2 January 2006

بصير نصيبي

از مجله اينترنتی روز تا شبکه های ماهواره ای صبا و هما و ...*


کروبی و محمود دولت آبادی چه با صمیمیت دست یدیگررا می فشارند


بعداز شکست مفتضحانه جريان شبه اصلاح طلبی در دوره ششم مسجد شورای اسلامی به خصوص بعد از اينکه بازوی خارج کشور ی اين جريان (باند بهنود/نبوی./نوشابه اميری هوشنگ اسدی و... ) برای حمایت ازبست نشينیان مفت خور مسجد شورای اسلامی (دوره ششم )نتوانستندحتی یک نفر را جذب کنند ، عملا مشخص شدکه اصلامردم اینها را نمی شناسد که بخواهد از آن ها تاتیر بگیرند یا نگیرند؛ حتی آنهاکه بامحافل روشنفکری آشنایی داشتند به تدريج وبه تجربه دريافته اندکوچکترين اعتمادی به شبه روشنفکران سازشگر خطاست واين شناخت خود اميد بسيار می آفريند. آنها که در خرداد 86 گول روشنفکران را خوردند وپای صندوق رای رفتند ،خود نا خواسته به عمر اين جباران افزودند ، يک ضرب المثل انگليسی می گويد:

يکبار گولم زدی شرم برتو، دفعه دوم گولم زدی شرم بر من..

( Fool me once,shame on you.Fooll me twice Shame on me. )


نقل تکه ای از نامه فيلمسازان واهالی سينما ودعوت مردم به شرکت در انتخابات ج.ا را برای یاد آوری ذهن هايی که دوست دارند فراموش کنند مناسب می دانم :

در شرايطی که شبيخون فرهنگ غرب وغرب زدگان اين پرچم بر افراشته راآماج حملات سهمگین خود قرار داده است ودر حالی که رهبرفرزانه ومعظم انقلاب اسلامی ايران؛مقابله با اين شبيخون فرهنگی رادر صدر حرکت های عاجل وضروری انقلاب اسلامی دانسته اند انتخاب شايسته ترين فرد برای جايگاه رياست جمهوری که بتواند در اين برهه حساس؛ درخشش فرهنگ تابناک اسلامی را از ميان طوفان به سلامت وبر افراشته عبور دهد اهميت والايی دارد....

اين نامه راکارگردانان سينمای جمهوری اسلامی نظير رخشان بنی اعتماد ؛تهمينه ميلانی؛ ابوالفضل جليلی، جعفر پناهی ،جهانگيرکوثری، و... درارتباط با انتخاب خاتمی به رياست جمهوری ودر تائيد خامنه ای رهبر جنايت کاران جهان صادر کرده بودند وکسانی مثل نوشابه امیری به اين حد چاپلوسی هم بسنده نکردند ،خانم اميری در ستاد انتخاباتی رخشان بنی اعتماد پشت میکروفون رفت واز کم لطفی جماعت به خمينی کبير گلايه کرد وخواستار شد تا همه مرهون برکت وآزادی ای باشيم که بنيان گذار کبير جمهوری اسلامی برایمان به ارمغان آورد. ( نقل به معنی) همان رهبری که فرمود :

اميد وارم با خشم وکينه انقلابی خود نسبت به دشمنان اسلام
رضايت خداوند متعال را جلب نمايند؛ آقايانی که تشخيص موضوع به عهده آنانست وسوسه
وشک وترديد نکنند وسعی کنند اشدا علی الکفار باشند.
(جدا شده از
فرمان خمينی در تابستان خونين 67)

هر چند جو خفقان اجازه نداد تا مردم فريب خورده از اين فريب دهندگان سئوال کنند:

