هیچ اتفاقی نیافتاده است!
احمد قصابان
احمد قصابان
ما همواره بیرون از قدرت بوده ایم، اصلا ویژگی ما این است که خارج از قدرت باشیم. وظیفه ما این است که اگر خواستند از آرمان گرایی نام ببرند و از فضای حزبی و بازی های کثیف سیاسی دور شوند، ایفای نقش کنیم. حتی اگر در گیرودار این بازی های کثیف سیاستمردانی حرمت این آرمان گرایی و روحیه بهتر طلبی را نگاه نداشتند و پرده های شرم و حیا را دریدند، باز هم ما به این دلخوشیم که روسیاهی به زغال خواهد ماند.
بیرون از قدرت بودنمان افتخار ماست، مگر نه اینکه کسانی بودند که وارد عرصه قدرت شدند و امروز علف های هرز باغ گل های رز نگریسته می شود. اگر کسی به دنبال عقیده و هدف خود نمی رود، ما این خلا را جبران خواهیم کرد. اگر جرات حرف راست زدن برای کسی وجود ندارد ما این جسارت را به رخ او خواهیم کشید، اگر کمرهای خم و تملق های رنگین را برای ماندن در گوشه ای از قدرت می بینیم به خود می بالیم و با تبسمی از کنارشان می گذریم. در روزهایی که بازار خود فروشی داغ داغ است ما در نهایت ساکتیم و به مصلحت زمانه دم بر نمی آوریم.
حال با وجود این امتیازات گرانبها چه خیال است که بازداشتمان کنند و ممنوع التحصیل و حتی ممنوع از زندگی … هیچ اتفاقی نیافتاده است، ما همانیم که بودیم و همان ماندنمان مهم است. در این فضای رخوت سیاسی بودنِ، کسانی که هنوز زنهار بدهند که "چه می کنید؟ فراموش کرده اید چه شد؟" از اهمیت بسیاری برخوردار است.
اما چگونه می توان قدرت را به کناری نهاد و در کنار آن قدرتمند شد حرفی است که در پی این مقدمه باید به آن پرداخت
حفظ استقلال حرکتی خودجوش که خودجوشی آن راهی برای بقای آن است همواره از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده است و از این رو است که تمامی حکومت های در حال گذار خواستار این مطلبند که تشکل های مستقل را در لوایی از نام خود حفظ کنند و در این چتر هر گونه نقد و حتی ضربه ای را می پذیرد، اما اگر در مواردی این حرکت ها خیلی کوچک تر و به صورت مستقل انجام شود، تحمل کمی از خود نشان داده و سعی در از ریشه بر انداختن آن می شود. این اقدام که نشان از نرسیدن یک جامعه و به تبع آن حکومت مسلط بر جامعه، به مرزهای فضای دموکراتیک است، هم چون آفتی در سیر فعالیت های مستقل اجتماعی رسوخ کرده است تا جایی که گاهی مجموعه های مرتبط با قدرت به عنوان جنبش های اجتماعی شناخته می شود. این اقدام حاکمیت نه تنها باعث قوی تر شدن خوی استبدادی در ظاهری دموکراتیک خواهد شد، بلکه جنبش های مدنی را نیز به سوی رخوتی از داخل پیش می برد و فضای سرکوب را برای نیروهای خودسر به نام جنبش باز می گذارد. در چنین حالتی حرکات مردمی که در برخی موارد به علت فشارهای روزمره زندگی پیش می آید جلوتر از جنبش نخبگان شکل می گیرد و چون در وهله اول عده ای از مردم به جنبش های خودساخته حکومتی اعتماد ندارند این حرکات ابتر و به صورت نیمه رها می شود و حس سرخوردگی شدیدی را به بدنه اجتماعی عامه وارد خواهد کرد و در وهله دوم در صورت اعتماد مردمی به جنبش های خودساخته حکومتی این حرکات در سمت و سوی همراهی با حاکمیت برای حفظ مشروعیت پیش می رود.
در چنین فضایی حفظ استقلال جنبش های اجتماعی تنها از طریق حفظ بقا و رشد عرضی قابل انجام است، به این صورت که لفظ ها و گفتارها این استقلال را به مخاطبان می رساند و ریشه نیز این جدایی عملی خود را حفظ می کند تا زمانی که فضای مناسب رشد پیدا شود. همراهی در این فضا با سایر جنبش های اجتماعی بسیار حائز اهمیت است، چه بسا هیچ یک از این جنبش های مستقل که در عین زیر فشار حاکمیت بودن، مشروعیت قانونی نیز ندارند قدرت محسوسی نداشته باشند، اما در کنار سایر جنبش های اجتماعی که آن ها نیز کمابیش همین شرایط را دارند به قدری قابل دفاع و ارزیابی تبدیل می شوند. این حرکت که در شرایط خاصی فضای نمو ایده آل پیدا می کنند، در بسیاری از موارد نیازمند حمایت علمی و مالی بدنه ای از جامعه است که این شرایط را دارند.
