11 March 2008

شیرین عبادی و همپالکی‌های‌ا‌ش «حق» دارند!... حقوق بشر در قانون (!)اساسی فاشیسم آخوندی واقعاً «موج» می‌زند

«رابین رایت»، در واشنگتن پست، مورخ 9 مارس 2008 می‌نویسد، بر اساس نظرسنجی موسسة «ایرانین اوپینیون پل »، « آی.او.پی» : «از هر 10 ایرانی، 9 تن خواستار پاسخگو بودن رهبر [اند.] و اکثریت آن‌ها خواهان انتخاب رهبر در یک انتخابات آزاد و امکان انتخاب رهبر تازه‌ای برای خود هستند»!

البته حضرت «رابین رایت» ابتدا می‌باید به ما توضیح دهند، چگونه می‌توان در یک در یک حکومت مدعی الهیت، «انتخابات» برگزار کرد، تا ما هم در پاسخ ایشان بگوئیم، «خیلی کور خوانده‌اید»! چون در ایران بجز ریزه خواران سفرة استعمار کسی خواهان «رهبر»، و تداوم حکومت اسلامی نیست.

اصل اول قانون اساسی فاشیسم اسلامی می‌گوید، حکومت ایران «جمهوری اسلامی» است،
اصل دوم می‌گوید جمهوری اسلامی نظامی است بر پایة ایمان به: «خدای یکتا، وحی الهی، معاد، عدل خدا، امامت و رهبری مستمر، [...] بر اساس کتاب و سنت معصومین.»
اصل پنجم احکام توحش چنین می‌گوید: «در زمان غیبت ولیعصر، ولایت بر عهدة فقیه عادل است...]»

می‌بینیم که شیرین عبادی و همپالکی‌های‌ا‌ش «حق» دارند! حقوق بشر در ابن قانون (!) اساسی فاشیسم واقعاً «موج» می‌زند!

«رایت» و رهبر!

ناهید رکسان
http://nahidroxan.blogspot.com


ابراز عشق مستقیم گاوچران‌ها به گورکن‌ها، نتیجة سه دهه «نبرد» حکومت اسلامی با امپریالیسم آمریکا است! روز گذشته، حاکمیت ایالات متحد حمایت خود را از قانون اساسی و جایگاه رهبری در حکومت اسلامی به صورتی علنی و آشکارا اعلام کرد. در پی ادعای بیشرمانة شیرین عبادی و شرکاء مبنی بر تطابق قانون اساسی حکومت اسلامی با اعلامیة جهانی حقوق بشر، واشنگتن پست، روزنامة رسمی دولت ایالات متحد نیز بر لزوم «حفظ جایگاه مقام رهبری» در کشورمان تأکید فرمودند! منتهی از آنجا که حاکمیت ایالات متحد به انتخابات «اهمیت» فراوان می‌دهد، روزی‌نامة واشنگتن پست توصیه می‌کند، که ما ملت در یک «انتخابات آزاد»، یک رهبر خوب و دوست داشتنی برای خودمان «انتخاب» کنیم! به احتمال زیاد رهبر مورد نظر گاوچران‌ها، محمد خاتمی باید باشد که از دوران سلطنت محمدرضا پهلوی تا به امروز در خدمت استعمار جانفشانی‌ها کرده. بله، همانطور که سه دهة پیش بنگاه خبر پراکنی «بی‌بی‌سی» و دیگر رسانه‌های سازمان جنایتکار ناتو، با جنجال رسانه‌ای یک «رهبر خوب» برایمان «انتخاب» کردند، امروز هم رسانه‌های غرب سعی دارند یک «رهبر کبیر» دیگر به ما معرفی کنند، که ما در یک «انتخابات آزاد» او را «انتخاب» کنیم، و به این ترتیب دوام حکومت اسلامی، و حاکمیت قوانین انسان‌ستیز اسلامی بر جامعة ایران تضمین شود.

«رابین رایت»، در واشنگتن پست، مورخ 9 مارس 2008 می‌نویسد، بر اساس نظرسنجی موسسة «ایرانین اوپینیون پل »، « آی.او.پی» :
«از هر 10 ایرانی، 9 تن خواستار پاسخگو بودن رهبر [اند.] و اکثریت آن‌ها خواهان انتخاب رهبر در یک انتخابات آزاد و امکان انتخاب رهبر تازه‌ای برای خود هستند[...] »
البته حضرت «رابین رایت» ابتدا می‌باید به ما توضیح دهند، چگونه می‌توان در یک حکومت مدعی الهیت، «انتخابات» برگزار کرد، تا ما هم در پاسخ ایشان بگوئیم، «خیلی کور خوانده‌اید»! چون در ایران بجز ریزه خواران سفرة استعمار کسی خواهان «رهبر»، و تداوم حکومت اسلامی نیست. آنکه نیازمند حضور رهبر «انتخابی» در یک حاکمیت فاشیستی شده، سازمان سیا و شرکای‌اش در غرب‌اند که در کمال گستاخی خود را در جایگاه 90 درصد از مردم ایران قرار داده، با توسل به مؤسسه‌های «نظرسنجی»‌ خلق‌الساعه، خواسته‌های‌شان را اینک به حساب ملت ایران می‌گذارند!

بله! کابوی‌ها از دیروز، «رهبر انتخابی» آیندة جمکران را با 90 درصد آراء موافق برایمان انتخاب کرده‌اند! و مسلم است که در چنین «انتخاباتی»، صددرصد مردم ایران هم شرکت کرده‌اند!

