23 December 2008

به روباه گفتند شاهدت کیست گفت: دمم!... سایت روز آن‌لاین را گفتند شاهدت کیست؟ گفت کیهان




کلبی و مدنی!


ناهید رکسان


...
بنگر این بیغوله را از دور
طاق‌ها‌ی‌اش ریخته، دروازه‌های‌اش رو به ویرانی
پایه‌های‌اش، آیه‌هائی از پریشانی
وصف آبادانی‌اش در داستان‌های کهن، مستور
قصة ویرانی‌اش مشهور
[...]

«بهترین نقشی که می‌توان برای دولت ایالات متحد قائل شد این است که حامی نهادهای مدنی باشد که دمکراسی را در کشورها تقویت می‌کنند و کشورها را به صورت علنی و در زمانی که اقدامات سرسختانه‌ای علیه آن‌ها اعمال می‌شود، پاسخگو نگهدارد.»

منبع‌: بی‌بی‌سی، مورخ 20 دسامبر سالجاری.

این بخشی است از اظهارات رایس، وزیر امورخارجة ایالات متحد که دلیل واقعی هجوم سگ‌های هار جمکران به دکان حقوق بشر عبادی را بخوبی آشکار می‌کند. در واقع عموسام به عنوان «حامی دمکراسی»، از دولت مفلوک جمکران خواهد خواست که در برابر این نمایش نوین «پاسخگو» باشد. تا همه بدانند و آگاه باشند که کانون کذا ـ این کانون در واقع مدافع حقوق بشر اسلامی و حکومت آخوندی است ـ مدافع دمکراسی است، آنهم در نظام توحش جمکران که قانون اساسی‌اش خود در تقابل کامل با دمکراسی قرار می‌گیرد! سپس فعلة فاشیسم، از جمله گروه ‌خاتمی به حمایت از کانون «عبادی» قیام‌ می‌کنند و ... بله به این می‌گویند «حمایت از دمکراسی» به سبک گاوچران‌ها! و بشکند دستی که نمک ندارد!

نرگس محمدی، یکی از اعضای دارودستة عبادی که با روسری سبز، روژلب قرمز و ابروهای تیره، خود به تنهائی پرچم جمکران را با آن آرم عنکبوت تداعی می‌کند، در روزآن‌لاین گلایه کرده که «بدون مجوز دادستانی» کانون کذا را تعطیل کردند! بجای اینکه از ساواک جمکران برای گرم نگاهداشتن تنور کانون سپاسگزار باشد، طلبکار هم شده!

شبیه‌سازی و ایجاد تشکل‌های موازی روشی است که فعلة فاشیسم سه دهه است بر ما ملت تحمیل می‌کنند، و دکة شیرین عبادی یکی از همین تشکل‌های موازی است. حکومت اسلامی و نعلین‌ها به پیروی از ارباب عربدة «حقوق بشر اسلامی» سرداده‌اند، عبادی هم چند روز پیش در مقر اروپائی سازمان ملل تأکید کرده که «روشنفکران ما» ثابت کرده‌اند تقابلی بین اسلام و حقوق بشر وجود ندارد. با توجه به این سخنان می‌باید بگوئیم دکة شیرین عبادی هم تقابلی با خیمة برادر لاریجانی، معاون آخوند شاهرودی ندارد، چرا که برادر علی‌کوچیکه در یونسکو، دقیقاً چرندیاتی مشابه مهملات عبادی برزبان آورده بود.

«به روباه گفتند شاهدت کیست گفت: دمم!» سایت روز آن‌لاین را گفتند شاهدت کیست؟ گفت کیهان! می‌بینیم که پاسدار شریعتمداری در نقش دم روباه، از طریق زدن نعل وارونه وارد پروپاگاند ارائة «تصویر دلپذیر» از شیرین عبادی شده و می‌فرماید: «این کانون را باید زودتر می‌بستند!» روز آنلاین هم ترهات پاسدار شریعتمداری را منتشر کرده تا به ما ثابت کند که «اصولگرایان» به خون شیرین عبادی تشنه‌اند، و خلاصه بشتابید به پای صندوق‌های رأی، تا جنایتکار فرهیخته‌ای به ‌نام عبدالله نوری، نمایندة سابق خمینی در «سازمان عقیدتی ـ ‌سیاسی» سپاه پاسداران، مزدور شناخته شدة غرب را به عنوان اصلاح‌طلب به شما حقنه کنند و در چارچوب قانون اساسی توحش و تحجر حداقل تا چهار سال دیگر چماق «مردم‌سالاری دینی» و لات‌بازی و اوباش پروری را بر فرق سر‌تان فرود آورند.