آيا عبورپرچم تابنا ک اسلام از ميان طوفان معنايش گسترش فقر وفحشا واعتيادبود یا سرکوب مردم ترک وکرد وبلوچ ،بريدن سينه زن بيمار ،فروش دختران جوان به شيوخ عرب ،ضرب وجرح دانشجويان معترض، ايجاد پديده ننگ آور کارتون خوابی، سرکوب معلمان وکارگران، شکنجه تجاور و قتل يک زن حبرنگار به جرم تهيه چند عکس، برپايی دادگاهای قلابی،... ؟ اما مردم ديگر اصلا اعتنايی به اين خیمه شب بازی ها ندارند خوب در يافته اند که بخشی از روشنفکران ما خود وسيله ای هستند برای بزک چهره عروسک های اين خیمه شب بازی ، وقتی چهره واقعی شبه رو شنفکران ما بهتر مشخص شد که همانها که به رفسنجانی ناسزا می گفتند واورا سمبل فساد وتباهی می دانستند بار ديگر به گرد او حلقه زدند. اگر همان ارقام دست کاری شده ومغشوش رژيم را هم معيار بگيريم 20 مليون نفر به توصيه های رهبر ، خاتمی ، وديگر عمامه داران ونويسندگان وشعرا وسينماگران و... وقعی نگذاشتند وازتهديد های حکومت نهراسيدند وصندوق های رای گيری را به باند های حکومت سپردند.


ياد مان هست که درجريان انتخابات مسجد اسلامی (دوره هفتم )باند در مانده خاتمی کلی ناز کردندو ادادر آوردند وتهديدکردند که اگر به مسجد راهشان ندهند از حکومت بيرون می آيند ( آه چه فاجعه ای پيش می آمد اگر اين عزيزان! به تهديدشان عمل می کردند!) اما حاکمان از جنس خودشان هستند می دانند که اين ادا واطوار ها وشاخ وشانه کشيدن ها تا آنجا پيش می رود که به کيان نظام مقدس خدشه ای وارد نيايد وديديم که معترضين با يک چخ رهبر که آقای کروبی زير عنوان حکم حکومتی ابلاغش کرد غلاف کردند و دچار حنا ق ناگهانی شدندو رفتند به گوشه ای خزيدندو بار ديگر وبه هنگام انتصابات رياست جمهوری بازگشتند، اول معين را علم کردند ، کلی سخنان شجاعانه در دهانش کاشتند ؛ اين جناب هم دچار توهم شد وفکر کرد که قدرت ونفوذی دارد برخی سفرا ی کشور ها هم با او ملاقاتی کردند آقای ژان پن هولیودی هم که درست در همين زمان بيادش افتاده بود که سابقه خبرنگاری هم دارد به دارالخلافه وارد شد ، به نماز جمعه رفت با آقای معين هم ملاقات کرد وسايت پيک نت حتی از دفتر معين بيشتر برای اين دکتر در مانده يقه می دراند .انگار اگر اين انسان شجاع را کنار بزنند ج.اباشورش همگانی! مواجه می شود. اما همين شخصيت استثنايی که ميخواست نظارت استصوابی را ملغی کند وجلوی زيادی روی رهبر شجاعانه! بایستد ابتدا صلاحيتش رد شد وآنگاه با لطف رهبر و حکم حکومتی او و با تحقير وتوسری خوری ، اسمش در ليست پذيرفته شده ها قرار گرفت وبعدهم با وجود این که استخاره کرده بود واستخاره اش هم خوب آمده بود ،خيلی زود با يک تيپا به کنار گود رانده شد .


