29 March 2008

منوچهر مرعشی : انقباض باز هم بیشتر

رژیم ضد تاریخی حاکم بر ایران توان ایستادگی و مقابله با خواست و ضرورت تحولات داخلی و جهانی را ندارد. اما با ماندنش هر روز این تغییرات و خواستهای ضروری و فوری ما را به تاخیر می اندازد و این کم بهایی نیست که ما هر لحظه می پردازیم . کمتر از قصه ی ضحاک ماردوش نیست که هر روزش به قیمت خون عزیزترین جوانان به پایان می رسد.


انقباض باز هم بیشتر

منوچهر مرعشی


* دفاع به ظاهر تهاجمی

دیکتاتوری حاکم بر ایران پس از نزدیک به سه دهه حاکمیت در هشتمین دور مجلس خود ساخته اش مجبور به انقباض باز هم بیشتر شد.

رژیم پس از بازی باصطلاح "سازندگی" و "اصلاحات" در دوران رفسنجانی و خاتمی و مجموعه ی هم سنخان داخلی و خارجی اش ، چاره ی بقا را در بازگشت هرچه بیشتر به اصل و ماهیت خویش دید. آوردن احمدی نژاد و به دنبال آن مجموعه ی جنایتکاران نظامی-پلیسی ، نیروهای سرکوبگر رژیم درمجموعه دستگاه اجرایی اعم از دولت و دیگر ارگانهای رژیم و به دنبال آن مجلس هشتم، انتخابی بود در بالاترین سطح رژیم و البته از روی ناچاری و ا جبار.

درحالی که درچند دهه ی اخیر جهان ما تغییر و تحولاتی بسیار و اساسی کرد. و همچنان در دگرگونی مداوم است وسعی همگان بر شناخت و درک و موضعگیری یا احیانا همراهی و انطباق لازم و از جمله جامعه ی ایران، با شرایط امروز جامعه جهانی می باشد. هیولای ارتجاع مذهبی با تکیه و بازگشت هرچه بیشتر به ماهیت ضد انسانی خویش ، از ترس ریشه کن شدن و ازبیچارگی گارد دفاعی بظاهر تهاجمی در برابر امواج تحولات گریز ناپذیر گرفته است. و هر روز هرچه بیشتر آماده جنگ با مردم و جامعه جهانی آماده کرده و بکار گماشته و می گمارد.

* رادیکالیسم بیشتر مبارزه

به دلیل همین ماهیت و عملکرد رژیم ، نبرد با رژیم هم ماهیتی انقلابی و رادیکال داشته و دارد. نه تنها بین رژیم و مقاومت سازمان یافته اش بلکه در سطح اجتماعی نیز مبارزه راه به رادیکالیسم و عمیق تر شدن برده و می برد. شیوه مبارزه را مبارزین تعیین نمی کنند. بلکه مجبور به انتخاب آن می شوند. این طرف مقابل یعنی رژیم حاکم است که با توجه به ماهیت و عملکردش نوع مبارزه را به جامعه و مبارزینش تحمیل میکند. این در تمام طول تاریخ و در همه جا صادق بوده و هست. واقعیتی ساده و سخت و گاها تلخ اما واقعی که خارج از ذهن ما وجوددارد. به سختی و واقعی بودن دیوار و سنگ!

البته رژیم ضد تاریخی حاکم بر ایران توان ایستادگی و مقابله با خواست و ضرورت تحولات داخلی و جهانی را ندارد. اما با ماندنش هر روز این تغییرات و خواستهای ضروری و فوری ما را به تاخیر می اندازد و این کم بهایی نیست که ما هر لحظه می پردازیم . کمتر از قصه ی ضحاک ماردوش نیست که هر روزش به قیمت خون عزیزترین جوانان به پایان می رسد. بسا خسارتی گزاف تر هر لحظه با بودن رژیم همه ما اعم از جامعه ایرانی و حتی جهانی دارد می پردازد.

• نقش ما:

اما بطور خودبخودی و بدون پرداخت بها نه رژیم سرنگون خواهد شد و نه سیر تحولات به سود مردم و جامعه رغم خواهد خورد. هزار دست نابکار در کار است(داخلی و خارجی) تا اوضاع را به نفع خود رغم زند. با رژیم یا بدون رژیم ! علی رغم مهیا بودن شرایط عینی و پایه ای تحول و دگرگونی اما به نسبتی که ما اراده و همت کنیم به نسبتی که ماتاثیر گذار و مداخله گر با شیم ، به نسبتی که سعی و تلاش کرده و بها می پردازیم ،می توانیم در جهت گیری و سمت دهی تحولات و دگرگونیها ی به سمت منافع اصلی مردم موثر باشیم. همان دست های نابکار و حافظان وضع موجود بدرستی این مسائل را میدانند و هر روزه با آن مواجهند. به همین دلیل همه کار میکنند تا اوضاع را آنطور که می خواهند نگه دارند یا تغییر دهند.

یکی از دلائل بستن دست و پای نیرویی چون مجاهدین خلق که در چند دهه اخیر نیرویی موثر و جهت دهنده بوده و هست ( علی رغم هر نظر که نسبت به آنها داشته باشیم) همین است که از اثر گذاری،سازماندهی ، جهت دهی ، و.. این سازمان و متحدانش در شورا ، در تغییر و تحولات و دگرگونیهای پیش روی جامعه ما به نفع جامعه و مردم ما جلوگیری کنند. حتی به قیمت سازش و کوتاه آمدن با هیولای ارتجاع مذهبی که همه بشریت را موردتهدید قرار داده و می دهند و این حتی برای خود آنها نیز عیان است.اما از آنجا که جهان بینی، سود و منافع و سرمایه محدود ، تنگ در حیطه حس لامسه و "بیار تا ببینم" است و تنها خود و منافع خویش را می بینند و می فهمند و نه بیشتر ! کما اینکه در بسیاری زمینه های دیگر حاضرند جامعه ی جهانی را هم بخطر انداخته و فدای خود کنند.

به هرحال باسعی در درک شرایط حساس تاریخی داخلی و بین المللی همه ما می توانیم و باید بتوانیم نقش موثری داشته باشیم.

.......................
آفتابکاران
http://www.aftabkaran.com/a5906.htm