3 January 2006

ناصر زرافشان / زندان اوین

دستها از گریبان زحمتکشان کوتاه

سرانجام دولت مستضعفان نقاب ازچهره برداشت و بطور علنی و رسمی به کارگران شرکت واحد چنگ و دندان نشان داد.این امر قابل پیش بینی بود زیرا کارگران سرانجام بر تردیدها و توهمات قبلی خود غلبه کرده و به این نتیجه رسیده اند که جز خود آنان کسی غم و غبطه تأمین حقوق و منافع آنان را ندارد و از اینرو گرد هم جمع شده اند ، سندیکا تشکیل داده اند تا امر معیشت خود و زن و فرزندشان را بوسیله نمایندگان خودشان پیگیری کنند و این گناهی کبیره است . شفاف شدن مناسبات اجتماعی و زوال توهم ها خطرناک است و قدرتی که بر این توهم ها بنا شده باشد ناگریز است از گسترش این خطر جلوگیری کند . اما حرکت جامعه طی بیست و چند سال گذشته توهمات بسیاری را از ذهن مردم پاک کرده است که این هم یکی از آنهاست اکنون دیرزمانی است همه پی برده اند که در پس پرده قدرت بر سر ثروت ملی آنان چه می آید و ماجراهای "آقایان" و "آقازادگان" و قصه اسکله های پنهان و سرمایه گذاری های برون مرزی بر کشیدگان دولت مستضعفان نقل هر مجلس و محفلی است.

بهرحال ، به محض اینکه کارگران از توهمات یا تردیدهای قبلی خود بدرآمدند و برای تأمین ابتدایی ترین حقوق و نیازهای معیشتی خود گرد هم آمدند ، قدرت مداران نیز بدون تأمل و تردید ماسک و تعارفات خود را دور انداختند و به آنان یورش بردند و به این ترتیب اکنون همه چیز شفاف و علنی شده است.

ابتدا چماقداران و مزدوران را با قمه و قداره و تیغ موکت بری به سراغشان فرستادند تا آنها را متنبه کنند . به موازات آن هم جای ضارب و مضروب را عوض کردند و آنان را که در "خانه" خود مورد حمله قرار گرفته بودند متهم ساختند که به چماقداران حمله کرده و موجب سلب امنیت آنان شده اند. اما چاره ساز نبود . آنگاه مستقیماً به میدان آمدند و نمایندگان کارگران را به اوین آوردند تا به نمایندگی از طرف بقیه کارگران طعم "عطوفت اسلامی" آنها را بچشند . شنیده ام در میان آنان منصور اسالو پس از دستگیری به قاچاق سلاح هم متهم شده است ! . معنی این اتهام را هرکس نداند و در آن شک کند من خود می دانم و در آن شک نمی کنم و این سلاح قاچاق را هم خوب می شناسم . فقط معلوم نیست چرا مأمورین فراموش کرده اند این موضوع را در همان زمانی که او قاچاق سلاح می کرده است اعلام و او را تعقیب کنند و فقط هنگامی که برای سرکوب سندیکا هیأت مدیره آنرا دستگیر کرده اند به یادشان آمده است که رییس این هیأت مدیره قاچاق سلاح هم کرده است ! من احتمال می دهم او موقع دستگیری مشروب الکلی هم مصرف کرده بوده اما این موضوع را هم ندیده گرفته اند !

دنباله کار هم معلوم است . مثل همیشه باید بکوشند میان کارگران تفرقه اندازند . مشتی را "مجذوب" و بقیه را مرعوب کنند و آنها را رو در روی هم قرار دهند . عناصر آگاه تر جدی تر و دلسوزتر را شناسایی و آنها را با انگ ها و اتهامات واهی از جمع جدا کنند تا بتوانند بقیه را راحت تر مهار کنند . اما آیا واقعاً این روش ها دیگر اثری دارد ؟ آیا مزدورانی که با قمه و قداره و تیغ موکت بری بر سر مردم زحمتکش می ریزند و کسانی که درپس پرده آنها را سازماندهی و اعزام می کنند علیه امنیت داخلی کشور اقدام کرده اند یا کارگرانی که گرد هم جمع شده اند تا درباره مسایل صنفی خود تبادل نظر کنند ؟ آیا کسانی که امروز این چنین گلوی زحمتکشان را می فشارند نمی دانند اگر روز سیاهی برای این کشور پیش آید فقط نیروی مردم می تواند کشور را نجات دهد پیش آید بهتر است بدانند هیچ خطری برای امنیت و استقلال کشور بالاتر از نارضایی مردم نیست و نان شب زحمتکشان و زن و فرزند آنان موثر تر از بمب هسته ای می تواند امنیت کشور را تأمین کند و دستها را از گریبان زحمتکشان کوتاه کنند.

دی ماه1384


وبلاگ سیاهکل
http://arshiastar.persianblog.com/