به هنگام این مثلا انتخابات سايت های پيک نت ، راه توده و گويا بطور تمام وقت ودر بست در اختيار باند شبه اصلاح طلب رژيم بود، هر چه اينان مردم را فرا می خواندند به پای صندوق های رای بروند مردم با تفکری که تحريم را طلب می کرد نزديک تر می شدند. آنگاه که کروبی شياد با کمک عبا بوسش بهروز افخمی خود وعده مردم فريب 50 هزارتومان سهميه به هر نفر را برسر زبان ها انداحت هيچ کس نبود که نداند ،اگر يک سرزمين سرشار از منایع طبيعی در فقر وتنگدستی بسر می برد بدین علت است که همه ثروتش را باند های مافيايی از آن جمله همین آقای کروبی بالا کشيده اند؟حالا چه شده که اين شارلاتان آنهم بدروغ برای کشاندن مردم به پای صندوق های رای وعده می دهد که اگر او سر از صندوق در بياورد به هر کس وهر ماه از کيسه همان مردم انعام وپاداشت می دهد ، ، اما باندهای خارج نشين که منافع شان با باند خاتمی / کروبی / رفسنجانی . گره خورده بود میدانستند که اگر مينی هيتلر بيايد سهمی به آنها نمی رسد و آنها که از پشت پرده اين عروسک مسخره را ميچرخانند خود دارودسته ای دارندو نمی گذارند آب خوش از گلوی اصلاح طلب نما ها پائین برود . اين چنين بود که يکباره سايت های دوم خردادی که رفسنجانی را به رسوايی کشانده بودند تبديل به حاميان او شدند ، اطمينان به سرداری سردار به حدی رسيد که فرح کريمی واسطه پارلمان هلند و باند دوم خردادی ها ، سفری به جمهوری اسلامی کرد. سايت روز وگويا سرو صدا را ه انداختند که ای دادو بيدا دفرح خانم را دزدیدند، فاجعه زهرا کاظمی دارد تکرار می شود البته نامبره چند ساعت بعد با عزت واحترام وبعداز قول وقرار ها به جایگاهش برگشت .حال ديگراين خانم هم از برکت بازداشت چند ساعته در ج.ا بهره مند شده بود و يک چهره ضد حکومتی برايش ساخته بودند همان گونه که نبوی، بهنود ، سينا مطلبی به زندانهای عاقبت ساز رفته بودند وعجب اينکه همه اينها هم بعد از رهايی موقت که به ادعای رژيم ممنوع الخروج بودند جلوی چشم ماموران فرودگاه که ناگهان به خواب عمیق فرورفته بودند از جمهوری اسلامی فرار کردند تا مقدمات سقوط !جکومت را فراهم کنند .


قرار بود 15 مليون يورو دولت هلندبا همکاری خانم فرح کریمی برای تلويزيون گويا هم جايزه ودست لاف اين جمع باشد، اگر جناب سرخ پوش به عنوان رئیس جمهور منتخب به وسط گود مي آمد ،با پول دولت هلند می شد برای تقويت رفسنجانی تمام سوابق آ لوده این آخوند فاسد را از پرونده اش حذف کرد . نبوی که يادش رفته بود که از جانب مخالفان نظام برجسته ترين طنز نويس معاصر لقب گرفته است در مقالاتی مثلا جدی به وظايفش عمل می کرد، وی همه سوابق آفای سرداد را شايعه هایی بی اساس دانست. البته او وشرکا درراديو بی بی سی وراديو فردا وراديو آلمان هم پايگاه داشتند ودارند. بار ديگر يار گِيری برای رفسنجانی را آغاز کردند حالا بايد با همراه کردن هنرمندان داخل مقدمات صعود دوباره سردار فراهم می شد ، خوب هنرمندان برجسته ما هم شايد تصور می کردند هنوزآبروئکی دارند وبرای حفظ آن از انتخابات اين دوره فاصله گرفته بودند ، ممکن بود کسی سوال کند ، نتيجه حمايت جمع شما از خاتمی را که ديديم وخودتان هم که در پروژه رسوايی رفسنجانی در صف اول جبهه بوديد حال چه اتفاقی افتاده که نعلين ليس سردار شده ايد؟ پس راه چاره چه بود ؟ اين بار محمدعلی سپانلو شاعر انديشمند معاصر بامقايسه انتخابات فرانسه و جمهوری اسلامی ویاد آوری شرایطی که مردم فرانسه از ترس تسلط ژان ماری لوپن(معادل وطنی اش می شود احمدی نژاد) به ژاک شیراک( معادل وطنی اش می شود رفسنجانی) روی آوردند دلیلی برای توجيه فرصت طلبی جامعه روشنفکری فراهم آورد وراه را برای جمع آوری امضاء های بیشتر هموار نمود و از جمع آنها يک ليست پر پيمان فراهم شد.


البته آقای دا ریوش مهرجویی که از اول راهش را از هنرمندان دودل جدا کرده بود وتیمسار قالیباف را شایسته مقام شامخ ریاست جمهوری دانسته و مشوق امت برای رای به جناب تیمسار بود ومحمود دولت آبادی و عباس کیارستمی هم که راهی يافتندتا هرکدام از قاتلان که به میدان بیایند سهمشان همچنان محفوظ باشد.


