8 December 2008

آنچه بود و نبود ما را به عنوان انسان ایرانی به پرتگاه نیستی نزدیک کرده، بلاهت اسلامی است

نقدِ دین، پیش شرط هر نقدی ست.
کارل مارکس

این مقاله، متن سخنرانی من به زبان آلمانی است در همایش جهانی ضد تروریسم (برلین/ ماه مه 2008) که اینجا با تغییراتی اندک ارائه می¬شود.
بعد؛
باید بر این نکته¬ تأکید کنم که ویژگی بارزِ حکومت اسلامی، باورش به ظهور امام دوازهم است در پایان زمان که باید بزودی فرارسد. مهدی، چنانچه فرقۀ شیعه می¬پندارد به مدت زندگانی چهار نسل در غیبت صغری زیست و در سال 941 میلادی دچار غیبت کبری شد که تا کنون ادامه دارد. او در پایان زمان خواهد آمد و با خونریزی تام و تمام، جهان را بر اساس باورهای شیعه سامان خواهد داد. مدعیانی هستند حقیقی و حقوقی که در غیبت صغرا، گویا رابط و واسطۀ او با جهان خارج بوده اند. برخی بر این باورند که در دوران غیبت کبرا، وجود این واسطه ها و رابطه ها، امکان پذیر نیست و بعضی اصرار دارند که تماس با مهدی در دوران غیبت کبرا، هم بوده و هم خواهد بود.

ساختار امام زمانی ترور در حکومت اسلامی ایران

جواد اسدیان

1. بمب اتم و حکومت امام زمانی

دوست بلازی، وزیر امور خارجۀ فرانسه گزارش می ¬کند که احمدی نژاد در نشستی که در پیوند با مسایل اتمی ایران برگزار شده بود، به یکباره در میانۀ گفتگو، پرسشی طرح کرده که حاضران در نشست را، به بهت و شگفتی انداخته است؛ او می ¬پرسد: آیا شما می¬دانید چرا هرج و مرج و آشوب در جهان ضرور است؟

پاسخی که احمدی نژاد می ¬¬دهد شالودۀ اساسی سیاست رسمی، اما پنهانی حکومت اسلامی ست. وی می ¬گوید: آشوب و هرج و مرج، پیشدرآمد ظهور مهدی موهوم است.
حکومت اسلامی برای برپایی آشوب و هرج و مرج به اسبابی نیاز دارد که احمدی نژاد را موظف کرده¬اند، آنها را آماده کند؛ او دو ماه پیش از انتخابات "ریاست جمهوری"، در مشهد حقۀ خامنه ¬ای را آشکار و اقرار کرده بود که با یاری رهبر، وی از صندوق¬ آرا به عنوان "رئیس جمهور" بیرون خواهد آمد؛ در آن هنگام که احمدی نژاد با قاطعیت "رئیس جمهوری" خود را پیش بینی می ¬کرد، روزنامۀ " تهران امروز" هنوز افشا نکرده بود که در ایران، 7 میلیون شناسنامۀ ابطال نشده وجود دارد و نیز، 17 میلیون شناسنامه، ثبت آماری نشده ¬اند. همین آرای میلیونی مردگان است که در هر انتخاباتی معجزه می ¬کند و آن نامزد دیگر ریاست جمهوری را به این پندار می ¬اندازد که با یک ساعت چرت، گویی به خواب اصحاف کهف دچار شده است. باری، احمدی نژاد، برنامۀ دراز مدت خامنه¬ ای و حلقۀ محرم او را که با امام زمان در تماس دایمی هستند، در تلاش برای برپایی حکومت جهانی اسلام می¬داند.
دستیابی به حکومت جهانی اسلام که از مراحلی چند می¬ گذرد، به خودی خود هدف و غایت خواستِ آخوند نیست، بلکه حکومت جهانی، به باور اینان، ابزاری است بزرگ برای به آشوب کشاندن جهان و نابودی ساکنان این کرۀ خاکی، برای ظهور کسی به نام مهدی که تاریخ هیچ نشانه ¬ای از او ندارد. مهدی باید در پایان جهان ظهور کند و با نابودی همۀ شیوه¬های غیر اسلامی زندگانی، بشریت را به سعادت و عدالت اسلامی رهنمون شود. تا آن هنگام، آخوندیسم شیعه باید به نمایندگی از او، حکومت را در کشورهای اسلامی به عهده بگیرد و زمینه را برای ظهور وی آماده کند.
این استراتژی حکومت اسلامی، اگر چه بازتاب بلاهت ناب و گویای غیبت آنان در جهان ملموس است، اما در راه این بلاهت همۀ هست و نیست ایران و ایرانی هزینه شده است. تلاش تخریبی و پیگیرانۀ رژیم برای آماده ¬سازی زمینه¬ های ظهور، همان حلقۀ گمشده¬ای ست که در ارزیابی¬ های نیروهای اپوزیسیون چپ و راست به ندرت دیده می¬ شوند. شوربختانه، اپوزیسیون ایرانی، بیشتر از اینکه در اندیشۀ رهایی ایران از خطر نابودی باشد، در اسارت ذهنیات دوران جنگ سرد و یا در مقولات تحریف شده از سوی مسلمانان حاکم و ناحاکم، دست و پا می ¬زند. آنان ایران و ایرانی را فراموش کرده اند و همگام با تحجر اسلامی آگاهانه و ناآگاهانه، به بهانۀ مبارزۀ ضد امپریالیستی، در راه مبارزه با تجدد غربی، دمی از تلاش دست نمی ¬کشند. آنچه این نیروها، از تجدد و مدرنیتۀ غرب برای مشتی آخوند با عنوان امپریالیسم ترسیم کرده ¬اند، اینک گریبان این نیروها را گرفته و تمام انرژی آنان را با تردید و ترس از همگامی با دهشتبارترین حکومت تاریخ ایران، بر باد داده است. کیست که بویی از معرفت برده باشد و نداند که مفهوم امپریالیسم برای آنان بیشتر به این کار آمده است که تمام دستاوردهای انسان مدرن را از معنی خالی کنند! حکومت اسلامی ایران با امپریالیسم دشمنی ندارد، اما دشمنی آخوند با تجدد و نمادهای مدرن آشتی ناپذیر است. آخوند حاکم بر ایران برای ظهور امامی که در همیشۀ تاریخ غایب بوده است، روز و شب تلاش می ¬کند تا در نهایت بتواند حکومت اسلامی را در تمام گسترۀ جهان برقرار کند.
در پی رسیدن به این سراب، تمام هستی و نیستی ایران و ایرانی به بازی گرفته شده است. احمدی نژاد که دو ماه پیش از انتخابات ریاست جمهوری، آگاه از پیروزی خود در انتخابات بود، در مشهد به توضیح و تفسیر هدف ¬های حکومت خود که با اوامر خامنه ¬ای هماهنگ شده ¬¬اند، پرداخت. آنچه او و دولتش باید به سرانجام برسانند، عبارت ¬اند از:

