1 December 2005

دكتر حسين باقرزاده

دانشگاه‌‌ها در خطر افزایش سركوب

موج جدید انتصابات و تصفیه‌های ایدئولوژیكی كه پس از روی كار آمدن رییس جمهور جدید اسلامی ایران شروع شده بود دانشگاه‌های كشور را نیز در بر گرفته است. انتصاب یك روحانی به ریاست دانشگاه تهران كه یكی از آخرین اقدامات از این نمونه بود اعتراض شدید دانشگاهیان را به دنبال آورده است. رژیم جمهوری‌ اسلامی كه تسخیر علمی (علاوه بر تسخیر سیاسی) دانشگاه‌ها را از آغاز سلطه خود هدف گرفته بود اكنون حتی به صورت نمادین نیز برای ‌استقلال و هویت علمی دانشگاه‌ها كمترین ارزشی ‌قایل نیست. برای رژیم جهل و خشونت كه اكنون به خرافات كامل نیز آلوده شده است دانش و خرد اگر نه دشمنان كه بیگانگانی مزاحم‌اند و باید از سر راه برداشته شوند و یا تحت كنترل درآیند. تسخیر علمی ‌دانشگاه را باید به معنای تضعیف یا نابودی ‌آخرین سنگر مدنیت در برابر هجوم مغول‌وار وحشیت و خرافات بشمار آورد.

برای ‌رژیم جمهوری‌ اسلامی كه مستظهر به حمایت‌های غیبی است، لیست نمایندگان مجلس آن را امام زمان امضا می‌كند‌ و رییس جمهور آن در هاله‌ای از نور در سازمان ملل حضور می‌یابد، و هم‌زمان با آن فرمان قطع دست و پا صادر می‌كند و گردان‌های بمب‌گذار انتحاری‌ سازمان می‌دهد، دانش و خرد و معرفت چه محلی از اعراب می‌تواند داشته باشد؟ و اگر این رژیم به فنآوری روی می‌آورد آیا جز برای‌ به كار گرفتن متخصصانی مثلا در رشته‌های اتمی است تا برای فعالیت‌های به ظاهر صلح‌آمیز و به باطن مخرب از آنان بهره بگیرد؟ و گرنه، مغز نقاد و خردورز كه بر خرافات مورد استفاده سران این رژیم نور معرفت بتاباند و پوچی و مسخرگی آن‌ها را در برابر چشمان خلق برملا كند از هر دشمنی برای این رژیم خطرناك‌تر است و باید كه سركوب و نابود شود.

گفته شد كه كه تسخیر علمی دانشگاه‌ها از آغاز سلطه رژیم جمهوری اسلامی هدف قرار گرفته بود. در واقع، «انقلاب فرهنگی» سال ١٣٥٩ به بعد تنها هدف سیاسی‌ نداشت. تصفیه سیاسی‌ دانشگاه‌ها هدف كوتاه مدت این انقلاب ضد فرهنگی ‌بود و تسخیر علمی دانشگاه‌ها هدف درازمدت آن. هدف اول با اعمال تصفیه و خشونت عریان علیه دانشگاهیان مبارز، و حبس و اعدام بسیاری از آنان، در مدت كوتاهی‌ به دست آمد. هدف دوم با تشكیل شورای انقلاب فرهنگی و كشاندن دانشگاه‌ها زیر كنترل این شورا و عوامل مذهبی و روحانی كه تحت عنوان نمایندگان ولی فقیه در دانشگاه‌ها مستقر شده بودند دنبال شد. آموزش‌های مذهبی‌ به دانشگاه‌ها راه یافت و روحانیانی صرفا به اعتبار آموزش‌های سنتی خود در حوزه‌های طلبگی، به تدریس در دانشگاه‌ پرداختند. استادان مستقل و آزاداندیش به تدریج بركنار و خانه‌نشین شدند یا ایران را ترك كردند، و با كنترل پذیرش دانشجو و استاد از طریق آزمون‌های ایدئولوژیك راه برای ورود قشری‌ترین و خرافی‌ترین عناصر وفادار به رژیم به دانشگاه‌ها باز شد.

نتیجه این فعل و انفعالات از یك سو افت شدید سطح آموزش و تحقیقات و دست‌آوردهای‌ علمی به خصوص در رشته‌های علوم انسانی بود، و از سوی دیگر ایجاد جو خفقان و سركوب در محیط دانشگاه‌ها با استفاده از حضور خیل عظیم دانشجویان «سهمیه‌ای» و «بسیجی» بود. دانشجویان با استعدادی كه با هزار زحمت توانسته بودند به دانشگاه‌ها راه پیدا كنند همواره شاهد حضور كسانی بودند كه با فقدان صلاحیت علمی و صرفا به دلیل وابستگی‌ خود به این یا آن نهاد سركوب و یا از طریق سهمیه وارد دانشگاه می‌شوند، و استادان برای دادن نمره قبولی در امتحانات به این افراد تحت فشار قرار می‌گرفتند. بی‌دلیل نیست كه بسیاری از مقامات بالای رژیم جمهوری اسلامی، از رییس جمهور و وزیران او گرفته تا سرداران سپاه و بسیج، در عین اعتقاد به خرافی‌ترین پندارهای مذهبی و متافیزیكی هر كدام مدركی را یدك می‌كشند و دارای عناوین دانشگاهی هستند. رژیم جمهوری اسلامی دانشگاه‌ها را به بازارهای مكاره‌ای تبدیل كرد كه در آن هر خزفی را به نام علم می‌‌توان عرضه كرد و هر مدركی را با پول و زور و تهدید و ارعاب می‌توان خرید. در این بازار مكاره البته با پول نیز می‌توان وارد شد: سایت بازتاب از یك «شبكه بزرگ فساد و خريد و فروش سؤالات كنكور در آموزشگاه‌های مشهور تهران» خبر می‌دهد كه دو سال پیش كشف شده است و در عین حال هم‌چنان به كار خود ادامه می‌دهد.