آقای نبوی در ُسایت گويا که گويا در اجاره 24 ساعته باندشان بود چون مار زخمی به هر کس که نمی پذيرفت که به فرمان اينان زير عبای رفسنجانی بخزد نيش می زد (حتی به اکبر گنجی هم رحم نکرد)هر مطلبی که در مخالفت با انتصابات منتشر می شد به مانند ويروسی خطرناک بود که بايد به بيرون پرتاب می شد. سرانجام باند، چمران، جنتی . احمدی نژاد سردار را پس زدندو وادارش کردند که برای خدا شکايت نامه بنويسد .


لحظه ای که آخرين نتايج انتصابات اعلام شد و سيد نبوی طناز در يافت که رودست خورده است. يک مکالمه تلفنی را در سایت گویا نقل کرد که طرف ديگر با غم و اندوه ونگران از پشت تلفن به سید میفرمود:


ِیعنی ديگر تمام شد؟ سيد زخم خورده در جواب می گوید: خير الان اول کار است ، همه چيزآغاز می شود ( نقل به مفهوم)


آقای نبوی درست می گفت اينان وقتی روزی نامه روز را جا انداختند ، البته به تدريج فعالیتشان در سایت گویا محدود شد. حالاجمع اينان که روزی نامه روز را میچرخانند ، به نويسندگانی که به همراهی با روز تن در دهند کارمزد هم می دهند بخشی از فعالیت روز ، کار روی نویسندگانی است که یکی دوسال اخیر بعد از نا امیدی از اصلاحات وعده داده شده خاتمی از طریق مرز ترکیه از جمهوری اسلامی میگریزند مدتی در ترکیه بلا تکلیف میمانند وسایت روزبا سوء استفاده از موقعیت مادی این فراریان با مبلغ ناچیر مِخواهد اینها را وادار به همکاری کند.


البته همه حساب وکتاب های روز حساب شده است تا در حلقه دوستان قرار نگیری وتا اطمينان نداشته باشند که تبلیغ روی تو وکارت به زیان ر ژيم نيست محال است به کسی ميدا ن دهند (وقتی من در مقاله روزگار وقیحی است نازنين نوشتم که حمايت جانانه سايت روز (نبوی، بهنود، هوشنک اسدی) از نمايش مصدق بی دليل نيست خوب شايد جمعی تصور کردند من هم مثل کسانی که روابط معیار قضاوتشان است اختلاف شخصی با علامه زاده پيدا کرده ام بدین دلیل چنین موضعی گرفته ام اما اگر به همین اطلاعیه روز که بعدا از فیلتر ینگ آن انتشار یافته توجه کنید خواهید دانست که حمایت روز از مصدق علامه زاده تا چه حد حساب شده بود. همچنان که تنها کارتئاترخارج کشور که روزآنهم درحد غلو آمیز حامیش شد، همين کار بود والان هم که آقای رضا علامه زاده تنها نويسنده تبعیدی! هستند که مطالب ویلوگشان را روزی نامه روز منعکس می کند) برای اينکه بدانيد چه اهدافی پشت پرده انتشار روز دنبال میشود لازم نيست خيلی وقت تلف کنيد کافيست به اطلاعيه خودشان بعد از فيتلرينک سايت در ج. ا در چند شهر ایران(شايد هم به شکل نمايشی) توجه نمائیدما بخشی از اطلاعیه آنها را نقل می کنيم:


... روشن نيست که
تصميم به فيلترينگ روز بر مبنای کدام اصل قانونی و حتی
کدام مصلحت انديشی صورت گرفته است. آن هم در شرایطی که
اعضای تحريری روز هرگز نخواسته اند از قرار گرفتن خود در خارج از کشور به عنوان
مزيتی استفاده کنند و به
چاپ و انتشار خبری و مقاله ای بپردازند که آن را
مطابق قانون
– نه هر سليقه و برداشتی از آن – ممنوع می
ديدند

