4 November 2008

سی‌امین سالگرد بزرگ‌ترین جفتک «سیاسی ـ عبادی» پادوهای سازمان سیا در تاریخ کشورمان



جفتک و سفارت!

ناهید رکسان

...
امروز سوم نوامبر 2008، سی‌امین سالگرد بزرگ‌ترین جفتک «سیاسی ـ عبادی» پادوهای سازمان سیا در تاریخ کشورمان است. جفتکی که به مراتب از اعلام بی‌طرفی سران مزدور ارتش در بهمن‌ماه 1357اهمیت بیشتری دارد. چرا که توطئة بیگانگان در اشغال سفارت آمریکا، زمینة تحریم اقتصادی و تحمیل جنگ بر ملت ایران را فراهم ساخت. این خیانت در داخل مرزها از یک سو زمینة سرکوب مخالفان را به همراه آورد، و از سوی دیگر شرکای اصلی توطئه، یا همان اعضای نهضت آزادی را در جایگاه مخالفان اشغال سفارت قرار داد و از همه مهمتر نقش پیشگام و پیشتاز در مبارزات ضدامپریالیستی را برای «داس‌الله» محفوظ داشت! بله، در چنین روزی بود که سازمان سیا با یک تیر ناقابل، طی سه دهه چندین و چند نشان زد. به همین دلیل بود که رهبر مفلوک جمکران تکرار می‌کرد، این «انقلاب دوم» از اولی هم مهم‌تر است. البته این سخنان را ساواک بر زبان روح‌الله جاری می‌کرد،‌ چون امام کذا همانطور که شاهد بودیم از درک و فهم، به ویژه در زمینة سیاسی معافیت دائم داشتند و به همین دلیل از سوی گروه برژینسکی برای اشغال جایگاه «رهبری» مناسب تشخیص داده شدند.

همانطور که به یاد داریم ـ و همانطورکه برادران و خواهران قلم به مزد در داخل و خارج از مرزها خود را به عادت معهود به خریت زده‌اند، پیش از اشغال سفارت آمریکا توسط عملة ساواک، برادران «داس‌الله» به سفارتخانة کذا هجوم بردند و هیچکس هم برای‌شان هورا نکشید. نیروهای انتظامی داسیون را اخراج کردند و حاج آبراهام یزدی هم از سفیر گاوچران‌ها در ایران رسماً عذرخواهی کردند و قضیه فیصله یافت، ‌ ولی نه برای سازمان سیا. برای سازمان سیا این یک گام آزمایشی بود که با موفقیت کامل برداشته شد. می‌دانیم که داس‌الله مانند همه تشکل‌های چپ‌نما بخشی از چپگرایان شوت و پرت را به دور خود جمع کرده تا همگی با امپریالیسم «مبارزه» کنند. البته طی سه دهة اخیر شاهد بودیم که مبارزات رهبران «داس‌الله» از دلالی و پادوئی برای آخوندهای حکومتی و شعارهای مهمل فراتر نرفته. ترهات اخیر سپیده صلح‌جو و «اسکیزیدن» خواهر ماجدی شاهدی است بر این مدعا. بگذریم!

رهبری چپ‌نمایان با سازمان‌دهی تهاجم به سفارت ارباب به هواداران شوت‌وپرت‌شان ثابت کردند که همچنان عزم «مبارزات» دارند و این دولت «لیبرال» بازرگان است که مانع «مبارزات چپ» شده. چرا؟ چون برای حفظ منافع سازمان سیا لازم بود که فاشیست‌های فکل‌کراواتی نهضت حوزه و بازار «لیبرال» معرفی شوند. تا از اینراه استالینیست‌های مفلوک و تاریخ‌ستیز که یک پا در صحرای کربلا داشتند ـ هدف‌شان به قول «قهرمانان‌شان» رسیدن از علی به سوسیالیسم بود ـ بتوانند خود را «مارکسیست» خوانده و مدافع حقوق کارگران شوند.

