9 November 2006

عروسی و خاک،، شعری از شیدا محمدی

" عروسي و خاك "

شیدا محمدی



مردان مهربان آن ايستگاه

پرانتز دستانشان

در گيومه از -اينجا –تا -آنجا -

باز می شد

و در لبخند گنگ رويا

بسته.

....

زن نيمه برهنه

خط می كشيد بر لب جوی

و سرخ می شد سنگ به سنگ


سنگسار!

در اپيزود بعد

مردان سياهپوش

سپيدی دلش را به خاك می سپردند.