.تلويزویون کروبی هم درآعاز کار گويا با مانع موقت! برخورد کرده است ، آقای کروبی در سخنانی ضمن استناد به قوانين مترقی جمهوری اسلامی گلايه هايی هم دارد کم وبيش نطير روز چرخانان، او می گويد :

سوابق
بنده تاكنون نشان داده كه هيچ‌گاه از چارچوب نظام، قانون اساسی و جمهوری اسلامی
خارج نخواهم شد»، اضافه كرد: چرا علی‌رغم اين مسأله بايد امروز در تنگنا قرار
بگيريم. اگر نتوانند ما را تحمل كنند، پس چه كسی را تحمل می‌كنند؟ ما كه در تمام
مراحل امتحان خود را پس داده‌ايم و ثابت كرديم كه به همه چيز وفا
داريم.

وبه اين دو اظهار نظر می توانيد اعتراف صریح داريوش سجادی مدير شبکه حکومتی هما که در سايت گويا نقل شده است را هم بیفزایيد:

دوستانی که اينجانب را می شناسند و با رسم الخط سياسی قلم
اينجانب هم آشنائی دارند بخوبی مطلعند که اينجانب هم درست يا غلط ذيل روزنامه
نگاران اصلاح طلب تعريف شده ام. لاکن بدون شرمندگی موظفم خدمتتان معروض بدارم که
انتساب اينجانب به آن دسته از اصلاح طلبانی است که خطوط قرمز و اصول و پرنسيب های
حاکم بر انقلاب را برسميت می شناسند
.

ملاحظه ميفرماييد که چرخانندگان صبا و روز* هما هر سه وفادار رژيمند وبه صراحت می گويند که تمام ضوابط رژیم را مو به مو رعايت می کنند (قرار هست روز چرخانان از کاسه صبا هم لقمه ای ببرند) هر سه هم متعجب هستند چرا در راه وکارشان سنگ اندازی می شود و روزی نامه روز ازوکلايش در تهران خواسته است تا قضيه را از مجراهای قانونی! تعقيب کنند . بگير وببند وسانسور خودی ها البته در جمهوری اسلامی سابقه ای برابر با طول عمر رژیم دارد ، همين چندی قبل بود که سايت امنيتی، بازتاب مربوط به دبير تشخيص مصلحت نظام را توقيف کردند یعنی نظام مصلحت ديده بود چند روزی بازتابش را متوقف کند وسايت دريچه که امنيتی واز خودشان بود اما مصلحت نظام بر اين بود که اصلا درش را گل بگیرد ، اما گرداتندکان روز وصبا نمی گويند که از کدام قانون دم می زنند ؟ مگر به اعتقاد آقای کروبی در مصاحبه با يک شبکه راديو یي در ژاپن هم اکنون یک دولت فاشيستی / امنیتی/ طالبانی حاکم نيست؟

پس قانو
نی هم که حکمفرماست ، خوب قانون يک دولت فاشيستی است ديگر . مگر اينکه آقای کروبی بپذيرد که از ديدگاه ايشان وقتی باند خاتمی ميخورد ومی چاپيد ايران بهشتی بود با حوریانی چون ، اعظم طالقانی و... ، حالا که باند جنتی/ چمران می برد وميچاپد به جهنمی سوزان بدل شده باجهنم بانانی نظير خانم شايق وکيل محترم مسجد اسلامی ( دوره هفتم) وگرنه بايد از حاج آقا کروبی پرسيد که ايا تا حالا ودر طول تاريخ سابقه دارد یک دولت فاشیستی به قانون (قانونی بر خواسته از اراده مردم) پايبند باشد ؟ واز روزچرخانان هم می شود سئوال کرد ایا در حکومت طالبانی اصلا تعقيب قصيه ای با کمک وکيل معنا ومفهومی دارد؟ بله در حکومت های فاشیستی پیشوا فرمان نامه هائی صادر می کند ونوکران گوش به فرمان به زور اسلحه آترا اعمال می کنند نظیرهمان فرمان هایی که جناب رهبر عظیم الشان زیر عنوان حکم حکومتی صادر میفرمودند وکروبی و خاتمی عامل ابلاغش بودند