حال یک پرانتز باز می‌کنیم تا گروگانگیری را در چارچوب سیاست‌های کلان ایالات متحد بنگریم. پس از انقلاب اکتبر در روسیه همانطورکه پیشتر هم اشاره شد برای مبارزه با نظریات و مفاهیم انسان‌محور، «مکتب فرانکفورت» در اروپای مرکزی پایه ریزی شد و هربرت مارکوزه، کارمند آتی سازمان امنیت ایالات متحد، یورگن‌هابرماس و به ویژه آدورنو در این «حلقه» حضور به هم رساندند. طی جنگ سرد برنامة سازمان سیا ایجاد یک «اتحاد مسیحی ـ مسلمان» برای مبارزه با اتحاد جماهیر شوروی بود، و علیرغم فروپاشی اتحاد شوروی این طرح هنوز در دستورکار سازمان سیا قرار دارد. به همین دلیل هفته گذشته، محمد خاتمی در شهر وین مسلمانان و مسیحیان را به «اتحاد» دعوت کرد. بله محمد خاتمی و حکومت ملایان در واقع در چارچوب همین سیاست سازمان سیا قرار گرفته‌اند.

برخلاف تبلیغات پروپاگاندیست‌های غرب طراح چنین اتحادی به هیچ ‌عنوان ویلیام کیسی رئیس سازمان سیا در دورة ریگان نبود. اتحاد مسیحیان و مسلمانان از زمان حضور مستشاران نظامی آلمان نازی در ایران یک واقعیت بوده! ستایش پرسوناژ رمان صادق هدایت، «حاجی‌آقا» از هیتلر و نظم نوین، بازتابی است از این واقعیت که در جامعة ایران گرایش حکومت، بازاریان و دستاربندان به فاشیسم کاملاً «طبیعی» می‌نمود. و علیرغم استعفای کلنل میرپنج، که به عنوان سپر بلای ناخداکلمب از هیتلر طرفداری می‌کرد، به برکت وجود محمد مصدق در جایگاه نمایندة مجلس‌ و سپس در مقام نخست وزیر، «اتحاد مقدس» همچنان گسترش یافت، تا در 22 بهمن سال 1357 به حاکمیت بنشیند. ابزار این اتحاد، چپاول نفت و تولید و پرورش تروریست جهت ایجاد آشوب و ناامنی است تا از این راه گسترش قاچاق مواد مخدر و برده فروشی امکانپذیر شود. به همین دلیل محمد خاتمی در تاریخ 25 اکتبر سالجاری در آکادمی علوم شهر وین خواهان تداوم «اتحاد مقدس» شد!

«بیش از نیمی از جمعیت جهان مسلمان و یا مسیحی هستند و با همکاری این دو گروه می‌توان صلح و اتفاق نظر را در جهان گسترش داد.»
منبع: رادیو فردا، همان تاریخ.

بله بهتر است نیمی از مردم جهان بر ضد نیمی دیگر با یکدیگر «متحد» شوند تا طرح‌های سازمان سیا بخوبی پیشرفت کند. این چنین است که ابعاد توطئه‌ای به نام «گفتگوی تمدن‌ها»‌ که در چارچوب فعالیت‌های فرهنگی ناتو توسط روژه‌گارودی، فیلسوف و نظریه‌پرداز حزب کمونیست فرانسه ساخته و پرداخته شد بهتر مشخص می‌شود. گفتیم که گارودی برای موفقیت این طرح استحماری حتی مسلمان شد و طرح کذا را به نام نامی محمد خاتمی به ثبت رساندند، تا جهانیان به نبوغ این فیلسوف کودکستان‌های اردکان پی‌ ببرند. حال پرانتز اتحاد مقدس را می‌بندیم و باز می‌گردیم به گروگانگیری سیزدهم آبانماه که دو گروه از فاشیست‌های پادوی استعمار را در جایگاه اوپوزیسیون تثبیت کرد: نهضت آزادی و چپ‌نمایان. البته بعدها شکست طرح تجزیة ایران باعث شد که گروه بنی‌صدر و رجوی نیز در جایگاه اوپوزیسیون قرارگیرند. پیش از ادامة مطلب یادآور شویم که رهبران اوپوزیسیون کذا بدون استثناء مدافع دین بوده، افتخار پادوئی برای سازمان سیا را دارند. چند روز پیش نیز یکی از برادران «داس‌الله» در سایت اخبار روز ضمن انتقاد از «سازشکاری» خواهر سپیده صلح‌جو،‌ «سکولاریسم» را بخشی از ارث و میراث گروه خود معرفی کرده، ارادت‌شان را به آیت‌الله بروجردی نیز اعلام داشتند!