از این رو است که بعد از موازی سازی که در دوران ما بسیار از طرف قدرت مسلط بر جامعه در تشکل های مدنی و اجتماعی شکل می گیرد، به دنبال بازگشتن به مسیری در راه و سیر حاکمیت کار عبث و بیهوده ای است و بر عکس در این شرایط در صورت رسیدن این تشکل های اصلی که توسط قدرت حاکمه بازسازی و ایجاد شده اند؛ به یکدیگر می توان مسیر اصلی حرکت را پیدا و اعلام کرد. اصولی که در یک مجموعه قبل از خروج از حکومت به صورت مخفی و در باطن آن مجموعه وجود داشته است بعد از اخراج توسط حاکمان می تواند به صورت علنی و آشکارا مطرح و ذکر شود.
با این تغییر رویه و پیدا شدن همراهان رویه جدید و کشف آلترناتیو موافق این روند حال می توان به این بدنه امید بست، بدنه ای که به همراه سایر هم صنفان خود گزینه خود را انتخاب کرده و بر سر آن به اجماع رسیده است. این گذار از مرتبط بودن مصلحتی به استقلال عملی را شاید بتوان اولین پله رسیدن به جامعه ای مدنی دانست و این اولین گام در راه رسیدن از دموکراسی ظاهری به جامعه ای در ظاهر دموکراتیک است.
این نگاه گذرا به جنبش های مستقل را در دوران انتخابات های به ظاهر دموکراتیک باید به صورت عمیق و ریشه ای بررسی کرد. زیرا یکی از شرایط خاصی که در آن فضای نمو ایده آل شکل خواهد گرفت، انتخابات هایی اینچنینی است.
بی شک این هم اندیشی و همراهی ای که در جنبش های مستقل شکل بگیرد و از سوی دیگر اعلام خط و مشی به صورت آشکار و علنی باعث می شود که خیل عظیمی از جامعه که تا به حال به علت پوشیده بودن اهداف و ترس داخلی تشکل های قانونی و عدم اعتماد به یکدیگر امیدی به حمایت از آن ها نداشته اند به این حرکت افزوده شوند و در فضای انتخاباتی در زیر لوای این حرکت بایستند که این خود برای رسیدن به نتیجه بزرگترین ابزار و وسیله خواهد بود. که در صورت موافقت قدرت با این خیل عظیم پیروزی قدرت مدنی بر قدرت حکومتی شکل گرفته است و در صورت عدم موافقت و افزایش برخوردها دو گروه کاملا مجزا و مشخص که حامیان قدرت و حامیان جامعه مدنی هستند از یکدیگر شکل می گیرد که این خود تقسیم آشکارا می تواند کمک شایانی به تفکیک و شناسایی فعالیت های مختلف کند که در صورت نیاز به انجام فعالیت های اعتراضی، انتقادی، پیشنهادی و … این مرزبندی باعث می شود که صاحبان هر صنفی بتوانند انتخاب آزادانه و آگاهانه ای از خود نشان دهند. بازاریان، دانشگاهیان، فرهنگیان، کارآفرینان، هنرمندان، سیاستمداران آزاد و … در این فضا با انتخاب هر گروه که اهداف و گزینه های آن کاملا مشخص است مسیر آینده خود را شکل می دهند و در نهایت با یکی شدن این دو گروه و از بین رفتن این مرزبندی بین حامیان قدرت و حامیان جامعه مدنی، این دو در درون یکدیگر حل خواهند شد و این آغاز تصمیم گیری جامعه برای حاکمان و ایفای نقش حاکمان برای جامعه و در راستای اهداف آن ها خواهد بود.
این بحث که سرآغازی از آن در این مجال عنوان شد نیازمند مشارکت و ابراز نظر تمامی فعالین اجتماعی - مدنی و بدنه ای از جامعه است و در گام بعدی پرداختن به این مسیر در هر یک از این جنبش ها که در این صورت می تواند سرآغاز مسیری باشد که در نهایت همین جنبش های اجتماعی مشارکت کننده، جامعه مدنی و در پس آن چارچوب های حرکت حکومت مسلط به آن جامعه را ترسیم خواهد کرد