23 December 2005


جمعیت دفاع از زندانیان سیاسی ایران - کلن

ارسال نامه کافی نيست، پی گيری قانونی کنيد!


مسئولین محترم دیده بان حقوق بشر

اقدام شما در تاریخ 15 دسامبر 2005 در مورد اعلام مشارکت دو تن از وزرای کابینه اقای احمدی نژاد،( وزیر کشور افای مصطفی پور محمدی و وزیر اطلاعات اقای غلامحسین اژه ای)، در نقض حقوق بشر و جنایت علیه بشریت در طی دو دهه و هم چنین اعتراض شما به منصوب کردن این افراد به سمت وزارت اطلاعات و وزارت کشور، با توجه به دست داشتن این دو تن در قتل عام هزاران تن از زندانیان سیاسی در ایران در سال 1988 و نیز قتل عام روشنفکران و فعالان سیاسی ایرانی در سال 1998 در ایران، موجب شادی ما گردید. ما، جمعیت دفاع از زندانیان سیاسی ایران در کلن از سال 1988 تا کنون پیوسته افشای این جنایت هولناک و مسئولان ان و پی گیری در جهت درخواست محاکمه مسئولان این قتل عام را ، در دستور کار خود داشته و دارد.


استناد شما به کتاب خاطرات ایت اله منتظری به عنوان یک سند، در جهت اثبات نقش اقای مصطفی پور محمدی، وزیر فعلی کشور در جنایات مذکور، باعث ان گردید، که بخش فارسی رادیوی بی بی سی در روزهای بعد از ان در این مورد از دفتر اقای منتظری درمورد صحت موارد مندرج در کتاب سوال کند، و مسئول این دفتر، اقای احمد منتظری، بار دیگر بر صحت مندرجات این کتاب تاکید نمود.


دوستان عزیز؛
لازم به ذکر است، که متاسفانه با وجود حجم وسیع موارد نقض حقوق بشر و با وجود غیر قانونی بودن طبیعت این جنایات، تا کنون یک پی گیری جدی در سطح جهان در مورد قتل عام هزاران زندانی سیاسی در ایران در سال 1988 (1367)، و قتل روشنفکران و فعالان سیاسی بنام ایران در سال 1998، صورت نگرفته است. به همین سبب است که اقای حمید رضا اصفی، سخنگوی وزارت خارجه ایران به تاریخ 18 دسامبر 2005، ، مطالب طرح شده توسط سازمان شما را در طی یک مصاحبه مطبوعاتی بی پایه و بی ارزش بخواند.


علی رغم استقلالی که طبق قوانین به قوه قضاییه اعطا شده است، متاسفانه قوه قضاییه در ایران وابسته به حکومت و به صورت غیر مستقل به عنوان بازوی قوه مجریه و ولایت فقیه عمل کرده، مانع هر گونه رسیدگی به این پرونده ها میگردد. هر گونه سخن گفتن در رابطه با این جنایات به محدوده تابوهای رژیم تعلق دارد و کسانی که به نوعی اقدام به شکستن این تابو می کنند، به شدت مجازات می شوند. بدین وسیله میتوان زندانی بودن اقای ناصر زرافشان وکیل قربانیان قتلهای زنجیره ای سیاسی در ایران در سال 1998 و زندانی بودن اقای اکبر گنجی روزنامه نگاری که سکوت در مورد قتل عام سال 1988 را در ایران شکست، و قتل خانم زیبا کاظمی خبرنگار عکاس ایرانی-کانادایی را توضیح داد.


نمونه پی گیری قتل رفیق حریری نخست وزیر سابق لبنان، توسط سازمان ملل که با پی گیری اقای ملتین دادستان مستقل المانی صورت گرفت، نشان می دهد که در فضای امروز جهان میشود تلاش کرد، تا به سادگی از کنار چنین جنایاتی عبور نکرد و با پی گیری و محاکمه و مجازات قانونی عاملان این جنایات، مانع تکرار وادامه این جنایات توسط حکومتها و دولتها گردید.
جمعیت ما با استقبال از نامه اعتراضی شما در رابطه با انتصاب اقایان پور محمدی و اژه ای، از شما می خواهد که در جهت تکمیل و پی گیری این ابتکار به جا و به موقع، فقط به ارسال نامه به دولت و مجلس ایران اکتفا نکنید و از ارگانها و نهادهایی که امکان پی گیری قانونی انرا دارند، بخواهید که در این موارد اقدام به تحقیق کنند. ارسال این نامه، و انتشار ان در عین این که به فراموش نشدن، این جنایات و شناساندن تعدادی از عاملان ان به افکارعمومی کمک می کند، قطعا حاصل بیشتری به بار نخواهد اورد، اگر شما با استفاده از امکانات خود، مانند نمونه ترور رفیق حریری، مساله را در سطح جهانی مطرح نکنید، و خواستار پی گیری ان از سوی مراجع مستقل قضایی در سطح جهان نگردد.


یاداور می شویم که به نظر ما چشم پوشی مجامع موثر جهانی از عکس العمل در مقابل قتل عام زندانیان سیاسی در ایران در سال 1988 و قتل های زنجیره ای نویسندگان و دگر اندیشان ایرانی که نوک کوه یخ ان در سال 1998 اشکار گردید؛ و هم چنین سکوت عملی مجامع جهانی در قبال این جنایت ها زمینه ساز این حرکت امروز جمهوری اسلامی ایران است که ریئس جمهور ان به خود اجازه میدهد با صدای بلند، خواهان نابودی یک کشور و انکار جنایات نازیها بر علیه یهودیان گردد.