این همان «چپ معنوی» است که پیشتر با آزادی مخالف بود، چون به زعم اینان آمریکا آزادیخواه‌ بود و آزادیخواهان نیز همه طرفداران آمریکا به شمار می‌آمدند! ولی امروز اوضاع تفاوت کرده! البته نه در واقعیت، که در شعارهای «داس‌الله»! اینان می‌گویند «آنزمان ما آزادی نمی‌خواستیم»، و رادیوزمانه هم این جملة عوامفریب را تیتر کرده تا همه بدانند و آگاه باشند که امروز چپ‌نمایان آزادی می‌خواهند! حال آنکه چنین نیست؛ چپ‌نمایان هم‌صدا با گروه خاتمی برای حفظ سنگر سرکوب فاشیستی تلاش می‌کنند، چرا که می‌پندارند ما ملت ایران، آمریکا را مدافع آزادی و دمکراسی می‌شناسیم و چون آمریکا با احمدی نژاد در ظاهر «خصومت» دارد، از اینجا نتیجه خواهیم گرفت که احمدی نژاد آزادی ستیز است و مخالفان‌اش نیز آزادیخواه! این صورت‌بندی کودکانه‌ای است که این حضرات می‌خواهند به ملت ایران حقنه کنند.

ما نیک می‌دانیم که احمدی‌ نژاد را برای سازماندهی جنگ از صندوق مارگیری بیرون کشیدند، ولی به دلیل شکست ناتو در جنگ 33 روزه و جنگ قفقاز، طرح گسترش بحران نظامی به ایران کاملاً شکست خورده است. دلیل عصبانیت الی ویزل از حضور احمدی نژاد در نیویورک نیز همین بود. الی ویزل و هم قبیله‌ای‌های‌اش هرگز از حضور یک جانور وحشی به نام خامنه‌ای در نیویورک آزرده خاطر نشدند، چرا که خامنه‌ای خبر خوش تداوم جنگ را برایشان آورده بود. از مطلب دور افتادیم، بازگردیم به سالگرد اشغال سفارت آمریکا، «عملیاتی» که دو گروه فاشیست را در جایگاه لیبرال و مارکسیست قرار داد.

پس از گذشت سه دهه، ‌ اینک یک بخش از فاشیست‌ها خواهان اشغال جایگاه «لیبرال دمکراسی» شده‌اند، البته از نوع لیبرال دمکراسی «معنوی» و «دینی» که سازمان ناتو از زبان رژیس دبره‌ها برای جهان سوم تجویز می‌کند. به گزارش کیهان، مورخ 13 آبانماه، مرعشی، از اعضای قبیلة بهرمانی و سخنگوی کارگزاران می‌گوید، ما یک حزب «لیبرال دمکرات مسلمان» هستیم ولی تحزب در کشور ما پذیرفته نشده، چون خمینی با حزب مخالف بود! بله، به این ترتیب امثال مرعشی و کرباسچی هم لیبرال‌ شده‌اند و هم دمکرات و هم مسلمان، درست عین پاسدار اکبر خودمان. و دیگر جائی برای هیچ گروهی نیست، چون همة تشکل‌های سیاسی در جمکران را می‌توان در قالب همین حضرات دید، و از آنجا که همة مردم می‌باید در ایران الزاماً مسلمان باشند کارگزاران هم لیبرال دمکرات‌هائی شده‌اند، مسلمان!

هر چند اسلام مانند دیگر ادیان ابراهیمی با لیبرالیسم و دمکراسی در تضاد قرار می‌گیرد. ولی وقتی سازمان سیا «جمهور» را به لجن اسلام می‌آلاید، هر چه در این «جمهور» وجود دارد از این لجن مقدس تغذیه خواهد کرد. مرعشی از اینکه «مردم» و «مسئولان» با ایجاد احزاب مخالف‌اند ابراز تأسف هم کرده! و کیهان این سخنان را «توهین به مردم» قلمداد می‌کند. البته «مردم» کذا از همان پاسدار شریعتمداری‌ها و اسمال تیغ‌زن‌ها تشکیل شده‌اند، و مسلم است هر گونه نظم و سازمان‌یابی در کشورمان برای این مردم موهن باشد چرا که سد راه عربده‌جوئی و نفس‌کش‌طلبی‌شان خواهد شد. و بدون عربده‌جوئی و نفس‌کش‌طلبی این «مردم»، جوانان نمی‌توانند به فرمودة رهبری احساس مسئولیت کرده سفارتخانه اشغال کنند.