1. ایجاد نخستین دولت اسلامی پس از انقلاب؛

2. ایجاد کشور اسلامی ایران؛

3. تلاش برای برپایی حکومت ­های اسلامی در منطقه؛

4. و در مرحلۀ نهایی برپایی حکومت جهانی اسلام.

دولت اسلامی مورد ادعای خامنه ¬ای که با انتصاب احمدی نژاد تشکیل شد تا برنامه¬های درازمدت رژیم را سامان دهد، بیش از هر چیز به ایجاد بحران و آشوب در منطقه و اتحاد سازمان ¬های اسلامی و مهم تر از همه، برای تدوام امنیت خود و گسترش آشوب و ترور در جامعۀ آزاد جهانی، به تسلیحات هسته ¬ای نیاز حیاتی دارد و در راه آن، آماده است خطر کرده و همۀ پروژه¬های دیگر را نیز تعطیل کند. جالب توجه است که آخوندهای حاکم، دولت¬های سه دهۀ گذشته را اسلامی نمی ¬دانند و از همینرو، از انتصاب احمدی نژاد، به عنوان انقلاب سوم یاد می¬کنند که پس از انقلاب سال 57 و اشغال سفارت آمریکا، بوقوع پیوسته است.
دستاورد تلاش برای برپایی حکومت ¬های اسلامی در منطقه، تا کنون رسوایی حکومت اسلامی را در پی داشته است. حکومت آخوندی حتا با خرج میلیون¬ها دلار نتوانسته است به اتحاد سازمان ¬های اسلامی که خود، ساخته و پرداخته است، سر و سامانی بدهد. در مقابل، ماهیت اسلامی و تروریستی این سازمان ¬ها، در افکار همگانی، آبرویی برای حکومت نگذاشته است. پیش شرطِ حفظ این سازمان¬های اسلامی تروریست که برای ایجاد جو وحشت و هراس، و نیز برای برپایی حکومت ¬های اسلامی تدارک دیده شده ¬اند، دستیابی به تسلیحات هسته ¬ای است که حکومت اسلامی را جنون زده کرده است.
در روزگاری که آمریکا و غرب توانسته ¬اند همه تروریست ¬های اسلامی جهان را از مرزهای خود دور کنند و با گردآوری آنان در منطقۀ نفوذ خود، یعنی در عراق و افغانستان، قادر شده ¬اند دلبخواه و به هنگام ضرورت، آنان را از کار بیندازند، حکومت اسلامی را اضطراب فراگرفته و در چنین شرایطی است که رژیم با تمام توان و با بهره¬ گیری از همۀ امکان ¬های خود برای دستیابی به تسلیحات هسته¬ای، تلاش می ¬کند. بدون این تسلیحات، دامنۀ آشوب جهان ¬گستر که پیش شرطِ ظهور مهدی است، از مرزهای ایران فراتر نخواهد نرفت. از بخت بدِ حکومت اسلامی، مردم نیز هیچگونه تفاهم و هماهنگی با دنیای مالیخولیایی مشتی آخوند مسلمان ندارند. آنچه میان مردم و حکومت دره ¬ای ژرف پدید آورده است، تلاش لایه ¬های گوناگون اجتماعی است برای شناخت و دستیابی به منش و هویت خود، که در جهانی بیننی سکولاریستی و باززایی اندیشه و فرهنگ ایرانی، تبلور یافته است. بی¬تردید این عوامل در کنار دیگر داده ¬های اجتماعی، از هم پاشیدگی آخوند و آخوندیسم اسلامی را به عنوان منفورترین پدیدۀ جهانی، دیر یا زود در پی خواهد داشت.
اگر چه حکومت اسلامی ایران، بارها و بارها اعلام کرده است که قطعنامه¬های شورای امنیت سازمان ملل را نخواهد پذیرفت، اما سیاستمداران غرب و دولتمردان بسیاری، کوشیدند که اهمیت پذیرش این قطعنامه¬ها را به سران حکومت اسلامی تفهیم کرده و آنان را وادار به پیروی از ارادۀ جهانی کنند. حکومت اسلامی که گویا مدیدی ست، صفحه ¬اش خط افتاده است، با رد خواسته¬ های جهانی، همیشه به تکرار یک آهنگ خسته کننده بسنده کرده است؛ ولایتی، موسوی، لاریجانی، خاتمی، شیخ مکلا نگهدار، هاشمی، متکی و همه دست اندر کاران این حکومت، بر حق استفادۀ صلح آمیز ایران از انرژی هسته ¬ای پافشاری کرده و می ¬کنند. اینان، مانند کبکی که سرش را در برف برده است، نمی ¬بینند که جهان دیده است که حکومت اسلامی هجده سال به سازمان¬های جهانی و بویژه به آژانس بین¬اللملی انرژی، در پیوند با سیاست¬های اتمی خود، نیرنگ زده و دروغ گفته است و بنا بر مصوبه¬ های همین سازمان، حکومت دروغ اسلامی بدون اعتماد سازی، در حقیقت از هر حقی محروم است.
به برخی از ریاکاری ¬های ایران که حسن روحانی، رئیس شورای عالی امنیت ملی وقت، اعتراف کرده است، توجه کنید:

_ اکثر فعالیت¬های هسته¬ای را که انجام داده بودیم به آژانس اعلام نکرده بودیم؛
_ ما طرح¬ هایی را که قبلاً با چین داشتیم و طبق پادمان می ¬بایست به آژانس اعلام می ¬کردیم، اعلام نکرده بودیم؛
_ برخی از تجهزاتی را که از روس¬ها خریده بودیم، نگفته بودیم؛
_ آزمایشات مخفی را نگفته بودیم؛
_ ارتباط با شبکه ¬های مختلف در بازار سیاه را نگفته بودیم.
آژانس بین¬اللملی از حکومت اسلامی خواسته بود که نقشۀ بمب اتمی را که از راه¬ های غیر مجاز تهیه کرده است به سازمان انرژی هسته ¬ای تحویل دهد. البرادعی در گزارش های خود در کنار دیگر سرپیچی ¬های حکومت اسلامی، آورده است که رژیم از تحویل نقشۀ بمب اتم سرباز زده است.
پیشتر، در آن هنگام که روحانی سرگرم مذاکره بر سر مسائل هسته ¬ای با هیئت ¬های اروپایی بود، خاتمی و دیگر سران حکومت اسلامی بر خلاف تمام مقررات آژانس انرژی اتمی و معاهده¬ های بین¬المللی، در ساختن کارخانۀ اصفهان که تواناست کیک زرد را به گاز هگزافلوراید تبدیل کند، شتاب داشتند. روحانی اعتراف می ¬کند که هدف مذاکره، اصولاً برای رسیدن به توافقی نبوده است، بلکه هدف، بیش از هر چیزی ایجاد امکان برای رسیدن به خواسته ¬های تسلیحاتی رژیم بوده است و بس. او می¬ گوید:"با فضای آرامی که ایجاد کردیم، توانستیم اصفهان را تکمیل کنیم که الحمدالله امروز اصفهان تکمیل شده است و می ¬توانیم که کیک زرد را به گاز هگزافلوراید تبدیل کنیم که این مسئله بسیار اهمیت دارد."
سیاست حکومت اسلامی برای سوء استفاده از جو آرام کذایی، با شکست روبرو شده است. با فشار جامعۀ جهانی و با صدور قطعنامه ¬ای دیگر، حکومت اسلامی در تنگنایی خانمانسوز گرفتار خواهد آمد. چین و روسیه، چاره ¬ای ندارند مگر همگامی با جامعۀ جهانی. حکومت اسلامی برای تداوم و گسترش خود، نه به مصالح کشوری به نام ایران می ¬اندیشد و نه در پی عزت مردمانی به نام ملت ایران است. این رژیم بیش از هر چیز در پی انهدام ایران و جهان است برای عزت اسلام که مترادف با ظهور امام غایبی ست که هوش از سر آخوند ربوده است. حفظ این نظام تخریبی نیز جز با دستیابی به تسلیحات هسته ¬ای و تضمین از سوی غرب برای نابودی مخالفان، میسر نیست. آخوند و دولتی که هر هفته نمایندگانش برای امامی موهوم نامه در چاه می ¬اندازند، به دنبال آن هستند که با دستیابی به بمب اتم و کاربرد آن در راه نابودی اسرائیل که باید آغاز آشوب و هرج و مرج جهانی باشد، مقدمات بساط ظهور را آماده کنند. غلامرضا آقازاده، وزیر پیشین نفت و رئیس سازمان انرژی اتمی ایران که در حکومت اسلامی به جد مدعی ست با امام زمان در ارتباط دائمی ست، به احمدی نژاد از سوی امام زمان پیام آورده است که او بزودی ظهور خواهد کرد و احمدی نژاد باید پیش زمینه ¬های آن را آماده کند. حسین شریعتمداری که از تحفه های برجستۀ رژیم خمینی است، نیز، در بارۀ اندیشه های رهبر کنونی در پیوند با امام زمان و بمب اتم، در گفتگویی با Newsweek در تاریخ پنجم ماه آگوست 2006 اعلام می کند:
- ايشان (خامنه ¬ای) معتقد است كه رخدادی بزرگ در انتظار جهان است.
- ايشان، همچنين معقتد است كه اين رخداد بزرگ بسيار لذت‌بخش خواهد بود، حتی اگر ما مجبور باشيم بهای زيادی را برايش پرداخت كنيم.
