یک سال دیگر گذشت
بصیر نصیبی
http://www.cinemaye-azad.com/
دوسال سال قبل ،سایت دیدگاه ار من خواست که در آغاز سال 85 یادداشتی کوتاه بنویسم با اینکه نوشتن اینگونه یادداشت ها برایم سخت است، اما نخواستم خواست علی ناظر را بی جواب بگذارم واین متن را نوشتم ،حالا تکرارش می کنم:
«دوست و همراهی از من پرسید سال قبل را چگونه دیدی گفتم: شادی هایمان فزون تر از درد هایمان بود.اما ما چه بهره ای ازفرصتی که بدست آمده بود بردیم؟ دولت بدون رتوش همان جنایت ها را آفریدکه رژیم با ماسک مرتکب می شد. شاید مردم به این حکومت واستبدادش عادت کرده اند؟ نمیدانم؟ باز هم انتصابات را با وقاحت برگذار کردند ودلال ها وکارچاق کن ها برای دولت پادگانی هم موقعیت ساختند، وفریاد مردم همچنان در گلو ها خفه شد. جمعی هم البته یک راه دل خوش کن جدید یافتند اسمش را گذاشتند کمپین یک ملیون امضاء ،بالاخره باید به یک پروژه ای سرگرم باشیم ،بعداز دود شدن طرح 60 ملیون دات کام وبعداز طراحی انواع و اقسام رفراندوم های انتزاعی،سرانجام به این نتیجه رسیدیم که برای مقابله با رژیم آسمانی باید در جستجوی راه حل های آسمانی بود. ما که زورمان به آخوندها نرسید چه بهتر که هر جا کارمان معطل شد با پختن آش نذری وارتباط مستقیم با خداوند متعال مشکل را حل کنیم!
می دانم که سال پیش هم رژیم سفاک کُشت، شکنجه کرد، سرکوب کرد، سنگسار کرد، اما امید به پیروزی، در دل ها شعله هایش برافروخته تر شد، شبه اصلاح طلبان داخل حکومت بی اعتبارتر از گدشته به کنار گود رانده شدند و رژیم چهره بدون رتوش خود را به نمایش گذاشت. مردم اما نشان دادند، از چهره عریان حکومت نیز وحشتی ندارند، زنان برای فرامین حکومتی پشیزی ارزش قایل نشدند، اعتراضات نسبت به دوران فریب خاتمی گسترده تر و پر دوام تر شد، رژیم هر چه بیشتر تهدید می کند مردم به او بی اعتناتر می شوند، سعی و تهدید حکومت برای کشاندن مردم به سوی صندوق های رای بی نتیجه ماند و جهان دريافت که مردم این حکومت را در کلیت آن پس زده اند، امسال با به تخت نشستن دولت مهرورزی! فرصت طلایی در اختیار داریم که اگر به خوبی ار آن بهره بگیریم اینان مهرشان! را ازسر مردم اسیر ایران کم خواهند کرد»
اما انگار رسم است سال نو را با امیدآغاز کنیم، امید به پیروزی، امید به سالی پر بار، به سالی سرشار از شادی وشعف.