به مناسبت سالگرد اشغال سفارت آمریکا، ساواک جمکران برای انحراف افکار عمومی در شهرها مراسم سخنرانی و شارلاتانیسم و همایش بر پا کرده. در بابلسر، عباس سلیمی نمین، مسئول اسبق کیهان هوائی در همایش «اشغال سفارت، شجاعت یا حماقت» می‌فرمایند، این اقدام نیاز به «بازخوانی» دارد. سلیمی نمین همان «متفکری» است که پیشتر ادعا کرده بود تخت جمشید را مهاجران روس‌ ساخته‌اند! البته هنوز نگفته مهاجران کذا کمونیست بوده‌اند، چون در اینصورت امکان آلیزیدن و اسکیزیدن از کاماراد ماجدی‌ها سلب خواهد شد، و حکومت چاه جمکران چپ مترقی خود را نیز از دست می‌دهد. در هر حال سلیمی نمین می‌گوید، دانشجویان خیلی با هوش بودند چون «تهدید اصلی جامعه» را شناختند. و تهدید اصلی جامعة ایران به زعم نوچة اکبربهرمانی همان سفارت آمریکا بوده!

سلیمی نمین در ادامة سخنان سرشار از بلاهت خود می‌افزاید، آن ‌زمان بر خلاف امروز دانشجویان خیلی «مطالعه» داشتند و مسائل جهانی را بخوبی تحلیل می‌کردند به همین دلیل اشغال سفارت شوروی هم در برنامه‌شان بود. علامت تعجب نمی‌گذاریم ولی سخنان احمقانة دانشجویان کذا که از قضای روزگار بعضی‌های‌شان دانشجو هم نبودند، هنوز در آرشیو خبرگزاری‌ها موجود است. در ثانی دانشجو بودن و مطالعه کردن جهت ارائة یک تحلیل سیاسی به هیچ عنوان کافی نیست:

«دانشجویان در سال 1358، با ارزیابی تهدید اصلی جامعه که سفارت آمریکا در ایران به شمار می‌رفت با تحلیلی هوشمندانه این حرکت را خلق کردند.»

این سخنان شیوا و پر مغز در «فارس‌نیوز» مورخ 13 آبانماه منتشر شده. و سخنگوی «محترم»، عباس سلیمی‌نمین، مدیر «دفتر مطالعات و تدوین تاریخ معاصر ایران» است که این «حرکت» را با خیانت محمد مصدق برای ملی کردن نفت در ترادف قرار داده می‌گوید، این حرکت اگر چه خلاف قانون است و تجاوز به خاک یک کشور به شمار می‌رود، ولی وقتی کشوری جنایت کرده باشد، رعایت قانون لزومی ندارد، و دانشجویان تهدید را به جان خریده و سفارت را اشغال کردند! باید از حضور «متفکر» و «مورخ» بزرگ سئوال کرد، آیا ایالات متحد به عنوان بنیانگذار ساواک، ارتش و نیروهای مسلح کشور ایران، برای اعمال سیاست خود در کشوری که تمامی ساختارهای امنیتی و نظامی‌اش دست‌ نخورده باقی مانده بود، به همان ساختمان فکسنی خیابان تخت‌جمشید محتاج بوده؟ خلاصه بگوئیم، این جفنگ‌بافی‌ها جفتکی است واقعی به طاق طویلة شیادی. این نوع جفتک‌های اصیل را فقط می‌توان در «فعالیت‌های» سیاسی امثال استاد سلیمی‌نمین دید که استادانه «می‌آلیزند»! هم نانخور حکومتی هستند که سلاح، بنزین و گندم‌اش را از دست پرمهر عموسام دریافت‌ می‌کند، هم سه دهه است که با شعار مسخرة نبرد با آمریکا جیب ما ملت را زده‌اند.

http://nahidroxan.blogspot.com