این رخداد بزرگ که به افول قدرت¬های بزرگ تعبیر شده است، به باور این مسلمانان خام اندیش، تنها به دست مهدی می¬ تواند انجام پذیرد که جمهوری اسلامی با دستیابی به بمب اتم و به آشوب کشاندن جهان، در حال آماده کردن زمینه¬ های ظهور اوست.
ما با چنین دولتمردانی سرشار از بلاهت روبرو هستیم. اختلاف هاشمی و خاتمی و دیگر آخوندها با رئیس جمهوری که با رای مردگان از صندوق¬ ها زاده شد، در محتوای چنین بلاهت هایی نیست. ایراد آنان بیشتر از زاویۀ آسیب نظام است. آنان از مدعیان تماس با امام زمان، در این شرایط دشوار که نظام در خطر جدی قرار گرفته است، طلب تقیه می¬ کنند و اینان نیز آخوندهای ترسیده و نگران را به ترس و جبن متهم می ¬کنند.
پیش از این مصباح یزدی اعلام کرده بود که که امام زمان در سال 2007 ظهور خواهد کرد. در چنین هالۀ انتظاری بود که احمدی نژاد در شصتمین مجمع عمومی سازمان ملل در تاریخ 17. سپتامبر 2005، سخنرانی خود را با ظهور هاله ای از نور ( نور مهدی) پیوند داد و پسینتر، در شست و دومین نشستِ همگانی سازمان ملل بیان داشت که : " بدون تردید، امام موعود و مصلح بزرگ و آخرین ناجی و آخرین پیام آور آسمان خواهد آمد."
در کنار مصباح یزدی و پیروانش، همچنانکه یاد شد، آقازاده، وزیر پیشین نفت، همراه با الله وردیخوانی و اردوآبادی، نیز به یک فرقۀ شیعی با حدود 90 عضو تعلق دارند که مدعی ارتباط با امام زمان هستند . بیشتر پست های کلیدی دولتی در اختیار این باند قرار دارد. آقازاده به خامنه ای گزارش داده است ( که خود نیمه شب ها با امام زمان به گفتگو می پردازد و برایش چای می ریزد) که امام غایب بزودی ظهور خواهد کرد و ایشان برنامۀ اتمی کشور را تأیید کرده و باید مقدمات ظهور ایشان آماده شود. در همین راستا و در همین معنا، احمدی نژاد در سخنرانی خود در انستیتوی پژوهشی خمینی در تاریخ 14. آپریل 2006 گفت: " جهان در مقطع یک تغییر بزرگ قرار دارد. انسان باید چشمهایش را بسته باشد که نتواند علائم ظهور را ببیند." دولت احمدی نژاد در برپایی مقدمات ظهور کسی که هرگز نبوده است و گویا باید از چاه جمکران سربرآرد، دمی آرام و قرار ندارد و با ترویج بلاهت و سرکوب روشنگران و روشنگری منتظر این ناجی است که می خواهد در دریایی از خون، بشریت را به عدالت اسلامی و مذهب شیعه هدایت کند.
برای دریافت وضعیت روحی حاکمان مسلمان، ناگزیر باید به یک نکته اساسی در سخنرانی دوستعلی، منشی دولت در کرمان توجه کرد؛ او در تاریخ 25. ماه مارس 2007 در سخنرانی یاد شده، زمان ریاست جمهوری احمدی نژاد را همسان زمان و دوران غیبت صغرا ارزیابی کرد. اگر از این مقایسه به سادگی نگذریم و بر آن درنگی بکنیم، یکی از پایه های نظری امکان ارتباط با امام زمان از سوی مدعیان حکومتی و غیرحکومتی روشن می شود. بنا بر باورهای شیعه، ویژگی اساسی دوران غیبت صغرا، آن است که ارتباط شخصی و ملموس با امام زمان امکان پذیر است. به سخن دیگر، دولت احمدی نژاد که در حالت و وضعیت غیبت صغرا، حکومت می کند، با امام دوازدهم شیعیان در پیوند مستقیم بوده و تمام تصمیم های حکومتی و دولتی با تأیید وی، اجرا می شوند. همین باور است که احمدی نژاد را وامی دارد که در یک سخنرانی در برابر فرماندهان بسیجی در تهران به تاریخ 9. ماه می 2007 بگوید که :
" در تهران خارجیان بسیاری بسرمی برند که سعی دارند آدرس و محل ملاقات امام غایب را پیدا کنند تا ایشان را از میان بردارند و از تحقق حکومت الله جلوگیری کنند."

