جای تعجب نیست که محفل نوبل از طریق شیرین عبادی و پنج تن دیگر از برندگان «بختآزمائی» نوبل، در پوشش دفاع از حقوق بشر، دست به عوامفریبی زده، قانون اساسی انسانستیز حکومت اسلامی را در کمال بیشرمی مدافع حقوق بشر بخوانند.
شیرین عبادی پس از اینکه در تأئید حکومت اسلامی، اعلام کرد، «دمکراسی با اسلام هیچ تضادی ندارد»، امروز ادعا کرده که «قانون اساسی» این حکومت هم، هیچگونه تضادی با حقوق بشر ندارد!
امروز عبادی همان ترهاتی را نشخوار میکند که 18 سال پیش رهبر حزب توده بر زبان میراند. تعجب نکنید! عبادی تودهای نشده! بندگی استعمار، شرقی یا غربی، از اصول عبادی است!
شیرالدین کیانوری!
ناهید رکسان
شیرین عبادی پس از اینکه در تأئید حکومت اسلامی، اعلام کرد، «دمکراسی با اسلام هیچ تضادی ندارد»، امروز ادعا کرده که «قانون اساسی» این حکومت هم، هیچگونه تضادی با حقوق بشر ندارد! و مشکل از این «دولت» است، که حقوق بشر را رعایت نمیکند! گویا دولت آخوند خاتمی حقوق بشر مورد نظر عبادی را رعایت میکرده! میدانیم که بدون تغییر قانون اساسی حکومت اسلامی، رعایت حقوق بشر در کشور ایران امکانپذیر نیست! این مختصر را گفتیم تا فعلة فاشیسم و دیگر براندازان بدانند، با توسل به «حقوق بشر» و بازکردن دکان نوین «کمپین حقوق بشر» نمیتوانند خیمه شب بازی گروه برژینسکی را در سال 57 از نو تکرار کنند!
بهتر است کسانی که این روزها ظاهراً به عنوان دفاع از حقوق بشر در ایران قیام فرمودهاند، به ویژه حامیان کمپین یک میلیون امضاء، ابتدا نظر خود را در مورد قانون اساسی حکومت اسلامی بیان کنند، تا مشخص شود موضع واقعیشان دفاع از حقوق بشر است، یا سازمان دادن به یک شورش تحت نظارت عوامل سازمان سیا!
اما پیش از ادامة مطلب، یادآور شویم که در انتخابات حکومت اسلامی شرکت نخواهیم کرد، تا سازمان جنایتکار ناتو بداند که دست پروردگاناش از اصولگرا، اصلاحطلب، مشارکتچی گرفته تا «جایزه بگیران»، کوچکترین جائی در صفوف ما ملت ندارند. و به همة کسانی که در برابر حوزههای انتخاباتی صف میکشند، تا با رهنمودهای «فرانس پرس»، به خیال خام خود با قطعنامة شورای امنیت سازمان ملل مبارزه کنند، صریحاً میگوئیم، که در صف مزدوران استعمار ایستادهاند. همچنین به امثال سحابی، و دیگر شرکای دیروز این حکومت که امروز مخالفنمائیمیکنند، یادآور میشویم که میباید پاسخگوی سه دهه همکاریهای خود با دست نشاندگان سازمان سیا باشند! حال بپردازیم به زنان، کمپین کذا و دفاع از «حقوق بشر»!
همانطور که در وبلاگ دیروز گفتیم، کمپین یک میلیون امضاء «دروغ بزرگی» است که، میتوان آنرا شاخة دوم سیاست شیادی و آشوب طلبی استعمار غرب نامید. حمایت جهان غرب از این کمپین عوامفریبی فقط جهت حفظ چارچوب اسلامی حاکمیت ایران صورت میگیرد. همانطور که پیشتر هم اشاره کردیم بدون تحمیل «تقدس» بر ملتها، سیاست جبهة ناتو در منطقه شکست خواهد خورد، و اگر بازار تقدس در ایران کساد شود، هر چه ارتش ناتو در عراق و افغانستان «رشته»، پنبه خواهد شد. به همین دلیل است که تمامی فعلة مؤنث فاشیسم، به رهبری شیرین عبادی برای حفظ «کیان اسلام» قیام کرده، به بهانة دفاع از «حقوق بشر»، به صدور بیانیه پرداختهاند. بیانیة کذا که به امضاء 5 برندة خوشبخت نوبل و 280 تن از «فعالان» ناشناس نیز «مزین» شده، شاهدی است بر این مدعا که محافل فاشیسم بینالملل برای حفظ قانون اساسی حکومت اسلامی تمامی امکانات خود را به کار گرفتهاند.