مسئولین محترم سازمان دیده بان حقوق بشر، ما به نمایندگی از سوی جمعی ازادیخواهان و مدافعان ایرانی حقوق بشر از اقدام تکمیلی شما استقبال می کنیم و امادگی خود را جهت هرگونه همکاری با شما در این زمینه را اعلام میکنیم


با احترام
جمعیت دفاع از زندانیان سیاسی ایران/ کلن ، 22 دسامبر 2005


......................................................................................................................



پرويز صياد / گفتار تلويزيوني از شبكه پارس


از هر دري سخني:
شباهت هاي آشكار و پنهان

از ابراهيم نبوي تكه طنز زيبايي خواندم كه شباهت هايي را ميان فيلم هاي عباس كيارستمي و كارهاي محمود احمدي نژاد برميشمرد. در حالي كه اين شباهت ها را كه بر روي هم هشت فقره ميشوند ــ نميتوان انكار كرد، اما هر كدام به گمان من با توضيح مختصري كامل تر ميشوند.

شباهت اول
ــ "هم فيلمهاي كيارستمي و هم احمدي نژاد نشانگر مشكلات و بدبختي هاي جامعه ايران هستند."
توضيح: در فيلم هاي كيارستمي مردم بدبخت ترند. چون بدبختي شان قابل تحمل نشان داده ميشود در حالي كه احمدي نژاد چنين انتظاري از مردم ندارد كه از بدبختي خود اظهار رضايت هم بكنند.

شباهت دوم
ــ "هر دوشان ايران را يك جامعه عقب مانده نشان ميدهند."
توضيح: چون هنوز در فيلمهاي كيارستمي گروهي از مردم نگفته اند: "انرژي هسته اي حق مسلم ماست." پس در جامعه احمدي نژاد مردم لااقل در رابطه با "انرژي هسته اي" پيشرفته تر به نظر ميرسند.

شباهت سوم
ــ "در هر دو، جامعه مدرن ايران حضور ندارند."
توضيح: در تصويري كه ايراني ها به سايت هاي اينترنتي فرستاده اند، احمدي نژاد در يك دست كتاب مقدس و در دست ديگر اسلحه اي (گويا كلاشينكف) را نشان ميدهد. همين سلاحي كه در دست اوست نشان از تجدد و مدرنيته دارد!

شباهت چهارم
ــ "مردم در داخل توجه چنداني به آنها ندارند و در خارج به عنوان موضوع عجيب مورد توجه قرار ميگيرند."
توضيح: در خارج به فيلم هاي كيارستمي جايزه تعلق ميگيرد، در حالي كه به احمدي نژاد با عرض معذرت كسي بيلاخ هم تعارف نميكند.

شباهت پنجم
ــ "تماشاگران ميخواهند ببينند چطور چنين چيزي ممكن است."
توضيح: در داخل فيلمهاي كيارستمي يا نمايش داده نميشود يا چندان تماشاگري ندارد. در حالي كه تمام ملت خواسته يا ناخواسته تماشاگران احمدي نژادند.

شباهت ششم
ــ "ايراني ها بعد از ديدنش ميگويند اينطوري نيست. خارجي ها هم بعد از ديدنش ميگويند چطور چنين چيزي ممكنه؟"
توضيح: ايراني ها در داخل بعد از ديدن احمدي نژاد خيال ميكنم همگي متفق القولند كه همين است! عين خود رژيم است. اما در خارج حق با ابراهيم نبوي ست!

شباهت هفتم
ــ "هر دوشان كم هزينه و غيرحرفه اي هستند."
توضيح: غير حرفه اي، بله! اما كم هزينه؟!
با مخارج احمدي نژاد و همراهان به نيويورك، كيارستمي ميتواند چند فيلم سينمايي بسازد. هزينه احمدي نژاد براي ملت ايران با هر چرتكه اي حساب كنيم واقعا كمرشكن است!

شباهت هشتم
ــ "آدم بعد از ديدنشان از زندگي سير ميشود."
توضيح: از ديدن احمدي نژاد حتما! اما فيلمهاي كيارستمي خوشبختانه زياد ديده نميشوند تا آثار منفي از خود باقي بگذارند.

در قبال شباهت هاي ياد شده يك اختلاف اساسي هم ميان كيارستمي و احمدي نژاد هست كه چون مضمون سخن ابراهيم نبوي نبوده، لابد از آن گذشته است.

اما حال كه مقايسه اي بين اين دو نفر پيش آمده به نظر من قابل يادآوريست. آقاي كيارستمي در جريان انتخابات اخير رياست جمهوري طي نامه اي به آقاي احمدي نژاد نوشته است: با وجودي كه شما را بيشتر از رقيب انتخاباتي تان (رفسنجاني) دوست دارم، راي خودم را به ايشان ميدهم!

تا اينجا آقاي كيارستمي علاقه اش را به احمدي نژاد اعتراف كرده، اما احمدي نژاد اگر علاقه اي هم به كيارستمي داشته باشد تاكنون خويشتن داري كرده و بروز نداده است، كسي از او تا به حال نشنيده كه گفته باشد من كيارستمي يا حتي فيلمهايش را دوست دارم! يا دست كم ما نشنيده ايم.

تا فرصتي ديگر اگر چنين راز سر به مهري را كسي با شما درميان گذاشت، ما را بي اجر و بي خبر نگذاريد.