2. سپاه پاسداران و ظهور مهدی

انتقال گام به گام تمام قدرت دولتی به سپاه پاسداران، در حقیقت تصمیمی است برای شتاب بخشیدن به ظهور مهدی. از 21 هموند هیئت دولت، تنها پنج نفر وابسته به سپاه پاسداران نیستند. هم اکنون این سپاه، تنها نیرویی است که با بهره گیری از تمامی امکان های حکومتی، برای رسیدن به هدف های استراتژیک و روزمرۀ ولایت فقیه، در سرتاسر کشور تلاش می کند.
سپاه پاسداران در همۀ زمینه های اقتصادی کشور فعال است و به عنوان یک نهاد نظامی، بزرگترین قدرت اقتصادی است. این سپاه، به هیچ ارگان و مرجعی، مگر ولی فقیه پاسخگو نیست. سپاه در معامله های اقتصادی، از پرداخت مالیات و هزینه های گمرکی معاف است. بنا بر گزارش یک نمایندۀ مجلس، 68 درصد همه صادرات کشور از سوی سپاه پاسداران انجام می گیرد. تنها در سال گذشته، درآمد سپاه از قاچاق کالا، 12 میلیارد دلار بوده است. بسیاری از بندرهای خلیج فارس از سوی سپاه اداره می شوند که از هرگونه کنترلی آزاد هستند. 25 ورودی و خروجی فرودگاه، بدون هرگونه کنترلی در اختیار سپاه پاسدارن هستند. ( الفونه 30. 1. 2008 )
پیش از این، در مارس 1990 خمینی اعلام کرده بود که مهمترین وظیفۀ حکومت اسلامی، گسترش اسلام در جهان است. برای رسیدن به این هدف و نیز برای آماده کردن پیشزمینه های ظهور، سپاه مهمترین و کاراترین ابزاری است که از دل حکومت اسلامی برآمده است. این سپاه با وفاداری کامل به ولایت فقیه، دو هدف اساسی را دنبال می کند:
1. انهدام اپوزیسیون داخلی، جهت حفظ نظام اسلامی؛
2. آموزش نظامی مسلمانان در مجموع و آموزش نظامی گروه های شیعی منطقه، جهت پیشبرد هدف های سیاسی استراتژیک و ایدئولوژیکی آخوندها.
هم اکنون، نیروهای اسلامی منطقه، از سوی پاسداران و بویژه از سوی واحد قدس که بخشی از سپاه ست و مستقیماً زیر نظر خامنه¬ای عمل می ¬کند، آموزش نظامی می ¬بینند و از کمک های مالی نیز برخوردارمی ¬شوند.
در عراق بریگاد المهدی از مقتدا صدر حمایت می کند که موظف است نفوذ آخوندها را در عراق تقویت کند. سپاه بدر نیز که بازوی نظامی شورای انقلاب اسلامی عراق است، از کمک های مالی و نظامی سپاه پاسداران بهره های فراوان می برد. بنا به گزارشی از نیویورک تایمز، واحد قدس به گونه ای سخاوتمندانه، مواد منفجره در اختیار نیروهای شیعی قرار می دهد.
سپاه پاسداران، همچنین نقش بزرگی در تقویت حزب الله لبنان دارد. به گروه های شبه نظامی حزب الله، کمک های مالی می شود و نیز مدرنترین تجهیزات نظامی در اختیارشان قرار می گیرند. نیروهای شبه نظامی طرفدار آخوندها در حماس و نیز جهاد اسلامی فلسطین از دریافت کنندگان اینگونه کمک های بی در و پیکر هستند.
واحد قدس وابسته به سپاه پاسداران، دارای بخش هایی است که مسئولیت حوزه های مربوط به عراق، لبنان، بخش های خودمختار فلسطین، اردن، افغانستان، پاکستان، هندوستان، ترکیه، شبه جزیرۀ عربستان، آفریقای شمالی، اروپا و همچنین آمریکای شمالی را به عهده دارند. سمت و سوی تمام تلاش های مالی و نظامی سپاه، در داخل کشور نابودی ارزش های ایرانی و جایگزینی آنها با ایده های اسلامی است و در خارج، وحدت مسلمانان در مجموع و بویژه وحدت شیعیان است برای نابودی ارزش های سکولار و تمامی جلوه های مدرنیته در زندگانی اجتماعی که خود، پیشزمینه های ظهور مهدی است.