گروه عبادی که با تجمع غیرقانونی 22 خرداد، روز جهانی زن را نادیده گرفته، و با حمایت کنیزکان خارج نشین محمد خاتمی، قصد داشت یک روز ویژة زنان ایران اختراع کند، پس از آنکه در تلاش مذبوحانة خود شکست خورد، و سیرک محمد موسوی خوئینیها نیز نتوانست کارساز اهداف مقدساش باشد، جهت به بیراهه کشاندن مطالبات زنان ایران، کمپین کذا را به راه انداخته. در این کمپین همانطور که گفتیم همة زنان «مدافع حکومت اسلامی» حضور فعال دارند. اینان به موازات گروه مریم بهروزی، سعی دارند مطالبات زنان ایران را به مطالبات حقیر خود محدود کنند، و در این راه، همزمان از حمایت حکومت جمکران و استعمار غرب برخوردار میشوند. به این ترتیب که حکومت اسلامی با دستگیری زنان طرفدار حکومت، یا توقیف نشریات آنان، طرفداران خود را در افکار عمومی به «مخالف» تبدیل میکند، سپس رسانههای غرب به حمایت از این مخالفین «دروغین» برمیخیزند. و نهایت امر، کار به توزیع جوایز کشیده میشود. همانطور که گفتیم جهت تحمیل ابتذال بر جامعة ایران، استعمار سیاست سفله پروری در پیش میگیرد. و جای تعجب نیست که امثال عبادی، شهلا شرکت و پروین اردلان «برگزیدگان» چنین سیاستی باشند.
بخشی از متن سخنرانی پروین اردلان را دیروز بررسی کردیم. و گفتیم که برندة خوشبخت جایزة «اولاف پالمه» هنوز نمیداند که سنگسار، در حکومت اسلامی به زنان محدود نمیشود! همچنین گفتیم که پروین اردلان به دلیل شرکت در تجمع غیرمجاز تحت تعقیب است. و طبق قانون چنین فردی حق خروج از کشور را ندارد. ولی جهت ایجاد هیاهو، همین فرد که اجازة خروج ندارد، به فرودگاه میرود، و چون از خروج وی ممانعت به عمل میآید، بنیاد «اولاف پالمه» به دولت جمکران اعتراض میکند که چرا از خروج یک مجرم جلوگیری کرده! و دولت احمدی نژاد هم که این روزها به دلیل حمایت عموسام خود را بزرگترین قدرت جهان میبیند، جرأت نکرده به بنیاد کذا یادآور شود که پروین اردلان طبق قانون حق خروج از کشور را ندارد! بله، این حکومتهای قدرقدرت همگی در جایگاه پرزیدنت مهرورزی قرار دارند! به محض اینکه ارباب دست نوازشی به سرو گوششان میکشد، به پارس کردن و هارت و پورت میپردازند. اما همینکه مشاهده میکنند، لگد محکمی پوزة ارباب را خونین کرده، خفقان میگیرند و میفهمند مسجد جای اینکارها نیست.
پس از اینکه ایالات متحد موفق نشد قطعنامهای جهت حمایت از اسرائیل در شورای امنیت به تصویب برساند، جوش و خروش پرزیدنت مهرورزی کمی آرام گرفت، و ایشان دریافتند که بر خلاف ترهات پژوهشگران بنگاه هریتیج، و تشویقهای واشنگتنپست و بیبیسی، قطعنامة سوم الزام آور است! در نتیجه، شیرین عبادی با صدور بیانیه، دکان «حقوق بشر اسلامی» را افتتاح فرمودند.