همين سئوال را می توان از هنرمندانی که بعد از 27 سال استقرار جمهوری جهل وخون وجنایت سرانجام صدای پای فاشيست را شنيدند وبه مردم هم آنرا گوشزد کردند داشت. خانم ها وآقايان حالا که دولت احمدی نژاد به روی کار آمده به استناد اطلاعيه خودتان کوشش هایتان برای باخت لوپن ( احمدی نژاد) وبر د شیراک ( رفسنجانی) بی نتيچه مانده ويک دولت فاشیستی تمام عيار قدرت را کسب کرده است وزرایش را هم که از کادر امنيتی وقاتل ها وآدمکش ها انتخاب کرده؛ وهمه روئسای ادارات حساس را هم تغیير داده، سفيران ورايزن های فرهنگی خاتمی کنار گذاشته شده اند ودر وزارت ارشاد وبنياد فارابی ، هم مهره های خودش را نشانده . جشنواره تئاتر وسينما و موسيقی فجر هم با مديرایی هماهنگ با سياست دولت فاشيستی، برگذار خواهد شد. پس خروج فيلم وتئاتر از ج.ا،برگذاری سيمنار ها ، سخنرانی ها وکنسرت های موسیقی در خارج از ايران هم با اجاره وموافقت وتشخيص فاشيست ها به انجام خواهد رسيدو ادعای کسانی که در سالهای قبل معتقد بودند که با برگذاری برنامه های ج. ا چه در زمينه سينما ،تئاتر وچه موسیقی وسخنرانی به تقويت جناح اصلاح طلب کمک می کنند با آمدن احمدی نژاد ديگر خریداری ندار د.



پس وبه استناد اطلاعیه ها واظهارنظرهای خودتان همه برنامه های فرهنگی وهنری واجتماعی ژریم چه برنامه هایی که در داخل انجام می شود وچه آن بخش که به خارج صادر می شود مبلغ سياست های دولت فاشیستی هستند ، کسانی که به تماشای اين فيلمها می روند وگزارشگرانی که در باره اين فيلمها بابه به وچه چه گزارش تهیه می کنند رفتارشان در جهت تقويت دولت طالبانی است ، هنرمندانی که برای حضور در جشنواره های تئاتر وموسيقی و سینمای فجر سرو دست می شکنند ، بر اساس اطلاعیه های خودشان به خواست دولت فاشيستی گردن نهاده اند ، مديران فستيوال هاوايرانيانی که برای شرکت در فستیوال سينما وتئاتر فجر به تهران سفر می کنند.ميهمان فاشيست ها هستند .آقای شجريان ، که در 8 سال دوران آقای خاتمی از صحنه کنار بود ودر آغاز کار احمدی نژاد با اجازه وهمکاری آقای پور محمدی وزير کشوری که به ادعای بسیاری حتی خاتمی چیان در کشار ها ی رژیم به خصوص درسال 67 دخالت مستقیم داشته است در سالن وزارت کشور 4 شب کنسرت برگذار می کند وهر شب 4000 نفردرکنسرتش شرکت می کنند و سردار طلايی اعلام می کند ، برای حفظ نظم و کنترل تراقيک کنسرت 500 مامور پلیس به خدمت گرفته شده اند ( می بینيد آقاشجريان که در دولت اصلاحات! کم لطفی ديده در دولت ضد اصلاحات چه عزت واحترامی دارد) پس اگر با اجازه شيفتگان استاد بگويیم آقای شجريان هنرمندی هستند آرايشگرچهره دولت فاشیستی/ امنیتی/ طالبانی احمدی نژادايا سخنی نا بجا گفته ايم؟ استاد ديگرمحمد رصا لطفی هم به ادعای پيک نت بعداز سالها دوری از وطن اسلامی برای احيا ء گروه شيدا وبرگذاری کنسرت لابد با همکاری همان وزير قاتل به وطن بر گشته است.