3. سیاست ضد اسرائیلی حکومت اسلامی

نابودی اسرائیل، بخش جدایی ناپذیر دگمای ظهور مهدی است. اسرائیل، تنها کشوری است در منطقه که تعصب های اسلامی، نقشی در مناسباتِ سیاسی و اجتماعی آنجا، ندارند. رژیم حاکم بر ایران، بر این باور است که وحدت جهان اسلام، تنها هنگامی می تواند به سرانجام برسد که یهود ستیزی و اسرائیل ستیزی، در عمل و در نظر، تبدیل به اصول اساسی سیاست شوند.
در کنفرانس تهران که با عنوان " جهانی بدون صهیونیسم" در تاریخ 26 اکتبر 2005 برگزار شد، احمدی نژاد جهان را چنین تهدید کرد: " اگر کسی... به این نتیجه برسد که باید رژیم صهیونیستی را به رسمیت بشناسد، باید بداند که که در آتش جمعیت اسلامی خواهد سوخت... اگر کسی وجود این رژیم را به رسمیت بشناسد، درحقیقت شکست جهان اسلام را به رسمیت شناخته است."
در ماه دسامبر 2005، وی در یک گفتگوی تلویزیونی با تلویزیوان ایرانی عرب زبان العالم، از این مسئله سخن به میان آورد که دولت اسرائیل به آلمان و یا به اطریش منتقل شود. احمدی نژاد در 14 آپریل 2006 بیان داشت: " چه کسی بپسندد و یا نپسندد، رژیم صهیونیستی رو به اضمحلال است."
بنا به گزارشی از CNN احمدی نژاد به هنگام " کنفرانس اضطراری" مالزیا که در پیوند با جنگ لبنان در سال 2006 برگزار شده بود، این عقیده را اعلام کرد که حل اساسی مسئلۀ خاور نزدیک در گرو "محو و نابودی رژیم صهیونیستی است."
آنچه احمدی نژاد و دیگران آخوندهای معمم و مکلای دیگر در بارۀ نابودی اسرائیل بیان می کنند، در حقیقت، بیشتر بخشی از باورهای دینی آنان است تا دلنگرانی برای بهبود زندگانی فلسطینیان. تأکید بر این نکته از اهمیتی اساسی برخوردار است که بدانیم جنگ آخوندها و نیروهای شبه نظامی هوادار آنها در منطقه، بیش از آنکه به دنبال دستیابی اعراب به این گوشه و آن گوشۀ خاک فلسطین باشد، ماهیتی دینی دارد که با شدت تمام علیه یهودیان در جریان است. به این وجه اساسی جنگ اعراب با اسرائیل تا کنون توجه چندانی نشده است. بی تردید باید پذیرفت که بدون حل این فراز مشکل آفرین مسألۀ اعراب و اسرائیل، بحران منطقه، حتا اگر اوضاع منطقه در دوره هایی با آرامش و صلح همراه باشد، باز با تلنگری تداوم خواهد یافت. آیا کشورهای اروپایی و بویژه کشورهای اتحادیۀ اروپا که از توان بالایی برای حل مسألۀ اعراب و اسرائیل برخوردارند، ذینفع هستند که با پرهیز از خرافۀ "اروپا مرکزی" که انسان غیراروپایی را شایسته مناسبات جهانشمول دمکراتیک و دستاوردهای انسان مدرن نمی داند، از منظر مدرنیته به این وجه مشکل منطقه بپردازند و از این زاویه به آن بنگرند؟
از سوی دیگر، ناهمخوانی منافع و تضاد منافع اقتصادی وسیاسی اتحادیۀ اروپا و آمریکا بر سر منطقۀ خلیج فارس و ادارۀ مالی و سیاسی منابع فسیلی منطقه، یکی دیگر از موانع جدی حلِ اساسی بحران منطقه و مسأله اعراب و اسرائیل است. حکومت اسلامی توانسته است که با بهره گیری استادانه و زیرکانه از اینگونه تضادها به دور از انظار جهانی، مخالفان داخلی را سرکوب کرده و هدف های خود را در پوشش مبارزۀ ضد امپریالیستی به پیش ببرد.