شیرین عبادی در بیانیة کذا، از تعطیلی دکان شهلا شرکت، و از اینکه حکومت گورکنها روز هشتم مارس را به رسمیت نمیشناسد، ابراز نارضایتی کرده! چون خود عبادی گویا روز هشتم مارس را به رسمیت میشناسد! و به ویژه ادعا دارد که، اسلام هیچ تضادی با دمکراسی ندارد! به صراحت میبینیم که برداشت این حقوقدان زبردست از دمکراسی فراتر از چاه جمکران نمیرود. به همین دلیل، لازم است مطالبات عبادی و «پنج تن آل نوبل» را در باب «حقوق بشر» به دقت بررسی کنیم.
امضاء کنندگان «شریف» بیانیه، ضمن مطرح کردن مطالبات خود بر این مهم تأکید دارند که قانون اساسی ایران حقوق بشر را به رسمیت میشناسد! همانطور که پیشتر گفتیم و اخیراً نیز افراد دیگری از جمله آقای ناصر زرافشان هم به ناچار اذعان داشتهاند، قانون اساسی حکومت اسلامی از دو بخش متناقض تشکیل شده: بخش الهی و بخش انسانی. و بخش الهی این قانون که اصول اساسی آنرا تشکیل میدهد، ناقض کلیة حقوق انسانی مندرج در همین قانون است. در نتیجه، دولت با تکیه بر اصول پایهای قانون اساسی، میتواند تمامی بخش انسانی را قانوناً نقض کند. با این وجود، شیرین عبادی، چنان در مرحله پادوئی برای محفل نوبل پیشرفته که جهت توجیه قانون اساسی حکومت اسلامی آشکارا به دروغگوئی متوسل میشود. وی میگوید، رعایت حقوق بشر طبق قانون اساسی ایران الزامی است! بله این از آخرین تلاشهای محفل نوبل جهت حفظ فاشیسم مذهبی در کشورمان است. در بیانیة مردمفریب عبادی و «پنج تن آل نوبل» چنین آمده:
«ما دولت ایران را فرا میخوانیم تا کلیة محدودیتهای آزادی بیان و تجمعات مسالمت آمیز را مطابق با تعهدات ایران در پیمان بینالمللی حقوق بشر که طبق قانون اساسی ایران نیز الزام آور است رفع کند[...]»این دروغهای شاخدار به این دلیل انتشار یافته که عبادی و شرکاء مجوز برپائی آشوب توسط فعالان کمپین آش نذری را دریافت کنند. همانطور که در وبلاگ دیروز گفتیم، حرکت دارودستة عبادی تداوم توطئه براندازیای است که محمد خاتمی طی 8 سال نتوانست آنرا تحقق بخشد. هدف گروه عبادی ایجاد بینظمی و آشوب است. اینان با آزادیهای اجتماعی بیگانهاند.
18 سال پیش، در تاریخ 16 بهمنماه سال 1368، نورالدین کیانوری از زندان اوین نامة شادباشی به حضور علی خامنهای ارسال کرد، تا ضمن تشریح مصائب فراوان در زندان، قانون اساسی حکومت اسلامی را تائید کرده، بر این دروغ بزرگ صحه گذارد که این قانون انسانستیز حقوق بشر را به رسمیت میشناسد، ولی برخی مراجع قضائی آنرا رعایت نمیکنند. متن کامل این نامه در سایت رامین مولائی موجود است. در نامة آقای کیانوری خطاب به علی خامنهای چنین آمده:
«حضرت آیتالله، روز پنجشنبه 15 بهمنماه[...] نمایندگان کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل به اطاق علی عموئی و من وارد شدند، و از ما خواستند اگر نظریاتی داریم که مربوط به حقوق بشر میشود به آنها بگوئیم. من به زبان فرانسه[...] گفتم که مهمترین اصول حقوق بشر که در اعلامیه جهانی ذکر شده است در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران دقیقا در نظر گرفته شده است. اما متاسفانه [...] برخی مراجع قضائی [...] آنها را زیر پا میگذارند.»بله! و امروز عبادی همان ترهاتی را نشخوار میکند که 18 سال پیش رهبر حزب توده بر زبان میراند. تعجب نکنید! عبادی تودهای نشده! بندگی استعمار، شرقی یا غربی، از اصول عبادی است! این است پیامد فروپاشی اتحادجماهیر شوروی و پایان «جنگ سرد»، که امروز برای دفاع از احکام توحش اسلام، همة اسلام پرستان ریزه خوار غرب در مواضع دیروز استالینپرستان قرار میگیرند.