گفتگوی اتمی من و عمهجان
عمهجان در حالیکه از عصبانیت میلرزد میگوید: همه اتم را غنی میکنند، همه این بمب کوفتی را میسازند. نوبت که به ما رسید آسمان تپید؟
میگویم عمه جان از آنهمه چیزی که جهان دارد چرا ما فقط به این یکی پیله میکنیم؟ پاکستان که این کوفتی را دارد چرا در یک زلزله لنگهایش به هوا رفت و دو تا هلیکوپتر نداشت زخمیها را برساند به دوا و دکتر؟
کمی فکر میکند و میگوید: یعنی کابینهای که با حضرت امام زمان عجلالله عهد نامه امضاء میکند این چیزها را نمیداند؟
میگویم: عمهجان امام که ظهور کند احتیاجی به بمب اتم و غیر اتم نیست. اینها طلسمیاتند و از کار میافتند. اتفاقاً این کابینه تا دیر نشده باید یک کارخانهی شمشیر سازی راه بیندازد.
افسرده و نگران و دو دل میگوید: ولله نمیدانم! من نمیخواهم پس فردا که آقا ظهور میکند ما شرمندهی روی مبارکش بشویم.
میگویم: عمهجان غصه نخور، قبل از ظهور آن بزرگوار دجال و خرش باید ظهور کنند فعلاً که الحمدلله حضرت رهبر و احمدینژادش ظهور فرمودهاند.
اطلاعات.نتettelaat.net http://www.ettelaat.net/05-10/news.asp?id=9839