حکومت اسلامی توانسته است با استفاده و سوء استفاده از این شعار، انتقادِ درست روشنفکران غربی را به مدرنیته از محتوی خالی کرده و ماهیت و طبیعتِ مدرنیته ستیزی خود را پنهان کند. همین چاله و چاهی که بسیاری از روشنفکران غربی را به کام خود فروبرده و آنان را به کژاندیشی در بارۀ آخوندها و حکومت آخوندی گرفتار کرده است، خیل بزرگی از روشنفکران وطنی را نیز به بیراه برد و قربانیان فراوان گرفت. جای تردید نیست که کژاندیشی روشنفکران غرب، تأثیری جهانی خواهد داشت و نیز قربانیانی با اندازه و مقیاسی متناسب با آن. آخوندها می ¬اندیشند که توانسته اند در جنگ خود با جهان مدرن و پروژۀ مدرنیته، بیش از همه روسیه و چین را با قراردادهای اقتصادی کلان خام کرده و با تحکیم جایگاه خود در مناسبات جهانی، می¬توانند زمینه را برای ظهور و حکومت جهانی اسلام آماده کنند.
برای دستیابی به چنین هدفی که هم اکنون و در این مرحله، در دستیابی به تسلیحات هسته ای خلاصه شده، استفاده و سوء استفاده از هر وسیلۀ ممکنی، مجاز است. شاید این تلاش ها، در نظر ما بیهوده جلوه کنند که در حقیقت، چنین نیز هست، اما از دیدگاه حاکمیت اسلامی و دولتمردانش، این تلاش¬ها، وظیفه ای است اسلامی که بدون توجه به شرایط پیرامونی، با تعصب تمام باید پیگیری شوند. در این راه، تقیه، براترین ابزاری است که مدتی دراز، حکومت اسلامی ایران را قادر کرده بود با فریب و نیرنگ جهان، برنامه¬های بلندپروازانۀ هسته ای خود را دنبال کند.
در پایان، به خطر تصور ناپذیری که جهان مدرن و سکولار را تهدید می کند، کوتاه اشاره ای می کنم.
واقعیت این است که اسلام و بویژه اسلام شیعی، حاصل و محصول جوامعی است که تولید و بازتولید اجتماعی آن در میان توده ها، بلاهت است و این تولید و بازتولید، در میان آخوندها و فقها، جنایت. یعنی، جنونِ جنایت و اشتغال به جهل و ترویج آن، بیش از آنکه نیتی تبهکارانه از سوی حکومت اسلامی باشد، ذاتی و همزادِ بافت و ساختار خودِ این دین است. خطری که جهان مدرن را تهدید می¬کند، ذهنیتِ تصورناپذیری است که به جامۀ واقعیت در آمده و به سیاست روز حاکمان مسلمان تبدیل شده است. تصوری، که شعور انسان مدرن و جامعۀ مدرن توانا به درک آن نیست.
در چنین شرایطی، دمکراسی¬های غرب، بیش از هر زمان دیگر آسیب پذیر شده ¬اند. سرمایه داری نابِ لگام گسیخته، ملیون ها انسان زحمتکش را در کشورهای متروپل، به سراشیب فقر رانده و آنان را به بردگان روزگار معاصر تبدیل کرده است. بنا به گزارش رسانه ¬ها، در آلمان از هر چهار نفر، یک نفر در فقر بسر می ¬برد. بر تعداد کودکانی که زیر خط فقر زندگی می ¬کنند، روز به روز افزوده می شود. آنسوی دیگر سرمایه داری ناب و رشد برده داری مدرن، مماشات با جنایتکارترین رژیم موجود جهان است. در حقیقت، تحکیم مناسبات برده داری در جهان مدرن و رشد اسلام ناب محمدی که از آن تغذیه می کند، پست و روی یک سکۀ واحد است.
مختصر اینکه؛ دو خطر جدی، جهان مدرن را به چالش گرفته¬اند:
1. سرمایه داری لگام گسیخته که به تحکیم مناسبات برده داری روی آورده است؛
2. رشد اسلام که تاریخ آن، جز جهل و جنون، چیزی به ارمغان نیاورده است.
اما، آنچه بود و نبود ما را به عنوان انسان ایرانی به پرتگاه نیستی نزدیک کرده، بلاهت اسلامی است. این بلاهت، امری اجتماعی است که برای غلبه بر آن، باید به جستجوی ابزارهایی بود که بتوانند از بازتولید اجتماعی بلاهت جلوگیری کنند. شوربختانه، بخش اصولی بازتولید این بلاهت، بویژه در میان قشرهای باسواد، بلاهت به تقصیر است که اگر با زبان کانت بگویم، یعنی این اقشار به صغارتی تن درداده اند که خود به تولید و بازتولید آن یاری می رسانند؛ یعنی صغارتِ به تقصیر.