رسانه‌های غرب به فراخور حال خود در باب تعطیلی دکة عبادی چند سطری نوشته‌اند. و البته از همه بیشتر دل اهالی «لوموند» به درد آمده! می‌دانیم که اینان ارادت فراوانی به اسلام دارند! روزی که نام عبادی به عنوان برندة خوشبخت بخت‌آزمائی نوبل از کیسة فاشیسم بین‌الملل بیرون کشیده شد، روزنامة لوموند یک عکس فریبنده از عبادی با حجاب اسلامی، آنهم به رنگ سیاه منتشر کرد تا همه با واقعیت وجودی ایشان بهتر آشنا شوند، و بدانند صلح نوبل چقدر برازندة عزاداران حسینی است. البته ما می‌دانستیم محفلی که به جیمی‌کارتر منفور جایزة صلح می‌دهد طرفدار مکتب توحش و حماقت خواهد بود. ولی بسیاری از هم‌میهنان از اینکار خشمگین شدند و رسانة تفنگ فروشان «لاگاردر» را به باد ناسزا گرفتند. در هر حال عبادی یک دکة حقوق بشر اسلامی هم در این گیرودار در جمکران باز کرده تا حقوقدانان زبده‌اش در آن سخنرانی‌ها کنند و فراوان پرت و پلا بگویند و به بهانة دفاع از حقوق بشر به تشویق «قانون شکنی» و آشوب مشغول باشند. پیشتر در همین وبلاگ به چند نمونه از سخنرانی‌های کانون کذا به ویژه سخنان ابلهانة شیرین عبادی اشاره داشته‌ایم و نیازی به تکرار مکررات نیست.

راستی‌ آیا کدامین دست با این نطع بدفرجام بازی کرد؟
یا کدامین فاتح اینجا ترک‌تازی کرد؟

به گزارش بنگاه ‌خبرپراکنی بی‌بی‌سی، مورخ 20 دسامبر 2008، کاندی رایس اعلام داشت، آمریکا قصد تعویض حکومت ایران را ندارد، و نمی‌تواند هر رژیمی را تغییر دهد. بله! مگر آمریکا دیوانه شده که حکومت اسلامی چاه جمکران را تغییر دهد؟ سی سال است این نماد توحش را با ماشاالله قصاب، خمینی، دانشجوی پیرو خط امام، تیغ‌کش و چماقدار مؤتلفه و جانوران وحشی از قبیل بهرمانی و خامنه‌ای و محسن رضائی سر پا نگاهداشته، کار این‌ها هم «جهاد» با کمونیست‌ها بود. آنهم نه با کمونیست‌های چین و ماچین که خود کارگران عموسام و طرفداران طالبان‌اند، که فقط «جهاد» با کمونیست‌های شوروی سابق!

و اگر چه اتحاد جماهیر شوروی دیگر وجود ندارد، و روسیه هم کمونیست نیست، نبرد آمریکا با کمونیست‌های اتحاد شوروی همچنان ادامه دارد! دلیل تهاجم نظامی به افغانستان و عراق نیز نبرد با همین قماش کمونیست‌ها بود. تحمیل قانون اساسی توحش اسلامی بر عراق و افغانستان نیز ریشه در همین «جهاد مقدس» آنگلوساکسون‌ها دارد. و فراموش نکنیم که تهاجم وحشیانه به افغانستان و عراق با همکاری سپاه پاسداران مزدور آمریکا صورت پذیرفت. چه دلیل دارد که امروز ایالات متحد چنین نوکران وفاداری را جایگزین کند؟ مگر می‌تواند مزدورانی بهتر از آخوند و پاسدار بیابد؟ تازه اکبر بهرمانی می‌خواهد ضمن افتتاح دکان «فقه و تقلید تخصصی» یک «دانشگاه»، ‌ ویژة گسترش حماقت و بلاهت تأسیس کند و لات و اوباش حوزه را به مدرک «دکتری» بیاراید. دیگر چه دلیلی برای تغییر نظام وجود دارد:

«وزیر امورخارجه آمریکا گفته است که این کشور در صدد تغییر رژیم ایران نیست و نمی‌تواند هر رژیمی را در کشورهای جهان تغییر دهد.»

البته ما هم می‌دانیم آمریکا نمی‌تواند هر رژیمی را تغییر دهد، به ویژه رژیم نوکران وفادارش در جمکران را. ولی انصاف داشته باشیم! عموسام حکومت اسلامی را براندازد و بجای آن یک حکومت «اسلامی‌تر» بیاورد، با یک قانون اساسی اسلامی‌تر و یک «ولایت فقیه‌تر»؟ چنین کاری ممکن نیست. در تاریخ بشر چاهی عمیق‌تر از چاه توهم و تحجر جمکران نمی‌توان یافت و سه دهه است که حاکمیت ایران در اعماق چنین چاهی سقوط کرده. سقوط بیش از این ممکن نیست. مگر آنکه در نتیجة پیشرفت علوم و فناوری، روزی، روزگاری یانکی‌ها بتوانند سگ‌های ولگرد را هم در «مرزپرگهر» به حکومت برسانند! آن روز سروکلة کاندی رایس باز هم پیدا می‌شود تا بگوید:

ما برای حمایت از دمکراسی تصمیم به براندازی حکومت جمکران و برقراری یک «حکومت کلبی» در ایران گرفته‌ایم. باشد که حقوق‌ ایرانیان در پناه این سگان وحشی محفوظ باشد و آمریکائی‌ها هم به وظیفة «انسانی» خود عمل کرده‌ باشند!

بنگر این بیغوله را از دور
هرچه می‌بینی در او، مرگ است و ویرانی
عرصة جاوید آشوب و پریشانی
مهرة شاه‌اش از این لشکرکشی‌ها، مات
با چنین شطرنج نفرین کردة تاریخ
هیچ دستی نیست تا بازی کند، هیهات!