نظر سنجی موسسة مذکور همانطور که می‌دانیم از «مردم» خاصی صورت گرفته، افرادی از قماش شیرین عبادی و دیگر کنیزکان محمد خاتمی، که بدون «رهبر» نان‌شان آجر خواهد شد. گویا نظرسنجی کذا را در مجلس خبرگان، مجمع تشخیص مصلحت و یا «مسجد شوربای» اسلامی انجام داده‌ باشند! و «مردم» مورد اشارة واشنگتن پست، همگی از اعضای همان «نهادهای استعماری» باشند که موجودیت‌شان در گرو تداوم حاکمیت فاشیسم استعماری است. به همین دلیل مؤسسة کذا در سئوالات‌اش از این «مردم» نپرسیده، ‌آیا اصولاً حکومت اسلامی می‌خواهید یا نه؟

رفراندوم 12 فروردین را که هنوز فراموش نکرده‌ایم! قرار دادن مردم ساده اندیش کوچه ‌و خیابان در برابر یک گزینة واحد: «جمهوری اسلامی،‌ آری یا نه!» و پاسخ مردمی که با تبلیغات «بی‌بی‌سی» محاصره شده‌ بودند، و می‌پنداشتند با سرنگونی سلطنت همه چیز یک‌شبه «درست» خواهد شد، کاملاً قابل پیش‌بینی بود! و امروز هم حاکمیت ایالات متحد،‌ از طریق شیپور رسمی خود، واشنگتن پست، دوباره همین گزینة مزورانه را به ملت ایران «پیشنهاد» می‌دهد: «رهبر انتخابی، آری یا نه؟!» چون وجود «رهبر» برای تداوم حکومت اسلامی از الزامات فقه شیعی‌مسلکان است. اگر «رهبر» را از این بنای پوشالی که «قانون اساسی حکومت اسلامی » نام گرفته حذف کنیم، از این قانون اساسی توحش،‌ و نظام فاشیسم استعماری برخاسته از آن هیچ اثری برجای نخواهد ماند. و تمام زحمات 30 سالة حاکمیت آمریکا برای استقرار حکومت اسلامی در ایران و به دنبال آن در عراق، افغانستان و ترکیه، در یک چشم به هم زدن بر باد خواهد رفت! پس لازم آمده که گاو چران‌ها حداکثر تلاش خود را برای تداوم حکومت اسلامی در کشورمان به کار گیرند.

امروز پس از سه دهه، رسانة حاکمیت آمریکا از طریق موسسه «آی. او. پی» از مردم ایران می‌پرسد،‌ این رهبر را می‌خواهید، یا یک رهبر دیگر برای‌تان بیاوریم؟ علامت تعجب هم نمی‌گذاریم! چون وجود «رهبر»، اگر برای ما ایرانیان بجز کشتار، سرکوب و چپاول و فقرفرهنگی ارمغانی نداشته، برای تفنگ فروشان ایالات متحد که حاکمیت آمریکا را تعیین می‌کنند، سود سرشار به بار آورده. در نتیجه کاملاً طبیعی است که «واشنگتن پست» مخالف حذف «مقام معظم رهبری» از نظام سیاسی کشورمان باشد! چون حکومت اسلامی بدون «رهبر»، حکومت اسلامی نخواهد بود، و اگر حکومت ایران «اسلامی» نباشد، دکان تقدس و دین‌پرستی سازمان ناتو در ایران و در کل منطقه تعطیل خواهد شد. بله «مقام معظم رهبری» را دستکم نگیریم! رکن اساسی حاکمیت فاشیسم اسلامی در کشور ایران همین «رهبر» است. اگر رهبر در کار نباشد، قانون اساسی حکومت اسلامی هم باید تغییر کند.

چون طبق اصول اول، دوم و پنجم قانون اساسی فاشیسم اسلامی، که بدون آن‌ها قانون اساسی مذکور اصولاً فاقد وجاهت قانونی خواهد بود، وجود «رهبر» شرط لازم و کافی برای تداوم نظام توحش است. اصل اول می‌گوید، حکومت ایران «جمهوری اسلامی» است، و اصل دوم می‌گوید جمهوری اسلامی نظامی است بر پایة ایمان به:

«خدای یکتا، وحی الهی، معاد، عدل خدا، امامت و رهبری مستمر، و نقش اساسی آن در تداوم انقلاب اسلامی [...] بر اساس کتاب و سنت معصومین.»

اصل پنجم احکام توحش چنین می‌گوید:

«در زمان غیبت ولیعصر، ولایت بر عهدة فقیه عادل است [...] که اکثریت مردم او را به رهبری شناخته و پذیرفته‌اند.»

می‌بینیم که شیرین عبادی و همپالکی‌های‌ا‌ش «حق» دارند! حقوق بشر در این قانون واقعاً «موج» می‌زند! و اگر رهبر نباشد، آن «حقوق بشر» کذا که محفل نوبل و پادوهای‌اش در این احکام توحش رویت کرده‌اند، شامل حال ملت ایران نخواهد شد، و ممکن است دست فاشیسم بین‌الملل تا حدودی از سر ما ملت کوتاه ‌شود. بی‌دلیل نبود که «مک‌فال» در «پروژة دموکراسی برای ایران»، سه گزینة حکومت فاشیستی، دینی، و سلطنتی را به ما پیشنهاد داد، که هر سه با «تقدس» و «رهبر مقدس» پیوندی ناگسستنی دارند.