جهل و جنون و تقیه را می بینند و تا می توانند سکوت می کنند و بر چشم هاشان و بر دل هاشان مُهر می زنند.
کانت می گوید که چنین رفتاری دو دلیل اساسی دارد:
1. تنبلی؛
2. بزدلی.
این بزدلی، فرآیند فرومایگی است.

................................................


پی نوشت

1. هنگامی که محمد عسگری درگذشت، می بایست که مسئله امامت نیز پایان می یافت؛ چرا که از وی فرزندی نبود که در جایگاه وی بنشیند. شخصی با نام عثمان بن سعید برخاست که از وی پسری مانده است که از روز تولد در سردابه ای به سربرده و وی واسط و رابط اوست. برادر محمد عسگری درآمد و برای همگان روشن کرد که برادرش، هیچگاه فرزندی نداشته است. او، همان کسی است که به خاطر پرتوافکنی بر واقعیت، در باورهای شیعه به جعفر کذاب شهره شده است.

2. آخوندهای شیعه تبلیغ می کنند که امام زمان، پس از هفتاد سال غیبت و پرهیز از جمع و جمعیت، به آخرین واسط خود، علی بن محمد سمری نامی، نامه می نویسد و اعلام می کند که به غیبت کبری دچار خواهد شد و دیگر تا الله نخواهد، ظهور نخواهد کرد و ازین پس، مدعیان ارتباط، دروغگویانند. با این حال، شیعیان در این امر هماهنگ نیستند؛ چنانچه به ارتباط حسن بن مثله جمکرانی با امام زمان، باور دارند. این شخص را در شب هفدهم رمضان 373 قمری، مردم به نزد امام زمان و خضر می برند که به جمکران آمده بودند. امام زمان بشارت می دهد که این تکه از خاک، مطهر است و حسن جمکرانی باید بر آن مسجدی بسازد. جمکرانی، پیام مهدی را برای ابوالحسن رضای قمی به شهر قم می آورد که او هم به نوبۀ خود و پیشاپیش از این پیام با خبر بوده است. چنین است که مسجد جمکران در آن روزگاران سیاه، ساخته می شود. حکومت آخوندی، تا توانسته است این مسجد را همراه و همزمان با خرافه پرستی گسترش داده است، از سویی و از سوی دیگر، وجود این مسجد و چرایی و چگونگی ساخت آن، دلیلی ست برای امکان ارتباط با امام زمان در دوران غیبت کبرا که هم اکنون مدعیان قدرتمند و با نفوذی نیز، دارد.

j-asadian@web.de