21 October 2005

قازاده یعنی تجاور، دزدی، غارت و چپاول


آقازاده یعنی تجاور، دزدی، غارت و چپاول

جعفر پویه

پایوران رژیم جمهوری اسلامی که همه هم و غم خود را صرف موعظه مردم، برای رعایت شئونات مذهبی می کنند، خود چون به
خلوت می روند آن کار دیگر می کنند. شعار دهان پرکن مبارزه با مفاسد اقتصادی سالهاست که همچون شمشیر دموکلوسی بالای سر هر رغیب حکومیتی ای قرار دارد. اما این شمشیر نیز در بخار دهان های حرافانی چون جنتی و مصباح یزدی زنگ زده و نیم خیزهای رهبر دزدان یعنی ولایت فقیه نیز کاربردی برای آن نمی یابد. زدوبندهای میلیاردی و زدن چوب حراج بر ثروت ملی مردم برای دریافت پورسانت های "حلال" کار را به جایی می رساند که کار فرزند رفسنجانی با استات اویل بالا می گیرد و پرونده در نیمه راه بررسی محو می شود. دریافت کروبی از شهرام جزایری به عنوان رئیس قوه مقننه، با پاسخ شرعی او روبرو می شود. کروبی می گوید ما آخوندیم و از قدیم هم وقتی مردم پولی را بما می دادند آنرا دریافت می کردیم. اما چرا او رشوه ای را که در ازای گذراندن قانونی از مجلس به نفع شهرام جزایری دریافت می کند، سهم امام می نامد و طیب و طاهر، این دیگر حدیث آخوند و ملاست و نشستن بر سفره مال مفت، که همه فهم است. اما در این وانفسای بچاپ بچاپ جمهوری چاپندگان حکایت مردم درمانده همچون مالباختگانی که امیدی ندارند، از همه غم انگیز تر است. زیرا هر مالباخته ای با امید به قاضی و قانون است که پا براه می گذارد تا مگر تومنی صنار از مال از دست رفته را زنده کند و چاره ای برای زندگی غارت شده خویش نماید. اما وقتی قاضی و مفتی و عسس همه دزدند و مالبر و مالخر، شکایت کجا برند؟
تریبونهای بزرگ و کوچک حکومت، از نماز جمعه تا رادیو تلویزیون، هر روزه شعار صد من شندر غاز مبارزه با ارازل و اوباش می دهند و برای اثبات پایمردی خود در اینکار جوانان را دسته دسته بازداشت می کنند. آنها را به جرم زیر پا گذاشتن قوانین عصر حجر، به شلاق می بندند و سپس با دریافت جریمه نقدی و یا محکومت به زندان به محکم کاری می پردازند. گاهی نیز در اینکار چنان راه افراط و تفریط را پیش می گیرند که با خالی کردن چند تیر در بدن یکی از آنان که روزه خوار است و با صدای بلند موسیقی گوش کرده است، سعی دارند که همگان را به عزم جزم خود هشیار کنند. حال با این همه ارازل و اوباشی که خود را وزیر و کیل و آقازاده می نامند و دزد با چراغ اند چه باید کرد؟ این روزها درگوشی خبر می رسد که شورای شهر تهران در گزارشی که برای رهبر نظام فرستاده، آورده است که رئیس جمهور جدید موقعی شهردار بوده، گوی سبقت را از همه اختلاس گران قبلی ربوده است. شاگرد مکتب مصباح و دست بوس رهبر، پروژه ای را به برادر خود و تعدادی پاسدار "حبه" کرده است که 20 میلیارد تومان برای آنان نان و آب داشته است. بله همان منو ریل میدان صادقیه به فرودگاه مهرآباد که بعدن معلوم می شود اصلن فرودگاه به جای دیگری منتقل می شود و اینکار غیر ضروری است. پروژه شروع نشده متوقف می شود، اما 20 میلیارد تومان رفته که رفته.
و یا با قراردادی صوری چراغانی حد فاصل میدان ونک تا پارک وی به مبلغ 3 میلیارد تومان به شرکتی واگذار می شود که وجود خارجی ندارد. پول کجا رفته کسی از آن خبر ندارد. این مشتی کوچک از خروارهایی است که کسی را پروای به زبان آوردن آن نیست. فرزندان آخوندهای گردن کلفت و صاحب منسبان، با اسم رمز آقازاده قشری را پدید آورده اند که بجز تجاوز، دزدی، غارت و چپاول مشخصه دیگری ندارند. الحق که واعظان ریایی حاکم بر مردم ایران دست هرچه شیطان و ابلیس و اهریمن است را از پشت بسته اند.