با اشتياق در انتظاريم که بينیم اين هنزمندا ن و نويسندگان و شاعران و سینماگران وموسیقی دانان و.. که استقرار يک دولت فاشستی/ امنيتی را اعلام کرده اند و یا کانون های فرهنگی که ميزبان کارهای فرهنگی،هنری ج.ا اسلامی بودند ، فستيوالهايی که فيلمهای ُسینمای گلخانه ای را نمايش می دادند ، ايرانيانی که راه رفت و آمد به دارالخلافه را گشوده بودند در شرايط کنونی چه خواهند کرد؟ دوراه بيشتر ندارند يا بايد بپذيرند اين نظام در کليتش ضد مردم، ضد دمکراسی وآدمخوار بوده وخواهد بود واينان برای مقاصد شخصی و با فرصت طلبی آنرا به دو بخش نیک وشر تقسیم می کردند ويا اينکه واقعا باور داشتند که حکومت بخش اصلاح طلب راستين !هم داشته است اما شکست خورده وهم اکنون فاشيسم حاکم شده است. حالا ببینیم که این جماعت با دولت طالبانی چه خواهند کرد ؟ هنوز هيچ نشانه ای از مقابله نمی بينیم اما علایم معامله با کنسرت گروه استاد شجريان همراه با استاد کلهر واستاد عليزاده ظاهر شده است که به ميمنت حضور فاشیست ها ،نخستين کنسرت گسترده خودشان را در سالن وزارت کشور آقای پور محمدی با همکاری صميمانه دولت با شور وهيجان واستقبال برگذار کردند وقتی ترانه ممنوعه مرغ سحر باصدای سحر انگيز استاد در سالن پيچيد شور وهيجان به اوج خود رسيد بله بلبل پر بسته با روی کار آمدن دولت مهر ورزی از قفس آزاد شد.


بلبل پر بسته از قفس در ای/ نغمه آزادی نوع بشر سرا/ ظلم ظالم / جورصیاد/آشیایم داده بر باد...

-------------------------------------------
* شبکه های تلويزيونی حکومتی به همين چند تا خلاصه نمی شود علاوه بر شبکه حکومتی مهاجر درشهر تری یر آلمان چند کانال هم هستند که به بهانه اينکه کار سياسی نمی کند ، در خدمت سياست رژيم حرکت می کنند، البته وضعيت آشفته کانال های تلويزیونی نيار به بررسی دقيق دارد. ضعف وبی برنامگی اکثر کانال های غير حکومتی خود در رژيم انگيزه ايجاد کانال های دولنی را تقويت می کند.


*ببینید که آش چقدر شور است که خان هم فهميد. داريوش سجادی هم وقتی با هم کاسه اش مسعود بهنود اختلاف پيدا می کند پته تيم بهنود را در سايت گويا روی آب می ريزد، البته به غيراز فرح خانم نام ديگر ياران مسعود خان را مخفی نگه دارد وما در داخل پرانتز نام مبارکشان را اضافه می کنيم . بخشی از نامه سجادی در گویا را بخوانيد:

جنابعالی
در مقام سردبير در لندن تشريف داريد و طنز نويس تان در بروکسل
هستند
( سید ابراهيم نبوی)
و تحليلگران تان يکی در
فرانسه
( هوشنگ اسدی)
و ديگری در کانادا تشريف دارند، مديريت فنی
و کاريکاتوريست تان در تورنتو مستقرند
(
حسين درخشان ونيک
آهنگ کوثر
)
و شرکت
ناشرتان هم در فرانسه ثبت شده، و سرکار خانم فرح کريمی
تان هم در هلند تشريف
دارند

* همچنين به مطلب آگاهی دهنده اميد حبیبی نيا با نام دوم خردادی های صادراتی در وبلوگ آ ینه های روبرو با نشانی زيرتوجهتان می دهم.

http://omidh.blogfa.com/post-15.aspx



بصير نصيبی اول ژانویه 2006 زاربروکن / آلمان


تلفن39224 -681- 0049


www.cinemayeazad.blogspot.com


cinema-ye-azad@t-online.de

............................................................................................
مفاله اميد حبیبی نيا با تیتر سازمان یابی تازه دوم خردادیهای صادراتی در جنگ چل تیکه ژوئن نیز منتشر شده است