ولی علارغم همه تلاش‌های جمهوری اسلامی برای‌ «اسلامی» كردن دانشگاه‌ها و كنترل آن‌ها، روحیه آزادیخواهی و آزاداندیشی كه از عشق به آگاهی و دانش برمی‌خیزد از دانشگاه‌ها جداشدنی نبوده و نیست. دانشجو اگر آزاد نیندیشد دانش نمی‌آموزد، و اگر آزاد بیندیشد تسلیم نمی‌شود. از این رو، تلاش رژیم برای كنترل دانشجویان حتی از طریق نهادهای متعدد حراست و نمایندگی ‌ولی فقیه و بسیج دانشجویی و مانند این‌ها هیچگاه موفق نبوده است. اكنون نیز كه رژیم دایره سركوب و ارعاب خود را گسترده‌تر كرده است، و حتی به صورت نمادین نیز استقلال علمی دانشگاه‌ تهران را با نصب یك روحانی به عنوان رییس جدید آن مصون نگذاشته، با اعتراض شدید دانشگاهیان روبرو شده است. در راستای‌ همین اقدامات سركوب‌گرانه اخیر، رژیم به دفتر تحكیم وحدت نیز دست انداخته است. این تشكل بزرگ دانشجویی كه سابقه آن به هنگام انقلاب فرهنگی بر می‌گشت و به عنوان ابزاری در خدمت آن قرار داشت، از مدتی پیش رابطه خود را با حاكمیت قطع كرده و راه مستقلی برای خود پیش گرفته بود.

اقدامات اخیر رژیم علیه دانشگاه‌ها و تضعیف و نابودی‌ تشكل‌های مستقل دانشجویی را باید مقدمه موج جدیدی از سركوب دانشجویی و سیاسی‌ به حساب آورد. از هنگام روی‌ كار آمدن احمدی‌نژاد، خفقان و فشار علیه فعالان سیاسی و دانشجویی و مطبوعاتی شدیدتر شده است. وضعیت گنجی‌وخیم‌تر شده است. زندانیان سیاسی‌ دیگری كه به زندان‌های درازمدت محكوم شده‌اند، از طبرزدی و جاوید تهرانی و داراب زند گرفته تا باطبی و دیگران هم‌چنان در شرایط سختی به سر می‌برند. مسعود باستانی از وضعیت اسفناك زندان اراك می‌نویسد. سمیع‌نژاد به دلیل مبهم توهین به رهبر به دو سال زندان محكوم شده است. در كردستان هم‌چنان با خشونت با اعتراض‌ها برخورد می‌شود و تظاهركنندگان كشته می‌شوند. رویا طلوعی و مادح احمدی و یك فعال دیگر كرد به اتهام اقدام علیه امنیت كشور (كه مجازات اعدام دارد) تحت تعقیبند. اكبر عطری به پنج سال زندان محكوم شده است. ده‌ها دانشجو و وبلاگ‌نویس و روزنامه‌نگار دیگر درسراسر كشور به دادگاه خوانده شده‌اند و تحت تعقیب یا محاكمه هستند. آمار و گزارش‌های مجازات‌های‌ خشونت‌بار و سركوبگرانه مرتبا افزایش می‌یابد.

به این ترتیب، و بدون تردید فعل و انفعالات اخیر در سطح دانشگاه‌ها نیز مقدمه سركوب بیشتر نیروهای دانشجویی و دانشگاهی خواهد بود. با تضعیف دفتر تحكیم وحدت، تشكل‌های بسیج دانشجویی طرفدار رژیم قدرت بیشتری پیدا می‌كنند و بهتر می‌توانند به عنوان عوامل اجرایی رژیم نقش سركوب دانشگاهیان را ایفا كنند. این خطر را بیش از همه خود دانشجویان احساس كرده‌اند و تظاهرات و بیانیه‌ها و اجتماعات چند روزه اخیر در دانشگاه‌های‌ تهران، امیركبیر، پلی‌تكنیك، دانشكده اقتصاد (دانشگاه علامه) و دانشگاه‌های شهرستانی نمونه‌هایی از آن بشمار می‌رود. دانشگاهیان ما اكنون بیش از هر زمان دیگر پس از تصفیه‌های انقلاب فرهنگی در معرض تهدید سركوب رژیم هستند. این سركو ب در روزهایی آغاز می‌شود كه دانشگاهیان به مناسبت سالگرد قتل‌های زنجیره‌ای و روز دانشجو (١٦ آذر) تجمعات بیشتری خواهند داشت. حمایت از استقلال دانشگاه و دانشجو وظیفه همه ایرانیان است و این وظیفه به خصوص بر دوش ما ایرانیان خارج كشور كه از امكانات اطلاع رسانی و تبلیغاتی ‌در سطح جهانی برخوردار هستیم بیشتر سنگینی می‌كند.

hbzadeh@btinternet.com