اسلامی است وماباهمه قوادرمقابل آن هستيم!

عليرضا محجوب برای نسق گيری ازاعتصاب گران شرکت واحد، فرياد برمي داردکه ما چگونه شاهد باشيم تا
" ۴ نفرآدم با عنوان غيرقانونی ... " آنگونه عمل کنند؟

محجوب يادش رفته که درروزيکشنبه۴دی۸۴(۲۵دسامبر۲۰۰۵) روزاعتصاب بزرگ تهران خبرگزاری ها وصدهاوبلاگ نويس به سراسرجهان خبرخود رابه اين شکل ارائه دادند:

" خبرفوری:
اعتصاب سراسری کارگران شرکت واحد، راننده گان شرکت واحد اعتصاب کردند؛ خیابانهای تهران صبح امروزقفل شد! "

واقعا با ۴ نفر درروز يکشنبه۴دی۸۴ می شد تهران بزرگ را "قفل" کرد؟


" قالی باف اعتصاب یادت نره! اعتصاب یادت نره!"

مگراينکه امثال محجوب هاکه به نام کارگر، چون دزدان سرگردنه خانه اوراتصرف کرده ايد ازخرشيطان پائين آييدوحل وفصل امورکارگران رابه خودشان واگذاريدتابتوانند پايه ريزی تشکلات مستقل خويش رابه سرانجامی رسانند۰اخطارکارگران به شهردارتهران به امثال شماها وکل کاينات رژيم ضدکارگری وسرمايه داری ايران هم است، که اعتصاب یادتان نرود!

نکته آموختنی از "پرده دری" رندانه وطلبکارانه علیرضا محجوب این است که، کل این نظام درصدد زمان خریدن است ، تا راه رابر پیشروی کارگران ببندند وآنان را بااین پرونده سازی ها نسبت به پیشروان خود دلسرد سازند.

جمهوری اسلامی نه امروز، بلکه نزدیک به سه دهه با شارلاتانیزم وشا مبورتی بازی و پاپوش دوزی ،موفق شده خیلی ها بیکارو خانه نشین کند، به زندان بیندازد، یا به فرارازکشوروادارسازد، تا دزدان وبی چهرگانی رابرحیات کشورمستولی باشند که از قماش "خودی" اند.

بی تردید رهبری منتخب سنديکای شرکت واحد همانگونه که تا امروزنشان دادند، بدون کمترين گمان زنی به امثال قالی باف ها، محجوب هاومحمد جهرمی ها ووعده های "مهرورزانه"و"عدالت خواهانه" احمدی نژاد مبنی برآوردن پول های نفت برسرسفره های خالی شان،باوری نخواهند داشت.

کارگران بیش ازپیش روی پايه جنبش مستقل خويش پای می کوبند ومی کوشند تا با دیگرمبارزات برابری خواهانه وآزادی طلبانه وعادلانه درسراسرکشورهمراه گردند ودرپایگان مستقل خود پا سفت نمايند. ازهمین روست که یک تن ازسخنگویان شرکت واحد اززبان کارگران عضوسندیکا، عنوان داشته اند:" ماهمگی به بیگناهی اسانلوایمان داریم وحرکت ماپس ازآکسیون چراع های روشن،پاسخ به مراتب قاطع تری خواهد بود. امیدواریم مسئولان سرعقل بیایند!" (روزنامه شهروند)


" شما بدانيد که دارند زنده می شوند، دارند بيدارمی شوند، کسانی می فهمند که دراقتدارنظاممان اختلالی به وجود آمده، می خواهند ازمسايل داخلی ما سواستفاده کنند "

آری محجوب ها باید بدانند که کارگران دارند می آیند وچه پرشتاب هم می آیند، نه برای اینکه ازبحران داخلی شما "سوءاستفاده" کنند، بلکه با سازمانیابی خود دارند اسباب چینی می کنند تا شررژیم سرمایه داری وضد بشری جمهوری اسلامی ایران را ازسرمردمان 70 میلیونی ما کم کنند. آری بیدارشده اند و درراه اند. اين اخطاررا جدی بگيريد، کارگران اينبارچه توفنده وچه پرشتاب به ياری همه مزدوحقوق بگيران وهمه پابرهنه گان مردمان ايران زمين ازراه می رسند.

آن روزدیرنیست!


 بدين ترتيب عليرضا محجوب باگردن فرازی ودروغ های صدتا يک غاز، پرونده منصوراسانلورابسته بندی کرده واو را کت بسته تحويل سرپاسبان اوين (قاضی مرتضوی)داده است!
 پس پای ۴ نفررابه ميان کشيدن، يعنی چشم فروبستن درقبال هزاران هزارکارگرشرکت واحد اتوسرانی، که حداقل ۱۰تا ۱۲ هزارنفرش را سردارقالی باف که امروزعامل ولی فقيه وکل نظام برای حل وفصل معضل کارگران دراين دعوای حل ناشدنی است، با دو "چشم" خودش، دراستادیوم آزادی "ملاقات" کرد، که یکصدا شعارمی دادند :
 درپایان می خواهم بانقل یک عبارت از علیرضا محجوب یاد آورشوم که اوباهمه دغل بازی وسالوسی اش یک نکته راخوب فهمیده است وبه خبرنگارماهنامه تولیدوبه همه سردمدارن نظام می گوید :amir_l@hotmail.com